loading...
بزرگترین مرجع دانستنیهای ایران
حمید جدیدی بازدید : 196 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

برای کنار آمدن با زندگی زناشویی که هیچ اثری از رابطه جنسی در آن دیده نمی شود، چه باید کرد؟ اول اینکه، آیا در ازدواج شما به خاطر فقدان عشق و علاقه رابطه جنسی وجود ندارد یا به خاطر یک وضعیت بد و وحشتناک؟ در هر دو حالت هنوز هم می توانید زندگیتان را از خطر نابودی نجات دهید و شادتر و خوشبخت تر زندگی کنید. قبل از هر چیز، باید بدانید که رابطه جنسی و رابطه جنسی همه چیز ازدواج نیست. درواقع، اکثر مذاهب باور دارند که فقط باید از طریق رابطه جنسی باردار شوید؛ درغیر اینصورت گناهی بزرگی انجام داده اید. اما امروز، ما روابط جنسی آزادی داریم که عشق در آنها موج می زند. خیلی افراد تصور می کنند که اگر در عشقتان رابطه جنسی وجود نداشته باشد، پس هیچ عشقی بینتان نیست. رابطه جنسی چیزی است که وقتی دو نفر مجذوب همدیگر می شوند ایجاد می شود.

 

اوایل ازدواجتان را به خاطر می آورید؟ آنقدر عشق و علاقه در شما فوران داشت که نمی توانستید جلوی خودتان را بگیرید و کشش بی حد و حصری به همسرتان احساس می کردید. اما، آدم ها تغییر می کنند، همه چیز تغییر می کند و ازدواج هم همینطور است. فقط به خاطر اینکه چند وقتی است با هم نزدیکی ندارید به این معنا نیست که همسرتان علاقه ای به شما ندارد. ممکن است او آنقدر درگیر بچه ها، کار یا مسائل دیگر باشد که تمرکز کافی برای آن مسئله نداشته باشد. ممکن است خودتان هم تقصیرکار باشید.

 

وقتی شما مقصر این ازدواج عاری از رابطه جنسی باشید ممکن است به این دلیل باشد که دلیل کافی برای عشق را به همسرتان نداده اید. شاید دیگر مثل اوایل ازدواجتان به او نگاه نمی کنید و به او احساس نمی دهید. باید هر از چند گاهی به او نگاه کنید و واقعاً از ته دل نگاهش کنید. شاید شما هم آنقد درگیر کار و مشغله های فکری دیگر هستید که برای این مسئله وقت کافی نمی گذارید.

 

اما اگر شب ها که به خانه برمی گردید، شاخه گلی برای همسرتان بخرید، او را در آغوش گرفته و ببوسید، دوباره آن عشق و علاقه اولیه در او بیدار شود. با اینکار شما او احساس خواهد کرد که هنوز هم مثل سابق دوستش دارید. عشق چیز دیگری است. تابه حال درمورد عشق با همسرتان صحبت کرده اید؟ اصلاً به او می گویید که چقدر دوستش دارید؟ کمی رمانتیک باشید. به او بگویید که چقدر دوستش دارید و اجازه بدهید بداند که هنوز هم همان احساس اوایل ازدواج را به او دارید. اگر شما یک قدم بردارید مطمئن باشید همسرتان هم برای شما قدمی برمی دارد. و خیلی زود می بینید که رابطه جنسی به رابطه تان برگشته است و هر دو شما احساس بسیار بهتری نسبت به زندگی زناشوییتان پیدا می کنید.

 

اما، شادی عشق و علاقه به همسرتان را از دست داده باشید؟ خیلی سخت است که با گذشت چندین سال همان میزان عشق را در خود نگه دارید. اگر کششی به او ندارید، حداقل باید سعی کنید که با این مشکل برخورد کنید. از او درمورد احساسش سوال کنید. از او بخواهید کارهایی که دوست دارید را برایتان انجام دهد شاید دوباره علاقه تان به او ایجاد شد. اگر ببینید نفر سومی در ازدواجتان است، مطمئناً هر دو شما حس پنهان خود را باز می یابد.

 

هر دو شما می توانید بر ناامنی هایتان غلبه کنید و ازدواجی مستحکم تر بسازید. فقط به این خاطر که رابطه جنسی در رابطه تان وجود ندارد به این معنا نیست که باید به ازدواجتان خاتمه دهید.  اگر بتوانید درمورد این مسائل و رابطه صمیمانه تان با همسرتان صحبت کنید آنوقت می توانید به مشکلاتتان هم غلبه کنید. اما بعضی اوقات انتخاب با زوج نیست، انتخاب دست پزشک شماست.

 

زوج های بسیاری هستند  که به خاطر سرطان یا دردناک بودن رابطه جنسی قادر به برقراری این رابطه نیستند. همسر شما اگر مشکل سلامتی داشته باشد، دیگر اعتماد به نفس لازم برای برقراری رابطه جنسی را نخواهد داشت. اگر ازدواحتان با انتخاب خودتان فاقد رابطه جنسی است باید این سوال را از خودتان بپرسید که واقعاً چرا با همسرتان ازدواج کردید؟ مطمئناً به خاطر رابطه جنسی با او ازدواج نکرده اید؛ احتمالاً به این دلیل با او ازدواج کرده اید که چنین رابطه ای داشته اید. احساس کرده اید که می خواهید بقیه عمرتان را با این زن بگذرانید. و حالا که او بیمار است باید کنار او بمانید و از او مراقبت کنید.

 

اینجاست که رابطه جنسی باید آخرین چیزی باید که به ذهنتان خطور می کند و اگر واقعاً دوستش داشته باشید آنوقت زیاد برایتان مهم نخواهد بود. درواقع، حتی اگر در چنین موقعیتی هم نباشید، به هیچ وجه نباید به رابطه جنسی بیش از حد توجه کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که سراغ همسرتان بروید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید، حتی بیشتر از قبل. ممکن است نتوانید رابطه جنسی را به ازدواجتان اضافه کنید اما مطمئناً احساس خیلی بهتری پیدا خواهید کرد.

 

بعضی از زوج ها بین اینکه رابطه جنسی داشته باشند یا نداشته باشند می توانند انتخاب کنند و بعضی این انتخاب را ندارند. صرفنظر از این مسئله، شما باید حمایت خود را به همسرتان نشان دهید و درمورد احساساتتان درمورد این ازدواج عاری از رابطه جنسی و به ازدواجتان به طور کل با او صحبت کنید. آنوقت خواهید دید که احساس بسیار بهتری نسبت به خودتان و ازدواجتان پیدا خواهید کرد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - ازدواج هاي عاري از رابطه جنسي

 

حمید جدیدی بازدید : 259 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

چرا باید از نظر مالی مستقل باشید؟

 

در ابتدای ازدواج هر دو نفر شهادت می دهند که "در فقر و در ثروت" در کنار هم باقی بمانند و با تمام وجود زمانیکه این عبارت را به زبان می آورند، مفهومش را نیز در ذهن تجسم می کنند، اما با این وجود باید مطمئن شوید در کنار تمام چیزهایی که با فرد مقابل تقسیم می کنید، آزادی و آرامش روح و جسمتان نیز حفظ می شود. محققان بر این باورند که حفظ استقلال اقتصادی (اگر اسم آنرا زرنگی نگذاریم) یک مسئله کاملاً عاقلانه است چه برای حالا و چه در آینده.

 

دکتر تینا تسینا نویسنده کتاب "چگونه هم زوج باشیم هم آزاد" (سال 2002) معتقد است که در زندگی مشترک استقلال مالی مسئله ای است که از اهمیت بالایی برخوردار می باشد چرا که در پی آن استقلال فکری را به وجود می آید. اگر یک خانم در زندگی مشترک خود دارای استقلال مالی باشد به راحتی می تواند نظر خود را بیان کند، اگر با موضوعی مخالف بود آنرا به زبان آورد، و چیزهایی را که نیاز دارد از طرف مقابل درخواست کند.

 

اما منظور از "استقلال مالی" چیست؟ شاید از خودتان بپرسید که اگر در حال حاضر پسر رویاهایتان را پیدا کرده باشید، لباس زیبای سفید هم داشته باشید و جایی برای زندگی هم فراهم باشد، دیگر چرا نیاز به استقلال مالی دارید؟ اگر بخواهیم با هم خودمانی تر باشیم می توانیم بگوییم که استقلال مالی به معنای "قربانی نشدن در طلاق" است.

 

"استقلال مالی" برای خانم ها معانی بسیار زیادی را به همراه دارد. از آنجایی که سن ازدواج هر روز بالا و بالاتر می رود، بسیاری از خانم ها پیش از تشکیل زندگی مشترک کار می کنند و از عهده خرج و مخارج زندگی خود بر می آیند، این دسته از خانم ها ترجیح می دهند که پس از ازدواج نیز از نظر مالی شرایط گذشته را حفظ کنند. برخی دیگر هم به فکر بعد از ازدواج هستند. با بالارفتن میزان طلاق، خانم ها به این فکر میکنند که اگر پس از مدت زمانی دو مرتبه قرار شد که تنها زندگی کنند، باید یک پشتوانه مالی محکم داشته باشند تا از پس خرج و مخارج زندگی خود برآیند. بر طبق آمار، استاندارد زندگی خانم ها پس از طلاق تا 27% کاهش پیدا می کند. این امر در حالی است که استاندارد زندگی آقایون پس از طلاق 10% افزایش پیدا می کند.

 

مریم 34 ساله از اصفهان می گوید: "من کاملاً با این عقیده که از نظر مالی باید به همسرم وابسته باشم، مخالفم" در حال حاضر همسر او بیکار است و مریم تا زمانیکه او بتواند شغلی برای خود دست و پا کند، خرج و مخارج زندگی را متقبل شده. او در ادامه می گوید: "من خودم فرزند طلاق هست، مادر و پدرم زمانیکه تنها 10 سال بیشتر نداشتم از هم جدا شدند، در آن زمان مادرم نه پس اندازی داشت و نه شغلی و در میان زمین و آسمان گیر کرده بود. پس از مدتی تحصیلاتش را ادامه داد و یک شغل خوب پیدا کرد. از آن پس همیشه به من گوشزد می کرد که باید از نظر مالی استقلال داشته باشم. من مادرم را الگوی خودم قرار دارم و الآن که به زندگی مشترکم نگاه میکنم می بینم که موفق بوده ام چرا که ما هر دو از ارزش یکسانی در رابطه برخوردار هستیم، در رابطه ما تساوی به درستی رعایت می شد و تصمیمات مهم را در کنار هم و با کمک یکدیگر اتخاذ می کنیم."

 

خانم هایی که وارد ازدواج دوم می شوند، معمولاً می ترسند که همه چیز را با همسر خود تقسیم کنند و اختیار اموال خود را به دست او بسپارند.

 

این روزها اغلب خانم ها از ارزش این مطلب با خبر بوده و سعی می کنند تا با در نظر گرفتن زوایای مثبت قضیه، استقلال مالی خود را حفظ کنند. البته همیشه صحبت از ریال و تومان در کار نیست بلکه منظور از استقلال مالی همان اعتماد به نفس و استقلال فکری است که در فرد ایجاد می شود. دکتر دینا عادل اظهار می دارد که: "این روزها خانم های مجرد همه چیز دارند، به راحتی وام می گیرند، کارت های اعتباری به نام خود گرفته اند، و اجاره و رهن به نام خودشان صادر می شود. اگر به چند سال پیش بر گردیم می بینیم که هیچ گاه خبری از یک چنین مسائلی نبوده، آنها در قرن اخیر هویت فردی خود را به رسمیت شناخته و برای شخصیت خود احترام قائل میشوند."

 

مینا 38 ساله ساکن تهران قرار است که سال آینده ازدواج کند به همین دلیل با تمام قوا می کوشد که در طول این یکسال استقلال مالی پیدا کند. او می گوید: "صحبت از زندگی مشترک مرا بر آن داشت تا مصمم شوم بر روی استقلال مالی خود بیشتر تلاش کنم. قصد دارم تا در جنوب شهر یک قطعه زمین به نام خودم خریداری کنم. من به عینه مشاهده کردم که نزدیکانم چطور قربانی طلاق های ناخواسته شده اند. دو نفر از صمیمی ترین دوستانم بودند که با مردهای به اصطلاح نجیب و نازنین ازدواج کرده بودند و اختیار تمام اموال خود را به آنها سپرده بودند، اما متاسفانه همین آقایون به اصطلاح مؤدب و نجیب به طور پنهانی تمام اموال و دارایی های خانم ها را صرف شراب خواری و هوس رانی کردند. به عقیده من خانم ها باید در همه حال امنیت خود را حفظ کنند."

 

شرکای واقعی

 

استقلال در اشکال مختلف نمود پیدا می کند. زمانیکه صحبت از استقلال مالی به میان می آید بیشتر منظور آن حس استقلالی است که در فرد ایجاد می شود نه صرفاً مسئله مادی قضیه. تکنیک های مختلفی برای انجام این کار وجود دارد، اما در کلیه موارد خانم باید احساس کند که از نظر مالی و احساسی حق انتخاب دارد و از آزادی عمل برخوردار است.

 

وجود چنین حسی می تواند به سلامت رابطه هم کمک کند. دکتر جاناتان ریچ نویسنده کتاب "راهنمای زوجها در عشق و ثروت" (انتشارات هاربینرگر،2003) معتقد است که: "تعریف ما از یک رابطه سالم، ارتباطی است که کنترل تمام امور بین طرفین تقسیم شود و هر دو نفر از حقوق یکسانی برخوردار باشند و در کنار هم برای آینده و زندگی روزمره شان برنامه ریزی کنند."

 

البته برخی از خانم ها هم هستند که تصور می کنند معنای این تساوی این است که سرمایه ها و دارایی خود را به طور کامل از زندگی مشترک خارج کرده و تمام هزینه ها را تقسیم بر دو کنند. شادی 32 ساله از مشهد اینطور برای ما نوشته که: "تنها هزینه مشترک ما اجاره خانه و قبض ها هستند. همسرم این هزینه ها را حساب می کند و من سپس آنرا تقسیم می کند و من هم برای سهم خودم یک چک می نویسم و به او تحویل می دهم؛ البته شکایتی هم ندارم چون من یک زن کاملاً مستقل هستم و دوست دارم که این استقلال را همچنان حفظ کنم. هر چند از زمانیکه وارد زندگی مشترک شده ام مجبورم از ساعات کاریم کم کنم، اما زمانیکه می بینم از عهده خرج و مخارج خودم بر می آیم خوشحال می شوم. هیچ موقع دلم نمی خواهد که احساس کنم از نظر مالی به او وابسته هستم. شادی معتقد است که استقلال یکی از فاکتورهایی است که به رابطه شور و هیجان می دهد و آنرا پیش می برد. او در ادامه صحبت هایش اضافه می کند که همسرم برای چند ماه بیکار بود اما در طول این مدت از من هیچ پولی قرض نکرد و ما هر دو به این مسئله افتخار می کنیم. در زمانیکه او بیکار بود، من هم به راحتی می توانستم از عهده هزینه های مربوط به خودم بر بیایم و هیچ موقع به او محتاج نشدم.

 

کتی 31 ساله و همسرش در مورد تقسیم هزینه های زندگی مشترک در حال بحث و گفتگو هستند. کتی ساعات کاری خود را کاهش داده و نتیجتاً درآمد کمتری دارد. او می گوید: "شرایط سختی برایم ایجاد شده، از اینکه بخواهم روی پول های همسرم حساب باز کنم، احساس خوبی پیدا نمی کنم و تصور می کنم که در حال از دست دادن استقلال و آزادی فردی خود هستم.

 

برخی دیگر از زوج ها هم هستند که همه چیز را با هم تقسیم می کنند، اما به شیوه ای کاملاً متفاوت. لادن 38 ساله می گوید: "در رابطه ما هیچ کس کاغذ و قلم به دست نگرفته تا از دیگری حساب پس بگیرد، اگر بخواهیم بیرون برویم هر یک از ما که در جیبش پول داشته باشد، کافی است و اگر پول های یکی تمام شود، دیگری کلیه هزینه هار را متقبل می شود. به نظر من این شیوه بسیار مناسب است."

 

برخی دیگر از خانواده ها هستند که اختیار امور را به عهده بانک می گذارند و یک حساب مشترک باز می کنند. جف اپدیک نویسنده کتاب "عشق و ثروت" (انتشارات جان ویلی، سال 2003) معتقد است که حساب بانکی مشترک بهترین راهکار است. سیما 28 ساله از شیراز می گوید: "همه چیز از اعتماد و اطمینان به طرف مقابل نشات می گیرد. من به شخصه در سال های اولیه زندگی مشترکم ترجیح می دادم که حساب پس انداز جداگانه داشته باشم. اما پس از چند سال متوجه شدم که این کار دردسرهای بزرگی دارد و خودم را آماده یک تغییر بزرگ کردم. الان احساس می کنم که بهترین کار را انجام داده ام و در شرایط فعلی احساس راحتی بیشتری پیدا کرده ام."

 

در این میان زوج هایی هم هستند که هم حساب های مشترک دارند و هم حساب های مجزا. البته این امر مقوله ای است که بیشتر کارشناسان و روانشناسان زوج ها را تشویق به انجام آن می کنند. سارا 25 ساله از یزد اظهار می داردکه: "استقلال مالی برای من از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ما یک حساب جاری مشترک داریم اما در کنار آن هر یک از ما دو نفر حساب های پس انداز جداگانه ای نیز داریم. من باید احساس کنم که در صورت بروز یک موقعیت اورژانس به راحتی از عهده کارها بر می آیم."

 

مونا 30 ساله از تبریز نیز عقیده مشابهی دارد. او هم مانند سارا معتقد است که خانم ها هم باید حساب های مشترک داشته باشند و هم مجزا. او می گوید" "من نمیخواهم ما دو نفر در زندگی روزمره از هم مستقل باشیم، اما انسان باید همیشه به فکر بدترین شرایط احتمالی نیز باشد. اگر اتفاق بدی افتاد یا بر فرض محال او مراترک کرد، من باید به اندازه کافی پشتوانه مالی داشته باشم تا بتوانم خودم را ساپورت کنم."

 

مباحث دشوار

 

میترا 34 ساله از تهران برای 11 سال است که ازدواج کرده و حرف های جالبی می زند که شاید قبلاً هیچ کجا نشنیده باشید. او می گوید: "در طول این سال ها ما درآمد اقتصادی خود را با یکدیگر تقسیم نکرده ایم، حتی CD، کتاب و وسایل دیگر را نیز به صورت مشترک استفاده نکرده ایم. بارها دیگران ما را واداشته اند تا در این مورد با هم صحبت کنیم، اما وقتی همه چیز با شرایط فعلی خوب پیش می رود دیگری چه دلیلی وجود دارد که دخالت بیجا کنیم و همه چیز را از شرایط عالی خود خارج کنیم؟"

 

اما اگر مسائل مالی در رابطه شما شفاف نیستند و همیشه در نهایت خضوع و فروتنی با آنها برخورد کرده اید، شاید این سؤال برایتان پیش بیاید که چگونه می توانید در مورد آنها بی پرده با شریک زندگی خود بحث کنید؟ به راستی اگر تصمیم گرفته اید که یک تغییر بزرگ در زندگی خود ایجاد کنید و منابع مالی بیشتری برای خود خلق نمایید، چگونه باید همسرتان را در جریان امور قرار دهید؟ آیا یک راه غیر انقلابی برای "بازگو" کردن این امر که خواستار "استقلال مالی" هستید وجود دارد؟

 

پیش از هر چیز باید بدانید که لیبرال ترین همسران هم ضمیرشان به پول هایشان وابسته است. زمانیکه لیلا و همسر آینده اش در حال بررسی وضعیت مالی او بودند، لیلا به خوبی می دانست که هر چند در خانواده ای بزرگ شده بود که هم مادر و هم پدرش کار می کردند، اما این پدر بوده که وظیفه تامین مالی خانواده را به عهده داشته. او خودش اظهار می کند که در مورد این مسائل خیلی حساس بود و در ابتدا تمایلی نداشت که به طور مستقیم در مورد درآمد خود با همسرش صحبت کند.

 

اما چیزی که به آنها کمک کرد این بود که آنها تصمیم گرفتند به عنوان یک زوج به مسائل نگاه کنند؛ اما محسن و همسرش درست برعکس زوج قبلی عمل می کردند. همسر محسن می گوید از آنجایی که وظیفه پرداخت تمام هزینه ها به عهده محسن است او به راحتی می تواند حساب کند که من در طول یک ماه چقدر خرج می کنم. حال از زبان محسن بشنویم: "او به من می گفت که بهتر است پول هایمان را سرمایه گذاری کنیم، به این منظور من هر ماه پول ها را به حساب بانکی مشترکمان می گذاشتم تا بتوانیم مبلغ قابل توجهی را پس انداز کرده و یک سرمایه گذاری موفق را شروع کنیم، اما اوضاع هر روز بدتر می شد چرا که من پول ها را جمع می کردم و او هر روز پول بیشتری خرج می کرد."

 

محققان معتقدند که: بهترین گزینه در مورد وجوه و پول نقد: اشتراک دوجانبه است. زمانیکه به دنبال دست یافتن به استقلال مالی بیشتری هستید، باید به نکات زیر توجه کنید:

 

بهترین راه بیان مطلب این است که بگویید: "من نگران هر دویمان هستم، اگر اتفاقی برای تو بیفتد مثل این است که برای من افتاده و دوست دارم که در صورت بروز چنین واقعه ای، بتوانم به تو کمک کنم."

باید مطلب را طوری بیان کنید که همسرتان مزایایی را در آن به نفع خود ببیند. باید به او بگویید زمانیکه صحبت از مسائل مالی به میان می آید من دوست دارم از آزادی عمل بیشتری برخودار باشم و می خواهم در زندگی مسئولیت های بیشتری را قبول کنم تا مسئولیت های اضافی از دوش تو نیز برداشته شود. اگر بتوانم امور مالی خودم را کنترل کنم، آنوقت این توانایی را هم در کنار آن پیدا می کنم که بتوانم اقتصاد خانواده را رونق داده و ازعهده هزینه های خانوادگی نیز بهتر بربیایم. البته باید اعمال و گفته هایتان هم مطابق با هم باشند. برنامه ریزان اقتصادی، خانم های بسیار زیادی را می شناسند که پول بسیار زیادی دارند اما هنوز هم به درستی نمی دانند که چگونه باید آنرا خرج و یا سرمایه گذاری کنند.

همه چیز را یک تصمیم شخصی جلوه دهید و نگذارید احساس کند که به دلیل خطایی که از جانب او سر زده تصمیم به انجام چنین کاری گرفته اید. به عنوان مثال می توانید بحث را از این نقطه شروع کنید: "من خیلی خوشحالم که تو شریک زندگی من هستی و هیچ مشکلی با تو ندارم، اما می خواهم کاری کنم که در مورد خودم احساس بهتری داشته باشم به همین دلیل تصمیم گرفته ام که حساب پس انداز جدا گانه ای باز کنم، این امر مربوط به تو یا ما نمی شود بلکه فقط می خواهم احساس بهتری نسبت به خودم پیدا کنم."

کارشناسان معتقدند که بهترین راه بازگو کردن این مطلب آن است که این کار را به تدریج و به مرور زمان انجام دهید. یک مشاور اقتصادی معتقد است که: "اگر بحث از مسائل مالی را به صحبت های روزمره خود اضافه کنید و به تدریج بحث در آن زمینه را گسترش کنید، غولی که از مسائل مالی بوجود آمده به راحتی از بین خواهد رفت." او پیشنهاد می کند: هر چند هفته یکبار نیم ساعت از وقت خود را به این اختصاص دهید که در مورد مسائل مالی با یکدیگر صحبت کنید. به هر حال زمانیکه صحبت از مسائل مالی به میان می آید باز کردن حساب پس انداز یک طرف قضیه است، اما برقرار نگه داشتن ارتباط دو جانبه کل قضیه را تشکیل می دهد.

 

نکاتی پیرامون استقلال مالی

 

بدون در نظر گرفتن میزان درآمد، اگر اهمیت مسائل مالی را در نظر نگیرید، با مشکلات عمده ای مواجه خواهید شد. سمیرا یک خانم 61 است که پس از طلاق خود تجربه تلخی داشته.

 

درست 5 سال پیش سمیرا متاهل بود و در یک خانه شیک و رویای در کنار سواحل شمالی کشور زندگی می کرد. او میلیون ها تومان در حساب مشترکشان پول داشت و میلیون ها تومان نیز به او ارث رسیده بود. می توان گفت که او مشکل خاصی را در زندگی خوداحساس نمی کرد که ناگهان یک روز همسر او را به جرم اختلاس دستگیر کردند. همسرش وکیل بود و متهم شده بود که از املاک و دارایی های موکل هایش اختلاس نموده.

 

سمیرا هیچ گاه به چیزی مشکوک نشده بود و یک روز ناگهان از خواب بلند می شود و می بیند که آه در بساط ندارد. آنقدر شوکه شده بود که تا 6 ماه فقط تلاش می کرد که بی گناهی همسرش را ثابت کند و در دفاع از او ثابت کند که این اتهام نارواست.

 

اما حقیقت داشت. همسرش آنقدر زیرک بود که توانسته بود کلیه کارهای غیر قانونی خود را برای سالیان دراز از همه و حتی از همسرش پنهان نگه دارد، اما مشکل اینجا بود که سمیرا هیچ موقع توجهی به مسائل مالی نداشت و مدارک مالی همسرش را کنترل نمی کرد. در حقیقت زمانیکه به دفتر مشاور مراجعه کرد، یک گزارش 6 ماهه از نحوه عملکر حساب های همسرش را در دست داشت که برای یک بار هم لای آنها را باز نکرده بود.

 

مشاور می گوید سمیرا آنقدر از نادانی خود نسبت به مسائل مالی ترس داشت که هر کسی به راحتی می توانست او را فریب دهد و به راحتی حرف هر کسی را می پذیرفت، اما در حال حاضر او چند حساب پس انداز کوچک به خود باز کرده و چند کارت اعتباری با نام خودش دارد. اما متاسفانه او نفقه دریافت نمی کند، و حقوق بازنشستگی هم دریافت نمی کند. او به صورت نیمه وقت در بنگاه املاک کار می کند و درآمد او کمتر از آن است که بتواند هزینه های ماهیانه خود را پرداخت کند.

 

شاید شرایط شما به اندازه موقعیت سمیرا حاد نباشد، اما باز هم باید به فکر آینده خود باشید و در مسائل مادی خانواده شرکت کنید. کارشناس سایت مردمان استراتژی های زیر را در این زمینه به شما معرفی می کند:

 

1- خود آموزی. کلاس بروید، کتاب و مجله بخوانید و پیرامون مسائلی که در مورد آنها چیزی نمی دانید، سؤال کنید. شاید همسرتان تمایل داشته باشد که شما را در مسائل مالی خانواده شرکت دهد و یا شاید هم تمایلی به انجام این کار نداشته باشد. در اینصورت شما هستید که باید خودتان را وارد این مسائل کنید. در این صورت احساس اطمینان بیشتری پیدا می کنید و اگر در مورد مسائل مادی به یک ادراک کلی دست پیدا کنید به راحتی می توانید سؤال های بجایی را مطرح کرده و ارزش پول را متوجه شوید.

 

2- تعدیل دسته چک. شاید این امر به نظر خیلی ها واضح باشد اما اکثر افراد – چه زن و چه مرد- به درستی نمی دانند که چگونه می توانند از دسته چک خود استفاده کنند. اگر انجام این کار برایتان دشوار است برخی نرم افزارهای آموزشی از شرکت مایکرو سافت منتشر شده که می توانید از آنها استفاده کنید.

 

3- بودجه ماهیانه خود را برآورد کنید. کارشناسان معتقدند که خانم ها باید مخارج روزانه خانه را به دقت بررسی کنند. به عنوان مثال اگر وظیفه پرداخت قبوض به عهده همسرتان است، شما هم به سهم خود باید از میزان وجوه پرداختی با خبر باشید. نباید در جایی قرار داشته باشید که در آستانه طلاق ناگهان متوجه شوید که حساب 10 میلیون تومانی مشترک که قسمت اعظم آن به شما تعلق داشته به صفر رسیده است.

 

4- پست الکترونیکی خود را باز نگه دارید. اگر سمیرا ایمیل های خود را چک میکرد و از نامه ها و اظهارنامه ها بانک ها اطلاع داشت، به راحتی می توانست در مورد کلاهبرداری های همسرش اطلاع پیدا کند. همیشه هوشیار باشید و خودتان را در مسائل شریک کنید. اگر احساس می کنید که از چیزی سر در نمی آورید از همسر خود سوال کنید و از او بخواهید تا مسائل را برای شما توضیح دهد.

 

5- در تصمیم گیری های مالی شرکت کنید. شما باید در تصمیم گیری های مهم مالی نظیر: سرمایه گذاری های بلند مدت، بیمه نامه های عمر، خرید های کلان، نقش فعالی داشته باشید. کارشناسان معتقدند که حتی در مالکیت خانه و اعتبارهای خانوادگی نیز باید شریک باشید.

 

6- اعتبار بانکی مخصوص به خود داشته باشید. این مورد از اهمیت خاصی برخوردار است به ویژه اگر زندگی شما در معرض خطر فروپاشی قرار گرفته باشد. اگر تمام حساب ها به نام همسرتان باشد، آنوقت شما از نظر مالی هیچ پشتوانه ای نخواهید داشت و به طور کلی به همسرتان وابسته خواهید بود. بهتر است کارت بانک با نام خود داشته باشید، اتومبیل شخصی را به نام خودتان خریداری کنید، برخی از املاک و سرمایه ها را به نام خود بزنید، تا در صورت بروز جدایی هنوز چیزی داشته باشید که بتوانید به آن تکیه کنید.

 

7- به نام خود حساب باز کنید. شما در صورت بروز یک مسئله اورژانسی باید دسترسی به پول داشته باشید و این حساب بانکی به عنوان پشتوانه شما محسوب می شود. خانم ها گاهی اوقات مجبور هستند که با وجود فشارهای کاری زیاد، از کودکان خود نیز مراقبت کنند و همچنین از پدر و مادر سالمند خود هم پرستاری نمایند. این امر نیاز آنها به پس انداز کردن را افزایش می دهد به همین دلیل از همان دوران جوانی باید برای بازنشستگی خود برنامه ریزی کنند. در صورتی که شاغل نیستید و قرار نیست حقوق بازنشستگی دریافت کنید، باید بیشتر به فکر حساب پس انداز باشید.

 

8- بدانید چه چیزی را امضا می کنید. اگر همسرتان به شما گفت که قصد دارد خانه و تمام دارایی هایش را واگذار کند و از شما در خواست کرد تا مدارک و پرونده های زیادی را بدون خواندن، امضا کنید، باید به قضیه مشکوک شوید و تا کاغذها را نخوانده اید، آنها را امضا نکنید. تا زمانیکه متوجه نشدید چه اتفاقی قرار است بیفتد و دلیل آن چیست، چیزی را امضا نکنید. از مدارکی که باید امضا شوند، کپی برداری کنید و از یک فرد قابل اعتماد یا یک مشاور کمک بگیرید.

 

9- توانایی تامین مالی خود را داشته باشید. حتی اگر همسرتان تنها نان آور خانه بوده و شما فقط به کارهای خانه فعالیت دارید و برای مدت زمانی است که از شغل خود کناره گیری کرده اید، باز هم باید سعی کنید تا جایی که امکان دارد با شغل و دنیای حرفه ایتان در ارتباط باشید، اربتاط خود را با همکارانتان حفظ نمایید و از تکنولوژی های جدید در زمینه کاری با اطلاع شوید. همیشه خود را برای کار کردن آماده نگه دارید تا اگر لازم شد در آینده شغل خود را ادامه دهید، سازمان و یا اداره مورد نظر شما را در همان سمت قبلی بپذیرند.

 

10- در صورت نیاز از یک متخصص کمک بگیرید. اگر با مقاوت طرف مقابل روبرو شدید، از بیرون کمک بگیرید. برنامه ریزاقتصادی، وکیل، و یا یکی از اعضای قابل اعتماد خانواده می تواند مباحث ابهام آمیز را برای شما روشن کند؛ اگر هم یکی از سهامداران یک شرکت سرمایه گذاری هستید، می توانید مستقیماً با آن شرکت تماس گرفته و از آنها در مورد نحوه سرمایه گذاری و میزان اعتبار خود سوال کنید.

 

در مورد آموزش اقتصادی و مالی خود بیشتر فکر کنید، خوشبختانه شما در هیچ زمینه ای تنها نیستید اما باید همیشه به این فکر باشید که اگر یک روز تنها شدید چگونه باید از پس تمام امور بر آیید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - ازدواج و استقلال مالي - چگونه برنامه ريزي کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 173 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

حریم شخصی

 

سونیا و همسرش طی 10 سالی که از ازدواجشان می گذرد مسائل بسیاری را با هم سهیم شده اند: تغییر شغل،ساختن خانه،بیماری مادرش،بزرگ کردن دخترشان، و...اما اخیراً مسئله ای پیش آمد که سونیا حاضر به سهیم کردن شوهرش در آن نشده است. ایمیل شوهرش از کار افتاده بود و می خواست که از ایمیل او استفاده کند. بعد از اینکه شوهرش وارد سیستم شد،از او رمز عبور ایمیلش را خواست اما سونیا گفت که باید خودش آن را وارد کند.

شوهرش فکر میکرد که شوخی می کند و دوباره تقاضایش را مطرح کرد. اما سونیا لام تا کام حرف نزد. و وقتی می خواست رمز عبور را وارد کند شوهرش را مجبور کرد جای دیگری را نگاه کند.

 

سونیا درمورد احساس شوهرش در آن لحظه میگوید، "او گیج و بسیار عصبانی بود. من برایش توضیح دادم که چیزی در ایمیلم وجود ندارد که باعث ناراحتی او شود اما فکر هم نمی کنم که چون متاهل هستم باید خصوصی ترین مسائلم را هم با او درمیان بگذارم."

 

دو نفر یکی میشوند...من به ما تبدیل می شود و دو طرف همه چیزشان را با هم شریک می شوند. این یک ایده آل در ازدواج رمانتیک است. اما بعد از حرف زدن با زنانی مثل سونیا حیرت می کنم: آیا این کار واقع بینانه است؟ آیا حتی برای ما خوشایند است؟

 

یک روانشناس، می گوید، "توازن و تعادل بین جدایی و پیوستگی یکی از مهمترین مسائل در ازدواج است. همه ی زوج ها تلاش می کنند راهکاری را پیش گیرند که هر دو طرف با آن راحت باشند. گاهی اوقات یک زوج دوست دارد در رابطه پیوستگی بیشتری داشته باشد، درحالیکه زوج دیگر ممکن است جدایی بیشتر طلب کند."

 

اکثر دوستانم در عقیده ی خود راسخند که زن و شوهر باید در همه چیز باهم شریک باشند. اما وقتی کمی فکر میکنند، می بینند که خیلی وقت ها بعضی مسائل را از همسرشان پنهان می کنند—مثل کیفیت رابطه ی جنسیشان با یکدیگر یا چیزهایی درمورد خانواده ی همسرشان. یکی از همسایگانم روزی به من گفت، "من همه چیز را به شوهرم می گویم." اما کمی از گفتن این ادعا نگذشته بود که حرفش را پس گرفت، "نمی دانم، شاید همه چیز نه..." لحظه ای صبر کرد و بعد گفته اش را اینطور تکمیل کرد، "باشه باشه قبول می کنم، همه چیز را نمی گویم، فقط چیزهایی را که فکر میکنم لازم است بداند با او درمیان می گذارم."

 

کمی جدایی

 

اما متخصصین چندان هم از این مسئله تعجب نمی کنند، آنها معتقدند که جمله ی "هیچ رازی بین ما نیست" بیشتر شعار و خیالبافی است تا واقعیت. ترنس رآل روانشناس اعتقاد دارد، "هیچ زوجی همه چیز را باهم درمیان نمی گذارند، و نباید هم بگذارند. هر انسانی نیاز به مرز و محدوده دارد و در یک ازدواج دو طرف باید اینقدر انعطاف پذیر باشند که اجازه دهند طرف مقابلشان مرز و محدوده ای برای خود تعیین کند. کلید آن تعادل است: اگر این مرزها خیلی ثابت و محکم باشند، احتمال بسیاری وجود دارد که دوطرف از هم دور شده و جدا شوند. و اگر هم هیچ مرز و حدودی برای خود تعیین نکنید، دوطرف بیش از حد با هم قاطی خواهند شد که به این هم رابطه ی سالم نمی توان اطلاق کرد."

 

به عبارت دیگر، ترکیب شدن دو طرف در ازدواج کمی حالت مجازی دارد نه واقعی. زن و شوهر همیشه افرادی جدا از هم خواهند بود، و درون هر فردی فضایی است که نیاز به حفاظت دارد—یعنی شما این حق را ندارید که ایمیل ها، کمدها، یا حتی کیف همدیگر را بدون اجازه ی طرفتان چک کنید. درواقع، همه ی کارشناسانی که مسئله ی بین سونیا و همسرش را مطالعه کردند، اتفاق نظر داشتند که سونیا کاملاً حق داشته که بخواهد رمز عبور ایمیل خود را از همسرش پنهان کند.

 

اما شناخت از نیاز به داشتن حریم درونی در دنیای واقعی چگونه شکل می گیرد؟ در بهترین ازدواج ها، زوجین به هم اجازه می دهند که از حد خود فراتر بروند، و به طور ضمنی به هم اعتماد می کنند که هر چه را که باید به همدیگر بگویند. این مسئله به ویژه در مورد مسائل مالی بسیار اتفاق می افتد—همانطور که در اکثر مواردی که از خانم ها سؤال می کنم که چه چیز را از همسرانشان پنهان می کنند، به همن نکته اشاره میکنند.

 

ترتیبات مالی معمولاً در روابطی که بازجویی های هر روزه از دخل و خرج طرفین انجام نمی شود، معمولاً بهتر صورت می گیرد. زوجی را می شناختم که بین خود قرار گذاشته بودند که درمورد خرج های بالای 200 هزار تومان با هم مشورت کنند، و تا زیر این قیمت خودشان مختار بودند. وقتی یکی از طرفین در ازدواج عادت داشته باشد تا یک ریال خرج و مخارج طرف مقابل را هم حساب کند، تمایل به پنهان کردن خرج ها در طرف مقابلش بیشتر خواهد شد—مشکلی که ریشه و بنیاد آن از بی اعتمادی نشات می گیرد.

 

بله، مسئله ی حریم شخصی نیز در ازدواج مثل خیلی از مسائل دیگر به مسئله ی اعتماد برمی گردد. طرفین رابطه چقدر باید به هم آزادی عمل بدهند؟ چه وقت پنهان کردن یک مسئله، یا برعکس آن، تجاوز به حریم شخصی طرف مقابل، خیانت در اعتماد به شمار می رود؟ خودِ من، بااینکه چیزی برای پنهان کردن ندارم، اما اگر می فهمیدم شوهرم بدون اجازه ام وارد ایمیلم شده است مطمئناً آزرده خاطر می شدم و مطمئنم او هم اگر من چنین کاری می کردم همین احساس را داشت. شوهر من که یک عکاس است زمان زیادی را در سفر می گذراند و گفتن همه ی  جزئیات زندگیش وقتی پیش من نیست کمی دشوار است. و اگر همه ی اتفاقاتی که برایش می افتد را برای من تعریف نکند مطمئناً من ناراحت یا ناامید نمی شوم چون می دانم که قادر به نفوذ به همه ی شکاف های مغزش نیستم. او هم درعوض از رازهای کوچکی که برای خودم دارم ناراحت نمی شود.

 

درواقع من فکر می کنم داشتن این حریم شخصی باعث می شود بتوانم خودم را در رابطه هر از گاهی احیاء کنم. اگر من مجبور بودم که همه ی کارها و افکارم را با شوهرم درمیان بگذارم، آنقدر از انرژی خالی می شدم که دیگر چیزی برای سایر قسمت های زندگیم مثل کار و بچه ها نمی ماند.

 

 

حفظ ظاهر

 

علاوه بر این مسائل، آشکار کردن همه ی افکاری که از ذهنتان می گذرد ممکن است گاهاً خطرناک باشد. دکتر جاکوبز اعتقاد دارد، "طبیی است که گاهی اوقات افکار منفی داشته باشیم—حتی گاهی از همسرمان متنفر می شویم...اما به زبان آوردن آن برای همسرمان چندان خوشایند نخواهد بود، به خصوص اگر روز بعد دیگر چنین حسی به او نداشت باشید. اگر بخواهید هر وقت که از همسرتان متنفر یا آزرده خاطر شدید به او بگویید، ازدوجتان خیلی زود به هم خواهد خورد."

 

سعی کنید کمی از احساسات طرف مقابلتان چشمپوشی کنید: آیا این بهترین دلیل برای نگه داشتن بعضی چیزها پیش خودتان نیست؟ یکی از دوستانم روزی به من گفت که از سکس با همسر قبلیش بیشتر احساس رضایت می کرده است اما هیچوقت جرات گفتن این مطلب را به همسر فعلیش که بسیار برایش قابل احترام است ندارد. او به درستی این مسئله را برای حفظ احترام همسرش، پیش خود پنهان کرده است—مثل وقتی که بعضی چیزها را برای حفاظت از خودتان پیش خود مخفی می کنید. دوست من لیزا از گفتن وزنش به همسرش ابا می کند. او می گوید، "من خیلی سبک تر از وزنم به نظر می آیم پس چرا باید همسرم را با گفتن این واقعیت همسرم را از خودم نامید کنم؟" حفظ این حریم شخصی، از شما محاظت می کند؛ باعث می شود در نظر فردی که برایتان قابل ارزش و احترام است، رقت انگیز و ناتوان به نظر نیایید. زنی را می شناختم که می گفت "وقتی یکبار کودکم از روی میز به پایین پرت شد به همسرم نگفتم، کودک آسیبی ندیده بود خودم هم به اندازه ی کافی ناراحت بودم پس چرا باید فکر همسرم را هم آشفته می کردم؟"

 

یکی از دوستانم می گفت که چند وقتی از طرف یکی از دوست پسران سابقش نامه های عاشقانه ای به دفتر کارش می رسد. او این نامه ها را جواب نمی داد اما لزومی هم نمی دید که این مسئله را با همسرش درمیان بگذارد چون احساس می کرد بی دلیل باعث رنجش او خواهد شد. چه کسی می تواند این زن را از کتمان حقیقت از همسرش متهم کند؟ همه ی ما به تجربه دریافته ایم که صداقت همیشه هم خوب نیست و گاهی خانه خراب کن می شود.

 

 

حقیقت و دروغ

 

البته بین حق مشروع برای داشتن حریم شخصی و فریب و نیرنگ تفاوت وجود دارد. اما چه مسائلی را می توانید شرعاً و بدون رسیدن هیچگونه آسیب به کسی، پیش خود نگه دارید؟ کدام مسائل اگر برملا شود، باعث ایجاد شکاف و جدایی عمیق بین شما و همسرتان خواهد شد؟

 

دکتر رآل اعتقاد دارد که همه ی ما ذاتاً و غریزتاً می دانیم که این حد و حدود تا کجاست. بااینحال مقیاسی برای ما عنوان میکند: از خودتان بپرسید، اگر کسی از این کار شما فیلم بگیرد و آن را به همسرتان نشان دهد، آیا ناراحت یا عصبانی می شود؟ آیا می توانید جلوی آینه بایستید و رودردرو به خودتان گویید که بیگناه و بی تقصیرید؟ اگر نتوانید اینکار را کنید حتماً کارتان مشکل دارد.

 

در این حالت باید بفهمید که پنهان کردن این مسئله به خاطر حق طبیعی شما برای داشتن حریم شخصی نیست، بلکه به این خاطر است که می دانید کارتان اشتباه بوده است. و اینجاست که همسرتان را فریب می دهید.

 

دکتر رنی کوهن اعتقاد دارد، "فعالیت های بزرگسالانه ای هست که گزارش جزء به جزء آن به همسر الزامی ندارد. شما دیگر بچه نیستید که بخواهید برای کارهایتان اجازه بگیرید. باید اینقدر اعتماد و اطمینان در ازدواجتان باشد که این آزادی عمل را به شما بدهد."

 

در پایان باید بگویم اینکه چه چیزهایی را باید از همسرتان پنهان کنید و چه چیزهایی را نباید، بستگی به نوع رابطه ی شما وهمسرتان دارد. شناختی که از همسرتان دارید می تواند کمک خوبی برایتان باشد و از آن طریق بفهمید که دوست دارد چه چیزهایی را با او میان بگذارید.

 

و اگر در موردی تردید داشتید، صراحت را انتخاب کنید: گاهی اوقات برملا کردن حقایق بهتر از نگه داشتن راز است. دکتر جاکوبز اعتقاد دارد هر چه دو طرف رابطه مسائل بیشتری را از هم پنهان کنند، ازدواجشان بی ثبات تر و ناپایدارتر خواهد شد. "وقتی درمورد آنچه که هستید رک و صادق باشید، و همزمان فردیت خودتان را حفظ کنید، همسرتان تمایل بیشتر برای پذیرش و قبول شما آنطور که هستید پیدا خواهد کرد."

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا همه چيز را بايد با همسرتان در ميان بگذاريد؟

 

حمید جدیدی بازدید : 299 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

به منظور بهرمندي از الطاف الهي; باید قبل از هر چیز توانايي; تشخیص و درک نیازهای فردی خود را پیدا کنیم. برای کامیابی در این چالش غریزی باید دست نیاز به سوی خداوند دراز کنیم. اما عملی ساختن این مهم آنقدرها هم ساده نیست. قشر وسیعی از افراد جامعه همه روزه در حال کشمکش با این مسئله هستند؛ هر یک از آنها تصور می کنند که به تنهایی و بدون کمک گرفتن از دیگران قادر به یافتن راه حلی کاربردی خواهند بود.

 

شما نمی توانید بر روی تمایلات جنسی خود درپوش بگذارید

 

"پل" یکی از مراجع عالیقدر مذهبی به درستی متوجه این نارسایی بشر شده است. او رومی ها را موعظه می کرد که: "من به کارهای مثبت و نیکو علاقه بسیار زیادی دارم ولی قادر به انجام آنها نیستم چرا که کاری که انجام می دهم کار مثبتی که علاقه به انجام آن دارم نیست، به همین دلیل برای راضی نگه داشتن وجدانم به خود می گویم نه، این شیطان است که مرا از انجام چنین اموری باز می دارد و با همین بهانه ها راه را برای انجام کارهای اشتباهم هموار می سازم."

 

من معتقدم که "پل" به هیچ وجه در صدد سرکوب کردن نیاز جنسی طبیعی و ذاتی بشریت نیست بلکه او نیز مانند همه انسانها به دنبال راهی برای جلوگیری از ارتکاب به گناه است، و شاید مانند تعداد بیشماری از ما هر روز تصمیم میگرفته که دیگر خطای خاصی را تکرار نکند؛ اما تا چه حد در این راه می تواند موفق عمل کند؟ پاسخ این سوال چندان رضایت بخش نیست؛ و اما نتیجه: در جاییکه یک فرد عمیقا مذهبی، قادر نیست نفس خود را از ارتکاب به گناه باز دارد، چگونه افراد عادی مثل من و شما میتوانیم از خود انتظار انجام چنین کاری را داشته باشیم؟

 

حتی در کشوری به دور از هر گونه تصاویر تحریک کننده، باز هم مردان قادر به کنترل شهوت خود نیستند. هفته گذشته پسرم تلفنی از پاکستان با من تماس گرفت. همانطور که می دانید مردان و زنان در این کشور حق برقراری هیچ گونه ارتباطی را ندارند و خانم ها موظفند تمام قسمت های بدن خود، از سر تا پا را بپوشانند. با این وجود پسرم به من گفت که فردی به او پیشنهاد داده تا در صورت تمایل، می تواند او را با خانم های بسیار زیادی آشنا کند تا به وسیله آنها غرایز جنسی خود را تخلیه کند.

 

در حالیکه آقایون در یک چنین شرایطی قادر به کنترل شهوت خود نیستند، ما چگونه می توانیم از مردهای سرزمین خودمان انتظار داشته باشیم تا خودشان را کنترل کنند؟ دقیقا از اولین ساعات روز که از تخت خواب بلند می شویم تا موقعی که بخواهیم مجددا به خواب برویم دائما در معرض صحنه های تحریک کننده قرار می گیریم.

 

فرض می کنیم که شما تصمیم می گیرید که مثلا امروز نسبت به هیچ خانمی تحریک نشوید. در مسیر خانه تا محل کار چشم هایتان بر روی عکس خانم شیک پوشی که روی بیلبورد تبلیغاتی قرار دارد، زوم می شود. چند لحظه بعد هنگامیکه پشت چراغ قرمز تقاطع استاده اید به هیچ وجه نمی توانید از جاذبه خانم خوش اندامی که از کنارتان در حال عبور کردن است، بگذرید.

 

در محل کار هم که دوستانتان مرتبا در مورد نامزدهای زیبایشان با شما صحبت میکنند. زمانیکه می خواهید نهار میل کنید خانم صندوقدار با چهره زیبای خود به شما لبخندی می زند و سفارشتان را می گیرد. هنگامیکه مجددا به دفتر کار باز می گردید همکارتان تصاویری سکسی که بر روی اینترنت یا گوشی تلفن همراهش دارد را به شما نشان می دهد.

 

در راه برگشت به خانه توجه تان به تصاویر زیبای خانمهایی که بر روی مجله ها و روزنامه منتشر شده جلب می شود.

 

دست آخر هم که به خانه می رسید روی مبل راحتی لم می دهید و تلویزیون را روشن می کنید. هنگامیکه کانال ها را بالا و پایین می کنید بیش از هر زمان دیگری در معرض آناتومی بدن خانم ها قرار می گیرید.

 

با توجه به مقیاس بالای محرک های جنسی که فرد به طور روزانه با آنها در ارتباط است آیا واقعا می توان انتظار داشت که اشخاص به تنهایی بر این نیاز غریزی و طبیعی فائق آیند؟ یادم می آید که روزی یکی از دوستانم (با جدیت کامل) به من می گفت: من هیچ گاه به یاد ندارم که با شهوت جنسی ام مشکلی پیدا کرده باشم."

 

من به او نگاهی انداختم و گفتم: "اگر واقعا اینطور باشد تو باید محکم تر از ادریس، مقدس تر از داوود و داناتر از سلیمان باشی."

 

پاسخ او را هرگز فراموش نمی کنم؛ او نشست و برای چند دقیقه بدون اینکه حرفی بزند به من خیره شد بعد هم گفت: " تا حالا با این دید به قضیه نگاه نکرده بودم."

 

من به شما قول می دهد که اگر امروز ادریس، داوود و سلیمان هم در میان ما حضور داشتند به همه می گفتند که "شما نمی توانید به تنهایی بر شهوت خود غلبه کنید."

 

شما نمی توانید احساسات غریزی خود را سرکوب کنید

 

ممکن است با خودتان بگویید: "خوب، شاید نتوانم سرکوب کنم، اما حداقل می توانم آنرا در مسیر دیگری به جریان بیندازم. "

 

من اخیرا با کسانی که به تازگی دین آورده بودند، صحبت می کردم و واقعا تعجب میکنم که چرا آنها تصور می کنند که صرفا ایمان آوردن به یک دین سبب می شود تا مشکل شهوت جنسی از بین برود! دین داشتن بدان معنا نیست که شما صاحب یک چوب جادویی شده اید و در یک چشم به هم زدن "اجی مجی لا ترجی" و "بووووم"  تمام گناهانتان پاک شد؛ و دیگر خبری از شهوت هم نخواهد بود.

 

چنین افرادی زمانیکه متوجه می شوند مشکلشان در ارتباط با این مباحث روز به روز در حال افزایش است، تصور می کنند که اگر بیشتر کتاب بخوانند و دعا کنند مشکلشان برطرف خواهد شد. اما باز هم بیشتر از گذشته غافلگیر می شوند چرا که چنین کارهایی دردی را دوا نمی کنند.

 

بهتر است کمی دقیق تر به گفته های "پل" نگاه کنیم. او اینچنین سخن به میان آورده که: "بسیاری از دستورات و فرایضی که توسط افراد نا آگاه برای هدایت بشر پی ریزی شده می تواند درست بر خلاف سعادت آنها به کار گرفته شود و حتی در مواردی موجبات بدبختی آنها را نیز فراهم آورد."

 

با توجه به ماهیت خطاکار انسانها، امیال شهوت زا  را می توان در جرگه خطاهای شیطانی دسته بندی کرد. این شهوات به طریقی ما را دست می اندازند تا از کارهای خوب، به نادرستی استفاده کنیم. مثل عصایی که گل و لای زمین را به خود می گیرد برخی از قوانین نیز ممکن است ما را نسبت به ارتکاب گناه حریص تر نماید. نسب به انجام اموری که از آنها منع شده ایم تحریک می شویم. خانم هایی که برایشان حد و مرزهای بیشتری گذاشته میشود، نسبت به ابراز وجود تمایل بیشتری پیدا می کنند. خداوند فرمان داده که "نه" اما شهوت می گوید "بلی."

 

اگر تلاش کنیم تا احساسات غریزی از جمله نیاز جنسی را سرکوب کنیم درست مثل این است که سعی کنیم از یک حیوان، انسان درست کنیم. به عنوان مثال ما یک سگ پشمالوی کاکر داشتیم که برای 13 سال شده بود زینت خانه. در طی این سال ها من به "پامپکین" تعلیمات زیادی داده بودم. زمانی که فرمانهای از قبیل بشین، بلند شو، بخواب، قل بخور را به زبان می آوردم او عین دستور را انجام می داد. من همچنین به او یاد داده بودم که از درون حلقه به بیرون بپرد، در را ببندد، بر روی پاهای پشتی اش بنشیند و زمانیکه حالت شلیک گلوله را می گیرم مانند مرده ها بی حرکت بر روی زمین بیفتد.

 

اما باز هم با توجه به تمام این تعلیمات من نمی توانستم سگ بودن را از وجود او جدا کنم. او بازهم کارهایی که یک سگ انجام می دهد را انجام می داد. او چیزهایی را می خورد که من و شما سعی می کنیم حتی پایمان را بر روی آنها نگذاریم، جاهایی را که سگ های دیگر بو می کشیدند بو می کشید، در ملاء عام دستشویی میکرد و  ... بدون توجه به تعلیمات من او باز هم یک سگ بود.

 

گرایشات غریزی انسان نیز تنها با روی آوردن به دین خاصی قابل چشم پوشی نیستند. شما می توانید به مسجد یا کلیسا بروید، کتاب های آسمانی بخوانید، هر روز دعا کنید و حتی یک وزارتخانه را هدایت کنید و اصلا هم نسبت به تمایلا جنسی خود بی توجهی نکنید. "پل معتقد است: " من می دانم که هیچ نقطه مثبتی در من وجود ندارد بلکه نقاط مثبت به واسطه ذات خطا کار من هستند که موجودیت پیدا میکنند."

 

زمانیکه عنان امور به دست ذات خطا کار می افتد، قادر می شویم تا هر گونه کار شیطانی را انجام دهیم چه باور کنیم چه نه، زمانیکه شهوت عنان امور را بدست میگیرد همانطور که یک سگ نمی تواند صحبت کند ما هم قادر نخواهیم بود کارهای خوب انجام دهیم.

 

اما هنوز هم زمانیکه از گرایشات جنسی سخن به میان می آید برخی افراد اظهار میدارند که توانایی مقابله با آنرا داشته و منکر قدرت شیطانی و مخرب این قضیه هستند.

 

شاید شما در یک خانواده مذهبی بزرگ شده باشید و روح کاملا پاکی داشته باشید اما در اعماق وجودتان ذات خطاکاری مخفی شده است که افسار گسیخته عمل میکند. از آنجاییکه که شهوت شما با میل به گناه آغشته است نمی توانید آنرا در مسیر دیگری هدایت کنید چرا که این امر موجبات ضررهای بزرگتری را برایتان فرام میسازد.

 

شما نمی توانید خود را از لذات جنسی محروم کنید

 

یکی از بزرگترین مشکلات این است که بیشتر افراد در اولین برخورد در راه اصلاح چنین گرایشاتی سعی می کنند تا اصلا به طور کلی آنها را از پایه ریشه کن کنند. آنها تصور می کنند که برای جلوگیری از اعتیاد به این کار باید به طور کلی از انجام این عمل خودداری کنند. ما تا زمانیکه با مشکلات مواجه نشویم هیچ گاه قادر به حل آنها نخواهیم بود. اگر با آنها مواجه نشویم قادر به متوقف ساختن هیچ گونه اعتیادی نخواهیم بود و    شاید فقط بتوانیم نوع اعتیاد را تغییر دهیم. به عنوان مثال گرایش ما از سکس می تواند به الکل تغییر شکل پیدا کند یا اگر مشروب خواری را متوقف کنیم ممکن است به قمار رو بیاوریم یا اگر بخواهیم با دید مثبت به قضیه نگاه کنیم میتوانیم آنها را در مسیر کار و یا خرید و ... هدایت کنیم.

 

بی بهره گذاشتن گرایشات جنسی از جمله امور غیر ممکن است. تا زمانیکه روح ما به ابدیت بپیوندد باید با انواع و اقسام گناهان مختلف دست و پنجه نرم کنیم و سعی کنیم تا با توان کامل آنها را شکست دهیم. چندی پیش قطعه ای را خواندم که کشمکش و شکست انسانها به تنهایی در برابر گرایشات منفی را به تصویر کشیده بود. این قطعه با نام "یی پی یک" از شل سیلوراستاین می باشد.

 

این اتفاق مدت ها پیش توی یک باتلاق رخ داده

 

جایی که پر از علف های هرز و گل و لایه

 

"یی پی یک" انگشت پای مرا گاز گرفته

 

دقیقا نمی دونم دلیلش چیه؟! و یا اصلا اون چیه؟!

 

من داد می زدم که "آی و وای" " این دیگه چه جور موجودیه؟!"

 

اما مثل اینکه "یی پی یک" از همون موقع قصد رفتن نداشته

 

بعدش یواش یواش با هاش پچ پچ کردم شاید بره

 

اما دیدم که باز هم از جاش تکون نمی خوره و نمی ره

 

بله این اتفاق 16 سال پیش رخ داده

 

و هنوز "یی پی یک" نرفته

 

برف می یاد؛ بارون می باره

 

ولی باز هم "یی پی یک" از جاش تکون نمی خوره

 

پام اونو با خودش به هر جایی که می ره، می بره

 

تازه می فعمم که پس از ماجرای چندین و چند ساله

 

یاد گرفتم که آروم آروم راه برم برای همیشه

 

 

و اما گرایشات گناهکارانه شما نیز همانند یی پی یک هیچ گاه شما را رها نمی کنند؛ برای مدت زمان اندکی شاید بتوانید به آنها بی توجهی کنید اما بعدا متوجه خواهید شد که زمانی فرا می رسد که می بینید کنترل آنها بر روی شما تا چه حد عمیق است. اما اگر فکر می کنید که می توانید قدرت آنها را از بین ببرید باید همین جا به شما بگوییم که قادر به این کار نبوده و فقط باید سعی کنید آنرا در مسیر مناسب (ازدواج) هدایت کنید.

 

خوشبختانه یک روز فرا می رسد که دیگر تمایلی به شرکت در جنگی که همیشه سرانجامش شکست است را از  دست می دهید همانطور که "پلپگ نیز شاهد این تجربه تلخ بوده در اوج نا امیدی فریاد می زند "در چه منجلابی غوطه ور شده ام! چه کسی می تواند نجاتم دهد...وای از دست این ذات پست انزاجار آور!"

 

وقت آن رسیده که چشم های خود را باز کنیم و در جدالی که پایانی جز شکست را به همرا ندارد، زور آزمایی نکنیم. من می دانم که ترک عادت کار چندان آسانی نیست اما یکی از گام های اولیه برای رسیدن به آزادی همین است.

 

بهتر است قدرت و تواناییها خود را به درستی درک کنید نا گفته نماند که کمک خدواند و همنوعانتان در این راه از ارزش بالایی برخوردار است.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا مي توان با تمايلات جنسي مقابله کرد؟

 

حمید جدیدی بازدید : 188 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

بی شک تنبیه بدنی سبب مطیع ساختن آنی کودک می شود، اما در عین حال میتوان از آن همردیف آزار جسمی نیز یاد کرد. آیا والدین باید فرزندان را تنبیه کنند یا باید پدر و مادر ها را از انجام این کار منع نمود؟

 

در برخی خانواده ها، استفاده از تنبیه بدنی به منظور تادیب کودکان، از محدوده استعمال بالایی برخوردار می باشد. این موضوع در محافل روانشناسی و اجتماعی همیشه جزء مقوله های بحث برانگیز به شمار می رفته اند. برخی از روانشناسان کودک بر این باورند که تنبیه بدنی مانع رشد فیزیکی و روحی کودک می شود. در تحقیق فراگیری که 88 مطالعه موردی متنوع را در بر می گرفت، خانم دکتر الیزابت تامسون گرشوف، روانشناس و مدیر مرکز حمایت از کودکان بی سرپرست دانشگاه کلمبیا، جنبه های مثبت و منفی تنبیه جسمانی را مورد بحث و بررسی قرار داده است. نتیجه پژوهش های وی به همراه گزارش های متفاوت آن، در جولای سال 2007 در پژوهشنامه روانشناسی آمریکا به چاپ رسید.

 

در این تحقیق 62 ساله ارتباط میان استفاده والدین از تنبیهات جسمانی و رفتار و تجربیات کودکان مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیقات مواردی نظیر: تسلیم آنی کودک، درونی شدن اخلاقی، کیفیت ارتباط کودک با والدین، و آزار جسمی وارده از جانب والدین هم در دوران کودکی و هم در دوران بزرگسالی مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین مقوله هایی نظیر سلامت روانی، پرخاشگری، و رفتارهای مجرمانه و ضد اجتماعی فرد در دوران بلوغ نیز بررسی شد. همچنین تنبیه بدنی فرزند و همسر در افرادی که خودشان در کودکی مورد تنبیه جسمانی قرار گرفته بودند نیز ارزیابی شد.

 

دکتر تامسون ارتباط تنگاتنگی میان تنبیه بدنی و روحیات و اخلاقیات همه کودکانی که در معرض تنبیه جسمانی قرار گرفته بودند، پیدا کرد. 90% از کودکان، رفتارهای جامعه ستیز و پرخاشگرانه از خود بروز می دادند. تنها تاثیری که تنبیه بدنی در کودک القا میکرد، پذیرش سریع خواست والدین بود.

 

بیشترین تاثیرات این نوع تنبیه، یکی پذیرش سریع از جانب کودک و دیگری وارد آمدن آسیب بدنی به او بود. تامسون معتقد است که این دو مورد، پیچیدگی مبحث تنبیه بدنی کودکان را بیش از پیش افزایش می دهند.

 

دکتر تامسون در گزارش های خود اینطور می نویسد که: "مناقشه و مجادله پیرامون این مبحث با آسیب های جسمانی که بر روی بدن کودک ظاهر می شوند و سپس پذیرش آنی خواست والدین از سوی دیگر، بالا می گیرد. توافق عام بدین شرح است که تنبیه بدنی کودک را به سرعت مجاب به عمل بر طبق خواست والدین می نماید؛ اما در عین حال آسیب های جسمانی که به این واسطه به کودک وارد می شود را نیز نباید نادیده گرفت. این آسیب های جسمانی به منزله نوعی سوء رفتار از جانب والدین نسبت به کودک قلمداد می شوند."

 

در عین حال تامسون اظهار می دارد که همه کودکانی که قربانی تنبیه بدنی می شوند در بزرگسالی پرخاشگر نشده و باید در نظر داشت که همه آنها مرتکب جرم نمیشوند. تعدا زیادی از عوامل محیطی مانند ارتباط فرزند با والدین می تواند تاثیرات سوء این نوع تنبیهات را کاهش دهد. اما در نظر گرفتن کلیه عوامل دخیل با توجه به گزارش های شخصی والدین و تعاریف تنبیه متعارف، کار دشواری است.

 

در نهایت دکتر تامسون استنتاج می کند که: "تنبیه جسمانی در خانواده های متفاوت بسته به تعداد دفعات تکرار، میزان شدت استفاده شده، میزان برآشفتگی احساسی در زمان تنبیه، و اینکه آیا آنرا با انواع تنبیه های دیگر آمیخته می سازند یا خیر، متفاوت می شود. بسته به شرایط خاص، انواع متفاوتی از نتایج و مشکلات به وجود خواهد آمد."

 

تحقیقات حاکی از این امر هستند که تعداد دفعات تکرار و میزان شدت تنبیات از اهمیت بسزایی برخوردار می باشند. هر چقدر کودک بیشتر و محکم تر مورد اصابت قرار بگیرد، احتمال اینکه پرخاشگری در او افزایش پیدا کند، بیشتر می شود. در این شرایط احتمال بروز سوء رفتار و به خطر افتادن سلامت روحی او نیز امکان پذیر خواهد بود.

 

در حالیکه ماهیت تحقیق، رابطه معملولی میان تنبیه جسمانی و اخلاق کودک را منع می کند، در عین حال در مورد این مطلب که تنبیه جسمانی چه نتایج منفی را میتواند در بر داشته باشد نیز مطالب متعددی را به رشته تحریر در می آورد. از سوی دیگر تنبیه جسمانی عواقب خطرناکی را برای کودک به همراه دارد. از جمله این موارد می توان اظهار داشت که کودک به درستی تفاوت میان درست و غلط را یاد نمی گیرد، همچنین به دلیل ترسی که در وجود او ایجاد می شود دیگر هیچ گاه در حضور والدین نافرمانی نمی کند، اما زمانیکه والدین خود را در نزدیکی خود نمی بیند شروع به بد رفتاری کرده و دست به کارهای نادرست می زند.

 

در تفاسیری که پیرامون مطالعات دکتر تامسون نوشته شده، دکتر جرج هلدن از داشنگاه آستین – تگزاس در مورد نتایج تحقیقات تامسون اینچنین می نویسد که: "با توجه به یافته های تحقیقات گسترده تامسون می توان ادعا کرد که تنبیه بدنی نه تنها نمی تواند سودمند باشد، بلکه می تواند موجبات بروز آسیب های جبران ناپذیری را نیز فراهم آورد." هلدن معتقد است که جامعه روانشناسی به هیچ وجه نباید حامی تنبیه بدنی به عنوان روشی برای تادیب باشد.

 

برخی دیگر از پژوهشگران نیز بر این باورند که چون نتایج تحقیقات تامسون بیشتر بر روی تنبیهات شدید و افراطی تاکید دارد، نمی توان برداشت مناسبی از تنبیه نرمال و هنجار پسندانه کرد.

 

در این تحقیقات تعریف مناسبی از تنبیه متعادل به میان نیامده است. آنها همچنین بر این باورند که ارتباط دادن بیش از اندازه میان تنبیهات بدنی و آزار جسمانی ثابت نمیکنند که تنبیه های متعادل و هنجار پسندانه می توانند ریسک ایجاد آزارهای جسمانی وارده به کودک را کاهش دهند.

 

جمع کثیر دیگری از دانشمندان نیز بر این باورند که برخی از والدین هستند که به هنگام تنبیه فرزند خود احساساتی شده، کنترل خود را از دست می دهند و ممکن است نتوانند کودک را به طور مناسب تنبیه کرده و باعث آزار و اذیت او شده و به او آسیب وارد می آورند. بنا به این دلیل بهتر است افرادیکه این تعادل را در خود نمی بینند از تنبیه بدنی به عنوان یک روش مناسب برای تربیت فرزند خود استفاده نکنند چرا که جز جنبه های منفی چیز دیگری برای آنها در بر نخواهد داشت؛ اما مبحث مورد بحث تنها این نیست که چون برخی از والدین بیش از اندازه در تنبیه بدنی به جلو پیش می روند، پس نباید کودکان خود را تنبیه کنند، بلکه مجادله بر سر این موضوع است که بهتر است خانواده ها برای تربیت فرزندان خود به هیچ وجه از تنبیه بدنی استفاده نکنند.

 

در این رابطه پژوهشگران ادعا می کنند که خود والدین هم تمایلی به گزارش دادن تنبیهات شدیدی که در قبال فرزندان انجام می دهند، ندارند و معمولاً نمی توان آمار دقیقی از میزان تنبیهات شدید بدنی کودکان بدست آورد.

 

به هر روی تا زمانیکه محققان، متخصصان بالینی، و والدین نتوانند به طور قطعی آثار مثبت تنبیه بدنی را به اثبات برسانند، حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که تنبیه بدنی هیچ گونه عواقب منفی را در بر ندارد، ما به عنوان روانشناس مسئول هستیم و نمیتوانیم تنبیه بدنی را به عنوان یک شیوه برای تادیب کودک به والدین توصیه کنیم، بلکه در عین حال باید والدین را نسبت به این مسئله هشدار هم بدهیم.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا تنبيه بدني شيوه مناسبي براي تربيت کودکان است

 

حمید جدیدی بازدید : 170 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

برخی زوجها با درایت و برنامه ریزی دقیق صاحب فرزند میشوند، عده ای از زوجین هم بدون اندیشه و غیر مسئولانه، و برخی هم تصمیم میگیرند تا هیچگاه صاحب فرزندی نشوند. صرف نظر از اینکه شما در کدام دسته جای میگیرید، یک چیز مسلم است، و آن اینست که داشتن فرزند و پرورش آن یک شغل و مسئولیت 24 ساعته و مادام العمر است، و البته پر هزینه و طاقت فرسا. ما در این مقاله به چند پارامتر که به شما کمک میکند تا دریابید آیا آمادگی خوش آمد گویی به عضو جدیدی را در خانواده ی خود دارید یا خیر، اشاره کرده ایم:

 

 

1- آیا  رابطه ای با ثبات با شریک خود دارید: آیا بچه دار شدن توانایی ترمیم و یا تحکیم یک زندگی زناشویی ی متزلزل را دارد؟ خیر. این یک افسانه است. شما بایستی قبل از اینکه صاحب فرزندی شوید خود و شریکتان را بخوبی بشناسید، باید خالصانه به یکدیگر علاقه مند بوده و رابطه ی میان شما صمیمی و کاملاً با ثبات باشد. باید آینده ی رابطه ی شما روشن، مطمئن، قابل پیش بینی و نوید دهنده باشد.

 

2- آیا از توان مالی برخوردار میباشید: یک کودک با  وابستگی های مالی فراوانی به این دنیا وارد میشود، که این وابستگی ها با گذشت زمان افزایش نیز می یابند. هزینه های نگهداری و پرورش کودک بی شماراست، از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: هزینه زایمان، هزینه های درمانی (مراجعه به پزشک و تهیه دارو)، نیازهای تغذیه ای و پوشاک، اسباب بازی، مدرسه و شهریه های متعدد دیگر، اوقات فراغت، دانشگاه، ازدواج و...بنابراین لازم است تا شما از یک پشتوانه مالی، یک شغل با درآمد مکفی و پایدار و پس انداز خوبی برخوردار باشید (برخورداری از امنیت شغلی و مالی).

 

3- آیا وقت کافی در اختیار دارید: بسیار خوب، شما از لحاظ مالی تامین میباشید. اما پول نمیتواند نیازهای احساسی و عاطفی فرزند شما را برآورده سازد. کودک شما نیازمند حضور شماست، که هیچ چیز را نمیتوان جایگزین آن کرد، حتی گرانقیمت ترین و مجلل ترین لباسها و اسباب بازیها را. این در مورد پدر و مادر هر دو به یک اندازه صدق کرده و حائز اهمیت است. چنانچه مشغله کاری زیادی دارید بهتر است از بچه دار شدن صرفنظر کنید.

 

4- آیا به مسایل بالقوه ی آینده اندیشیده اید: چنانچه شما و شریکتان متعلق به دو مذهب، فرهنگ، کشور و یا حتی طبقه ی اجتماعی ی متفاوت باشید، این تفاوتها میتواند طی پرورش کودک زمینه ساز مشاجرات و کشمکش های فراوانی گردد. نیازی نیست شما در مورد همه چیزهم عقیده باشید، اما ضروری است بر سر اینکه چگونه در آینده مصالحه و سازش خواهید کرد توافق حاصل کرده باشید.

 

5- آیا از سلامت کامل جسم و روان برخوردار میباشید: شما و شریکتان قبل از بارداری باید کاملا سالم باشید. پیش از بارداری بایستی تحت یک چک آپ کامل قرار گیرید، و وجود بیماریهای خطرناک از قبیل اچ آی وی در شما منتفی گردد. چنانچه به دیابت و فشار خون بالا مبتلا هستید، بایستی تحت نظر متخصص زنان فرزند خود را بدنیا آورید. همچنین انجام آزمایشات ژنتیک  قبل از بارداری از اقدامات بسیار ضروری و حیاتی است. سلامت روان شما و شریکتان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

6- آیا از دانش کافی در زمینه پرورش کودک بهره مند میباشید: فرزند پروری یک علم است. شما بایستی از مراحل رشد و تکامل کودک، نحوه مراقبت از کودک، و روانشناسی کودک و نوجوان آگاهی کامل داشته باشید. شما باید بدانید چگونه با یک کودک خردسال و یا نوجوان رفتار کرده و تعامل داشته باشید. شما بمنظور تادیب و تربیت فرزندتان باید از صلاحیت و دانش کافی برخوردار باشید.

 

7- آیا شما از حمایت اجتماعی و عاطفی کافی برخوردار هستید: پرورش کودک بدون یاری دوستان و خانواده کاری بس دشوار و طاقت فرسا است. بنابراین مطمئن گردید از حمایت اجتماعی کافی در رابطه با نگهداری و پرورش فرزندتان بهره مند میباشید.

 

8- آیا شما آمادگی ظهور تغییرات جسمی در بدنتان را دارید: حاملگی و زایمان با اضافه وزن در مادران همراه است (به ویژه در ناحیه شکم). این اضافه وزن ممکن است همیشگی و یا گذرا باشد. به هر صورت برای بازگشت به وضعیت اولیه حداقل 9 ماه زمان لازم است. بنابراین زوجهای جوان باید آمادگی پذیرش این تغییرات ظاهری را داشته باشند.

 

9- آیا برای بی خوابیهای شبانه آمادگی دارید: بی خوابی های شبانه، از هم گسیختگی در الگوهای خواب، نبود وقت کافی برای رسیدگی به خودتان، رابطه ی جنسی کمتر، تفریح و اوقات فراغت کمتر، ازجمله مشکلات پیش روی شماست که باید با آنها کنار آیید. هشیار باشید که بچه دار شدن در ماههای نخست زندگی ی مشترک میتواند استرس و فشار روحی ی زیادی به شما و شریکتان تحمیل  کند. بنابراین سعی کنید تا 3 سال پس از ازدواجتان صاحب فرزندی نشوید.

 

10- آیا میتوانید فرزند خود را همانگونه که هست بپذیرد: شما باید احتمال تولد نوزادی با نقصهای جسمی و روانی را نیز مد نظر داشته باشید ( هر چند اغلب آنها قابل پیشگیری است). ممکن است نوزاد شما، آن طور که در رویاهایتان می پروراندید، نباشد، ممکن است از زیبایی ی دلخواه شما برخوردار نباشد، و یا حتی ممکن است مرده متولد شود. چنانچه پسر و یا دختر بودن کودک برایتان مهم است، بهتر است قید بچه دار شدن را بزنید، چون ممکن است چیزی بر خلاف آرزویتان رقم بخورد.

 

چند توصیه دیگر:

 

1- چنانچه بر مبنای دلایل غلط و غیر منطقی صاحب فرزند شوید، لذت شیرین پدر و مادر شدن به پشیمانی و عذابی ابدی برای شما و فرزندانتان بدل خواهد شد.

 

2- برای آینده خود برنامه ریزی کنید و ببینید حضور فرزند در آن چه تغییراتی ایجاد میکند.

 

3- فرزند با خود شادی های بسیاری به همراه می آورد، اما در عین حال چالشهای فراوانی نیز پیش روی شما قرار میدهد. فرزند روابط، فعالیتهای روزمره، شغل، وضعیت مالی، و سبک زندگی شما را دستخوش تغییر خواهد کرد.

 

4- پیش از بچه دار شدن درباره نحوه ی پرورش کودک با شریکتان صحبت کرده و به توافقات اصولی دست یابید. هر دوی شما در این زمینه باید از آمادگی جسمی، روحی و مالی کافی برخوردار باشید.

 

5- شما و شریکتان باید قادر به فرآهم آوردن محیط و فضایی سالم، امن، مطمئن و عاری از تنش برای رشد و بالندگی فرزندتان باشید.

 

6- بسیاری از مادران پس از تولد فرزندشان دچار افسردگی پس از زایمان میگرند. از دلایل عمده آن عدم آمادگی برای مادر شدن، ناتوانی در درک حقایق زندگی، توقعات نامعقول و عدم برنامه ریزی قبلی میباشد. به عبارت ساده تر آنها نمی دانند چه میکنند و چه باید بکنند.

 

7- سطحی نیادیشید. از افرادی که به تازگی صاحب فرزند شده اند، مشکلات مرتبط با نگهداری کودک را جویا شده و صادقانه ببینید میتوانید از عهده آنها بر آمده و با آنها کنار آیید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا براي بچه دار شدن آمادگي داريد؟

 

حمید جدیدی بازدید : 200 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

آیا می خواهید مطمئن شوید که نامزد فعلی تان مرد ایده آلی برای شروع یک زندگی مشترک به حساب می آید؟ در این قسمت پاسخ مناسب را به برخی از جدی ترین سوال هایی که هر کس در این زمینه باید از خود بپرسد، را برایتان تشریح می کنیم. پاسخ ها کاملا صادقانه هستند؛ این هم 10 سوال برای شروع:

 

1- آیا او تصور می کند مرد خوش شانسی است؟

 

خانم ها بدشان نمی آید که مرد زندگیشان به درستی درک کرده باشد که نیمی از زندگی بر طبق شانس و نیمه دیگر آن بر اساس سخت کوشی پیش می رود، و هر دوی این عوامل تا حدی می تواند زندگی را تحت الشعاع قرار دهد. مردی که خود را خوش شانس فرض می کند به راحتی انرژی مثبت از خود ساطع می کند، و جزء افراد قدردان به شمار می رود، همین عوامل باعث می شوند تا فضای شاد و خوشی را برای خود و اطرافیانش ایجاد کنند. تمام این موارد جزء نکات مثبت یک مرد به حساب می آیند. اما از تمام این حرف ها که بگذریم مطلبی که واقعا اهمیت دارد این است که او حداقل مردی باشد که از داشتن شما احساس خوش شانسی و خوش اقبالی کند. هیچ شکی وجود نخواهد داشت که مردی که چنین احساسی داشته باشد شما را از صمصیم قلب دوست می دارد؛ و این خود نشان دهنده خوش شانس بودن اوست.

 

2- آیا می توانید اشتباهات او را نادیده بگیرید؟

 

به هر حال هر کسی دارای یک سری خصوصیات ناپسند می باشد. آیا او مایعات را با پاکت سر می کشد؟ و یا روزنامه های باطله را انبار می کند؟ تا همین حد کافی است. همیشه آقایون عادات بدی دارند که می تواند خانم ها را به راحتی دیوانه کرده، از خانه فراریشان داده و باعث شود سر به بیابان بزنند. اما اشتباهات کوچک از قبیل مواردی که ذکر شد، شیرینی زندگی هستند و به راحتی قابل چشم پوشی می باشند. شما باید در این حالت تصاویر بزرگتری را در ذهن خود مجسم کنید: اجازه ندهید عادات بدی مانند جویدن یخ داخل لیوان، دید شما را نسبت به مردی که با اهمیت، مؤدب، صادق و دوست داشتنی است، تغییر داده و تیره و تار کند. همچنین نباید هیچ وقت فراموش کنید که خودتان هم عادت دارید پوست پایتان را بکنید و فنجان های نیمه کاره چای و قهوه را در همه جای خانه جا بگذارید.

 

3- آیا می توانید اعضایی از بدنتان را که در نظر او زیباترین هستند، نام ببرید؟

 

اگر همین حالا و بدون اینکه خودتان از او سوال کنید، بدانید که او کمرتان را دوست دارد، و یا وقتی به پهلو می خوابید از برآمدگی شکمتان خوشش می آید و یا اینکه به شما گفته لپ هایتان لطیف ترین قسمت صوررتان هستند، به طور حتم این مطالب را بیش از یک بار تکرار کرده که به یاد شما مانده است. و این مسئله زیباست.

 

4- آیا او تا آخرین قطره شیر را خودش می خورد؟

 

اگر مردی بیخوابی کشیده باشد، کارش دیر شده باشد، نتواند کراوات مورد علاقه اش را پیدا کند، اما با وجود تمام این مسائل و مشکلات هنگام مصرف شیر، مقداری از آنرا برای شما باقی بگذارد، نشان می دهد که مرد با ملاحظه ای است. اما اگر فقط حرفش را  بزند و برای مثال  بگوید: "من به تو فکر می کنم" و در عمل چیزی از او مشاهده نکنید، باید کمی دقیقتر بر روی انتخاب خود فکر کنید.

 

5- آیا او راز دار است؟

 

همه ما می دانیم که تمام رازها مثل هم نیستند. برخی از افراد حرف هایی را به ما می زنند و از ما انتظار دارند که آنها را در همان نقطه خاک کنیم. اگر مرد مورد نظر شما زمانیکه بیش از اندازه نوشیده باشید، رازهای شما را به راحتی به صورت یک داستان مسخره برای دیگران تعریف کنید، باید کمی محتاط تر نسبت به او عمل کنید. به عنوان مثال اگر شما دارای بیماری آمیزشی باشید، شاید این موضوع جزء یکی از آن رازهایی باشد که دلتان بخواهد طرف مقابل آنرا تا ابد در قلب خود مخفی نگه دارد. چیزی که خیلی اهمیت دارد، این است که هر دوی شما رازهایتان را به شیوه مشابه برای یکدیگر دسته بندی کنید، حال چه کوچک باشند، چه بزرگ.

 

6- آیا از دارایی های او آگاه هستید؟

 

منظور ما تا آخرین قران نیست، بلکه یک حساب سر انگشتی کفایت می کند. او باید خودش صادقانه و با روی باز در مورد این مسئله با شما صحبت کند، نه اینکه شما زمانیکه او در اتاقش نیست، فایل های کامپیوترش را زیر و رو کنید.

 

7- آیا تا به حال شما را در بدترین حالت دیده است؟

 

منظور ما چیزی بدتر از زمانی است که هیچ آرایشی نداشته اید و یا موهایتان ژولیده بوده است. ما در حقیقت در مورد روی شیطانی شما صحبت می کنیم؛ وقتی افسردگی شدیدی دارید، بیش از اندازه تند خوی شده اید، و به بالاترین حد بی ادبی رسیده اید! رویی که هیچ کس تحمل آنرا ندارد؛ شما می دانید ما در مورد کدام بخش از وجودتان صحبت می کنیم. بله درست است همانی که حدسش را می زنید! اگر او شما را در آن وضعیت دیده و بدون اینکه با 110 تماس بگیرد، موقعیت را تحت کنترل خود در آورده باشد، بنابراین یک محافظ واقعی است.

 

8- آیا شما را با قاطعیت می بوسد؟

 

بوسه ای که از روی تعهد و میل باطنی نباشد، کاملا سرد و بی روح است. درست مثل زمانی که شما با بی میلی با کسی دست می دهید (و می گویید: "از دیدنت خوشحال شدم") فقط به این دلیل که به نحوی از دست او راحت شوید. حتی آرام و لطیف ترین بوسه نیز باید احساسی را در شما به وجود آورد که انگار می دانید رابطه به کجا ختم خواهد شد.

 

9- آیا از کمربند استفاده می کند؟

 

بستن کمربند یک نکته ریزی است که شما به واسطه آن می توانید متوجه شوید که آیا او به خود و وضعیت ظاهری اش اهمیت می دهد یا خیر. مانند مصرف سبزیجات و استعمال کرم ضد آفتاب، شاید زمان کوتاهی برای انجام آن لازم باشد، اما اثر آن یک عمر در زندگی شما تاثیر خواهد گذاشت.

 

10- آیا شوخ طبع و با صفا است؟

 

یک مرد شوخ طبع کسی است که از زندگی لذت می برد. به جوک ها می خندد، از یک غذای مطبوع لذت می برد، سرگرمی های زیادی برای خود پیدا می کند، و اگر شرایط ایجاب کند، می رقصد. نوعی نیروی جوانی خاص در این دسته از مردها وجود دارد، آنها در لحظه حال زندگی می کنند، موقعیت و شرایط محیط پیرامون خود را همواره در نظر دارند، و از امکانات بهترین استفاده را می کنند. واقعا جالب است.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا او مرد ايده آل شماست؟

 

حمید جدیدی بازدید : 179 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

با رشد 40 درصدی آمار طلاق و رقم رو به فزونی آن و با در نظر گرفتن این امر که افراد تا سنین 70 – 80 سالگی و یا شاید گاهی 90 سالگی عمر می کنند، ازدوج و تشکیل زندگی مشترک یکی از مسائلی است که اغلب افراد را به وحشت می اندازد. با این وجود اگر بدانید ازدواج مستلزم چه مواردی بوده و همچنین انتظارات شخصی خودتان را نیز معین نمایید، می توانید به راحتی به ترس از ازدواج غلبه کرده و با درک کامل تصمیم بگیرید که آیا قصد ازدواج دارید یا خیر؛

 

مراحل

 

1- ابتدا باید برای خودتان معین کنید که دقیقاً از چه چیز می ترسید. بیشتر افراد از خود ازدواج نمی ترسند، بلکه از حواشی و احتمال وجود شکست در آن وحشت دارند. احساس می کنید که چه تغییری ممکن است ایجاد شود؟ بدترین تصویر ذهنی که شما را در مقابل ازدواج کردن خلع سلاح می کند، در ذهن خود مجسم کنید.

 

2-  ترس هایتان را مخاطب قرار دهید. اگر والدینتان ازدواج ناموفقی را تجربه کرده اند و تنها به این دلیل که آنها زندگی خوبی با هم نداشتند، شما نمی توانید نتیجه بگیرید که در زندگی مشترکتان موفق نمی شوید. اگر احساس می کنید که ممکن است در نهایت کارتان به جدایی ختم شود، لیستی از مواردی را که می توانید انجام دهید تا نتیجه موفقیت آمیز گردد بر روی یک برگ کاغذ یادداشت نمایید. تمام صحنه هایی که باعث ایجاد ترس در شما می شود را مجسم کنید و سپس به این مطلب فکر کنید که برای بهبود اوضاع چه قدمی می توانید بردارید.

 

3-  مشورت بخواهید. از هر کسی که در زندگی مشترک خود موفق است بخواهید تا اسرار موفقیتش را با شما نیز در میان بگذارد. معمولاً آنها در حرف هایشان به این نکته هم اشاره می کنند: "همیشه سعی می کنیم از رفتار بد کوچک یکدیگر چشم پوشی کنیم" ، اما توجه داشته باشید که نیازهایتان را پیش از هر چیز باید با شریک زندگیتان در میان بگذارید. از این طریق هم شریکتان متوجه نیازهای شما می شود و هم میتوانید در رابطه خود به موفقیت دست پیدا کنید.

 

4- تصمیم بگیرید که آیا خودتان شخص مقابل را برای زندگی تا آخر عمر انتخاب میکنید و یا اینکه او فقط شما را انتخاب کرده و دیگران نیز شما را تشویق به انجام چنین کاری می نمایند؟ شاید شما به راستی از ازدواج ترس نداشته باشید بلکه از ازدواج با این شخص بخصوص می ترسید. یک نکته بدیع این است که هیچ گاه به فکر کسی نباشید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه دنبال کسی بگردید که بدون او قادر به زنگی نباشید.

 

5- ببینید که کدامیک از جنبه های ازدواج در نظر شما و در نظر طرف مقابل از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. ممکن است که شما با قبول تعهد نسبت به یکدیگر وارد رابطه شوید و رابطه تان بدون اینکه هیچ گونه ازدواج رسمی در آن به وقوع پیوسته باشد، همچنان ادامه پیدا کند. دقت کنید که در صورت رسمی شدن رابطه، شما و همچنین شریک زندگی و افراد دیگر خانواده چه تغییراتی را از خود نشان خواهند داد. اگر در مورد این مطلب که وجود ازدواج و یا عدم آن چه مسائلی را برای شما ایجاد میکند، صادق باشید بهتر می توانید معنا و مفهوم ازدواج را درک کرده و ببیند که با شرایط فعلی شما و فرد مورد نظرتان همخوانی دارد و یا خیر.

 

6-  هیچ لزومی ندارد که هر ثانیه و هر روز از زندگی مشترک خود را در صلح و آرامش کامل سپری کنید. شما یک انسان کامل نیستید و شریکتان نیز چنین خصوصیتی ندارد. اگر منتظر ازدواج با کسی هستید که هر روز در زندگی خود فقط رنگین کمان و طلوع خورشید را مشاهده کنید، آنگاه هیچ گاه نمی توانید ازدواج کنید چرا که هیچ کس قادر به زندگی کردن با یک چنین خیالات خامی نیست. ازدواج موفق نیازمند تلاش سخت دو جانبه است و برای کامل کردن آن باید از زندگی خود برای آن مایه بگذارید. تعداد بسیار زیادی از افراد با امیدها و آرزوهای واهی ازدواج می کنند و زمانیکه مشاهده می کنند که اوضاع کمی دشوار شده و بر وفق مرادشان نیست درخواست طلاق را پر کرده و مجدد در پی یافتن فرد جدیدی می افتند. خودتان را برای عبور از دست اندازهای خیابان آماده کنید تا زمان مواجهه با آنها شگفت زده و متعجب نشوید.

 

7- برای زندگی خود برنامه ریزی کنید. پیش از ازدواج بنشینید و تکلیف خودتان را با خودتان معلوم کنید. آیا بچه می خواهید؟ چند تا؟ چه کسی مسئول تامین مالی خانواده است؟ آیا هر دوی شما کار می کنید؟ چه مقدار پول برای دوران بازنشستگی پس انداز می کنید؟ کجا زندگی خواهید کرد؟ چه کسی مسئول چه کاری است؟ اگر آقا هنوز با دوستانش بیرون می رود، آیا خانم هم می تواند چنین کاری را انجام دهد؟ شاید مطرح کردن این سؤالات قدری مشکل باشد، اما این امر چیزی از اهمیت قضیه را کم نمی کند، و شما موظفید که آنها را با کسی که قصد دارید تا آخر عمر با او زندگی کنید در میان بگذارید. اگر در حال حاظر حلقه ازدواج را به دست کرده اید، دیگر نیازی نیست که شرایط را برای خودتان سخت تر کنید. در این شرایط باید مواقع بروز درگیری را پیش بینی کرده و از بروز آن جلوگیری نمایید. اگر شما رابطه سالمی داشته باشید مرحله پرسش و پاسخ شما را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می سازد.

 

نکات

 

سه دلیل عمده طلاق را پول، سکس و فرزندان تشکیل می دهند. پیش از مواجهه با این مشکلات ببینید که آیا به اندازه کافی پیرامون این مطالب با فرد مقابل مشترکاتی دارید یا خیر. اگر بتوانید بر سر این مسائل با شریک زندگی خود به توافق برسید آنوقت حل مشکلات بعدی چندان دشوار نخواهد بود. در گفتگوهای صمیمی از او بخواهید که پیرامون انتظارات، عقاید، باورها، زمانبدی و .... برای شما بیشتر توضیح بدهد. هر چه بیشتر یکدیگر رابشناسید و مسائل مبهم کمتری در میان باشد، درصد موفقیت رابطه افزایش پیدا می کند.

مخالفت در هر رابطه ای کاملاً طبیعی است. این امر یکی از ملزومات هر رابطه سالمی است و هر دو طرف می توانند چیزهای بسیار زیادی را از آن یاد بگیرند. تا آنجایی که می توانید به حرف های طرف مقابل به دقت گوش دهید و دیدگاههای شخصی آنها را نیز منظور کنید، همچنین در نهایت ادب و احترام نقطه نظر های شخصی خودتان را نیز به او انتقال دهید.

دقت داشته باشید که تمام ازدواج ها موفق نیستند. نمیتوان اظهار کرد که انتخاب تمام افراد صحیح است، اما به هر حال باز هم باید انتخاب کرد.

در نظر داشته باشید که اگر ترس از ازدواج به شما اجازه نمی دهد که فرد دیگری وارد زندگی مشترکتان شود، این احتمال وجود دارد که تا آخر عمر خود مجرد باقی بمانید. البته این امر بد نیست؛ چیزی که اهمیت دارد این است که خودتان ترجیح می دهید چگونه زندگی کنید.

سعی کنید حتماً پیش از تشکیل زندگی مشترک برای مشاوره های پیش از ازدواج به یک مشاور مراجعه کنید. اطلاعات و گفتگوی رک و پوست کنده زیر نظر یک شخص سوم حرفه ای، می تواند به شما کمک کند که تصمیم نهایی خود را در مورد ازدواج  با اطمینان بیشتری اتخاذ نمایید.

در مورد قراردادهای پیش از ازدواج فکر کنید و پیرامون آنها با شریک خود گفتگو کنید.

به تمام نقاط منحصر بفرد و فوق العاده ازدواج فکر کنید. به این مطلب فکر کنید که می توانید با کسی که دوستش می دارید زندگی کنید.

ببینید که چقدر خوش شانس هستید که حق ازدواج کردن را دارید. افراد بسیار زیادی در سطح جهان هستند که چنین حقی از آنها سلب شده است.

به آثار فعالیت های جنسی و تاثیر آنها برروی رفتار شما در مقابل ازدواج فکر کنید. اگر بدون ازدواج رابطه جنسی داشته باشید، با این کار تعهد موجود برای ازدواج در نظرتان کاسته می شود. این اصل که سکس در خارج از رابطه زناشویی وجود ندارد، به زوج ها کمک می کند که نسبت به هم متعهد باقی مانده و احساس کنند که برای یکدیگر بی همتا و منحصر بفرد هستند. این امر به شما کمک می کند که ارزش های موجود در رابطه را بهتر دریافت کنید و ترس های خارجی را به کمترین میزان خود کاهش دهید.

توجه

اگر به هیچ وجه قادر به غلبه بر ترس خود نسبت به ازدواج نیستید، باید این موضوع را با فرد مقابل در میان بگذارید. با این کار ممکن است خودتان را در معرض بر هم خوردن رابطه قرار دهید، اما اگر همین حالا رابطه شما بهم بخورد، خیلی بهتر از این است که رابطه تان بعدها که ازدواج کردید به هم بخورد... هر کاری که می کنید، هیچ گاه زمانیکه احساس می کنید از روی اجبار به سمت ازدواج سوق داده شده اید و یا خودتان نمیخواهید این کار را انجام دهید، وارد زندگی مشترک نشوید. این امر صرفاً باعث ایجاد بدبختی برای هر دوی شما می شود

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا از ازدواج کردن هراس داريد؟

 

حمید جدیدی بازدید : 253 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

پاسخ این هفته را اختصاص دادیم به نامه خانمی که رابطه دو ساله او با نامزدش در حال بر هم خوردن است. او تصور می کند که راه دست یابی به قلب خانم ها از گوششان می گذرد و متاسفانه هیچ گاه نامزدش حرف هایی که را که او انتظار شنیدنش را دارد، نمی زند.

 

سوال خواننده:

مشاور عزیز،

 

من و همسرم الان تقریبا نزدیک به دو سال است که با هم نامزد کرده ایم. او بسیار دوست داشتنی، مودب، مهربان، خونگرم و بامزه است. او همچنین همواره از یک "سیستم منسجم ارزشی" که مورد تایید شما نیز هست، برای دوست داشتن استفاده می کند و مشکلی در این رابطه ندارد. من کاملا با نظریات شما موافق هستم اما در میان آنها به نکته ای برخوردم که کمی برایم ابهام ایجاد کرده.

 

به نظر می رسد که عبارت " خانم ها عاشق چالش هستند" مبنای نصایح شما در امر دوست داشتن می باشد. با در نظر گرفتن این جمله، شما همیشه به آقایون گوشزد می کنید که در آغاز ارتباط حرف های عاشقانه نزده و بیش از اندازه از خانم ها تعریف و تمجید نکنند. من تا حد بسیار زیادی با این مقوله موافقم. اگر مردی که من به تازگی با او آشنا شده ام شروع کند به سرودن شعرهای حماسی در مورد زیبایی هایم و اظهار کند که من عشق حقیقی گمشده او بوده ام، من احساس می کنم که با این کارها به نوعی قصد گمراه کردنم را دارد. او به اندازه کافی با خصوصیات من آشنا نیست که از من تعریف کند و عاشق من بشود.

 

و حالا مشکل من:

 

اما زمانی که رابطه جدی تر شده و مدت زمان زیادی از آن گذشت، من فکر می کنم که طرز صحبت کردن آقایون باید نسبت به خانم ها تغییر کند. این معمایی است که من می خواهم هم برای خودم و هم برای سایر خوانندگان آقا که به تازگی از خانمی خوششان آمده روشن شود.

 

باور کنید که ما خانم ها هم مواقعی برایمان پیش می آید که به اندازه آقایون در مورد احساسات و نیازهایمان گیج و آشفته می شویم. برای خود من که سال ها طول کشید تا متوجه شدم نیازهای واقعی ام را چگونه می توانم در مقابل یک مرد بروز دهم.

 

یک حقیقت بسیار ساده که من در مورد خانم ها کشف کردم این است که خانم ها نسبت به کلمات شفاهی عاشقانه و صادقانه پاسخ مثبت از خودشان نشان میدهند و اگر بر روی این مطلب تمرین شود می توان فضای رمانتیک و عاشقانه را برای مدت زمان طولانی برقرار نگه داشت. چرا؟ زیرا بازتاب فکری خانم ها نشات گرفته از اطرافیانشان می باشد. شما ذهن خود را بر روی هر چه که متمرکز کنید و هر احساساسی که نسبت به او بروز دهید، او مستقیما همان ها را نسبت به شما بازتاب می دهد.

 

به عنوان مثال اگر بر روی زیبایی های خاص او دست بگذارید و مدام از آنها تعریف کنید او نه تنها سعی می کند آن زیبایی خاص را نگه دارد بلکه تلاش می کند تا از همه نظر زیباتر شده و مطابق میل شما شود. هر چقدر شما بیشتر بگویید که جذاب و خواستنی تر است او خیلی پر حرارت تر و مطلوب تر در نظر شما ظاهر می شود. هر چه بیشتر از توانایی های خاصش قدردانی کنید، آنها بزرگ تر شده و زندگی مبارکی را برایتان به ارمغان می آورد.

 

تعریف کردن کار خود را انجام می دهد

 

زمانی که شما درجه سپاس و قدردانی خود را به طور شفاهی به زبان می آورید برای خانم ملموس تر جلوه کرده و در نظرش حقیقی تر می شود. راه دست یابی به قلب خانم ها مستقیما از گوش هایشان می گذرد! و همچنین از پوستشان؛ بهتر است زمان صحبت کردن همسرتان را لمس کنید. به جای اینکه زمان خروج از در با بیمیلی یک "دوستت دارم" تحویلش بدهید، بهتر است او را در آغوش بگیرید، مستقیما در چشم هایش نگاه کنید و با قاطعیت بگویید "دوستت دارم." این عبارت را باید به طور خاص بیان کنید. به او بگویید که چقدر پیچ و خم های لب هایش را دوست دارید، وقتی کمرش را لمس می کنید چه احساسی دارید و اینکه تا چه حد لباس های آبی به او می آید.

 

و نکته آخر اینکه: دست نوشته های عاشقانه برای خانم ها، مقدس هستند. تعداد بسیار زیادی از خانم هایی که من می شناسم ترجیح می دهند از همسرانشان یک دست نوشته عاشقانه و یا یک کارت تبریک که در آن دست خط آقا وجود داشته باشد را به جای یک گردنبند جواهر به عنوان هدیه از او دریافت کنند.

 

خلاصه اینکه بهتر است تا جایی که می توانید احساسات خود را به زبان بیاورید (به علاوه ی تمام راههای شگفت انگیزی که شما برای عشق ورزی به کار می گیرید) البته با صدق و صفا، صمیمیت، و به طور اختصاصی و شما یک ملکه پر حرارت و بخشنده دارید که در سراسر زندگی برایتان طنازی کند.

 

رومینا – کسی که عاشق پوچی شیرینش است

 

پاسخ مشاور

سلام رومینا

 

نامه ات بسیار عالی بود و باید به تو تبریک بگویم چرا که با مردی هستی که برای دوست داشتن خود از یک "سیستم ارزشی" خاص پیروی می کند. مردی که با اعتماد به نفس و مسئولیت پذیر است، به تو اهمیت می دهد و می تواند خوشحات کند. یک مرد واقعی که نه زن ذلیل است و نه به طور افراطی مرد سالار.

 

بیشتر خانم ها زمانی که برای خود یک شریک انتخاب می کنند باید به نحوی با او به مصالحه بپردازند. آنها باید از بین یک مرد قوی که هیچ گونه احساسی ندارد و یک مرد پر احساس که با کمبود تستسترون مواجه است، یکی را انتخاب کنند. اما به این دلیل که تو در رابطه خود با یکی از پسرهایی هستی که من سیستم او را قبول دارم، میتوانم به جرات بگویم یکی از بهترین ها را انتخاب کرده ای. خوشا به حالت!

 

اما تو یک مشکل داری

 

از اونجایی که تو این همه وقت گذاشتی و در مورد نیاز خانم ها به تعریف و تمجید شفاهی، برای من نوشتی، معلوم می شود که این مطلب جزء مشکلات خودت هم هست. من تصور می کنم که نامزد تو صرفا می خواهد همواره تو را در چالش نگه دارد چراکه یکی از راههای عملی نفوذ به قلب خانم ها همین مورد است. برای من کاملا قابل درک است که او با خودش می گوید: "برای چه زمانی که می توانم او را با به چالش انداختن دوستدار خود نگه دارم چرا بیش از اندازه احساساتی شوم؟ همین چالش ها بوده که امروز مرا به این جایی که الان در آن هستم رسانده: یعنی برقراری رابطه با یک خانم رویایی و فوق العاده."

 

اما به عنوان یکی از پیروان "سیستم ارزش" او همچنین باید در ذهن داشته باشد که اگر بخواهد شما را برای مدت زمان زیاد در کنار خود نگه دارد باید به تو احترام بگذارد، توجه خودش را معطوف تو کند و با این کارها یک فضای رمانتیک ایجاد نماید. تا اونجایی که من متوجه شدم تو به اندازه کافی احترام و توجه را از او میگیری اما چیزی که تو را آزرده ساخته، نبودن آن فضای رمانتیک دلخواهت است تا بتوانی خوشحال باشی.

 

همسر تو باید متوجه شود که عشق واقعی در نظر تو چه معنایی دارد. آنطور که من متوجه شده ام او اغلب عشق خودش را به طور عملی به تو ثابت می کند اما از نظر گفتاری کمی ناکافی برخورد می کند. او باید بر اساس یک قاعده منظم به طور کلامی از تو تعریف کند، اما به خاطر داشته باش که تو هم باید این کار را در قبال او انجام دهی.

 

تو تقریبا درست می گی

 

او باید هر چند وقت یکبار با یادداشت های روشنفکرانه و عاشقانه ای که برای تو مینویسد سورپرایزت کند (البته باید بدانی که دفعات انجام این کار از طرف او باید کمتر از دفعات انجام آن از طرف تو باشد، برای اینکه اگر او بیشتر از تو این کار را انجام دهد آنوقت چالش ها از بین می رود و تو علاقه کمتری را نسبت به او از خودت بروز میدهی. از سوی دیگر اگر او هیچ گاه چنین کاری را برایت نکرده او به طور کامل از "سیستم ارزش" دنباله روی نمی کند.)

 

و از اونجایی که من خودم هم "دوستت دارم ها" را دوست می دارم، هر چند وقت یکبار باید این جمله را به تو بگوید. یک خانم نیاز دارد که چنین حرف هایی را از طرف همسرش بشنود. می توان گفت که این قسمت یکی از ضروری ترین بخش های هر رابطه عاشقانه ای است. اما یکبار دیگر باید بگویم که او این عبارت را باید کمتر از شما به زبان بیاورد. و نکته دیگر این است که هر موقع که شما به او می گویید دوستت دارم برای رفع بدهی نباید این جمله را به خودتان برگرداند. این کار اصلا رمانتیک نیست.

 

برآوردن مقداری از خواست ها

بعد از همه این حرف ها باید به خاطر داشته باشی که مرد زندگی تو نباید تمام چیزهایی را که از او می خواهی برایت برآورده کند چرا که در این حالت هیچ چیزی برای او باقی نمی ماند تا بتواند آنها را تعقیب و کشف کند و این یعنی یکنواختی. اگر تو حرف مرا قبول نمی کنی خیلی راحت می توانی بروی از مردهایی که از همسر خود جدا شده اند دلیل اصلی جدایی شان را جویا شوی. من مطمئن هستم که آنها جوابی جز این به تو نخواهند داد: "من اصلا خودم هم نفهمیدم که چی شد، تمام چیزهایی که می خواست رو بهش داده بودم!"

 

همانطور که دیدی خیلی خوبه که تا حدودی در میزان کمی نا امیدی به سر ببری. کاری که همسر تو انجام می دهد این است که یک تعادل بین دادن و نگه داشتن خواست های تو برقرار کند تا در این صورت تو هم دوست داشته شدن و احترام را احساس کنی هم اینکه تمام نیازهایت به طور کامل ارضا نشوند. شاید این امر برای تو چندان قابل درک نباشد (چون خودت نوشته بودی که خانم ها در شناختن خودشان هم با مشکل مواجهند) این تنها کاری است که می تواند توجه تو را برای مدت زمان طولانی نسبت به او در یک حد بالا نگه دارد.

 

حرف ها خیلی تاثیر گذار هستند و می توانند فضای رمانتیک ایجاد کنند و اگر با قاطعیت و در زمان مناسب مورد استفاده قرار بگیرند به طور حتم میزان صمیمیت موجود را تا حد زیادی افزایش می دهند. نکته این جاست که آقایون هیچ گاه نباید از الفاظ پر زرق و برق و شهوت برانگیز برای جلب توجه خانم ها استفاده کنند و زمانی باید آنها را به کار بگیرند که علاقه خانم در حال نابود شدن باشد. کلام بیشتر باید در راه ارائه عشق بیان شود تا تلاش برای کسب تایید.

 

و آقایون باید به خاطر داشته باشند که این دلیل آن است که چرا خانم ها برای مردهای " محکم و آرام" غش و ضعف می کنند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا آقايون بايد تمام انتظارات خانمها را برآورده سازند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 215 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

این می تواند احساس خیلی از شماها باشد: خسته شده اید. احساس می کنید که هر کاری که لازم است را برای به دست آوردن زنی بااصالت با ویژگی های ممتاز انجام می دهید اما خانم ها به شما جواب نمی دهند. تصور شما این است که خانم ها معمولاً دنبال مردی کامل هستند که در واقعیت وجود خارجی ندارد.

 

اما اگر از دوستان دخترتان سؤال کنید، مطمئناً پاسخ دیگری دریافت خواهید کرد. درست است که آنها زیبایی ظاهری، جذابیت و رمانتیک بودن را در مرد ایدآلشان دوست دارند، اما آنقدرها هم که شما فکر میکنید درگیر این مسائل نیستند. اگر میخواهید بدانید واقعاً به چه فکر میکنند، به مطالب زیر توجه کنید.

 

کمی احترام بگذارید. وقتی نوبت به احترام گذاشتن به خانم ها می رسد، مردهای ایرانی فرقی با بقیه مردهای جهان ندارند. خانم ها وقتی بشنوند که طرفشان در مورد زنان دیگر غیرمحترمانه صحبت می کند، خیلی سریع عقب می کشند. من با مردان زیادی روبرو بوده ام که به خاطر اینکه علاقه ای به من نداشتند، به خودشان اجازه میدادند که وقتی زن زیبایی می بینند آنها را جذاب قلمداد کنند یا زنانی که جذابیت کمتری دارند را به عناوین ناخوشایند بخوانند. حتی اگر این نحوه صحبت کردن به صورت شوخی هم بیان شود، باز اگر خانم ها ببینند که طرفشان زنان را نوعی شیء قلمداد میکند، آزرده خاطر خواهند شد.

 

مردها به صورت های دیگر هم می توانند احترامشان را به خانم ها نشان دهند. وقتی در را برای خانم ها باز می کنند، به آنها صندلی تعارف می کنند، یا او را تا اتومبیلش همراهی می کنند، در نظر خانم ها بسیار مؤدبانه می آید. اکثر مردها وقتی با یک خانم قرار ملاقات میگذارند، چنین رفتارهایی از خود نشان می دهند، اما با دوستان دختر معمولیشان چنین برخوردی ندارند.

 

با همه مهربان باشید. ممکن است تعجب کنید اگر بفهمید که خانم ها شما را حتی در عادی ترین برخوردهایتان با دیگران هم ارزیابی می کنند. آنها نه تنها به رفتار شما با خودشان، بلکه به نحوه برخورد شما با دیگران هم توجه می کنند. مهربانی، بخشندگی، و خدمت رسانی، از دیدگاه آنها خصوصیاتی قابل تحسین است.

 

به دنبال مشاوره و راهنمایی های معنوی باشید. خیلی از مردها از اینکه میبینند خانم ها به دنبال مردان باایمان و معنوی هستند تعجب می کنند. آنها تصور می کنند که ایدآلی که خانم ها دنبال آنند، وجود ندارد اما من از زبان خانم های زیادی شنیده ام که این ویژگی برایشان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. خانم ها معتقدند که افراد باایمان و متقی، در ازدواج هم کمتر مرتکب گناه می شوند و بیشتر می توان به آنها اعتماد کرد.

 

خانواده تان را دوست داشته باشید. خانم ها همچنین به نحوه برخورد آقایون با مادر، خواهر و حتی مادربزرگشان هم دقت میکنند. آنها از اینکه می بینند مردی با زنان خانواده خود نیز رفتار خوبی داشته و به آنها علاقه دارد، احساس امنیت بیشتری میکنند و تاحدودی مطمئن می شوند که با آنها نیز رفتاری پایین تر از آن نخواهند داشت.

 

ازدواج را جدی بگیرید. برای خیلی از آقایون، ازدواج چیزی است که هیچوقت از آن صحبت نمی کنند. حتی اگر در خیالشان باشد که یک روز ازدواج کنند، معلوم نیست که هیچ برنامه ای برای آن داشته باشند.

 

یکی از دوستان من یکسال پیش ازدواج کرد. کمی بعد از ازدواجشان اتفاقی برای آنها افتاد که مجبور می شدند به فرانسه رفته و آنجا زندگی کنند. بعد از سه ماه دیدم که آماده رفتن شده اند. وقتی از او پرسیدم که چطور به این سرعت توانستند مشکلات مادیشان را حل کرده و برنامه رفتن را جور کنند، دوستم رازی را با من در میان گذاشت. او گفت که همسرش از سالها قبل از ازدواج برای زندگی خانوادگی خود در آینده پس انداز میکرده است، به همین ترتیب بوده که توانسته بود بدهی شهریه دانشگاه او و همچنین ماشین های هردوشان را بپردازد.

 

من واقعاً چنین دوراندیشی را تحسین می کنم. بااینکه همه ی آقایون ممکن است قادر به رسیدن به چنین اهداف مالی نباشند، اما برداشتن قدم هایی کوچک هم که به خانم ها نشان دهد خود را برای ازدواج آماده می کنند،  هم خوب است.

 

یکی دیگر از نشانه های میل به ازدواح، آمادگی پذیرفتن مسئولیت است. خیلی از مردها می خواهند با همان آزادی و بی بند وباری که در دوران دانشگاه داشتند، تا آخر عمر زندگی کنند و از قبول مسئولیت های جدید سر باز می زنند. این آدم ها باید بدانند که خانم ها دنبال یک پسربچه نیستند، آنها دنبال مرد زندگیشان هستند، کسی که بتواند از آنها حمایت کرده و از خیلی جهات تامینشان کند.

 

پیشقدم شوید. وقتی از خانمی خوشتان می آید و احساس او را نسبت به خودتان نمی دانید، این شما هستید که باید پیشقدم شوید. خیلی از مردها را می شناسم که از روی غرور هیچوقت جلو نمی روند و از باب آشنایی را با زن مورد علاقه شان باز نمی کنند. خیلی دیگر از اینکه طرف مورد نظر دست رد به سینه شان بزند می ترسند و جلو نمیروند. گروه اول باید بدانند که با غرور هیچوقت به آنچه میخواهند، نمی رسند و گروه دوم هم باید به خدا توکل داشته باشند و بدانند اگر خواست خدا در آن باشد، حتماً موفق می شوند.

 

ریسک کنید. خیلی اوقات مردها باعث می شوند که رابطه شان بر هم بخورد چون وقتی که نوبت به تصمیم گیری می رسد، اقدامی نمی کنند. آنها باید بدانند که شجاعت و جسارت مردان برای خانم ها ارزش زیادی دارد. با طرفتان روراست باشید و حرفی که می خواهید بزنید را بدون این پا و اون پا کردن به او بگویید. رک و راست بودن همیشه مورد تحسین خانم ها بوده است.

 

 

شما آقایونی که فکر میکنید خانم ها به دنبال مرد کامل و رویایی توی قصه ها هستند، بدانید که اشتباه می کنید. شما تصور درستی از خواسته های خانم ها ندارید. آنها به دنبال مهربانی و محبت، احترام و توجه، و صداقت و ابتکار عمل هستند. آنها به دنبال آن مرد کاملی هستند که درون شما وجود دارد، پس معطل نکنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آنچه دختران تمايل دارند پسران بدانند

 

حمید جدیدی بازدید : 192 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

یا نگران رابطه خود شده اید تنها باین خاطر که موهایتان در حال ریزش است؟ دارای یک سری عادات بد هستید؟

و شاید کمی شلخته هم میباشید!

 

خوب، آرام باشید و خونسردی خود را حفظ کنید. اگر شما صفات دیگری نظیر: شخصیت بالا و قلبی مهربان داشته باشید، او به طور حتم از برخی ویژگی های نا خوشایند شما چشم پوشی خواهد کرد. یک خانم زمانی که روح سرکش خود را مهار می کند و به فکر ازدواج با نامزد خود می افتد موارد مختلفی را در نظر می گیرد. او به شما مانند یک کالا نگاه می کند و ابتدا بر روی خصوصیاتی که می تواند آنها را در شما تغییر دهد فکر می کند و بعد هم به ویژگی هایی که می تواند بپذیرد و با آن زندگی کند. در این قسمت خصوصیاتی را برای شما بیان می کنیم که معمولا آقایون برای بدست آوردن آنها خود را به زحمت می اندازند غافل از اینکه خانم ها به راحتی از آنها چشم پوشی می کنند. اگر هنوز هم قبول نمی کنید باید اضافه کنم که صفات زیر از طرف گروهی از بانوان فهمیده که خواستار خصوصیات کاملی از همسرانشان در یک رابطه بوده اند تایید شده است.

 

به مطلب زیر نگاهی بیندازید تا بتوانید به راحتی بخشی از تزلزل ها و سستی های روحی خود را کنار بگذارید، پاسخ های آنها شما را واقعا شگفت زده خواهد کرد.

 

مشخصات ظاهری

 

60 درصد از خانم ها اظهار داشتند که می توانند اضافه وزن آقایون را تحمل کنند

60 درصد از آنها اظهار داشتند که طاسی آقایون برای آنها اهمیت ندارد

دلیل این نوع رفتار: بر اساس عقیده گروهی خانم ها ، همیشه اختلاف بزرگی بین خواست های آنها از یک ارتباط معمولی و ارتباطی که سرانجام آن به ازدواج ختم می شود وجود دارد. در رابطه که قرار است برای مدت زمان طولانی ادامه پیدا کند مسایل وابسته به زیبایی مثل وزن، طاسی و یا وضعیت ظاهری از اهمیت چندانی برخوردار نیستند.

 

این امر بدان معنا نیست که آنها به هیکل های متناسب و یا سرهای پرمو اهمیت نمی دهند، بلکه خانم ها همواره واقع بین هستند و چون می دانند که هیچ گاه نمی توانند مرد کاملی را پیدا کنند به همین دلیل با بعضی شرایط کنار می آیند (البته اغلب با این دیدگاه که دست آخر شما را تغییر می  دهند) بنابراین اگر از همه نظر کامل باشید  و به خصوصیات اخلاقی متناسبی برازنده باشید؛ راحت باشید! چرا که ایراد کوچک جسمی شما نمی تواند مشکلی را در راه ایجاد یک ارتباط پر معنا ایجاد کند.

 

شخصیت

 

40 درصد از خانم ها اظهار داشتند که می توانند با مردهای تنبل کنار بیایند (مردی که در کارهای روزمره خانه کمک نمی کند و معمولا بیش از اندازه به تماشای تلویزیون می نشیند.  (

40 درصد آنها نیز بیان کردند می توانند نسبت به بعضی عادات ناخوشایند آقایون چشم پوشی کنند (مثل بادگلو، گاز معده و تمیز کردن بینی در ملا عام)

10 درصد خانم ها گفتند که می توانند با مردهایی که شوخ طبع و خوش مشرب نیستند زندگی کنند.

چرا این موارد قابل توجه است: خانم ها به دو دلیل می توانند تنبلی و سایر عادات نکوهیده آقایون را تحمل کنند: اول اینکه هیچ کدام از آنها فی نفسه به ارتباط خودشان ربط پیدا نمی کند (البته تا حدی رفتار آزار دهنده شامل آن می شود، اما آنقدرها هم برای ارتباطشان زیان آور نیست) و دوم اینکه او با خود فکر می کند که مقدار معینی غر غر با آموزش های ابتدایی قابل حل بوده و می تواند شما را به طریق دلخواه تغییر دهد. در هر دو مورد مشکلات آنقدر حاد نیستند که به ارتباط موجود لطمه وارد سازند.

 

از سوی دیگر به نظر می رسد که شوخ طبعی و خوش مشربی برای خانم ها از اهمیت بیشتری برخوردار است. او کسی را می خواهد که رئوف و خوش خنده باشد. اما اگر با مزه ترین آدم آن اطراف نیستید خودتان را نبازید؛ لازم نیست که حتما یک کمدین باشید تا بتوانید قلب او را بدست آورید. اگر او به دنبال یک ارتباط دائمی است اولویت های او در ادب و خوش قلبی خلاصه می شود. اگر بتوانید گه گاهی با هم خنده و شوخی هم کنید که چه بهتر.

 

خارج از کنترل شما

 

80 درصد از خانم ها اهمیت نمی دهند که قد شما از آنها کوتاهتر باشد.

90 درصد خانم ها می توانند سن شما را نادیده بگیرند.

دلیل این نوع رفتار:  گرچه هر خانمی ترجیح می دهد کفش های پاشنه بلند به پا کند اما در یک دید وسیع تر نسبت به مسائل این مورد جزء اولویت های ضروری به شمار نمی رود. هر چند که مردهای قد کوتاه معمولا در قرارهای ملاقات خود چندان موفق به نظر نمی رسند اما اگر خانمی واقعا قصد ازدواج داشته باشد، قد در راس لیست نیازهای او نیست. بنابراین اگر شما اعتماد به نفس داشته باشید و خودتان را خوب جلوه دهید او در کنار شما احساس رضایت خواهد کرد حال قد شما هر چقدر که می خواهد باشد.

 

سن نیز جزء آن دسته ویژگی هایی است که از ما در قبال آن نمی توانیم کاری انجام دهیم اما به نظر می رسد که خانم ها آماده پذیرفتن یک چنین مسائلی هستند. به نظر می رسد که اگر رابطه صحیح باشد اهمیت نمی دهند که سن طرف مقابل کمتر و یا بیشتر باشد. این مطلب معمولا در مورد خانم هایی که عاقل و بالغ بوده و خواستار یک ارتباط تمام عیار هستند از صحت بیشتری برخوردار است. تنها چیزی که مهم است این است که هر دوی شما باید در مرحله مشابهی از زندگی باشید و تمام تلاش خود را برای بهبود هر چه بیشتر رابطه به کار بندید.

 

امنیت مالی

 

70 درصد خانم ها اظهار داشتند که به خاطر پول و مال و منال به دنبال شما نمی آیند.

دلیل این نوع رفتار: تمام خانم ها به اتفاق آرا با این مسئله موافق بودند: آنها به کاری که انجام می دهید و آرزوهایی که در سر می پرورانید خیلی بیشتر از حساب بانکی تان اهمیت می دهند. به عبارت دیگر، شما اگر وجدان کاری، اهداف معین و اشتیاق داشته باشید این برای آنها کافی است. دلیل این امر نیز در دو مطلب خلاصه می شود: ابتدا، بیشتر خانم ها دوست دارند احساس کنند که شما خود حقیقی تان را در ارتباط قرار داده اید و در ثانی تا حدودی نیز خواستار امنیت مالی هستند اما این امنیت لازم نیست که حتما از طریق میلیون ها تومان شما در حساب بانکی تان نمود کند. اگر شما سخت کوش و هدفمند باشید این معمولا تنها ذخیره مطمئنی است که یک خانم می خواهد.

 

خودتان باشید

 

اصلا نگران نباشید اگر دارای هر یک از خصوصیات ذکر شده هستید تا حالا حتما متوجه شده اید که هیچ یک از آنها باعث بر هم خوردن ارتباط شما نمی شوند. زمانی که یک خانم به دنبال آرامش در یک ارتباط طولانی مدت است او قبل از هر چیز شما را مانند جنسی که برای خرید گذاشته اند وارسی کرده و کلیه ویژگی های شما را ارزیابی می کند تا ببیند کدام را می تواند تحمل کند و کدام باید تغییر داده شود.

 

در هر حال این نکته را به خاطر داشته باشید:  شاید کمی غیر قابل باور باشد که یک خانم کاستی های ذکر شده را تحمل کند اما هیچ یک از ویژگی های بالا باعث شکل گرفتن و یا از هم پاشیدن روابط نمی شوند. بهترین راه این است که خودتان را همانطور که هستید بپذیرید، چیزی نخواهد گذشت که او تقاضای شما را قبول می کند و مطابق میلتان رفتار خواهد کرد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آنچه خانمها هنگام ازدواج از آن چشم پوشي ميکنند

 

حمید جدیدی بازدید : 199 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

وقتی مردی یک زن را مورد توجه قرار میدهد، قوه تخیلش بکار می افتد. در اغلب موارد اینکه او چه چیزی پوشیده است اهمیت ندارد. برای مردان، قوه تخیل باعث ایجاد پیش بینی ها و امید به آشنایی میگردد!

 

از طرف دیگر هنگامی که یک زن مردی را مورد توجه قرار می دهد، بندرت در وحله اول تفکرات جنسی در مورد او به ذهنش خطور میکند. بیشتر احتمال دارد که وی او را مورد توجه قرار دهد به این دلیل که شبیه مردی است که میتواند از خود به لحاظ جسمانی، احساسی و مالی مراقبت نماید و بنظر میرسد که میتواند بر اغلب چالشها  و سختی های زندگی فائق آید.

 

متاسفانه برخی از مردان بسیاری از ارزشهای والای  انسانی را نادیده گرفته و وقتی زنی را مورد توجه قرار می دهند، دو فکر نکوهیده و ناپسند زیر به سرعت از ذهنشان خطور مینماید:

 

1- او بدون لباس چگونه بنظر خواهد رسید؟

 

2- روابط جنسی او چگونه خواهد بود؟

 

هنگامی که زنان مردی را مورد توجه قرار می دهند، معمولا سه فکر از ذهنشان عبور میکند:

 

1- آیا شاغل است؟

 

2- آیا شغل خوبی دارد؟

 

3- آیا او میتواند شغل خوبی را تا مدتی کافی حفظ کند تا هر دو بتوانیم از منفعت آن بهرمند شویم؟

 

شاید این دلیل آن باشد که چرا مردان احساس میکنند پذیرفته شدن آنها توسط یک زن منوط به گذراندن یک تست مشکل در مورد وضعیت جسمانی و مالیشان است.

 

 

مردها نگاهی سر سری دارند، زن ها موشکافانه میبینند

 

برخلاف باور عمومی، زنها بیشتر از مردان به مسائل دیداری اهمیت می دهند. آنها تمایل دارند آنچه را که دوست دارند ببینند. این دیدن لزوما همراه با خیره شدن و زل زدن نیست و لزومی ندارد که آن چیز کاملا واضح و آشکار باشد. یک نگاه گذرا کافیست که تمام جزئیات در ذهن آنها ثبت گردد. مردان تحسین می کنند زنان تفتیش؛ یک زن ممکن است قبل از اینکه چشم در چشم یک مرد دوخته باشد و یا اینکه توجهش را به خود جلب نموده باشد، بخواهد تصمیم به علاقمند شدن به آن مرد بگیرد.

 

مردان پستی بلندی ها و برجستگی ها را مورد توجه قرار می دهند، زنان ساختار و بنیان را. آنها به چشمها، دستها، دندانها، لبخند و کلاس مردان نیز توجه می کنند. زنهایی که بیشتر به خصوصیات وجودی مردان اهمیت می دهند، به مردان صادق، اهل گردش روی، قابل اعتماد و با استیل، زیرک، خوش مشرب و باکلاس توجه میکنند. چنین مردانی به عنوان افرادی دوست داشتنی، مهربان و علاقمند به دیگران درنظر گرفته می شوند. آنها محدوده وسیعی از تماسها و برخوردهای شخصی را ایجاد و نگهداری میکنند.

 

زن ها از چشمهایشان برای برقراری ارتباط با مرد مورد علاقه خود استفاده میکنند. از طرف دیگر مردها، از تماسهای چشمی و دیداری در مورد زن مورد علاقه خود اجتناب مینمایند.

 

با اینکه زنها می گویند که دوست ندارند یک مرد به بدن آنها خیره شود، وقتی مردی که ممکن است به او علاقمند باشند عمیقا در چشمهایشان نگاه میکند، بدون اینکه ابراز کنند، احساس شعف و شادمانی بسیار می نمایند. مردی که میداند برای انتقال علاقه خود به همسر آینده اش چگونه باید از چشمهایش استفاده کند موفقتر از مردی خواهد بود که از نگاه کردن مستقیم به چشمهای زن مورد علاقه اش خودداری می کند. تبادل تماسهای چشمی مرحله آغازین ابراز علاقه محسوب میگردد.

 

چگونه میتوانید او را علاقمند نگهدارید؟

راز چشم ها

 

موثرترین روش نگاه کردن به همسر آینده تان چیست؟ از او می خواهید برق دلربایی را در چشمهای شما ببیند؟ مستقیما در چشمهایش نگاه کرده، گویی که می خواهید او را هیپنوتیزم  کنید، لبخند بزنید و با خود بیندیشید: " آنچه را که میبینم دوست دارم. " توجه داشته باشید که نگاه شما باید عاری از شهوات نفسانی باشد چراکه زنها خیلی راحت میتوانند به این موضوع پی ببرند و پیامدش کاملا مشخص است.

 

بکار بردن موثر و صحیح چشمها در مورد یک زن دو هدف را دنبال میکند. اول اینکه شما علاقه خود نسبت به او را ابراز می دارید. دوم اینکه میتوانید آنچکه او از طریق تماسهای چشمی سعی در بیانش دارد را تشخیص داده و حدس بزنید. روی برگرداندن از یک زن بعد از اینکه با او تماس چشمی برقرار نمودید، بیانگر ضعف و سستی می باشد. وقتی برای اولین بار با زن مورد علاقه خود تماس چشمی برقرار کردید، اجازه دهید که او این تماس را قطع کند. ممکن است احساس ناراحتی کنید، اما امتحان کنید؛ این روش جواب میدهد!

 

اغلب زنها می توانند بگویند که آیا یک مرد چشم های خائن، چشم های دروغگو، چشم های متقلب، چشم های متاهل، چشمهای منحرف و چشمهای صادق دارد یا خیر.

 

چنانچه مردی از چشمهایش به صورتی نادرست استفاده کند، ممکن است شانس موفقیت در برگزیدن همسر مورد علاقه اش را از دست بدهد. زنها قوه درک بالایی دارند. آنها می توانند از نگاه یک مرد احساس کنند که آیا او صادق و قابل اعتماد است یا خیر.

 

اگر مردی از برقرای تماس چشمی با زن مورد علاقه اش خودداری کند، پیغامی میفرستد مبنی بر نداشتن تجربه کافی درمورد زنها،خجالتی بودن و عدم اعتماد بنفس و اگر خیلی شدید به وی خیره شود، باعث ناراحتی او خواهد شد. مردانی که تجربه زیادی در مورد زن ها ندارند بصورت شهوانی و نادرست به آنها نگاه میکنند. مردانی که نگاهی مطمئن حاوی پیغام " میتوانم ترا داشته باشم!" ، به همسر آینده اشان دارند، او را مجذوب خودشان میکنند.

 

بغیر از اینکه زن ها دستان یک مرد را برای اینکه ببیند آیا حلقه ازدواج دارد یا خیر، نگاه میکنند، یک دلیل دیگر را نیز دنبال میکنند. اگر انگشت انگشتر یک مرد از انگشت سبابه او بلندتر باشد، مفهومش این است که سطح تستوسترون ( تستوسترون هورمونی در بدن است که برای تحرکات جنسی، تنظیم مقدار چربی، نگهداری عضلات، تعدیل قند و فشار خون و جلوگیری از افسردگی مورد نیاز است ) بالایی دارد. اگر انگشت انگشتر کوتاه تر از انگشت سبابه باشد، مقدار تستوسترون کمتر از میزان متوسط آن است.

 

مردها به سادگی و به اندازه زنها لبخند نمی زنند. اگر یک زن خوشحال باشد و یا احساسات مسرت بخشی را تجربه کند، لبخند میزند. در میهمانی های فامیلی خود اگر دقت کنید کمتر مردی را میبینید که لبخند بر چهره اش باشد. اغلب آنها طوری بنظر میرسند که گویی از حضورشان در میهمانی خوشنود نیستند.

 

افرادیکه دارای چهره ای معمولی هستند و لبخند میزنند اغلب جذاب تر از مردان خوش قیافه و زنان زیبایی هستند که لبخند نمیزنند.

 

لبخند یک مرد نشان دهنده دلربایی، خوش بینی، مهربانی و با احساسی او است و بیانگر آن است که آنچه را که می بیند دوست دارد و از همه مهمتر شخصی است که می توان با او ارتباط برقرار نمود. هنگامیکه ما لبخند میزنیم عضلات صورتمان سیستم عصبی را برای تولید هورمون خاصی بنام "مورفین مغزی" تحریک مینماید. این هورمون در ما احساسی دلپذیر و آرامش بخش ایجاد میکند. ترشح آن یک اثر بی حسی نیز به دنبال خواهد داشت.

 

اکنون وقت آن رسیده که بیشتر از یک مرد معمولی باشید.

 

 از نقطه نظر زنها اغلب مردان افرادی معمولی می باشناما برخی از مردان از لحاظه درجه و رتبه ارجحیت دارند. زنان کلاس یک مرد را چگونه تعریف میکنند؟ کلاس مانندیک رنگین کمان است. زنها نمی دانند که کلاس را چطورباید تعریف کنند، اما وقتی آنرا می بینند متوجه اش  میگردند. یک تجلی خاص بهمراه هر مرد با کلاس وجود  دارد. او طوری رفتار می نماید که توجه هر زنی را به خود معطوف میکند.

 

یک مرد باکلاس هر چیزی را با استیل انجام می دهد. در   عین حال متظاهر و خودنما نمی باشد. او مجبور نیست    به خودش علاقه دارد، به دیگران نیز علاقمند است. او میتواند متواضع و فروتن باشد.از همه مهمتر او با همه زنها با احترام و عزت رفتار میکند.

 

یک مرد بعد از ملاقات با همسر آینده خود در یک میهمانی چهار چیز را بخاطر خواهد سپرد:

 

1- آیا با او رقصید؟

 

2- آیا او را بوسید؟

 

3- آیا به او شماره تلفن داد؟

 

4- آیا شبی که او را ملاقات کرد با او صحبتهای عاشقانه رد و بدل نمود؟

 

یک زن نیز بعد از این که همسر آینده اش را ملاقات نمود همین مسائل را به یاد خواهد سپرد. اگر چه زنها موارد زیر را نیز در مورد شوهرشان به یاد خواهند داشت:

 

1- چگونگی برقراری ارتباط اولیه توسط او

 

2- لباس او

 

3- ادوکولون او

 

4- نوشیدنی و غذایی که برای خوردن انتخاب کرد

 

5- آیا مرد با ادب و با تربیتی بود؟

 

6- آیا با مردها و زنهای دیگر برخوردی داشت؟ و اگر داشت چگونه

 

7- آیا او را خنداند؟

 

 

قیافه زیبا همه چیز نیست

 

این باور که زنها فقط به مردهای خوش تیپ و خوش اندام توجه میکنند افسانه ای بیش نیست. مردانی که خود را برای تحت تاثیر گذاشتن دیگران آماده میکنند، مهربان و اهل گردش هستند و خوش مشربی خویش را به نمایش می گذارند، کسانی هستند که برای زنان دیگر جنبه رقابتی پیدا می کنند. وقتی در مورد آن فکر کنید، به بسیاری از مسائل پی خواهید برد.

 

از آنجایی که لباسها معمولا 95 درصد از بدن یک مرد را میپوشانند، منطقی است که از زنها انتظار داشته باشید که به آنچه که  بر تن دارید توجه کنند. همچنین مردانی که با مردان و زنان دیگر معاشرت می کنند، نا امید و افسرده به نظر نمی رسند. زن ها احساسات خود را دنبال کرده و به آنها پاسخ میدهند. خنده برانگیزنده احساس مسرت است، و زنها عاشق خندیدن می باشند. این نکته را هنگامیکه به دنبال همسری برای خود میگردید به ذهن بسپارید.                                                       

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آنچکه زنان هنگام ملاقات با مردان به آن توجه ميکنند

 

حمید جدیدی بازدید : 139 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

پیش از اینکه تصمیم بگیرید با شریک زندگی خود آمیزش جنسی داشته باشید، باید ابتدا کمی صبر کنید و با دقت کامل روی رابطه خود فکر کنید.

 

ایجاد رابطه جنسی متعارف تنها در سایه عشق و اعتماد حقیقی معنا پیدا می کند. پیش از شروع هر گونه پیوند جنسی باید در رابطه خود علاقه و اعتماد واقعی را تجربه کرده باشید.

 

اکثر خانم ها هیچ گاه حاضر نمی شوند احساسات اصیل خود را فقط به خاطر تحریک جنسی یک شبه، زیر پا بگذارند؛ این امر تنها زمانی میسر خواهد شد که خانم، احساس امنیت کامل، و حمایت همه جانبه ای از سوی شریک زندگی اش دریافت کند. به عبارت دیگر باید اظهار داشت که اگر همسرتان در رسیدن به ارگاسم با مشکل مواجه است، بالطبع این رابطه شما دو نفر است که اشکال دارد، نه نحوه عملکردتان در بستر. پیش نیازهای حیاتی برای برقراری هر گونه رابطه سالمی به شرح زیر میباشند:

 

شاید کمی کلیشه ای به نظر برسد، اما گفتگو کلید رسیدن به هر گونه رابطه عاشقانه و با دوام است.  گفتگو تنها به صحبت کردن محدود نمی شود، بلکه در مفهوم خود، گوش دادن به صحبت های طرف مقابل را نیز در بر می گیرد.

وقایعی را که در طول روز برایتان اتفاق افتاده با کمی شوخی و خنده مخلوط کنید و سپس با شریک زندگیتان در میان بگذارید. اجازه دهید او بداند که چه چیزی در ذهنتان می گذرد.

این امور شما را قادر می سازند تا خطوط ارتباطی خود را همچنان به یکدیگر متصل نگه دارید. در میان گذاشتن اسرار نهانی و عقاید شخصی، درجه ای از خلوص و صمیمیت را در رابطه ایجاد می کند، و شما می توانید به راحتی از مزایای آن در اتاق خواب بهرمند شوید.در این حالت زوجین میل بیشتری پیدا می کنند تا با هم بودن را تجربه کنند و همچنین برای جلب رضایت یکدیگر زمان بیشتری صرف خواهند کرد.

گفتگو و برقراری ارتباط متقابل، شما را به سمت ایجاد اعتماد دو جانبه عمیق هدایت می کند؛ و البته همانطور که می دانید، بدون وجود یک چنین فاکتور مهمی، هیچ رابطه ای وجود خارجی پیدا نخواهد کرد.اعتماد صرفا با گذر زمان بدست می آید. هر یک از طرفین رابطه باید به دیگری ثابت کند که به نوبه خود قابل اعتماد است. باید توجه داشت که در هر زمان و بنا به هر دلیلی این اعتماد از بین برود، بازسازی آن کاری است بس دشوار.اگر همسرتان به شما اعتماد کامل داشته باشد و از سلامت رابطه اطمینان خاطر حاصل پیدا کرده باشد، خیلی راحت تر قادر می شود تا احساسات اصلی اش را در بستر تخلیه کند. از سوی دیگر عدم وجود اطمینان باعث می شود تا خانم در اتاق خواب با گارد بسته به شما نزدیک شود.

خاطر خواه ها علاوه بر عاشق بودن باید با یکدیگر دوست هم باشند.  توانایی رسیدن به دوستی و صمیمیت یکی از اجزای مورد نیاز هر ارتباط سالم به شمار می رود.یک دوستی مستحکم شامل سطوح مختلفی از جمله: صداقت، شادی، احترام، مصالحه و سازش، و بخشش است.

به طور طبیعی، ایجاد احترام و عشق دو جانبه نسبت به یکدیگر، شما را تشویق میکند که برای بهتر ظاهر شدن در بستر بیش از پیش تلاش کنید. در این حالت شما تمایل بسیار زیادی پیدا می کنید تا خاطره ای شیرین از خودتان در ذهن او باقی بگذارید و سعی تان بر این است که او را از چشیدن طعم لذتی فراموش نشدنی، بهرمند سازید. رفته رفته تلاش برای رساندن همسر به ارگاسم، نه تنها برایتان به عنوان یک وظیفه محسوب نمی شود، بلکه به صورت لذتی خوشایند در می آید.

 

بنابراین راز رسیدن خانم ها به اوج لذت جنسی، علاوه بر خلق فضای رمانتیک و یافتن نقاط حساس بدن، در خود رابطه و نحوه برقراری ارتباط نهفته است. شما و همسرتان باید با یکدیگر گفتگو کنید، به هم اعتماد داشته باشید، و مهمتر از همه این ها با هم دوست باشید.

 

تصور های اشتباه در مورد ارگاسم

اجازه دهید در این قسمت چند تصور اشتباه که در مورد احساسات جنسی خانم ها شایع هستند را مورد بررسی قرار داده و شما را با حقایق آشنا کنیم!

 

تصور غلط یک خانم تنها زمانی از نظر جنسی احساس رضایت میکند که به اوج لذت برسد

حقیقت – بسیاری از خانم ها بدون رسیدن به اوج لذت هم از نظر جنسی احساس رضایت پیدا می کنند. اگر چه توافق عام بر این اصل استوار است که بهتر است آنها در هر تجربه جنسی خود، ارگاسم را تجربه نمایند، اما بسیاری از خانم ها اغلب هم از نظر فیزیکی و هم از احساسی حتی زمانیکه به اوج لذت هم نرسیده باشند، باز هم از شریک خود رضایت خاطر دارند. منتهای مراتب مشکل زمانی ایجاد می شود که خانم برای مدت زمان طولانی در هیچ یک از هم آغوشی های خود به اوج لذت نرسد.

 

تصور غلط ارضای واژینال بهتر از انواع موضعی آن است

حقیقت – تمام خانم ها زمانیکه نوبت به نحوه برقراری ارتباط جنسی می رسد، دارای اولویت های متفاوتی هستند. برخی خانم ها به صورت موضعی و سایرین از طریق شدت ارتباط داخلی به اوج لذت می رسند. به عنوان نمونه می توان به این مطلب اشاره کرد که برخی از خانم ها تحریک خارجی واژن را آزار دهنده قلمداد می کنند. نمی توان گفت که تحریک یک نقطه خاص، بهتر از مناطق دیگر است، بلکه این امر صرفا به سلیقه شخصی افراد مربوط می شود.

 

تصور غلط ختنه توانایی خانم ها برای رسیدن به ارگاسم را کاهش می دهد

حقیقت – در زمان ختنه، حدود 30 تا 50 درصد از بافت سر آلت تناسلی مرد برداشته می شود. برخی از آقایون اظهار داشته اند که پس از ختنه حساسیت آلت تناسلی آنها در هنگام برقراری رابطه جنسی نسبت به گذشته کمتر شده است. البته تا کنون هیچ گونه مطالعه رسمی در مورد ارتباط ختنه و قابلیت ارگاسم در خانم ها به ثبت نرسیده است. در حقیقت تمام این موارد صرفا با خصوصیات فردی و علایق شخصی افراد بستگی دارد. تصور برخی از خانم ها اینچنین است؛ در صورتیکه بسیاری از خانم های دیگر هیچ تفاوتی میان این دو مقوله احساس نکرده اند.

 

تصور غلط کاندوم توانایی ارضای خانم ها را کاهش می دهد

حقیقت – کاندوم یکی از روش های موثر و ضروری در جلوگیری از بارداری و سرایت سایر بیماری های جنسی به حساب می آید. برخی از آقایون شکایت می کنند که استفاده از کاندوم میزان حساسیت آنها در زمان برقراری رابطه جنسی را کاهش میدهد و همین دلیل سبب می شود که قدری دیرتر و سخت تر به اوج لذت جنسی دست پیدا کنند. برخی خانم ها نیز شکایت مشابهی را مطرح می کنند؛ اما اگرچه کاندوم دخالتی در ارضای جنسی خانم ها ندارد (به ویژه در ارضای خارج از واژن) اما اگر خانمی احساس کند که کاندوم در روند ارضای او خللی وارد می آورد، می تواند از همسر خود تقاضا کند که از انواع بخصوص آن که برای این امر تعبیه شده ،استفاده نماید. ( مثلا از کاندوم های راه دار )

 

تصور غلط هر چه آلت تناسلی مرد بزرگتر باشد، لذت جنس مخالف بیشتر میشود

حقیقت – از قدیم گفته اند که "سایز مهم نیست، بلکه نحوه استفاده از آن است که اهمیت دارد."  اندازه آلت تناسلی مرد بر روی ارضای زن هیچ گونه تاثیر خاصی ندارد. هم آلت کوچک و هم آلت بزرگ می توانند به یک اندازه به خانم ها لذت برسانند. دلیل علمی این مطلب آن است که هر چه به سمت قسمت های انتهایی واژن پیش رویم، تعداد سلول های عصبی به تدریج کاهش پیدا می کنند و نتیجتا سایز آلت مرد هیچ نقش خاصی را در آن منطقه ایفا نمی کند. نقطه قابل تحریک اکثر خانم ها دو سانتی متر داخل واژن قرار گرفته که یک مرد با سایز معمولی هم می تواند به راحتی آن نقطه را تحریک کند .

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آموزه هاي جنسي - ارزش و اعتبار رابطه

 

حمید جدیدی بازدید : 259 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

راه های مختلفی وجود دارد تا از طریق آن به کودکان یاد بدهیم که چطور به سایرین احترام بگذارند. والدین عادت دارند همه چیز را به فرزندانشان امر کنند: "همانطور که من می گویم باید رفتار کنی"، "باید به مادرت احترام بگذاری." و .... در واقع، والدین میتوانند دستورات خود را به کودکان تحمیل کنند، اما نمی توانند آنها را به احترام گذاشتن امر کنند. ما می توانیم فرزندانمان را وادار کنیم آنطور که ما می خواهیم رفتار کنند، اما نمی توانیم مجبورشان کنیم که به ما و بقیه مردم احترام بگذارند. احترام را باید به دست آورد.

 

احترام فقط با خوب و مهربان بودن به دست نمی آید. البته خوب بودن هیچ اشکالی ندارد، اما پدر یا مادری که با خوبی و مهربانی بیش از حد با فرزندانش رفتار می کند، مطمئناً فرزند یکدنده و سخت گیری بار خواهد آورد. کسب احترام به چیزی فرای خوب و مهربان بودن صِرف نیاز دارد.

 

ترفند دیگری برای کسب احترام وجود دارد: والدین سعی می کنند با گوشزد کردن خطاهای فرزندانشان باعث شوند آنها بهتر رفتار کنند. این اصلاً روش مناسبی نیست. کودکان وقتی احساس میکنند از آنها انتقاد شده و طرد شده اند، هیچ انگیزه ای برای بهتر شدن ندارند. وقتی کودکان مورد انتقاد قرار می گیرند، به جای اینکه بهبود یابند، سعی می کنند خودشان یا دیگران را محکوم کنند.

 

کودکان یاد می گیرند به کسانی احترام بگذارند که به آنها احترام می گذارند. افرادی که بیشتر مورد احترام هستند، از ترکیبی منحصر به فرد از دوست داشته شدن و ایجاد محدودیت به طریقی محکم اما مهربانانه استفاده می کنند. بااینکه کودکان تصور می کنند هیچ نیازی به پند و اندرز ندارند، اما اگر این نصیحت ها در قالب یک رابطه ی محبت آمیز و حمایت کننده باشد، می تواند آنها را به داشتن رفتارهای مناسب و خوب تحریک کند. کودکان به محدودیت نیز احتیاج دارند، اما این محدودیت ها هم می تواند با نرمی، مهربانی و احترام برای آنها گذاشته شود.

 

مثلاً اگر کودکی شروع به آزار و اذیت و زدن خواهرش می کند، پدر یا مادر می تواند به طرق مختلف عکس العمل نشان دهد. می تواند کودک را زده و بگوید: "وحشی چی کار داری می کنی؟ ول کن خواهرت را...". مطمئناً این روش به کودک احترام گذاشتن را یاد نمی دهد. از طرف دیگر، پدر یا مادر فهمیده می تواند دست کودک را بگیرد و به او بگوید: "ما هیچوقت نباید به کسی صدمه بزنیم و بقیه را آزار بدهیم. می شه به من بگی چه چیز تو را ناراحت کرده است؟" والدین عاقل و فهمیده برای فرزندانشان محدودیت ایجاد میکنند اما این کار را بدون کتک زدن و آزار دادن کودک انجام می دهند.

 

کودکان زمانی یاد میگیرند به سایرین احترام بگذارند که افرادی که برایشان مهم هستند، الگویی از احترام گذاشتن باشند. اگر کودکان ببینند که ما که نزدیک ترین افراد به آنها هستیم، به دیگران و ارزشهایمان احترام می گذاریم، به نفعشان خواهد بود. ما می توانیم مدام درمورد چنین الگوهایی با کودکانمان صحبت کنیم و این نمونه های اخلاقی را تحسین کنیم. و برعکس می توانیم افرادی را که اذیتمان می کنند یا با ما فرق دارند—مردمانی از کشوری دیگر، با اعتقادات یا باورهایی متفاوت-- را پیش آنها نکوهش کنیم. احترام گذاشتن ما به افرادی که با ما فرق دارند خود می تواند نمونه ای برای الگوپذیری کودکان باشد.

 

این به آن معنا نیست که با آنچه بقیه مردم انجام می دهند یا باور دارند هم عقیده ایم. باید برای آنها توضیح دهیم که هر انسانی می تواند باور خاص خود را داشته باشد، و با اینکه کاملاً متضاد باور ماست ما باید به او و اعتقاداتش احترام بگذاریم.

 

برای یاد دادن طریقه ی احترام گذاشتن، ما باید عیوب و اشتباهات خود را به راحتی قبول کنیم. اگر بی دلیل کودکمان را تنبیه کردیم، یا اگر کوتاهی در حق او انجام دادیم، از او معذرت خواهی کنیم و بخواهیم که ما را ببخشند.

 

احترام مبنای رابطه های مستحکم و پردوام است و می تواند نتیجه طبیعی برخورد و رفتار صحیح والدین با کودکانشان باشد.

 

افرادی که بیش از همه به آنها احترام میگذارید چه کسانی هستند؟ چه کرده اند تا توانسته اند احترام شما را جلب نمایند؟

 

به چه راه هایی به کودکانتان احترام می گذارید؟ (آیا به حرف هایی که می زنند با احترام گوش می دهید؟ آیا سعی میکنید با آنها وقتتان را بگذرانید؟ آیا سعی می کنید به علایق آنها احترام بگذارید؟)

 

بهترین راه نشان دادن احترام به فرزندتان چیست؟

 

وقتی مردم بیش از آنچه هستند ادعا میکنند که خوب هستند، ما اشکالات آنها را بیشتر می بینیم. وقتی به قصور و اشتباهاتشان اعتراف می کنند، ما بیشتر از آنها چشم پوشی می کنیم، به خصوص وقتی میدانیم سعی میکنند بهتر باشند. آیا شما هم کوتاهی ها و اشتباهاتتان را با کودکانتان درمیان می گذارید و از آنها درخواست کمک می کنید؟ مثلاً ممکن است بگویید: "من وقتی خسته ام خیلی زود عصبانی میشوم و  سرت داد می زنم و آنطور که باید و شاید به تو محبت نمی کنم. امیدوارم تو من را ببخشی و کمی تحملم کنی."

 

گاهی برخی والدین آنقدر فهمیده اند که مشکلاتشان را نیز با فرزندانشان مطرح میکنند. "من روز بدی داشتم، کاش کمی مراعاتم کنی تا من چیزی نگویم که ناراحت شوی." اما والدین نباید کودک را از وضعیت سلامتی خود نگران کنند. پس بهتر است بعد آن بگویند: "اگر چند ساعت استراحت کنم حالم خوب می شود و با هم به کارها می رسیم."

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آموزش کودکان براي احترام گذاشتن به ديگران

 

حمید جدیدی بازدید : 175 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

راز معشوقه خوب بودن - همه چیز به " گرفتن" این مطلب ارتباط پیدا می کند

 

پس از سالیان دراز، تجربه متراکه های دردناک، ناکامی در عشق و ... بالاخره "گرفتم" که قضیه از چه قرار است. راز این موضوع آنقدر مشهوداست که گاهی مورد بی توجهی قرار می گیرد. من همیشه تصور می کردم که یک معشوقه کامل و تمام عیار هستم. از نظر ظاهری مشکلی نداشتم، جذاب بودم، و همیشه عده ای به دنبالم بودند. در پیدا کردن همسر مشکلی نداشتم، اما معمولاً نمی توانستم به یک رضایت درونی، در سطوح بالاتر دست پیدا کنم و تصور می کنم که قادر به جلب رضایت شریکم نیز نبودم. اما ناگهان به خودم آمدم! ایده جدید، فوق العاده بود، و مرا از این رو به آن رو کرد. الان که فکر می کنم، تعجب می کنم که چطور می توانستنم به یک چنین مسئله ویژه ای، برای مدت زمان بسیار طولانی بی توجهی کنم؛

 

من درون خودم را زیر و رو کردم تا توانستم به این نتیجه دست پیدا کنم. زمانیکه تجربه شخصی خود را با چند تن از دوستانم در میان گذاشتم، واکنش آنها معمولا از روی تعجب بود: "واقعا " یا "شوخی می کنی؟! " و گاهی اوقات "این کار ثمر بخش بود؟" بعضی از دوستانم درست همان چیزی که من کشف کرده بودم را امتحان کردند و در روابطه خود به موفقیت رسیدند. به نظر من این امر می تواند به راحتی زندگی عشقی و جنسی هر مردی را دگرگون سازد.

 

فقط باید زاویه دید خود را پیش از رؤیت موضوع تغییر دهید. درست مثل تصاویر پیچیده سه بعدی، باید طرز نگاه کردن و زاویه دید خود را تغییر دهید تا مناظر سه بعدی در مقابل چشمانتان ترسیم گردد. البته تعریف کردن این موضوع به صورت نوشتاری در مقایسه با گفتاری، درست مثل رسیدن بوی استیک به مشام فردی است که در تمام طول عمر خود گیاه خوار بوده است، اما به هر حال چاره ای جز این نداریم. درک این مطلب نیاز به فهم و تجربه کامل دارد. هر مردی می تواند مهارت خود را در این زمینه آزمایش کرده و نتیجه آن را به رضایت و عشق بیشتر در وجود همسر خود دریافت کند. کلید موفقیت به هوش و فهم شما از قضیه بستگی دارد.

 

چگونه معاشقه می کنید؟ آیا در مورد آن مطالعه و تحقیق نموده اید؟ از والدین، دوستان نزدیک و یا همسرتان آموزش دیده اید؟ متاسفانه تعداد انگشت شماری از آقایون هستند که در این زمینه به صورت علمی، آموزش دیده باشند. اگر از آقایون در مورد ورزش، اتومبیل، سیاست، و راههای پول در آوردن سؤال کنیم، برای ساعت های متمادی قادر به حرف زدن هستند. اما اگر از آنها بخواهیم 8 نحوه مختلف ارگاسم در خانم ها را ذکر کنند، متوجه می شوید که حتی نمی توانند یک کلمه به زبان بیاورند. از این گذشته آقایون تصور می کنند که اگر بخواهند در مورد مسائل جنسی و ارضا کردن بانوان با همقطارهای خود صحبت کنند، مرتکب گناه نابخشودنی می شوند. یک مرد به سادگی می تواند اعتراف کند در مورد بازار بورس اطلاعات کافی در اختیار ندارد، اما هرگز حاضر نیست اعتراف کند که در زمینه مسائل جنسی کم اطلاع و یا به طور کلی بی اطلاع است. شاید دلیلش این باشد که تصور می کنند ممکن است دیگران به چشم یک "مرد واقعی" به آنها نگاه نکنند چرا که یک مرد واقعی باید به تمام جزئیات این موضوع آگاهی کامل داشته باشد.

 

خانم ها دوستان و رفقایی دارند که می توانند با آنها به راحتی در مورد آقایون صحبت کنند. مجله های مربوط به خانم ها اغلب داستان های متعددی در رابطه با مردان و خصوصیات اخلاقی آنها را ویرایش می کند. محدوده گفتگوی خانم ها قلمرو وسیع تری را در مورد آقایون پوشش می دهد؛ اما از سوی دیگر مجله های آقایون دیدگاههای خانم ها را در مورد ورزش، اتومبیل، سیاست، کار و تجارت و یا در یک کلام هیچ چیز را به تصوری می کشد. در تحقیقات اخیر ثابت شده است که توجه آقایون بیشتر بر روی ظاهر خانم ها معطوف می شود و در طرف دیگر، توجه خانم ها بر روی رفتار آقایون منعکس می گردد. مردها بیشتر به قیافه اهمیت می دهند و به دنبال ارضای خواست های جنسیشان هستند، اما خانم ها به روابط عاطفی فکر کرده و برای بقای ارتباط خود به دنبال دلایل مناسب می گردند.

 

دلیل اینکه شما در حال خواندن این مقاله هستید این است که تمایل دارید پاسخ سؤالات خود را پیدا کرده و در اتاق خواب کنترل بیشتری بر روی رفتار خود داشته باشید تا از این طریق بتوانید کنترل زندگی خود را از نو به دست گیرید. یک ضرب المثل قدیمی می گوید: " زمانیکه یک مرد ثروتمند یک مرد باسواد را ملاقات می کند، مرد ثروتمند از دارایی خود به مرد تحصیل کرده می دهد و مرد تحصیل کرده از سواد خود." تنها ثروتی که شما در این قسمت باید بر روی آن سرمایه گذاری کنید، اندکی وقت و کمی تمرین است.

 

عشق به صورت اتفاقی پدید نمی آید، نیاز به تصمیم گیری دارد و قبل از ورود به اتاق خواب باید فکر آن را بکنید. قدرتمندترین کلمه 5 حرفی که به "و" ختم می شود و معنای مراوده و مکالمه می دهد، چیزی نیست جز "گفتگو." اگر بتوانید با شریک زندگی خود گفتگو کرده و خالصانه نیازهای یکدیگر را بررسی کنید، آنگاه می توانید از نظر جنسی به راحتی یکدیگر را تحریک کنید. یکی دیگر از ترس هایی که انسان ها همواره با خود به همراه دارند، گفتگو در ملاء عام است. لازم نیست که در انظار عمومی این کار را انجام دهید، تنها مخاطب شما شریک زندگیتان است و می توانید به راحتی و با استفاده از کلمات و عبارات شایسته، تمالات و نیازهای خود را ابراز کنید. باید توجه داشته باشید که منظور از گفتگو، فقط حرف زدن نمی باشد، بلکه گوش دادن نیز یکی از ملزومات امر به شمار می رود. اگر با روی خوش با همسرتان برخورد کنید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، او با روی باز شما را در جریان تمام امور قرار خواهد داد....برای هدایت مکالمه باید صبور باشید. خانم ها عاشق این هستند که آقایون با تمام وجود به حرف های آن گوش دهند، این امر موجب ایجاد اعتماد دو جانبه ما بین زوجین می شود.

 

دو مورد از محرک هایی که قادر هستند تا احساسات انسان ها را بر انگیزانند به ترتیب شامل: رنج و لذت می شوند. در دنیای امروزی ما عادت کرده ایم که در تمام موارد، برای دست یابی به خواست ها و اهدافمان از محرک "رنج" بهره بگیریم. به جای اینکه "اگر این کار را انجام ندهی، آنگاه عواقب بدی در انتظارت خواهد بود" از این عبارت محبت آمیز استفاده میکنیم: "من این کار را انجام می دهم چرا که تو به من اهمیت می دهی و موجبات رضایت مرا فراهم می آوری." بدون اینکه چشم داشتی به ثمر گرفتن از کارهای مثبت خود داشته باشید، ببخشایید. اگر این طرز فکر را در خود پرورش دهید، آنگاه به نتایج مطلوبی دست پیدا کرده و پاداش مناسب تری را دریافت خواهید کرد.

 

آیا تا کنون برایتان اتفاق افتاده که پس از اتمام رابطه جنسی از همسر خود سؤال کنید: "چطور بود؟"، "خوشت اومد؟" اگر چنین باشد مطمئنم که در بهترین شرایط پاسخ شما "تقریبا" است. اگر همسرتان به شما بگوید که "بهترین چیزی بود که تا به حال تجربه کرده ام" آنگاه می توانید مطمئن باشید که در زندگی خود به طور حتم، موفق می شوید. اما نظر آقایون در این باره کاملاً متفاوت است. آنها معتقدند "زمانی که بگوییم خوب است، منظورمان این است که فوق العاده بوده، و زمانیکه بد باشد باز هم به اندازه کافی خوب است." برای یک خانم، یک سکس بد، دقیقا "بد" تلقی می شود و به هیچ وجه فکر بازگشت دوباره را حتی به ذهن خود نیز راه نمی دهد. اگر واقعا میخواهید نظر همسرتان را به خود جلب کنید، او را به جایی دعوت کنید که قبلاً نرفته است. تکنیک های این کار نیز در مقاله های دیگر این سایت موجود می باشد؛ اما اصول ابتدایی که باید همیشه در ذهن داشته باشید این است که نباید در وهله اول تمام حواس خود را بر روی رضایت جنسی فردی متمرکز کنید، بلکه باید کاری کنید که همسرتان همیشه تقاضای برقراری ارتباط بیشتری را با شما بنماید. اغلب آقایون زمانیکه به اوج لذت دست پیدا می کنند، تصور می کنند که سکس به اتمام رسیده است، به همین دلیل غلت می زنند و به خواب فرو می روند. البته این امر خود بر پایه مستندات علمی استوار است چرا که در این فرایند مقدار زیادی خون بدون اکسیژن به مغز بازگشت داده می شود که این امر به نوبه خود موجب ایجاد خواب آلودگی در آقایون می شود. اگر بتوانید تنها برای 5 دقیقه با این حالت مقابله کنید، آنگاه بی حسی از وجودتان خارج می شود.

 

بنابراین اگر تصور می کنید که رسیدن به اوج لذت مساوی است با اتمام رابطه جنسی، باید به شما بگویم که سخت در اشتباه هستید و مجدداً باید در طرز تفکر خود تجدید نظر کنید. در این قسمت راه حلی پیش رویتان قرار می دهیم: از انگشت، زبان، و یا هر چیزی استفاده کنید و او را همچنان در رسیدن به ارگاسم یاری نمایید. در مورد هر 8 حالت مختلف ارگاسم در بانوان مطالعه کرده و راههای هر یک از آنها را آموزش ببینید. به سیگنال های بدن او گوش دهید و سعی کنید تک تک آنها را با تمام وجود احساس کنید. هر مطلبی که در مورد تحریک پذیری و واکنش خانم ها به چشمتان می خورد را مطالعه کنید. یاد بگیرید که چگونه می توانید به او و واکنش های بدنش گوش بسپارید و کنترل تمام اجزای بدن او را به دست گیرید. به دلیل مقوله های فیزیکی و احساسی همه خانم ها، قادر به تجربه تمام انواع ارگاسم های مختلف نیستند، به حالات او توجه کنید و اصلاً از سوال پرسیدن خجالت نکشید.

 

واقعاً تعجب می کنم که چطور خانم ها در زمان اسباب کشی به خانه جدید می توانند به آقایون بگویند که تک تک مبلمان و اثاثیه را در کدام قسمت از منزل قرار دهند، اما زمانی که نوبت به رابطه جنسی می رسد نمی توانند از همسر خود در خواست کنند تا خودش را ¼ اینچ تکان دهد.

 

زمانی که پیرامون این مطلب "تحصیلات" کافی پیدا کردید و با همسر خود با "ثروت" اهمیت و ارزش برخورد کردید، او به ارضای روحی و جسمی می رسد و باعث می شود تا شما نیز به رضایت کامل دست پیدا کنید. به هیچ وجه ظاهر، پول، و سایز مطرح نیست فقط باید "تحصیلات" کافی در این زمینه داشته باشید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آقايون و رابطه جنسي

 

حمید جدیدی بازدید : 212 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

تا کنون در یک چنین ارتباطی قرار گرفته اید؟ آیا تا حالا شده که با جنس مخالف فقط یک دوستی معمولی داشته باشید؟ اگر هم یک چنین تجربه ای را نداشته اید....خوب....بیایید در مورد آن فکر کنیم: "آیا امکان دارد که یک زن و یک مرد بدون برقراری هیچ گونه رابطه رمانتیکی، فقط با هم دوست باشند؟"

 

هزاران مطالعه و تحقیق مختلف انجام گرفته و پژوهشگران در حال تحلیل این امر هستند که رابطه دوستی میان جنس های مخالف امکان پذیر هست یا خیر. همچنین مصاحبه های بیشماری نیز با خانم ها و آقایون انجام پذیرفته و نظر آنها را در مورد این امر جویا شده اند. به هر حال درطی این گفتگوها، هم شاهد نظریات مثبت بوده ایم هم منفی.

 

برای بیشتر خانم ها و آقایون ارتباط با جنس مخالف در حیطه دوستی جذابیت دارد، اما غیر ممکن است. اغلب افراد معتقدند که: "به هر حال کار به جاهای باریک کشیده میشود." منظور آنها این است که ارتباط به صورت ناخواسته، رمانتیک می شود. برای یک زن و یک مرد بسیار دشوار است که بتوانند یک دوستی افلاطونی را دنبال کنند. به طور طبیعی، احساسات و عواطف وارد رابطه شده و یکی از طرفین مالکیت طلبی را آغاز نموده و حسادت ورزی شروع می شود. آیا می توانید در حالیکه با او خوشگذرانی می کنید، زمانی را در کنار هم می گذرانید، و با هم فعالیت های مشابهی را انجام می دهید، جلوی شهوتتان را بگیرید ؟ احتمالاً نه؛ به هر حال با توجه به تمام داستان های عاشقانه ای که در فیلم ها، و کتاب ها می بینیم و می خوانیم، کمتر اتفاق می افتد که دوستی زن و مرد تداوم داشته و ساده باقی بماند. تا کنون چند داستان را میتوانید تجسم کنید که در آن دوستی یک زن و مرد به سادگی ادامه داشته و هیچ اتفاق عاشقانه ای در آن به وقوع نپیوسته؟

 

مشکل دیگری که مطرح می شود این است که اگر زن و مرد متاهل باشند، به طور حتم همسرشان تمایلی ندارند که شریک زندگیشان یک دوست صمیمی از جنس مخالف خود داشته باشد به ویژه اگر مدت زمان زیادی را نیز با هم صرف کنند. نظر همسر شما در این زمینه چیست؟ .... ؟؟؟ .... با هم به خواندن این مقاله ادامه دهید.... احتمالاً نظرش تغییر می کند....

 

از سوی دیگر، افرادی نیز هستند که از این سؤال تعجب کرده و با صراحت تمام اظهار می دارند: البته که آنها می توانند با هم باشند، چرا که نه؟! این افراد گرایشات رمانتیک روابط دوستانه میان زن و مرد را غیر عادی می دانند و آن را به طور کلی رد می کنند. یکی از همین آقایون می گوید: "صمیمی ترین دوست من یک خانم است و من هرگز به فکر برقراری ارتباط رمانتیک با او نیفتاده ام." خانم هایی هم که طرفدار این نوع روابط هستند، می گویند: "من با آقایون خیلی راحت تر از خانم ها می توانم ارتباط برقرار کنم، ما با هم ورزش می کنیم و اوقات خوشی را سپری می نماییم."

 

در تحقیقات غیررسمی در مورد افرادی که با جنس مخالف "فقط دوست" هستند، اظهارات مثبتی بدست آمده است. اغلب مردها اظهار می دارند که در روابط دوستانه خود با خانم ها مهربانی زیادی را دریافت می کنند، امری که در روابط مردانه کمتر قابل دسترسی می باشد. برخی از آقایون در این زمینه اظهار می دارند که: "من مجبور نیستم که در مقابل یک خانم قدرت نمایی و زورآزمایی کنم و به راحتی می توانم نقاط ضعفم را با او در میان بگذارم، آنها با وجود اطلاع از کلیه ضعف، باز هم ما را میپذیرند." خانم ها هم در مورد دوستان معمولی مرد خود اینطور نظر می دهند که: "او یک معیار مناسب برای آشنایی با خصوصیات مردانه است، امری که ما از دوستان مونث خود نمی توانیم دریافت کنیم."

 

خیلی جالب است که خانم ها به اندازه آقایون نسبت به دوستان جنس مخالف خود احساس صمیمیت نمی کنند. حتی خانم هایی که در میان دوستان صمیمی خود آقایون را هم دارند، اما یک سری محدودیت های کاملاً روشن را در مورد ارتباطات خود با آنها تعیین می نمایند. خانم ها معتقدند: "من اوقات خوشی را با دوستان پسرم سپری می کنم، آنها می توانند در مورد برخی از مسائل حامی و کمک رسان باشند، اما جای دوستان دخترمان را نمی گیرند، من هیچ گاه آنطور که با دوستان دخترم در مورد مسائل مختلف صحبت می کنم، نمی توانم با دوستان پسرم صحبت کنم."  به نظر می رسد که بازدهی روابط با جنس مخالف برای آقایون بیش از خانم هاست؛ اما این امر در تمام شرایط صحت پیدا نمی کند. خانم ها هم در کنار آقایون احساس تنوع بیشتری می کنند.

 

حالا با وجود تمام این حرف ها می توانیم به این نتیجه برسیم که پاسخ به سؤال: آیا زن و مرد می توانند فقط با هم دوست باشند، بله است؟

 

تعداد انگشت شماری از روابط به این سادگی ادامه پیدا می کنند. پاسخ حقیقی سؤال این است که "بستگی دارد"، خوب حالا می خواهید حاشیه را کنار بگذاریم و لپ مطلب را برایتان روشن کنیم: این روابط به چه چیزی بستگی دارند؟ آنها به این امر بستگی دارند که هر یک از طرفین ارتباط تا چه اندازه قصد رشد کردن و رسیدن به کمال را دارند. در این نوع روابط چه خانم ها و چه آقایون، باید مواردی را در نظر بگیرند که شاید در روابط با جنس مخالف کمتر به آن فکر می شود. یک دوست مؤنث برای یک مرد صرفاً باید به عنوان فردی حساب شود که او می تواند احساساتش را راحت تر با او در میان بگذارد، با مهر و محبت بیشتری با او رفتار کند، و وجهه آسیب پذیر او را بپذیرد. یعنی دقیقاً کارهایی که یک مرد در کنار دوستان مذکر خود نمی تواند انجام دهد. یک دوست مذکر هم برای خانم به منزله شخصی است که می تواند به راحتی در کنار او استقلال، و جنبه خشن و منطقی خود را بیشتر تجربه کند، وجوهی که تجربه آنها با جنس مونث کمی دشوار است.

 

بهتر است به دنبال جواب "بله" یا "نه" برای این سؤال نباشیم. باید در یک چنین رابطه ای قرار بگیریم تا بتوانیم بله یا خیر آنرا تعیین کنیم. خانم ها و آقایون می توانند از دوستی با یکدیگر لذت ببرند، اما نه به همان اندازه ای که با افراد همجنس خود ارتباط برقرار می کنند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آقايون و خانمها آيا ميتوانند باهم "فقط دوست" باشند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 244 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

خانم ها معمولاً به من میگویند که آقایون هیچوقت متوجه منظور آنها نمیشوند و آنها هم دقیقاً نمی دانند که آقایون دنبال چه هستند و واقعاً چه می خواهند. در گذشته برای خشنودی آنها تلاش می کردند اما الان دیگر آن روش مؤثر نیست، یا به این تلاش خود ادامه می دهند و یا آنها را ترک می کنند. اینروزها برای خیلی از خانم ها دیگر مهم نیست که آقایون دنبال چه هستند، چون از آزادی نسبی که به آنها داده شده احساس رضایت میکنند. و تا زمانی که مردشان آنها را بخواهد همه چیز خوب است.

مهم نیست که این دیدگاه واقعاً درست است یا نه. آنچه صحیح است این است که مرد در جامعه مدرن برای پیدا کردن جایگاه خود در دنیا در تقلا و کشمکش است. در نیروهای مسلح و برنامه های فضایی خانم های کاردان بسیاری را می بینیم که مشغول فعالیت هستند و در کلیه جوانب صنعت نیز این مسئله دیده می شود. آن بُت مذکر گذشته این روزها شکسته شده و همراه خود عزت نفس و شرافت نفس آقایون هم شکسته شده است و آنها دیگر نمی دانند که چه می خواهند و چه باید بکنند.

خیلی از خانم هایی که این مقاله را می خوانند ممکن است با خود بگویند، که خوب این مشکل خود آقایون است و خودشان باید با آن کنار بیایند. حرف آنها را تصدیق میکنم اما نمی توانیم منتظر معجزه بنشینیم. نسل های تاریخ که نقش و وظیفه مردان را دیکته می کند، نمی تواند در بیست سال بدون ایجاد گرد و غبار و خرابی به یکباره تغییر یابد. به ندرت می توان برعلیه هیجان خانم ها از قدرت و اختیاری که به دست آورده اند، بحث کرد اما در عین حال، باید انتظار وقایع بسیاری را همراه با این داشته باشیم. و یکی از این وقایع، همانطور که قبلاً گفتم، این مسئله است که آقایون واقعاً به دنبال چه هستند.

آقایون خودشان متوجه شده اند که نقش آنها در جوامع، دیگر مثل گذشته نیست. اما همه جا اینطور نیست، در خیلی از نقاط جهان، آقایون هنوز اصرار دارند که آنها باید نان آور خانه باشند و خانم ها باید در منزل بمانند و بچه ها را تربیت کنند. عوض کردن کل دنیا زمان زیادی می برد. اما در کشورهای غربی این تغییر به طور کامل انجام شده است. آقایون می دانند که اگر بخواهند ازدواج کنند، باید تلاششان را بیشتر از قبل کنند و از این مسئله آگاهند که خانم ها نقشی بسیار مؤثرتر در جامعه ایفا می کنند. اما این لزوماً تاثیری در آنچه که آقایون میخواهند و به دنبال آن هستند نخواهد داشت.

خوب حالا ببینیم آقایون دنبال چه هستند؟

اول اینکه آقایون به دنبال علایق عشقی هستند. ممکن است برای خیلی از خانم ها تعجب برانگیز باشد اما آقایون دوست دارند که عاشق کسی شوند و در مقابل کسی عاشقشان شود. مشکل اینجاست که خیی از خانم ها خیلی سرد و بی احساس برخورد میکنند. پیدا کردن یک زن دوست داشتنی و مهربان کار ساده ای نیست و کاملاً پیداست که آقایون تلاش زیادی برای این منظور میکنند.

آقایون به دنبا زنی هستند که برای آنها جذابیت داشته باشد. خانم ها از اینکه می بینند آقایون اینقدر سطحی و ظاهربین هستند دلسرد می شوند، اما مراقب باشید. همه ی آقایون به دنبال زنی که مثل مانکن ها راه برود و 40 کیلو وزنش باشد نیستند. آنها زنی را می خواهند که خودش از ظاهرش احساس غرور کند. همه ی آقایون دوست دارند که دوست دخترشان خوش قیافه و جذاب باشد، من که مردی را نمی شناسم که این را نخواهد.

آقایون به دنبال زنی هستند که قابل اطمینان و وفادار باشد، کسی که بتوانند به او اعتماد کنند و هر موقع مشکل داشتند کمکشان کند. شاید ناراحت شوید، اما برخی از زنها قابل اطمینان و وفادار نیستند. آقایون هیچوقت نمی توانند بیوفایی و خیانت زنشان را ببخشند و شدیداً دنبال کسی هستند که بتوانند به او اطمینان کنند.

آقایون می خواهند که خانه و خانواده تشکیل دهند و دنبال زنی هستند که برای شریک شدن با او در زندگی خانوادگی مناسب باشد. زنانی که شیوه زندگی اجتماعی خوبی دارند برای این زمینه مناسبترند چون می توان برای ادامه روابط دراز مدت روی آنها حساب کرد.

آقایون دنبال زنانی هستند که ملایم و مهربان باشند چون یکی از مهمترین ویژگی های مادر شدن است. منظورم این نیست که آقایون نیاز به مادری دارند با اینکه خیلی از آنها هم اینطور هستند. منظورم این است که آنها دنبال کسی هستند که بتواند مادر خوب و مهربانی برای فرزندانشان در آینده باشد.

آقایون دنبال زنی هستند که شوخ طبع باشد. خانم ها معمولاً دربرخورد با شوخی های آقایون خیلی جدی  هستند یا ناراحت می شوند. تعداد خانم های خیلی کمی هستند که می توانند با این اخلاق آقایون کنار آمده و به خوبی با آنها ارتباط برقرار کنند. آقایون معمولاً از چنین زنانی خوششان می آید.

آقایون به دنبال زنانی هستند که ظرافت و زنانگی خود را حفظ کنند و مهربان و دلسوز باشند. این روزها اکثر خانم ها رفتاری جدی و سرد اتخاذ کرده اند و باورشان این است که آقایون به این شیوه رفتار هم عادت میکنند، اما واقعیت این نیست آنها نمی توانند به این شیوه رفتاری عادت کنند و به هیچ عنوان سراغ زنانی که چنین شخصیتی داشته باشند نمی روند.

آقایون دنبال زنی هستند که حامی آنها باشد. اکثر خانم ها همیشه در حال انتقاد از شیوه ر فتار و شخصیت آقایون هستند و همه ی تلاششان را برای تغییر دادن آنها به کار می گیرند. این اصلی ترین اشتباه آنها است. آقایون به رابطه شان بعنوان یک رابطه پشتیبانی و حمایت کننده نگاه می کنند. وقتی خانم ها راغب به این حمایت و پشتیبانی نباشند و اینقدر سریع طرفشان را زیر طوفان انتقادات خود خرد کنند، مطمئناً مردشان را از دست می دهند.

آقایون از خانم های عصبانی که همیشه در حال داد و بیداد هستند اصلاً خوششان نمی آید. آنها دنبال زنی هستند که بتوانند با آنها خیلی راحت حرف بزنند و گفتگو کنند. ممکن است خوی آتشین مزاج شما چند روز اول برای او جالب و دوست داشتنی جلوه کند اما مطمئن باشید که بعد از گذشت یک سال از آن متنفر خواهند شد.

آقایون معمولاً از همسرشان برای سکس محتاطانه تر عمل می کنند. آقایون می دانند که از سکس چه می خواهند به همین خاطر به دنبال آن هستند. آقایون در واقعیت خیلی محافظه کار هستند. ماجراهای جنسی برای آنها به این معنا نیست که شریک های جنسی مختلف داشته باشند و با هر کدام از آنها از یک روش در رابطه جنسی استفاده کنند. تحقیقات نشان می دهد که این آقایون هستند که به دنبال آرامش در رابطه ی جنسی هستند و این خانم ها هستند که بعد از یک مدت از سکس با طرفشان خسته می شوند.

آقایون زنی می خواهند که به آنها متعهد شود. گرچه این روزها پیدا کردن چنین زنی سخت شده اما این آرزو هنوز در آقایون از بین نرفته است. آقایون زنی میخواهند که بتوانند همه چیزشان را با او شریک شوند و بتوانند به او اعتماد کنند.

آقایون به هیچ وجه دوست ندارند تنها باشند.

مطالبی که در بالا گفته شد بسیار بحث انگیز است و خیلی از شما ممکن است فکر کنید که من کاملاً در اشتباهم اما هر کس نظر خودش را دارد. واقعیت این است که آقایونی جامعه مدرن به دنبال زنی جذاب، قابل اعتماد و مجرد هستند که بتوانند با او رابطه ای دراز مدت را آغاز کنند. آنها عاشق تفریح و سرگرمی اند و می خواهند این تفریح را با همسر مورد علاقه شان داشته باشند. مشکل آقایون این است که دنیا تغییر کرده است. ممکن است آنها نخواهند که بلافاصله تشکیل خانواده داده و بچه دار شوند اما به آن فکر میکنند. آنها به دنبال عزت نفس از دست رفتاشان هستند، حتی اگر نتوانند به اندازه همسرشان درآمد داشته باشند.

 

همانطور که خانم ها روز به روز قدرت و اختیار بیشتری در جامعه به دست می آورند، اما خوب است همیشه یادشان بماند که برای رقص تانگو همیشه دو نفر لازم است نه یک نفر.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آقايون به دنبال چه خانمهايي هستند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 174 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

درست است که هنوز هم رویای زیر آبی رفتن را در سر دارند، اما شوهرهای امروزی واقعاً وفادار هستند و سعی می کنند هم نان آور خوبی برای خانواده باشند و هم کارهای خانه را خوب انجام دهند. و حتی بیشتر از همیشه به دنبال ایجاد ارتباط و صمیمیت روحی و روانی با مسرانشان هستند.

 

سامان 33 ساله هم مثل سایر مردها هیچوقت لیست خاصی از ویژگی ها و خصوصیات همسر ایدآل خود نداشته است. اما وقتی با همسر آینده اش، جولی لادن، چهار سال پیش در رستورانی که هر دو آنها بعنوان گارسن کار می کردند روبه رو شد،  احساس کرد که این همان زن ایدآل اوست. گرچه لادن 27 ساله زن زیبایی است، اما انتخاب سامان فقط به خاطر ظاهر او نبوده است.

 

درعوض، او به خاطر نقاط مشترکی که باهم داشتند احساس راحتی می کرد. او میگوید، "هر دو ما اهل معاشرت و عاشق گشت و گذار با دوستانمان هستیم، اما هر دو واقعاً به والدینمان وابسته هستیم و درمورد راه و روش بزرگ کردن بچه هایمان هم ایده های مشترک زیادی داریم." سامان همچنین جاه طلبی لادن را که می خواست متخصص کار درمانی شود، دوست داشت—نه تنها به این خاطر که جنبه ی خدماتی این شغل را تحسین می کرد بلکه اهمیت داشتن دو منبع درآمد در خانه را هم فهمیده بود. اما مهمتر از همه این بود که لادن به نظرش همسری با درک و فهم بالا و حامی می آمد. سامان که الان یک کارشناس بیمه در تهران است، می گوید، "من فوراً متوجه شدم که لادن با مردم خیلی خوب رفتار می کند. وقتی قرار است بقیه ی عمرتان را یک نفر بگذرانید، این مسائل اهمیت فوق العاده ای پیدا می کند."

 

اولویت های سامان با مردهای نسل های قبل که به همسرانشان در وهله ی اول بعنوان مادر و زن خانه دار نگاه می کردند، فرق می کند. براساس آمار ارائه شده از اداره ی کار ایالات متحده، دراواسط دهه ی شصت، فقط 35 درصد از زنان متاهل در خارج از منزل کار می کرده اند. اما امروزه، در بیش از 60 درصد از ازدواج ها، هر دو طرف هم زن و هم مرد در بیرون از خانه به کار مشغولند. همچنین براساس تحقیق انجام گرفته توسط محققین دانشگاه مریلند، تعداد ساعاتی که زنان متاهل هر هفته به کارهای خانه اختصاص می دهند، از 34 ساعت به 19 ساعت تقلیل یافته است، درحالیکه این ساعت برای مردان از 5 به 10 ساعت افزایش یافته است.

 

 

مردها چطور انتخاب می کنند؟

 

آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم—مثل کشش و جذب به زیبایی—هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی مثل سامان راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند. و با هرچه برابر  شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است—یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.

 

مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع، 94 درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و 92 درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند. این آمار از سال 1977 حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم الا زده است (درواقع 69 درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط 8 درصد از آنها طلاق گرفته اند). اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند. امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان 27 است درحالیکه در سال 1960، 23 بوده است. اما چرا؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جومع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند. دکتر پوپنو توضیح می دهد، "خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود."

 

فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است. وقتی در سال 1939 از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل 50 دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ 63 درصد از آنها منفی بود.

 

حتی در سال 1977 هم تقریباً %70 از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند. اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال 2001 تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %42 از مردان مجرد 20 تا 24 ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است. و در سال 2002، 55 درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.

 

این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین میکنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از 16 درصد در سال 1981 به 23 درصد در سال 1996 افزایش داشته است. سامان می گوید، "این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند." (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً 80 درصد از زنان بین 20 تا 29 سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).

 

در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند. طبق تحقیقات انجام گرفته در سال 1997 در نیویورک، 70 درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار میگذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می کنند، در کشمکش هستند. پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. 93 درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار 90 درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می شوند، نسبت به سال 1965 که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است. سامان می گوید، "چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی "من نان آور خانه هستم" استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را 50-50 تقسیم کنیم. خانمم آشپزی میکند و من ظرفها را می شویم و از این قبیل..."

 

 

 

یافتن همسر و همدم واقعی

 

بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.

 

در پروژه ی تحقیقاتی که در سال 2001 انجام گرفت، مشخص شد که 94 درصد از مردان بین 20 تا 29 سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، "مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند—کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می خواهند."

 

در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید، "فکر نمی کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند."

 

دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند. در تحقیقی که سال گذشته بر روی 60 مرد مجرد در 20 تا 40 سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد—ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی—اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند. و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی-روانی پیچ و خم بیشتری دارد.

 

 

زیبایی در مقابل هوش

 

هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال 1999 انجام گرفت مشخص شد که 43 درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می شوند، و 35 درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. (اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط 24 درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای 60 درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند.)

 

زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، 55 درصد از آنها مورد اول و فقط 23 درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که 28 درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و 37 درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).

 

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند. پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می گوید، "می دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد—حتی مردهای تک همسری—وقتی یک زن زیبا و جذاب را می بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر میکند!"

 

در واقع، طبق تحقیقی که در سال 201 در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که 98 درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می کنند (درمقابل 78 درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند). مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از 5 درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، سکس خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که 2 درصد است) و نزدیک به 80 درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با 90 درصد خانم ها).

 

اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، 2/21 مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، "اما آنچه مردها واقعاً می خواهند، بودن با زنی است که او را از نظر جنسی بخواهد. اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست."

 

 

مردها همچنین به زنانی که از سکس لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال 2000 انجامگرفت، اینطور استنباط شد که 80 درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در رابطه جنسی داشته باشد (73 درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه از نظر جنسی فعال باشند، محتاط عمل میکنند. در تحقیقی که در سال 1997 انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از تجربه ی جنسی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند—که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.

 

 

بیولوژی در مقابل واقعیت

 

مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند. بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند. وارِن می گوید، "ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای 35 باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند."

 

و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، "مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند."

 

مورگان کِنِی 58 ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد. او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی 44 ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.

 

 

خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

 

 

برای مردها چه مهم است؟

 

چه چیز زنها برای مردها بیشترین اهمیت را دارد؟ از مردهای متفاوتی این سؤال و چندین سؤال مهم و اساسی دیگر، از میزان و رضایت جنسیشان گرفته تا فکر قدرت طلبی برای انجام کارهای خانه و تربیت فرزندان، را پرسیدیم. نزدیک به 300 مرد به این تحقیق آنلاین پاسخ دادند—معلمین، مهندسین، برق کارها، مکانیک ها، و غیره و غیره...که از 25 تا 67 سال سن داشتند. اطلاعات زیر نتیجه ی  یافته های ماست.

 

 

چه چیز زنها برای مردها بیشترین اهمیت را دارد؟

 

"من را درک کند و به حرفهایم گوش کند."         %56

 

"مادر خوبی برای فرزندانم باشد."                   %39

 

"معشوقه ای فوق العاده باشد."                     %5

 

%68 از مردها احساس می کردند که همسر کنونیشان، همدم و یاور حقیقی آنهاست.            

 

 

بین آندسته از افرادی که احساس نمی کردند که با همسرشان ارتباط روحی و احساسی داشته باشند، %73 ابراز داشتند که آرزوی چنین رابطه ای با همسرشان را دارند.

 

 

یافته های ما

 

 

مردها نقش همسرانشان را در کارهایی که در آن خوب عمل میکنند، چطور ارزیابی میکنند؟         

 

 

"همسری قابل اعتماد، و بامحبت بودن"           %43

 

"مادری دلسوز مهربان بودن"                         %39

 

"شرکت در درآمد مالی خانواده"                    %13

 

"دوست داشتن من"                                  %5

 

مردها نقش خودشان را در کارهایی که باور دارند در آن عالی هستند، چطور ارزیابی می کنند؟    

 

 

 

"همسری قابل اعتماد و با محبت بودن برای همسرم"          %58

 

"نان آور خانواده بودن"                                                 %21

 

"پدری دلسوز و مهربان بودن"                                       %18

 

دوست داشتن همسرم"                                            %3

 

 

مردها بهترین مزیت ازدواج را در چه می بینند؟   

 

 

"دانستن اینکه همیشه از نظر احساسی همسرم را دارم"           %43

 

"داشتن کسی که بتوانم با او پیر شوم"                                  %38

 

"پدر شدن"                                                                    %17

 

"دانستن اینکه همیشه از نظر جنسی همسرم را دارم"                %2

 

 

%49 از مردها عقیده داشتند که سخت ترین چیز در ازدواج، داشتن مسئولیت های مختلف است.            

 

%26 گفتند فشار مالی است.          

 

%21 گفتند خواسته ها  و نیازهای عاطفی از همسرانشان است و فقط %4 اعتقاد داشتند که تک همسری سخت ترین مسئله است.

 

 

 

کی ارضا می شود و کی نمی شود؟  

 

 

%32 از مردها عقیده اشتند که زندگی جنسیشان با همسرشان بالاتر از حد متوسط است، و %20 ادعا کردند که زندگی جنسی فوق العاده ای با همسرشان دارند. فقط %16 از آنها از رابطه ی جنسی خود با همسرشان رضایت نداشتند.        

 

%60 از مردها عقیده داشتد که رابطه ی جنسی آنها با فرد دیگری غیر از همسرانشان، زمینه ی لازم برای طلاق گرفتن همسرنشان را مهیا می کند.            

 

اما اگر همسرانشان چنین کاری را انجام دهد چه؟ فقط %49 از آنها ادعا کردند که به این خاطر از همسرانشان طلاق می گیرند.          

 

%65 از مردها عقیده داشتند که بهترین نظم در ازدواج وقتی حادث می شود که هر دو طرف کار کنند.      

 

%21 عقیده داشتند که بهتر است همسرانشان در خانه بمانند.     

 

مردها خوشحال می شوند که همسرانشان هم قسمتی از مسئولیت نان آوری خانه را به دوش بکشند.    

 

%93 از مردها ادعا کردند که از اینکه درآمد همسرانشان از آنها بیشتر باشد، ناراحت نمی شوند.  و فقط %6 از آنها از چنین وضعیتی احساس نارضایتی کردند.   

 

خانه داری و بچه داری چندان مناسب آنها نیست.

 

 

فقط %17 از مردها گفتند که انجام حداقل نیمی از کارهای خانه بر گردن آنهاست. و %27 ادعا کردند که بیشتر مسئولیت بچه داری بر عهده ی  آنهاست. اکثر مردان (%66) احساس می کردند که سهم آنها از کارهای خانه و بچه داری عادلانه است، درحالیکه % 27 ادعا کردند دوست دارند حتی از این مقدار هم بیشتر کار کنند اما وقتش را ندارند.

 

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آقايون از ازدواج چه مي خواهند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 300 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

آقایون خانم ها را دوست دارند. قیافه، بو، طرز راه رفتن و صحبت کردن تنها چند نمونه از دلایلی هستند که آقایون فکر میکنند خانم ها موجوداتی آسمانی هستند. در حالیکه زندگی بدون وجود اونها غیر ممکنه اما مطمئنا باهاشون هم نمی تونیم زندگی کنیم.

 

....علت این که چرا نمی تونیم باهاشون زندگی کنیم تا حدود بسیار زیادی به این مطلب بر میگرده که اونها کامل و بی عیب نیستند.  من از روی تحلیل های بسیار زیاد 10 نمونه از کارهای خانم ها رو کشف کردم که آقایون رو واقعا کفری می کنه و باعث میشه که مردها به سر حد جنون برسند.

 

 

شماره 10

خانم ها وانمود می کنند که پاک و معصوم هستند

 

چیزی که در تعداد بسیار زیادی از خانم ها دیده می شود این است که قصد دارند تا وانمود کنند در زیر یک نور الهی هستند و همیشه از شما خیلی پاک تر هستند. هیچ وقت حاضر نیستند تا اعتراف کنند که به خیابان گردی می روند و تعداد دوست پسرهایشان از 5 نفر هم بیشتر است. البته آن دسته از خانمهایی که واقعا پاک و معصوم می باشند قابل تحسین هستند اما بقیه باید از سرپوش گذاشتن روی کارهایشان دست بردارند. این حق مسلم خانم هاست که به اندازه آقایون سرگرمی داشته باشند و از زندگی خود لذت ببرند و نهایتا هم مردی را برای زندگی آینده خود پیدا کنند که قادر به درک تمام این موارد باشد.

 

 

شماره 9

از سایر خانم ها انتقاد می کنند

 

برای چه هیچ خانمی نمی تواند از خانم دیگر تعریف کند؟ اونها دوست دارند از تمام مسائل مربوط به خانم های دیگر ایراد بگیرند حال از وزن و مدل مو گرفته تا... تنها یک خانم می تواند تشخیص دهد که کفش خانم دیگری با کیفش ست نیست و با همین مطلب می تواند او را به خاک سیاه بنشاند.

 

البته عده بسیار معدودی از خانم ها می توانند جذابیت خانم های دیگر را بپذیرند (و خوشبختانه او را به جمع دوستانه شان دعوت کنند) اما بسیاری از آنها دوست ندارند همسرانشان جذب زیبایی و محبوبیت خانم های دیگر شوند. اما با وجود تمام این حرف ها آقایون به طور ناخودآگاه خانم های زیبا و جذاب را خواهند دید.

 

 

شماره 8

حسودی  می کنند

 

بیشتر اوقات تنها اشاره به اسم یک خانم دیگر می تواند برای شما مرگ را به همراه داشته باشد. حال تصور کنید چگونه می خواهید در جنگی که به دلیل رفتن شما به کلاب رقص شبانه به وجود آمده آست پیروز شوید؟!

 

 

شماره 7

خود را نیازمند نشان می دهند

 

بعضی از خانمها همیشه چند خط مشی بسیار سری را دنبال می کنند. آنها از همسرانشان انتظار دارند که تمام توجهشان را به آنها معطوف کنند، آنها را تر و خشک کنند و به آنها بگویند که تا چه حد وجودشان استثنایی و ویژه است. آنها می خواهند مردها را به یک صندوقچه احساسات تبدیل کنند و از آنها انتظار پشتیبانی اخلاقی، ذهنی و عاطفی دارند.

 

در این قسمت یک تضاد جدی بین آن دسته از خانم ها که ذکر شد و دسته دیگری که به بیرون از خانه رفته، کار می کنند و خود را مستقل نشان می دهند وجود دارد. دسته دوم جزء گروهی هستند که هنگام عاشقی واقعا متزلزل می شوند. البته شاید دانستن این مطلب برای شما خالی از لطف هم نباشد که آقایون خانم های سرسخت را ترجیح می دهند زیرا حداقل در این حالت می توانند اندکی آرامش ذهنی خود را حفظ کنند.

 

 شماره 6

رمزی صحبت میکنند

 

جمله قدیمی " نظر تو چیه؟" یکی از مثال هایی است که خانم ها برای تست کردن احساسات و روحیات آقایون به کار می برند. آنها می خواهند به این طریق متوجه احساسات واقعی مردها نسبت به خودشان شوند. آنها در مورد نقاط ابهام سوال می کنند و بر اساس طرز تفکر آنها ما باید پاسخ سوالات را درست مطابق آنچه در ذهن آنهاست بدهیم در غیر این صورت جزئی از روح آنها به شمار نخواهیم رفت و به عبارتی نیمه گمشده آنها نخواهیم بود.

 

می توانید این منظره رقت آور را تصور کنید: مردی که آماده پردازش سوالات همسر خود است، او به دنبال پاسخ مناسب می گردد ولی هیچ چیز به ذهنش نمی رسد، همسرش دست به کمر در جلوی او ایستاده و از فاصله نسبتا زیادی به او خیره شده و و پای خود را مرتبا به زمین می زند. آقایون عزیز هیچ راه فراری جز ارائه جواب ندارید فقط باید امیدوار باشید که سرانجام کارتان به بیرون از خانه در کنار زباله ها کشیده نشود!

 

 

شماره 5

تجاوز به حریم شخصی

 

همه خانم ها این تمایل غریزی و نا خودآگاه را دارند که هر طور می خواهند با مردها رفتار می کنند و تمام وسایل شخصی آنها را مال خود می کنند.

 

به عنوان مثال هنگامیکه لباسی را دوست ندارند، به راحتی به خود اجازه می دهند که بر سر کشوی لباسهای ما رفته و آن را زیر و رو کنند تا چیزی را که مناسب حالشان است پیدا کنند و مثلا ژاکت جدید مورد علاقه ما را بر میدارند و می پوشند. حال تصور کنید که شما به متعلقات شخصی آنها نزدیک شوید و یا نه، فقط در مورد مدل مویشان نظر بدهید، آنچنان جهنمی برپا خواهد شد که شعله های آن همه جا را فرا می گیرد. بنابراین شما فکر نمی کنید که زندگی یک زمین بازی جوانمردانه است؟

 

 

شماره 4

بیش از اندازه احساساتی می شوند

 

آنها به خاطر هر چیزی گریه می کنند: یک فیلم غم انگیز ( و یا حتی شاد)، شکستن ناخنشان، خراب شدن مدل موها و ... و بدتر از همه اینها زمانی است که از ما انتظار همدردی دارند، تنها کاری که باید انجام دهید سرو کله زدن با خانمی است که به شما چسبیده و گریه و زاری راه انداخته است.

 

البته منظور من این نیست که آقایون بی عاطفه هستند و هیچ گونه احساسی ندارند اما مشکل اینجاست که خانم ها بیش از اندازه "مامانی" هستند و متاسفانه بسیاری از آقایون کوچکترین نکته ای در مورد تسلی خاطر به خانم ها نمی دانند. البته این حقیقت که خانم ها اندکی ظریف و آسیب پذیر هستند نکته جالبی است زیرا شما به راحتی می توانید آنها را دلداری دهید تا موضوع را فراموش کنند. شما که نمی خواهید سیلی از اشکهای او در خانه شما جاری شود؟

 

 

شماره 3

آنقدر خرید  می کنند تا از حال بروند

 

هنگامی که زمان خرید فرا می رسد در طول روز زمان کافی برای خانم ها وجود ندارد. حال از گشت و گذار در مراکز خرید و تماشای ویترین مغازه ها گرفته تا خرج کردن تمام موجودی همسرانشان. آنها می توانند ساعت های طولانی را در پشت ویترین یک مغازه کفش فروشی صرف کنند و اصلا هم به آب و غذا و دیگر مسئولیت هایی که در زندگی بر دوش آنهاست فکر نکنند.

 

اما تا اینجا همه چیز قابل تحمل است فقط دعا کنید آنروز فرا نرسد که آنها تصمیم بگیرند تا شما را نیز به همراه خود ببرند. ما همراهشان می رویم از این مغازه به آن مغازه، سرگردانی های بی هدف، چند قدم به جلو و دوباره به عقب تا زمانیکه تمام جزئیات البته بجز برچسب قیمت مورد بررسی قرار گیرد.

 

 

شماره 2

پیوسته صحبت می کنند

 

متاسفانه "کریس راک" نیز این تجربه تلخ را داشته است. روزی در یک مصاحبه تلویزیونی یک سوال از خانمی پرسید که او برای 45 دقیقه در مورد آن توضیح داد! بیشتر خانمها عاشق صحبت کردن هستند و هنگامیکه به آنها میدان دهید بدون توقف پیش خواهند رفت. البته تصور نکنید که گفته های آنها برای ما اهمیت ندارد ما فقط نمی خواهیم گزارش ثانیه به ثانیه تمام جزئیات را بدانیم.

 

 

شماره 1

از روابط جنسی به عنوان یک سلاح استفاده می کنند

 

در جدال جنسی همه چیز بر سر کسی خراب می شود که شلوار بر تن دارد. اغلب خانمها برای نشان دادن برتری خود نسبت به مردها به آنها از موضع روابط جنسی حمله می کنند.

 

البته من به نوبه خود به کارگیری این روش موذیانه را تحسین می کنم ولی این واقعا منصفانه نیست که آنها از ابتدایی ترین نیازهای انسانی اینطور سوء استفاده کنند.

 

یاد بگیرید آنها را تحمل کنید

اگر با کفایت و تدبیر کافی با مسائل مربوط به خانم ها برخورد کنید رفتارهای آزاردهنده آنها چندان هم غیرقابل تحمل به نظر نمی رسد. تنها شانس شما این است که خود را با آنها وفق دهید شما هم رفتارهای رنجش آور و آزار دهنده مخصوص به خود را دارید، هیچ انسانی کامل نیست، و من فکر می کنم این مطلب تنها چیزی است که هم خانم ها و هم آقایون می توانند بر سر آن به توافق رسند. 

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آزار دهنده ترين کارهايي که خانم ها انجام ميدهند

 

حمید جدیدی بازدید : 178 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

بعد از اتمام یک روز سخت کاری بالاخره به خونه میام، کفشهامو در میارم و با خوشحالی با شوهرم سلام و احوالپرسی می کنم، او در مورد کارهای روزانه خود برای من توضیح می دهد اما زمانی که نوبت به من می رسد، باید با کسی صحبت کنم که مرتبا سرش را تکان میدهد، آهان آهان می گوید و به صفحه تلویزیون یا کامپیوتر چسبیده و به هیچ چیز دیگری هم توجه ندارد.

حتی اگر یک بمب اتم نیز از آسمان به زمین برخورد کند آنها از سر جای خود تکان نمی خورند مثل این است که با مردمک چشم خود به صفحه تلویزیون چسبیده اند. البته اگرچه تمام مردها دارای چنین خصوصیاتی نیستند، اما تعداد بسیار زیادی از آقایون این کارها را انجام می دهند.

واقعا عجیبه!

زمانی که بالاخره برای رفتن به رختخواب آماده می شوم و با خستگی تمام خود را به سمت حمام می کشانم وقتی می خواهم بنشینم چیزی جز یک لبه سرد سرامیکی وجود ندارد. خدای من سر صندلی حمام چه بلایی آمده است؟ متشکرم عزیزم!

اما غرق شدن در تلویزیون و فراموش کردن صندلی حمام تنها جزء کوچکی از کارهای رنجش آور و آزاردهنده آقایون به شمار می روند. در این قسمت بنا به درخواستهای مکرر شما، 9 مورد از آزاردهنده ترین عادات آقایون را بررسی می کنیم. از تمام موارد یادداشت برداری کنید و از هیچ تلاشی برای رفع عیوب خود کوتاهی نکنید.

عاداتی که خانمها از آن متنفرند

  1- رخدادهای غیر ارادی

شما آروغ میزنید، تف می کنید، گاز معده خود را رها می کنید و – سردسته تمام این کارها -  آب بینی خود را با سرعت یک موشک به بیرون پرتاب می کنید. انجام چنین کارهایی آن هم در ملا عام بسیار ناخوشایند و دور از ادب می باشد. اگر خانمی که با شما زندگی می کند تمام مدت راه برود و گازهای آتشفشانی را از دهان خود خارج کند و از نشیمن گاه خود نیز گازهای بی صدا ولی کشنده روده ای معده ای آزاد کند، آیا شما دیوانه نمی شوید؟ پس بهتر است که به دستشویی بروید و عادات کوچک خصوصیتان را برای خودتان نگه دارید. ما خانم ها که این کار را انجام میدهیم، آیا اینطور نیست؟

 2- تنظیم تعلقات شخصی

من در مورد ماشین شخصی شما صحبت نمی کنم، بلکه در مورد بعضی از اندام های بدنتان به ویژه اندام تناسلی صحبت می کنم که هیچ گاه نمی توانید از شر آنها خلاص شوید. اصلا نگران نباشید آنها هیچ کجا نخواهند رفت. اگر مجبور شدید آنها را بخارانید بهتر است این کار را با احتیاط بیشتری انجام دهید. این خارش های گاه و بی گاه برای خانم ها نیز اتفاق می افتد اما شما تا به حال ندیده اید که به راحتی دستمان را از دامن هایمان بالا ببریم و به سرعت چیزی را درست کنیم و در سر جای خودش قرار دهیم. مجددا از دستشویی استفاده کنید. ( البته مراقب باشید که روی صفحه اول روزنامه ها شاهد چنین تیتری نباشیم:" جمع کثیری از مردها به دلیل مراجعه بیش از حد به دستشویی اخراج شدند" )

3- شنیدن... هنگامیکه به نفع آنهاست

جریان شنیدن های گاه و بی گاه و انتخابی چیست؟ آیا آقایون چیزی مثل یک فیلتر در مغز خود کار گذاشته اند که تنها زمانی از خود عکس العمل نشان می دهد که حرفی در مورد مسائل مورد علاقه آنها گفته شود مثل غذا، روابط جنسی و هر چیزی که به نفع آنهاست؟ یا اینکه نه فقط نوعی بی علاقگی نسبت به چیزهایی است که خانم ها می گویند؟

من خودم قبول دارم که خانم ها از این در و آن در صحبت میکنند و کلا موجودات پرحرفی هستند اما مردها نیز نباید تمام گفته های آنها را نادیده گرفته و تنها بر طبق علایق خود عمل کنند. شاید لازم باشد که در یک رابطه در مورد خیلی از مسائل با یکدیگر مشورت کنید، پس نباید حرف هایی که در نظر شما جزء مهملات و چرندیات به حساب می آیند را به راحتی دور بریزید.

 4- بی توجهی کردن

من واقعا به این یکی علاقه دارم. این کوچه علی چپی که شما می روید کجاست؟ من خیلی کنجکاو هستم که بدانم چون خیلی دوست دارم که گاهی اوقات خودم هم به آنجا سری بزنم. شما با این کار خیلی راضی به نظر می رسید و ذهن خود را تماما بر روی آن متمرکز می کنید مثل اینکه اصلا چیزی تا به حال وجود نداشته است، کاملا آرام و خونسرد. اما از سوی دیگر خانم ها هیچگاه نمی توانند نسبت به محیط اطرافشان بی اهمیت باشند و در آن واحد به 10 موضوع مختلف فکر می کنند.

این که شما به راحتی به خواب و خیال فرو میروید و برای محیط اطراف خود ارزش قائل نیستید واقعا ناراحت کننده است. ما خانم ها زمانی راضی می شویم که مردها به چیزهایی که ما می خواهیم توجه کنند.

5- باقی گذاشتن آثار

آقایون چه بخواهند دوش بگیرند، چه آشپزی کنند، حیاط را تمیز کنند و یا اینکه بر روی یک پروژه مهم کار کنند، صفی طولانی از بقایای وسایل مورد استفاده را در پشت سر خود درست می کنند. از لباس های پرت و پلا از اتاق خواب تا در حمام شما متوجه می شوید که آنها داخل حمام هستند. اگر بخواهند به شما در تهیه شام " کمک" کنند شما در آشپزخانه تلی از بشقاب ها و قابلمه ها و ماهی تابه ها را مشاهده خواهید کرد. به همین دلیل خانم ها همیشه به راحتی می توانند تشخیص دهند که شما کجا هستید و چه کاری انجام می دهید. آیا شما به این خاطر از خود رد پا به جای می گذارید تا بتوانید آسانتر راه برگشت را پیدا کنید؟ شاید شما بیش از حد در رویاها و افسانه های شخصیتان غرق شده اید

6- کوتاه کردن و تراشیدن

اگر به دستشویی بروید می بینید که تکه های کوچک موی پا و زیر بغل همه جا هست. جمع کردن موها کار پردردسری است. خوب، زمانیکه موهای خردشده را بر روی لبه های دستشویی و ناخن های کوتاه شده را روی زمین پیدا می کنیم نه تنها برایمان خوشایند نیست بلکه رنجش آور و آزار دهنده نیز می باشد. بعد از اینکه کارتان تمام شد بهتر است همه جا را تمیز کنید.

7- نادیده گرفتن شرایط بدیهی

خیلی جالب است که برخی عادات آزاردهنده آقایون کاملا منطبق بر هم و با هم روی می دهند. البته متوجه نشدن کوتاه کردن موها و یا لباس جدیدی که خانم خریداری کرده است جزء موارد ابتدایی به شمار می روند. آقایون بهتر است زندگی خود را کمی دقیق تر بررسی کنید و در زندگی توجه بیشتری را به خانم ها معطوف کنید.

چه کسی اهمیت می دهد که اگر یک فرش جدید در اتاق نشیمن پهن شده باشد و یا اینکه همسرتان از یک عطر جدید استفاده کرده است؟ شاید چندان هم مهم به نظر نرسد اما یک چنین جزییاتی هستند که زندگی را جالب و پرفروغ می کنند. بنابراین برای چیزهای جزئی و کوچک نیز اهمیت قائل شوید. این یک سرمایه گذاری اساسی بر روی خانم هایی است که دوستشان می دارید.

8- سندرم " من مریضم، ازم مراقبت کن"

به نظر می رسد که بیشتر مردها هنگام مریضی تمایل بسیار زیادی دارند که تبدیل به یک کودک تمام عیار شوند. آنها آه و ناله می کنند، از همه چیز شکایت می کنند و هیچ گاه هیچ چیز در نظر آنها "درست" به نظر نمی رسد. همسرتان با مراقبت و نگهداری از شما هیچ مشکلی ندارد. اما به جای ناله و زاری چرا سعی نمی کنید که از کارهایی که او برای شما انجام می دهد تشکر کنید.

9- چشم چرانی

عده ای از مردها وجود دارند که دارای چشم های جادویی تنبلی هستند، آنها تصادفا به خانم های دیگر تا زمانی که همسرشان متوجه نشود خیره می شوند.

البته گروه دیگری از مردها هم هستند که از روی بی مبالاتی برای خانم هایی که در حال راه رفتن در خیابان هستند سوت می زنند و یا تکه پرانی می کنند. عده ای از مردها نیز سعی می کنند چشم های خود را موقع شناس و با نزاکت تربیت کنند اما به نظر میرسد که باز هم نمی توانند به طور کامل جلوی آن را بگیرند.

چشم های آنها طوری کار می کند که انگار می خواهند جای دیگری را نگاه کنند اما متاسفانه جهت نگاه آنها به طور ناخودآگاه به سمت دیگری کشیده می شود و درست مثل شخصیتهای کارتونی عمل می کنند. بهتر است تا حرکات خود را مجددا باز بینی کنید. این عادت را که می خواهید سر تا پای ما را بر انداز کنید ترک کنید و کنترل نگاههای هرز خود را به دست گیرید. و در آخر نیز رعایت ادب و نزاکت را بیاموزید.

 

شما در یک خیابان دو طرفه قرار دارید

 رفتار خانمها هم غیر قابل پیش بینی میباشد. آنها نیز به نوبه خود رفتارهای آزار دهنده ای را دارند اما اگر بتوانیم تا اندازه ای با خصوصیات جنس مخالف خود آگاه شویم، از این طریق می توانید قدم های موثری را در برطرف کردن دل آزردگی ها و رنجش ها بر دارید.

من از روی تجربه شخصی به شما پیشنهاد می کنم که اگر تنها به خاطر یک بازی کامپیوتری به همسر خود بی توجهی می کنید بهتر است از این کار دست بردارید تا آنها نیز از عادات ناراحت کننده خود دست بردارند. همچنین اگر از گرفتن بینی و خاراندن بخش هایی از بدن خود به صورت آشکارا دست بر دارید، خانم ها نیز دیگر احساس نمی کنند که لازم است دائما دست های خود را بشویند.

هنگامی که ماه عسل تمام می شود رفتارهای آزار دهنده دو طرف آشکار می شود پس بهتر است هر دوی شما برای متوقف کردن آنها تلاش کنید. اگر شما با تماشای تلویزیون نسبت به او بی توجهی نکنید او هم کاری انجام نمی دهد تا شما خیلی بیشتر اذیت شوید. ما باید در این راه با یکدیگر همکاری کنیم، مگه نه؟!

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آزار دهنده ترين کارهايي که آقايون انجام ميدهند

 

حمید جدیدی بازدید : 211 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

به او بگویید که دوستش دارید

بغل کردن یا بغل شدن

اطمینان پیدا کردن از این موضوع که به اندازه کافی برای او احترام و ارزش قائلید

بوسیدن هنگامیکه دیگران در حال نگاه کردن به شما هستند

بوسیدن زمانیکه مردم شما را نگاه نمی کنند

به او بگویید که برایش ارزش قائل هستید

دست های یکدیگر را بگیرید

رفتن به یک دوچرخه سواری طولانی مدت

تهیه یک هدیه ویژه

هر زمان که نیاز به یک دوست خوب داشت، شما در دسترس باشید

وقت گذراندن در کنار یکدیگر

رفتن به سینما

قدم زدن در جنگل، شانه به شانه هم

ضبط کردن یک نوار پر از آهنگ های عاشقانه

صحبت کردن در مورد احساساتتان

رویاهایتان را با یکدیگر در میان بگذارید

یکدیگر را با تمام وجود در آغوش بگیرید

با هم روی نیمکت پارک بنشینید

با هم قدم بزنید

برای صرف غذا بیرون بروید

پیک نیک بروید

با هم فریزبی بازی کنید

از هم تعریف کنید

با هم داخل جکوزی ریلکس شوید

استخر بروید

با هم به خرید وسایل خانه بروید

فقط نزدیک هم باشید

با کمک هم غذا درست کنید

یکدیگر را با عشق و علاقه لمس کنید

تکالیفتان را با هم انجام دهید

برای یک سفر تفریحی برنامه ریزی کنید

با هم به مهمانی بروید

کیک بپزید

به کتابخانه بروید

داخل موزه بچرخید

فقط در کنار او باشید

ببینید چه چیز برای دیگری جالب است - و آنرا انجام دهید

با هم ورزش کنید

به یکدیگر خیره شوید

اتومبیل های یکدیگر را بشویید ( یا دوچرخه!)

با هم به ماهیگیری بروید

با هم صحبت کنید

به نگرانی های یکدیگر گوش دهید

ناخن انگشت پای یکدیگر را بگیرید

آهنگ مورد علاقه او را انتخاب کنید

به شادی های هم گوش دهید

یکدیگر را در نزدیکی خود نگه دارید

با چشم های او صحبت کنید

برای هم نامه بنویسید

تماس تلفنی داشته باشید

به هم اعتماد کنید

به او یک حلقه، کادو بدهید

خانواده های یکدیگر ملاقات کنید

با هم به کوهپیمایی بروید

در حق هم از خودگذشتگی نشان دهید

برای هم شکلات بفرستید

به هم احترام بگذارید

زیر نور ماه قدم بزنید

یادداشت عاشقانه ای بنویسید و آنرا را در جایی پنهان کنید که او پیدا کند

نگاه های تحریک کننده به هم کنید

شعر بنویسید

گل بفرستید

شام را در روشنایی شمع صرف کنید

کنسرت بروید

طلوع خورشید را با هم نگاه کنید

سالگرد ها را فراموش نکنید

روی یکدیگر اسم های مستعار بگذارید

به دیدن مناظر زیبا بروید

یک فیلم اجاره کنید و با هم به تماشای آن بنشینید

بدون سؤال برای هم کاری انجام دهید

برنامه ازدواج بریزید

یک جمله زیبا در گوش دیگری زمزمه کنید

دوستان خوبی برای هم باشید

با هم خوش بگذرانید

برقصید

موزیک گوش کنید

با هم شوخی کنید 

با هم به یک چیز بامزه بخندید

نسبت به هم با وفا باشید

همدیگر را تحت تاثیر قرار دهید

لیستی از چیزهایی که در مورد یکدیگر دوست دارید، تهیه کنید

کتاب بخوانید و در مورد آن با هم بحث کنید

دوستان یکدیگر را ملاقات کنید

اسب دوانی کنید

غذای مورد علاقه دیگری را برای او درست کنید

ببنید چه چیزی او را خوشحال می کند

برای هم هدیه درست کنید

موهای او را بشویید

غروب خورشید را تماشا کنید

با اتوبوس به سفر بروید

درخواست کنید تا آهنگ مورد علاقه او را از رادیو برایش پخش کنند

یک کارت جالب و بامزه برایش بفرستید

رویاهای آینده را با او در میان بگذارید

با هم بازی کنید

برای هم جوک تعریف کنید

به هم فکر کنید

ببینید چه چیز اورا عصبانی می کند

با هم اسکیت کنید

حلقه رد و بدل کنید

با هم از یک بستنی بخورید

عکس دو نفری بیندازید

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 101 راهکار براي ابراز عشق و علاقه به همسرتان

 

حمید جدیدی بازدید : 254 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

لیست زیر بر اساس تجربیات آن لاین جمع آوری شده و برخی از آنها دقیقاً نقل قول ها و پیشنهادات حقیقی هستند. یک خانم برای من نوشته بود که "من خودم هیچ علاقه ای ندارم، اما اتمام رابطه با چیزهایی از قبیل: بیا با هم دوست معمولی باشیم، تو خیلی آدم پستی هستی، و یا تو مشکل روانی داری به پایان خواهد رسید." خانم دیگری می گفت: "من در رابطه خود بسیار صادق بودم، اما یکروز او از راه رسید؛ دهانش را باز کرد و کلمات نامطبوعی را به زبان آورد که مرا واقعا رنجاند. از آن لحظه به بعد بود که تصمیم گرفتم او را برای همیشه فراموش کنم." آ یا جناب آقای delete و آقای Block و Filter را یادتان می آید؟ در حقیقت هیچ گونه راه درست و یا نادرستی برای خلاص شدن از مزاحمت های آن لاین وجود ندارد. اما اگر به جایی رسیدید که واکنش های افراد بر خلاف ارزشها، معیارها و اهداف اخلاقیتان بود یکی از روش های زیر را انتخاب کنید:

 

1- پاسخ ندهید.

 

2- کمتر آن لاین شوید تا آنها علاقه خود را به تدریج از دست بدهند.

 

3- بی علاقگی خود را اظهار کرده و به آنها بی توجهی کنید.

 

4- به سرعت و با سیاست کامل و خیلی واضح به او بگویید که هیچ علاقه ای وجود ندارد.

 

5- در پروفایل شخصیشان چیزی پیدا کنید که موافق آن نیستید "من با کسانی که صاحب فرزند هستند، قرار ملاقات نمی گذارم"، " یا طلاق گرفته اند یا مسافتشان با من زیاد است."

 

6- حقیقت را بگویید.

 

7- "فقط دوست معمولی باشیم."

 

8- " از یادداشت هات ممنونم، اما در حال حاضر امکان پاسخگویی ندارم، امیدوارم به زودی بتوانی همسر واقعی خود را پیدا کنی."

 

9- "نه ممنون، من در حال حاضر با افراد بسیاری ارتباط دارم."

 

10- "ممنون، علاقه ای ندارم"

 

11- "تو اون آدمی که من می خوام نیستی"

 

12- "شرمنده ولی فکر می کنم ارتباطم با نامزد قبلیم به طور کامل تمام نشده و فکر می کنم در حال حاضر آمادگی شروع یک رابطه جدید را ندارم."

 

13- " فکر نمی کنم که ارتباط با تو بتونه نیازهای منو برآورده کنه."

 

14- " از آشنایی با تو خوشحال شدم اما هیچ علاقه ای به ادامه رابطه ندارم."

 

15- " از دیدنت خوشحال شدم اما فکر نمی کنم من و تو مشابهت هایی با هم داشته باشیم، امیدوارم کسی رو پیدا کنی که تفاهم بیشتری باهاش داشته باشید."

 

16- " برات آرزوی موفقیت می کنم، من و تو برای هم ساخته نشدیم."

 

17- " متاسفم اما من سرم برای یک مدت طولانی خیلی شلوغه."

 

18- " تو آدم خلی خوبی هستی، اما فکر نکنم بتونم باهات کنار بیام، برات آرزوی خوشبختی می کنم."

 

19- از آنها تعریف کنید، اما بعد بگویید " من با فرد دیگری که قبل از تو آشنا شدم، ارتباط برقرار کردم... متاسفم."

 

20- " از ابراز علاقه ای که به من می کنی ممنونم اما در حال حاضر کس دیگه ای نظر منو به خودش جلب کرده، من از صمیم قلب برات آرزو می کنم کسی رو که باهاش هم طراز باشی پیدا کنی."

 

21- " مرسی از نوشته هات، اما من الان با چند نفر دیگه مکاتبه دارم و وقتی برای یک نفر دیگر ندارم."

 

22- " یک دنیا تفاوت. نه مرسی."

 

23- " من در حال حاضر کس دیگری رو پیدا کردم."

 

24- " من رابطم با جنس مخالف خوب نیست."

 

25- " تو کسی نیستی که من دنبالش می گردم."

 

26- " من برای یک مدتی باید از شهر خارج بشم."

 

27- " مرسی ولی نمی خواهم توی اینترنت دنبال عشقم بگردم."

 

28- " من متاهل هستم."

 

29- " تو تو استرالیا زندگی می کنی و من تو آلاسکا، فکر نکنم اینطوری بشه"

 

30- " دوست ندارم رابطه جدی برقرار کنم، بذار قبل از اینکه بخواهد پیچیده تر از این بشه تمومش کنیم."

 

31- " من دنبال کسی می گردم که کمی جوانتر باشد."

 

32- " دنبال کسی که می گردم که کمی سنش بیشتر باشه."

 

33- " نه، مرسی، موفق باشی."

 

34- به خاطر اینکه آنها را از دست خود نرنجانید در مورد خود چیزهایی بگویید که آنها دوست ندارند" من به ازدواج اعتقاد ندارم، و فکر می کنم مصرف مواد مخدر باید قانونی بشه."

 

35- "شکلکهای خشن برایشان بفرستید."

 

36- آنها را از لیست مسنجر خود پاک کنید.

 

37- نام ID خود را تغییر دهید.

 

38- یکمرتبه ناپدید شوید.

 

39- با آنها قرار ملاقات نگذارید.

 

40- یکدفعه بگویید: " باید همین الان برم" و بعد مسنجر خود را ببندید.

 

41- به آنها بگویید کامپیوترتان دچار مشکل شده.

 

42- " من خیلی از آشنایی شما خوشحال شدم، اما دنبال کس دیگری هستم که کمی با تو متفاوت است."

 

43- " شرمنده ولی فکر نمی کنم من و تو هم تیپ باشیم؛ خوش باشی."

 

44- با او در مورد مسائل جنسی و یا رمانتیک صحبت نکنید.

 

45- " تو آدم خوبی هستی اما من جذب تو نشدم."

 

46- " شرمنده ولی فکر نکنم رابطه من با تو جواب بده، من نمی خواهم سر کارت بگذارم و به احساساتت آسیب برسونم، برات آرزوی خوش شانسی می کنم و امیدوارم همسر دلخواهت رو پیدا کنی."

 

47- " نه، مرسی، لطفا دیگه در این مورد حرفی نزن."

 

48- " نه، اگه باز هم اصرار کنی مجبور می شم از دستت شکایت کنم."

 

49- " متاسفم، من فقط با افرادی ارتباط برقرار می کنم که دیدگاه های مثبت داشته باشند."

 

50- " من کوتوله ، چاق و بی ریختم و دائما عرق می کنم و بوی بدی می دم."

 

حالا که یاد گرفتید چگونه می توانید از شر " معشوقه" خود خلاص شوید، بد نیست برای یک لحظه تصور کنید که اگر کسی این حرف ها را به خودتان بزند چه احساسی پیدا می کنید. روش هایی را انتخاب کنید که با سیستم ارزش ها و معیارهای ذهنیتان هم خوانی داشته باشد. آیا این امکان وجود دارد که اگر مستقیما در چشم هایش نگاه کنید، احساستان تغییر کند؟!

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 50 روش براي خلاص شدن از دست معشوقه ها

 

حمید جدیدی بازدید : 254 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

به هر حال هر یک از ما در زندگی به نوعی گرفتار این قرار های ملاقات هستیم. سوال اینجاست که چگونه می توانیم پیروز میدان باشیم؟ آیا باید خوبی هایمان را در حد مبالغه بالا ببریم و یا صرفا حقیقت را باز گو کنیم؟ چه چیزهایی برنده و بازنده را مشخص می کنند؟ در این قسمت "قانون هایی" را برای پیروزی در دنیای قرار و ملاقات به شما آموزش می دهیم. هر کدام از آنها را که تصور می کنید برای شما کارساز واقع خواهند شد را انتخاب کنید:

 

1- در آنها شک ایجاد کنید و هیچ گاه به طور قطعی نظر مثبت خود را به زبان نیاورید. مردها عاشق بازی های تعقیب و گریز هستند پس این امتیاز را به آنها بدهید.

 

2- هر طوری شده ببینید که آیا او با خانم های دیگر به عنوان یک دوست ساده ارتباط برقرا می کند یا خیر. با این کار شما متوجه می شوید که به زنها به عنوان شیئی برای برقراری رابطه جنسی نگاه می کنند یا نه.

 

3- هیچگاه از مشروبات الکلی استفاده نکنید. یکی از دوستان من در قرار ملاقاتش بسیار عصبی شده بود و بی رویه مشغول نوشیدن بود. هنگام برگشت آقا با ماشین مدل جدید خود او را به خانه می رساند که ناگهان حال خانم بد شد، اما او جرات نکرد به آقا بگوید تا ماشینش را نگه دارد و اصلا هم دلش نمی خواست که ماشین جدید او را کثیف کند به همین دلیل مجبور شد داخل کیف دستی اش...! لازم به گفتن نیست که آنها دیگر هیچ گاه دوباره با هم قرار نگذاشتند.

 

4- اگر به هر شکلی شما را به یاد پدرتان می انداختند، بهتر است هر طور شده از دستشان فرار کنید.

 

5- اگر معیارهایتان را پایین بیاورید می توانید همین فردا ازدواج کنید. اما ما به شما پیشنهاد می کنیم که این کار را انجام ندهید. به جای اینکه وقت خودتان را بر روی ارتباطی که دوامی ندارد صرف کنید، بهتر است برای پیدا کردن مرد ایده آل خود منتظر بمانید.

 

6- اگر با مردی برخوردید که می خواست از شما مراقبت کنید، خیلی زود از او فرار کنید! چون آخر کار شما مجبور می شوید که از او مراقبت کنید.

 

7- انتقاد پذیر نباشید به ویژه در مورد مسائل مربوط به غذا. یک خانم حق دارد هر زمان هر غذایی که دوست داشت بخورد.

 

8- ظاهر بین نباشید. من خانم هایی را می شناسم که به این دلیل که ظاهر آقا خوب نیست ( سرش خیلی بزرگ است) بوی خوبی نمی دهند (به تازگی حمام نکرده) و یا حتی درست نفس نمی کشند ( صدای تنفسشان بلند است) آنها را رد می کنند و اصلا اجازه آشنایی بیشتر را به آنها نمی دهند.

 

9- از خودتان بازی در نیاورید. ( دروغ گفتن و کلک زدن) در روز ملاقات به اندازه کافی مشکل وجود دارد و دیگر جایی برای انجام چنین کارهایی باقی نمی ماند.

 

10- برقراری ارتباط جنسی را فقط به بعد از ازدواج محول کنید.

 

11- لازم نیست در همان اولین ملاقات سفره دلتان را باز کنید و در مورد تمام مسائل صحبت کنید. به هر حال در قرارهای ملاقات بعدی نیز باید چیزی برای گفتن داشته باشید.

 

12- خودتان را از مردهایی که تصور می کنند شخصیت های کارتونی زن دارای جاذبه جنسی می باشند دور نگه دارید.

 

13- به جای اینکه قیافه او را تحلیل و بررسی کنید، ببینید که آیا او مرد خوبی است و با شما رفتار خوبی دارد یا خیر.

 

14- در یک زمان با بیش از یک مرد قرار ملاقات نگذارید، هر چند هر دوی آنها از موضوع با خبر باشند. این کار خسته کننده و اغتشاش آور است. شاید زمانی فرا رسد که بخواهید از شر دیگران خلاص شوید و فقط با یکی از آنها ارتباط داشته باشید.

 

15- شما در صورتی می توانید مرد ایده آل خود را پیدا کنید که که بدانید به دنبال چه هستید و سپس در خودتان جسارت جستجو پیرامون این امر را ایجاد کنید.

 

16- اگر یک مرد را تنها بر اساس جاذبه های جنسی اش ارزیابی می کنید، متاسفانه هنوز به مرحله ای نرسیده اید که بتوانید ارتباط خود را پیچیده تر کنید.

 

17- اگر بخواهید منتظر فردی بمانید که دوستش دارید، صرفا در حال تلف کردن وقت خود هستید و خودتان را خسته می کنید. اگر واقعا از کسی خوشتان آمده خیلی راحت موضوع را با او در میان بگذارید.

 

18- ببینید که ایا لباس هایش را خودش می شوید یا مادرش برای او این کار را انجام می دهد. یک مرد باید متکی به خودش باشد.

 

19- اگر جذب او نشده اید ( حالا او هر چقدر هم که می خواهد زیبا باشد) رابطه شما موفق نخواهد بود.

 

20- زمانی مرد ایده آل خود را پیدا می کنید که خودتان نیز خانم ایده آلی باشید ( به این معنا که اعتماد به نفس داشته و از خودتان راضی باشید)

 

21- نقش بازی نکنید. من زمانی عاشق نامزد فعلی ام شدم که خیلی راحت جلو آمد و گفت : "سلام، چطوری؟" به همین سادگی و بدون هیچ آلایشی.

 

22- به دنبال مردهایی که تنها از پول صحبت می کنند نروید. این عمل معمولا نشانه ای از نا امنی است.

 

23- در اولین قرار ملاقات به هیچ وجه در مورد ازدواج صحبت نکنید.

 

24- زمانی که کنار یکدیگر نشستید به مردهای دیگر توجه نکنید و مطمئن شوید که او نیز خانم های دیگر را زیرنظر نگرفته است!

 

25- چیزی را حدس نزنید. با این کار فقط ضربه می خورید. یکی دوبار بیرون رفتن به این معنا نیست که با کسی مچ شده اید و در یک رابطه قرار دارید.

 

26- واقع گرا باشید. مادرم همیشه به من می گفت باید با مردی ازدواج کنم که قد بلند، خوش تیپ و موفق باشد. اما حقیقت این است که خود من قیافه بدی ندارم، قدم کوتاه است و جزء قشر متوسط جامعه هستم. من باید واقع گرا باشم. زمانی که اینطور شد توانستم عشق حقیقیم را در زندگی پیدا کنم.

 

27- عشق بورزید. زمانیکه از طرف مقابل خوشتان آمد می توانید با او شوخی کنید، ارتباط مکرر چشمی برقرار کنید و بازوانش را بگیرید. البته این کار را باید زیرکانه انجام دهید ( همه چیز را یکدفعه آشکار نکنید) تا او تصور نکند که شما دچار عقده های پنهان روانی هستید.

 

28- وقتی نمی خواستید در کنار او باقی بمانید شروع کنید به صحبت کردن در مورد مسائل خسته کننده مثل کامپیوتر. این کار تاثیر خاصی دارد.

 

29- قبل از اینکه بر سر قرار حاضر شوید دندانهایتان را مسواک کنید. هیچ چیز انزجار آور تر از این نیست که هنگام خندیدن سبزی اسفناج لای دندان هایتان گیر کرده باشد.

 

30- قرار نگذاشتن خیلی بهتر از باختن در قرارهای ملاقات است.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 30 نکته براي پيروزي در قرارهاي ملاقات عاشقانه

 

حمید جدیدی بازدید : 258 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

یکی از نگرانی های خانم ها درمورد رابطه جنسی مشکل آنها در رسیدن به ارگاسم است. در این مقاله نکاتی را برایتان مطرح می کنیم که مطمئناً موثر خواهد بود:

 

* نکات روحی:

 

1) پیشبینی رابطه جنسی

برای خیلی از خانم ها وقتی درمورد رابطه جنسی خیالبافی میکنند، می توانند از قدرت ذهنشان (خیالپردازی) برای تحریک شدن خود، هم فیزیکی و هم روحی، استفاده کنند. این روش همچنین به خانم ها کمک می کند بفهمند که چه چیزهایی در محیطشان باعث تحریک آنها می شود (مثلاً داستان های رمانتیک و شهوانی، آهنگ های عشقی، فیلم های ویدئویی) و از این ابزارها قبل از رابطه جنسی استفاده کنند. این "شروع گرم" می تواند به راحت تر رسیدن به "پایان" کمک کند.

 

2) ریلکس باشید

خیلی از خانم ها برای اینکه بتوانند به لذت جنسی برسند، نیاز به برزخ و وقفه دارند. این به خاطر آن است که فشار احساسی بر واکنش جنسی اثر منفی دارد. پس قبل از یک رابطه جنسی، به موسیقی آرامش بخش گوش کنید، یک حمام داغ بگیرید، یک کتاب بخوانید یا هر کار دیگری که برای ریلکس کردن شما جوابگو است. ریلکس و آرام بودن به رسیدن به ارگاسم کمک شایانی می کند.

 

3) چیزهایی که موجب حواسپرتی می شود را از بین ببرید

خیلی از خانم ها موقع رابطه جنسی مداوم فکرشان به وظائف روزانه، نور زیاد داخل اتاق، سروصدا، وجود حیوانات داخل اتاق و از این قبیل پرت می شود. باید ببینید که چه چیزهایی موجب حواسپرتی شما می شود و آنها را از میان بردارید تا بتوانید حین رابطه جنسی خوب روی جسمتان و احساس خوبی که پیدا می کنید، تمرکز داشته باشید تا راحتتر به ارگاسم برسید.

 

4) عصبانیتتان را خاموش کنید

داشتن رابطه جنسی با یک جوجه تیغی خیی سخت است---این احساسی است که خیی از خانم ها وقتی از دست همسرشان عصبانی هستند، حس می کنند. عصبانیت آدم ها را از هم دور می کند. برای خانم ها لازم است که قبل از هرگونه رابطه جنسی، شعله عصبانیتشان را خاموش کنند تا بتوانند صمیمانه با همسرشان رابطه برقرار کنند. اکثر خانم ها برای اینکه بتوانند از طریق دستگاه تناسلیشان با کسی ارتباط برقرار کنند، باید قبلاً ارتباط قلبی با او برقرار کرده باشند.

 

5) نگران بدنتان و نقص های آن نباشید

کلید اصلی در واکنش پذیری به رابطه جنسی، قبول کردن و تحسین کردن بدنتان است. اگر بیش از حد دغدغه نقص های جسمیتان را داشته باشید، واکنش جنسی شما از بین می رود و به ارگاسم نخواهید رسید. به عبارت دیگر، ذهنتان جلوی واکنش بدنتان را می گیرد. یادتان باشد که اکثر مردها با یک همسر علاقه مند و مایل است که تحریک می شوند نه با یک اندام کامل و بی نقص.

 

6) حین سکس، تمرکز شهوانی داشته باشید

برای این منظور لازم است که ذهنتان را وارد حیطه شهوانی و جنسی کنید تا قدرت تحریک پذیری جسمیتان بیشتر شود. برای کمک به اینکار روی کارهایی که همسرتان انجام می دهد تمرکز کنید.در واقع بهترین روش نگاه کردن به کارهای همسرتان و نگاه کردن به چشمهای اوست.

 

7) تمرکز کنید

خیلی از خانم ها بعد از تحریک شدن باید روی احساسات لذت بخش خود (به خصوص حسی که در دستگاه تناسلی خود احساس می کنند) و بیشتر و بیشتر شدن این احساسات تمرکز کنند.

 

8) بیرون رفتن از دام "راه واقعی"

خیلی از افراد (در هر دو جنس) اشتباهاً تصور می کنند که واقعی ترین راه به ارگاسم فقط از طریق رابطه جنسی از واژن ایجاد می شود. راه های دیگر رسیدن به ارگاسم، مثل تحریک چوچوله (با دست یا زبان)، مورد علاقه این افراد نیست چون از رابطه از واژن پست تر است. این عقیده غلط باعث شده است که خیلی از خانم ها تصور کنند که دچار مشکلی هستند چون قادر نیستند از طریق رابطه از واژن یا همان راه واقعی به ارگاسم برسند. یادتان باشد، اکثریت خانم ها از طریق تحریک چوچوله یا تحریم واژن است که به ارگاسم می رسند و این هیچ اشکالی ندارد. مهم نیست که ارگاسم از چه طریق اتفاق بیفتد، آنچه اهمیت دارد اتفاق افتادن آن است.

 

9) برای بازی هم وقت بگذارید

خیلی افراد رابطه جنسیشان را برای دیروقت میگذارند که بدن کششی به آن ندارد و فقط نیازمند خواب و استراحت است. اگر برای بازی کردن قبل از رابطه هم وقت بگذارید مطمئناً رابطه جنسی بسیار بهتری خواهید داشت. این مسئله به خصوص برای خانم ها اهمیت بیشتری دارد چون رسیدن ارگاسم برای آنها وقتی بدنشان پرانرژی باشد راحت از زمانی است که خسته باشند.

 

 

* نکات جسمی:

 

1) متخصص بدن خودتان باشید

مطلع شدن از وضعیت بدنتان و واکنش های آن برای رسیدن به ارگاسم خیلی از خانم ها لازم است. باید بتوانید کنترل بدنتان را داشته باشید و شخصاً واکنش های آن را بررسی کنید و بعد به همسرتان یاد بدهید که کدام نوع لمس کردن و نوازش کردن برای شما لذت بخش تر است. یادتان باشد همسرتان متخصص بدن شما نیست! شما خودتان هستید! خانم هایی که هیچ اطلاعی از بدن خود ندارند نمی دانند که از چه چیز رابطه جنسی بیشتر لذت می برند. این خانم ها معمولاً به ارگاسم نمی رسند چون نمی دانند که چه کاری به درد آنها می خورد.

 

2) حرف هایتان را راحت بر زبان آورید

ارتباط آزاد و راحت برای ارضای جنسی بسیار مهم است چون آدم های دیگر نمی توانند ذهن شما را بخوانند. اینکه راحت حرفتان را به زبان بیاورید خیلی خوب است اما اگر دست همسرتان را حین رابطه راهنمایی کنید یا اشاراتی به او بنمایید هم موثر است. گفتگوی آزاد درمورد رابطه جنسی نیازمند اعتماد، اطمینان، احترام و توانایی ریسک پذیری است.

 

3) مطمئن شوید که همسرتان روی کارش تمرکز دارد

اگر همسرتان موقع تحریک بدن شما تمرکز فکری نداشته باشد، به هیچ عنوان به ارگاسم نخواهید رسید. پس مطمئن شوید که جز خودتان همسرتان هم روی کارش متمرکز است.

 

4) در فشار جنسی مبالغه کنید

ایجاد کشش و فشار عضلانی حین تحریک جنسی و ارگاسم طبیعی است. این مسئله در هر دو جنس اتفاق می افتد اما در خانم ها آشکارتر است. اغراق کردن در این کشش و فشار عضلانی به تشدید ارگاسم کمک می کند.

 

5) عضلاتتان را فشرده کنید

منقبض کردن عضلات دور واژن به آوردن خون به دستگاه تناسلی و درنتیجه ایجاد تحریک و ارگاسم کمک می کند. این عضلات همان عضلاتی هستند که موقع ارگاسم منقبض می شوند. فشردن و منقبض کردن این عضلات به تشدید ارگاسم کمک می کند.

 

6) سرتان را آویزان کنید

آویزان کردن سر از تخت ارگاسم را تشدید می کند. در برخی از خانم ها، اینکار فشار عضلانی تحریک را چند برابر می کند.

 

7) متفاوت نفس بکشید

تغییر الگوی نفس کشیدن هم ارگاسم و تحریک جنسی را تشدید می کند.

 

8) خودتان هم دست به کار شوید

شما هم می توانید در کنار همسرتان بدن خود را با لمس کردن تحریک کنید. اینکار راه بسیار خوبی برای رسیدن به ارگاسم است.

 

9) ارگاسم را تمرین کنید

تکرار و تمرین ارگاسم به تنهایی برای خانم هایی که نمی توانند کنترل خودشان را رها کنند، می تواند موثر باشد. تمرین ارگاسم به شما کمک می کند با این مسئله راحت تر شوید و استرس و اضطرابتان پایین بیاید.

 

10) بالا باشید

برای خانم هایی که می خواهند با رابطه جنسی روی قدرت ارگاسم خود کار کنند، وضعیت زن بالا (زن روی مرد قرار داشته باشد) بهترین وضعیت برای رابطه جنسی برای آنها است. این وضعیت به زن این امکان را می دهد که کنترل رابطه را در دست بگیرند و درنتیجه بیشترین تحریک را داشته باشند. این وضعیت به خصوص برای خانم هایی که مسائل شخصی دارند و نیاز دارند که ازنظر جنسی کنترل کامل را داشته باشند، عالی است.

 

11) اگر می خواهید از اسباب بازی های جنسی هم استفاده کنید

اگر با اسباب بازی های جنسی مشکلی ندارید، ویبراتورها ابزار بسیار خوبی برای انجام عمل جنسی هستند. این وسائل ارگاسم را خیلی راحت تر می کنند و مسئولیت و فشار همسرتان را هم کمتر می کنند چون مسئولیت لذتتان دیگر با خودتان است. از این ویبراتورها می توانید موقع بازی قبل از رابطه یا حین رابطه جنسی استفاده کنید تا راه ارگاسم برایتان آسانتر شود.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 20 روش براي رسيدن خانمها به ارگاسم

 

حمید جدیدی بازدید : 235 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

مقدمه:

 

"ازدواج یک نهاد فوق العاده است، اما آیا کسی دوست دارد که در یک نهاد قرار بگیرد؟" ازدواج یکی از مهمترین تصمیماتی است که شما در زندگی خود می گیرید. من و همسرم 28 سال پیش با هم ازدواج کردیم. در آن زمان خیلی از چیزهایی را که الآن می دانیم را نمی دانستیم و مطمئن هستم که تعداد زیادی از افراد نیز هستند که از همان موارد مشابه اطلاع کافی ندارند. خداوند به من کمک کرد تا بتوانم 12 نمونه از بینش هایی را که قبل از ازدواج طرفین رابطه باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند را در این قسمت برای شما تشریح می کنم.

 

 

1- ازدواج از سوی خدا برنامه ریزی و طراحی می شود. به همین دلیل در این امر خیر باید به دنبال رهنمود های خداوند باشیم. اغلب اوقات ما کاری را انجام می دهیم که دیده ایم دیگران انجام می دهند. افراد مختلف ایده های متفاوتی نسبت به ازدواج دارند، اما نمی توانیم نظر همه افراد را در مورد ازدواج بدانیم و در عین حال باید به خاطر داشته باشیم که چیزی که در مورد یک زندگی مشترک کار می کند، ممکن است در مورد سایر زندگی های مشترک درست از آب در نیاید. بنابراین به حرف چه کسی باید گوش کنید؟ خوشحالم که این سؤال برای شما پیش آمد. به عقیده من باید مطالعه خود را زیاد کرده و در برخی مواقع به کتب مذهبی نیز مراجعه کنید. از جمله کتاب های مفید در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد: "پیش از اینکه بله بگویید" نویسنده  نورمن رایت، "خیلی زود، خیلی صمیمی" نویسنده جیم تالی.

 

 

2- به نظر من بهتر است پیش از ازدواج چند جلسه مشاوره خانوادگی را طی کنید. مراکز مشاوره ای وجود دارند که می توانند به شما کمک کنند تا در وهله اول خودتان را بهتر بشناسید و سپس ببینید چه کسی می تواند شریک مناسبی برای زندگی با شما باشد. سوابق خانوادگی، خصوصیات اخلاقی، و سایر جنبه های زندگی توسط مشاور تحلیل و بررسی می شود. یک سری سؤال های از پیش تعیین شده در داخل یک پرسشنامه تهیه و تدوین شده اند و پر کردن آن می تواند کار جالب و سرگرم کننده ای باشد.

 

 

3- زمانی که تازه وارد زندگی زناشویی می شوید، شور و هیجان بسیار زیادی از قبل از عروسی تا ماه عسل وجود دارد. به مرور زمان همه شور و هیجان ها آرام می گیرد و شما آهنگ زندگی جدید خود را احساس می کنید. در این زمان ناگهان نگاهی به شریک زندگی خود می اندازید و از خودتان سؤال می پرسید که: "چرا من اینکار را کردم؟" برخی از افراد به این مرحله که می رسند قدری می ترسند و احساس می کنند که کار اشتباهی انجام داده اند. باور کنید که این مسئله یک امر کاملاً عادی است. اولین دعوای شما شکل می گیرد و بر سر این مطلب که کاغذ توالت باید از کدام سمت قرار بگیرد، با هم جر و بحث می کنید. به مرور زمان یاد می گیرید که باید مصالحه و سازش بیشتری با هم داشته باشید. به هر حال در همه مراحل زندگی انسان ها با شک و تردید های مختلفی روبرو می شوند. آگاهی از این مطلب می تواند شما را آرام کند. شما یک فرد کاملاً نرمال هستید.

 

 

4- برای تفریح وقت بگذارید. یک زندگی موفق نیازمند کار و تلاش است. اما شما باید برای تفریح نیز وقت بگذارید. یاد گرفتن طریقه زندگی با یک فرد جدید در یک رابطه دو جانبه صمیمی، نیازمند تلاش هر دو نفر است. باید یاد بگیرید چگونه می توانید با هم ارتباط برقرار کرده و یکدیگر را درک کنید، در سمینارهای مربوط به ازدواج، و زندگی مشترک شرکت کنید، هم فال است و هم تماشا. تفریح و خوشحالی را تبدیل به خاطره ای نامحسوس از زمان مجردی نکنید. با هم خاطرات جدید را خلق کنید. به هم توجه کنید و از بودن با هم لذت ببرید.

 

 

5- این روزها به دلیل وجود فشارهای اجتماعی و اعتقادات غیر مذهبی تاکید چندانی به عدم برقراری رابطه جنسی پیش از ازدواج نمی شود. عدم رابطه جنسی پیش از ازدواج تبیین کننده بنیان اعتماد طرفین نسبت به یکدیگر است. بسیاری از افراد هستند که به دلیل عدم اطمینان به یکدیگر ساعت های طولانی در پی تعقیب هم هستند، یکدیگر را متهم به خیانت می کنند و هیچ ارزشی برای هم قائل نمی شوند. شاید قدری بی معنی باشد، اما به هر حال اینچنین است. ما به بسیاری از زوج هایی که به هم در مورد مسائل جنسی بدبین هستند پیشنهاد می کنیم که ازدواج نکنند. منظور از عدم برقراری رابطه جنسی کلیه رفتارهای جنسی است و فقط به نزدیکی محدود نمی شود. به عنوان مثال اورال سکس و یا حتی معاشقه نیز می تواند به عنوان نوعی رابطه جنسی در نظر گرفته شود. خداوند تعیین کرده که رضایت جنسی فقط باید در زندگی مشترک وجود داشته باشد. زمانیکه با هم نامزد می کنید به هیچ وجه دلیلی وجود ندارد که رابطه جنسی برقرار کنید. طبق روایات، بستر مکان مقدسی است و خداوند خود سزای افراد هرزه را می دهد. سکس نوعی ورزش نیست که هر زمان که اراده کردید آنرا انجام دهید بلکه یکی شدن فیزیکی، عشقی، و روحی است. سکس مسئله ای است که ازدواج را ازدواج می کند. شما با شریک زندگی خود یکی میشوید. همه ما نزد خداوند جایگاه ویژه ای داریم و او می خواهد ما از هر گونه گناه، شرمساری، بیماری، حقارت و ناپاکی به دور باشیم.  او هم دوست دارد که ما صمیمانه ترین رابطه محبت آمیز را تجربه کنیم. اگر شما و نامزدتان در حال حاضر نمی توانید شهوت خود را کنترل کنید چه تضمینی وجود دارد که پس از ازدواج بتوانید این کار را انجام دهید؟

 

باید بدانید که ارزش های شریک زندگیتان چه چیزهایی هستند. همچنین باید از ارزش های فردی خود نیز آگاهی داشته باشید. چه چیزی برایتان اهمیت دارد؟ آیا ارزش های شما دو نفر با هم سازگار هستند. در طول مدتی که صرف قرارهای ملاقات می کنید، باید در مورد یک چنین مسائلی با هم صحبت کنید. آیا بچه می خواهید؟ اگرجوابتان مثبت است، چند تا؟ عقاید مذهبی یکسانی دارید؟ آیا از نظر مذهبی عقاید یکسانی دارید؟ این مقوله از اهمیت خاصی برخوردار می باشد, شاید وقتی که فقط با هم قرار ملاقات می گذارید و حتی در ابتدای زندگی مشترک درگیری های چندانی در مورد مسائل دینی با هم پیدا نکنید، اما زمانیکه پای بچه ها به زندگی مشترک باز میشود، معمولاً مسائل مذهبی اهمیت بیشتری پیدا می کنند، چراکه هر یک از والدین تصمیم می گیرد به فرزندش اعتقادات و ارزش های مذهبی شخصی خود را منتقل کند.

 

 

7- در مورد کلیه روابط عاشقانه گذشته با هم صحبت کنید. مسائل عاطفی گذشته را برای شریک زندگی خود باز کنید، چراکه درمیان گذاشتن یک چنین مسائل خصوصی و شخصی می تواند شما را به سطوح عمق تری از صمیمت برساند. هر کدام از طرفین حق دارند که از جزئی ترین مسائل زندگی شما آگاهی داشته باشند. زمانیکه با هم ازدواج کردید نباید هیچ نقطه مبهمی وجود داشته باشد که طرف مقابل را سورپریز کند. اگر با هم توافق می کنید که گذشته مربوط به گذشته است و بهتر است حرفی در این مورد نزنید، من به شما قول می دهم که یک روز وقتی اصلاً انتظارش را ندارید یک نفر از گذشته می آید و برای شما مشکل درست می کند. زمانیکه این اتفاق بیفتد احساس ناامنی ایجاد شده و درد و رنج بیشتری وارد رابطه می شود. اگر احساس میکنید که نمی توانید به طور کامل به طرف خود اعتماد کنید شاید هنوز به مرحله ای نرسیده باشید که آماده ازدواج باشید. این یک امتحان صداقت و آسیب پذیری است.

 

 

8- هیچ گاه سازش نکنید. درست است که هیچ انسان کاملی وجود ندارد، اما شما استحقاق بهترین همسر را دارید. برخی از افراد پیشنهاد ازدواج را فقط به دلایل زیر قبول می کنند: فکر می کنند شاید دیگر یک چنین اتفاقی در زندگی برایشان رخ ندهد، بچه دارند و شاید کسی حاضر به زندگی کردن با آنها نباشد، فکر می کنند که: "من آدم خاصی نیستم به همین دلیل حق انتخاب ندارم"، و یا "دوستش ندارم ولی این فرد با ثبات است و می تواند حامی خوبی برای من باشد. هیچ کدام از این موارد نمی توانند دلیل خوبی برای "بله" گفتن به شمار روند. از آنجایی که ازدواج را خداوند پایه ریزی کرده می تواند مکان امنی برای اجتماع دو انسان که پایبند ارزش های الهی هستند، باشد. هدف اصلی ازدواج این است که انسان ها ابتدا بتوانند عشق را در روی زمین احساس کنند تا بعدها به جمع خانوادگی بزرگ خود در بهشت بپیوندند. از خداوند بخواهید که شریک مناسب زندگیتان را پیش رویتان قرار بدهد. منتظر نشانه خداوند باشید و جان فشانی نکنید.

 

 

9- از یکدیگر سؤال های مهم بپرسید. زمانی که با هم قرار ملاقات می گذارید زمان مناسبی است که سؤال های مهم و کلیدی را مطرح کنید: در چه نوع خانواده ای بزرگ شدی؟ پدر و مادر در کنار هم زندگی می کردند یا از هم جدا شده بودند؟ با توجه به خانواده اصلی خود از زندگی مشترک خود چه انتظاراتی دارید؟ چه تصمیماتی در ابتدای زندگی برای تعلیم و پرورش بچه خواهید گرفت؟ این جمله را کامل کند: "زمانیکه ازدواج کنم و بچه دار شوم هیچ وقت...."

 

در مورد رابطه خود با والدین جنس مخالف خود صحبت کنید به عنوان مثال پسر و مادر، دختر و پدر. ارتباط با والدین جنس مخالف می تواند اثر مهمی بر روی نحوه رفتار ما با همسرمان داشته باشد. اگر پدر او با مادرش بدرفتاری کند به احتمال زیاد او نیز با خانمش بدرفتاری خواهد کرد. در این زمینه می توانیم یک کتاب به شما معرفی کنیم با نام "1000 سؤال برای زوج ها"

 

 

10- قبول نامزد به عنوان همسر آینده مسئله مهمی است که در همان ابتدا شما باید بر روی آن فکر کنید. برای پذیرش یک فرد دیگر شما باید ابتدا خودتان را بپذیرید. شاید در خیلی از کارها خوب ظاهر شوید اما در عین حال اموری نیز وجود دارند که شما نیاز به تمرین و ممارست بیشتری در آنها دارید. تمام این نقاط ضعف و قوت در کنار هم جمع می شوند و شما را می سازند. پذیرش سبب می شود که افراد خودشان باشند و بی قید و شرط به هم عشق بورزند، همانطور که خداوند به بنده هایش عشق می ورزد. اگر فرد احساس کند که پذیرفته نمی شود و از عزت نفس پایینی برخوردار باشد، آنوقت پذیرش خود را برای دیگران نیز سخت می کند و هیچ کس نمی تواند او را واقعاً از صمیم قلب دوست بدارد. در اینجا به اهمیت مشاوره های قبل از ازدواج پی می بریم.  زمانیکه ما دانه ای را می کاریم، بالای سر آن نمی ایستیم و نمی گوییم: "زود باش، زود باش، رشد کن، تو سریع رشد نمی کنی، خیلی کندی!" مانند گیاهان انسان ها نیز برای رشد و تعالی، نیازمند زمان هستند و برای این امر نیازمند مراقبت، اهمیت و عشق هستند، درست مانند یک گیاه که نیاز به آب و نور خورشید دارد. هر چقدر خودتان را بهتر بشناسید، آنوقت خیلی راحت تر می توانید شریک زندگیتان را بشناسید. هیچ وقت تلاش نکنید که طرف مقابل را عوض کنید.

 

 

11- نسبت به انجام هر گونه آزار و اذیتی هشیار باشید. آیا شریکتان تا کنون سعی کرده با بی حرمتی، توهین و حقارت حرف خودش را به کرسی بنشاند؟ آیا شما را با برخوردهای فیزیکی تهدید کرده؟ آیا احساس می کنید تهدید می شوید؟ آیا تا کنون مورد اصابت قرار گرفته اید؟ شما را هل داده؟ اشیاء را پرتاب می کند؟ هر زمان به هر دلیلی سیلی میزند؟ هیچ یک از رفتارهای ذکر شده قابل قبول نیستند. کسی حق ندارد شما را مورد اصابت قرار دهد و تقصیر شما هم نسیت که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید. آیا همسرتان قصد دارد تا شما را از دوستان و کسانیکه دوستشان می دارید، دور کند؟ با مشاهده هر یک از این موارد باید یا رابطه را تمام کنید و یا به آنها بگویید تا زمانیکه به روانپزشک مراجعه نکنند، قادر به ادامه رابطه نخواهید بود. خودتان را گول نزنید، هر رفتار بد قبل از ازدواج، پس از ازدواج چند برابر بدتر خواهد شد. همه روزه افراد بسیار زیادی قربانی خشونت کسانی می شوند که آنها را می شناسند. لطفاً این مسئله را جدی بگیرید.

 

 

12- زمانی را نیز به عبادت دو نفری اختصاص دهید. ارزش این کار آن است که وقتی یک زندگی روحانی را پایه ریزی می کنید، در مسیری قرار می گیرید که خداوند در تمام مراحل زندگی حامی و پشتیبانتان خواهد بود. در یک ازدواج روحانی 3 طرف وجود دارد: شما، خدا، همسرتان. در زمان بروز مشکلات پیروی از رهنمون های الهی می تواند بزرگترین کمک را به شما کند.

 

 

13- نکته اضافی: افراد مجردی که بچه دارند؛

 

زمانی که پای بچه ها به میان می آید، لطفاً از آنها سؤال کنید که احساسات خودشان را با شما در میان بگذارند. اگر احساسات منفی داشتند، روی این مسئله دقیقتر بشوید و به دنبال علت ها بگردید. من به شدت توصیه می کنم که تمام افرادیکه در ازدواج دخیل هستند تحت مشاره قرار بگیرند. باید برنامه هایی پیرامون تسهیل ارتباط میان همه افراد طراحی و تنظیم شود. اگر هر دو طرف بچه داشته باشند همه باید در مشاوره های خانوادگی پیش از ازدواج شرکت کنند. کتاب پیشنهادی "قبل از ازدواج مجدد"

 

 

14- نکته اضافی: ازدواج با کسی که بچه دارد؛

 

از خود این سؤالات را بپرسید: آیا من با احساسات کودکان می توانم هماهنگ شوم؟ آیا می توانم به حرف های آنها گوش دهم؟ ایا آنقدر انعطاف پذیری دارم که بتوانم با آنها سازش کنم؟ آیا می توانم کلاس ها، کتب و مشاوره های لازم در این زمینه را پشت سر بگذارم؟ و برای آقایون: آیا می توانم مردانگی خود را وقف کنم و نکات منفی بچه ها را تحمل نمایم؟ آیا تصور می کنید که همسرتان بتواند از پس بچه ها بربیاید؟

 

 

15- تست های پزشکی

 

پیش از ازدواج توصیه می شود آزمایشات زیر را انجام دهید:

تست HIV ، هپاتیت  C، هپاتیت B و آزمایش خون

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 15 نکته اي که پيش از ازدواج بايد بدانيد

 

حمید جدیدی بازدید : 267 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

معرفی پول به کودکان

 

پول تمام انسان ها را – چه کودک و چه بزرگسال- در موقعیتی قرار می دهد که نیاز به تصمیم گیری و انتخاب پیدا می کنند. آموزش، تشویق، و توانا ساختن کودکان در نحوه خرج کردن پول، آنها را قادر می سازد تا بهتر بتوانند درآمدهای خود را در آینده پس انداز کنند و قسمت اعظمی از دارایی های خود را در آن زمان ذخیره سازند. اگر کودکان به طور مکرر در تصمیم های روزانه ی خود خرج کردن پول هایشان را انتخاب کنند، این امر در آینده ی مالی و اقتصادی آنها نیز تاثیر منفی می گذارد. در این  قسمت قصد داریم تا شما را با 15 شیوه ی ساده اما کارامد آشنا کنیم که به واسطه ی آن بتوانید مدیریت مالی را به فرزندان خود آموزش دهید.

 

 

1- به محض اینکه کودکان شمارش را یاد گرفتند، پول را به آنها معرفی کنید. نقش فعالی در فراهم کردن اطلاعات برای آنها داشته باشید. مشاهده و تکرار، دونمونه از راههای مهمی هستند که کودکان به واسطه ی آنها می توانند چیزهای زیادی یاد بگیرند.

 

 

2- با کودکان در مورد ارزش هایی که شخصاً برای پول قائل می شوید، صحبت کنید. به بچه ها بگویید که چگونه می توانند پول هایشان را پس انداز کنند و از این مهمتر به آنها آموزش دهید که چگونه می توانند پول هایشان را هوشمندانه خرج کنند.

 

 

3- به فرزندانتان کمک کنید تا اختلاف میان نیاز، خواسته، و آرزو را به خوبی درک کنند. این امر به آنها کمک می کند که در آینده تصمیم های عاقلانه تری در مورد نحوه ی خرج کردن پول هایشان بگیرند.

 

 

4- هدف مندی اهمیت بالایی در یادگیری ارزش پول و پس انداز کردن دارد. انسان ها چه در دوره های ابتدایی زندگی و چه در میانسالی تا هدفی را برای خود تعیین نکنند، نمی توانند به آن دست پیدا کنند. در این قسمت می توانید هر وسیله ی بازی و یا آیتم های دیگری را که کودک از شما تقاضای خرید آن را می کند به صورت هدف آنها قرار دهید. چنین هدف سازی هایی به کودکان کمک می کند که یاد بگیرند که در قبال خواست هایشان مسئولیت پذیر باشند.

 

 

5- ارزش پس انداز کردن را در مقابل خرج کردن، به کودکان آموزش دهید. به کودکان یاد بدهید که اگر پول هایشان را پس انداز کنند، می توانند سودی که برایشان در بر دارد را به مبلغ اولیه ی پول خود اضافه کنند. اگر کودکان پولی را در خانه پس انداز کرده اند، سعی کنید خودتان بر روی آن مقدار پول به آنها سود بدهید. به آنها یاد بدهید که میزان سودهای خود را شمارش کرده و ببینند که چقدر سریع میزان سپرده های آنها افزایش پیدا می کند. دیری نخواهد گذشت که خودشان متوجه می شوند که سریع ترین راه برای رسیدن به اعتبار بالا، پس انداز کردن مکرر پول هاست. گاهی اوقات والدین هم با کودکان همراه شده و در پس انداز کردن پول ها با یکدیگر مسابقه میدهند.

 

 

درآمد و تصمیم گیری در مورد نحوه ی خرج کردن

 

 

6- زمانی که به فزرندان خود پول تو جیبی می دهید، قدری اضافه تر بدهید تا تشویق به پس انداز کردن شوند. به عنوان مثال اگر میزان پول تو جیبی هفتگی آنها 5 هزار تومان است، به آنها 6 هزار تومان بدهید تا حداقل بتوانند 1هزار تومان آنرا پس انداز کنند. اگر هر هفته هزار تومان پس انداز کنند و شما هم به آنها سود 5 درصدی بدهید، پس از یکسال مبلغ قابل توجهی را پس انداز خواهند کرد.

 

 

7- کودکان را به بانک ببرید و برایشان حساب باز کنید. باز کردن زود هنگام حساب پس انداز یکی از راههای است که می تواند آینده ی مالی کودکان را تضمین کند. به خاطر داشته باشید که اگر زمانی که ازشما تقاضا کردند که برای خرید مبلغی از حسابشان بردارند، نباید با آنها مخالفت کنید. این کار ممکن است آنها را به طور کلی از پس انداز کردن دلسرد کند. شما همچنین می توانید بچه ها را با بازار اوراق بهادار آشنا کنید. اوراق بهادار دارای ارزش هستند، سود دهی بالایی دارند، و به صورت پول نقد نیستند که هر زمان که اراده کنند بتوانند آنرا خرج کنند. برخی از انواع اوراق بهادار نیز هستند که برای دانشجویان معاف از مالیات می باشند. می توانید اوراق بهادار را به صورت هدیه به کودکان خود بدهید. با این کار فرزند شما به سرعت آن را نمی فروشد و برای هدف سازی های بیشتر نیز تشویق خواهد شد.

 

 

8- حفظ پیشینه ی خوب در پس انداز و سرمایه گذاری از دیگر نکات مهمی است که جوانان باید یاد بگیرند. برای آسان تر کردن کار می توانید از 12 پاکت نامه استفاده کنید؛ برای هر ماه یکی؛ و یک عدد پاکت بزرگتر که بتوانید کلیه ی پاکت ها را در آن جای دهید. این سیستم را در مورد تمام فرزندان خود اجرا کنید. کودکان را تشویق کنید که رسید کلیه ی اجناسی را که می خرند در پاکت قرار داده تا به درستی متوجه شوند که با پول هایشان چه کاری می کنند.

 

 

9- با کودکان به خرید بروید و به آنها نحوه صحیح خرید کردن و ارزش پول را آموزش دهید. رفتن به سوپر مارکت معمولاً اولین تجربه کودکان در یادگیری خرج کردن پول است. معمولاً 3/1 درامد خانواده صرف خرید از سوپر مارکت و تهیه ی مایحتاج روزانه زندگی می شود. خرج کردن صحیح پول در سوپرمارکت (استفاده از کوپن، خرید از حراجی ها و بررسی اختلاف قیمت) می تواند به صورت سالیانه چیزی در حدود یک میلیون و هشتصد هزار تومان برای شما ذخیره مالی در بر داشته باشد. برای اینکه به جوانان خود کمک کنید که این درس را آموش ببینند، باید به آنها یاد بدهید که چگونه می توانند برای مصرف غذاهای به صرفه تر برنامه ریزی کنند، از دور ریختن غذاها جلوگیری کرده و نحوه ی صحیح استفاده مجدد از باقیمانده غذاها را نیز به آنها آموزش دهید. زمانیکه که بچه ها را به مغاره های مختلف دیگر می برید، می توانید مقوله ی پیش خرید و پس انداز کردن بیشتر را نیز برای آنها بازگو کنید. با آنها پیرامون مطالبی نظیر قیمت، کیفیت، تعمیرات،خدمات پس از فروش و سایر مواردی که برای مشتری از اهمیت بالایی برخوردار است صحبت کنید. خرج کردن پول زمانی که به درستی برنامه ریزی شده باشد، لذت بخش خواهد بود؛ اما اگر خرج کردن های ما از روی برنامه ریزی نباشد، 20 تا 30 درصداز پولمان حرام خواهد شد.

 

 

10- به جوانان اجازه دهید تا برای خرج کردن پول هایشان خودشان تصمیم بگیرند. چه تصمیم گیری های آنها مناسب باشد، چه در تصمیم های خود موفق نباشند، به هر حال از تصمیم گیری های خود لذت خواهند برد. در چنین حالتی پیش از اینکه تصمیم های بیشتری پیرامون خوابیدن صورت پذیرد، باید در مورد باید ها و نباید های پول خرج کردن با آنها بیشتر صحبت کرده و توضیحات بیشتری را در اختیارشان قرار دهید. از آنها بخواهید که در زمان پول خرج کردن از حس ششم خود استفاده کنند. همچنین باید پیش از خرید کردن تحقیق کرده و منتظر زمان مناسب برای خرید کردن شوند و در زمان خرید به طور کامل از اختیار خود در انتخاب بهره بگیرند. به این منظور می بایست سه آیتم دیگری را که با همان پول می توانند خریداری کنند، در نظر گرفته و سپس تصمیم بگیرند که خرید کدام یک از آیتم ها ضروری تر است.

 

 

خرید صحیح

 

 

11- به کودکان خود نحوه ی صحیح ارزیابی تبلیغاتی که از تلویزیون و رادیو پخش می شود را آموزش دهید. آیا محصول دقیقاً همان امکاناتی را که در تبلیغ پخش می شود، ارائه می دهد؟ آیا قیمت ارائه شده، قیمت حقیقی کالاست؟ آیا محصولات مشابهی وجود دارند که بتوانند همان کار را با قیمت مناسب تری انجام دهند؟ به آنها یاداوری کنید که اگر کالایی به نظر خیلی به صرفه و کارامد می رسید، در خرید ان تعلل نورزند.

 

 

12- کودکان را با خطرات پول بهره ای آشنا کنید. اگر هنگامیکه از شما پول قرض می گیرند از آنها سود دریافت کنید، آنوقت متوجه می شوند که قرض گرفتن پول دیگری تا چه اندازه برایشان گران تمام می شود. به عنوان مثال پرداخت قسطی یک تلویزیون 499 هزارتومانی، در 12 ماه آن هم ماهی 31.850 با سود 18.8 درصد به آن معناست که خریدار برای آن 575 هزار تومان هزینه متقبل شده است.

 

 

13- زمانی که در رستوران ها از کارت اعتباری استفاده می کنید، به کودکان خودنحوه کار کردن با آن را آموزش دهید. به کودکان خود آموزش دهید که چگونه باید انعام ها را حساب کنند و آنها را از طرق مختلف سوء استفاده هایی که ممکن است از کارت اعتباری پدید آید، آگاه کنید.

 

 

14- در فراهم آوردن کارت اعبتاری برای جوانان، حتی زمانیکه وارد دانشگاه می شوند نیز محتاط باشید. کارت های اعتباری یک پیام بیشتردر بر ندارند: "خرج کن!" بیشتر نوجوانان و جوانان ترجیح می دهند پول های حساب خود را صرف مخارج روزانه کنند، به جای اینکه آن را برای مواقع ضروری نگه دارند. به همین دلیل بسیاری از این دانش آموزان مجبور می شوند کلاس های خود را نروند و به جای آن مشغول شغل های پاره وقت شوند تا اقساط کارت اعتباری شان را پرداخت نمایند.

 

 

15- برای بحث های خانوادگی در مورد مسائل مالی برنامه ای مدون تنظیم کنید. این امر برای بچه های کوچکتر هم مفید خواهد بود. در این جلسات خانوادگی می توانید در مورد موضوعاتی نظیر تفاوت های موجود میان پول نقد، چک، و کارت های اعتباری؛ پرورش عادات صحیح در خرج کردن پول، نحوه ی اجتناب ار مصرف بی مورد از کارت های خودپرداز؛ و فواید پس انداز کردن و رشد سرمایه گذاری با کودکان خود به بحث و گفتگو بنشینید. با نوجوانان و جوانان خود نیز می توانید درمورد این مطلب که اوضاع و احوال اقتصاد محلی و جهانی در چه شرایطی است، صحبت کنید. به آنها یاد بدهید که چگونه می توانند در مصارف خانگی صرفه جویی کرده و در مقابل خرج کردن چه گزینه های دیگری پیش روی آنها قرار خواهد داشت.

 

 

کلیه ی این اطلاعات در طول مرحله ای که کودکانتان درگیر مسئولیت های بیشتری می شوند، برای بهبود اقتصادی فردی آنها از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 15 تکنيک آموزشي مديريت مالي براي کودکان

 

حمید جدیدی بازدید : 315 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

از زبان خودشان بشنویم...

بسیاری از قالب های کلیشه ای در مورد مردان گویای چنین مواردی هستند که: آنها دوست ندارند پس از اتمام رابطه جنسی در بستر مورد نوازش قرار گیرند، فقط جذب خانم هایی با اندام های لاغر و باریک می شوند، و نهایتا تمایلی به بروز احساساتشان ندارند چرا که ممکن است در این صورت آسیب پذیر جلوه کنند؛ اما آقایون خودشان معتقدند که این حرفها در مورد آنها صحت ندارند. بنابراین اجازه دهید تا خودشان عواطف اصلی شان را در مقابل دیدگان شما به معرض نمایش بگذارند. در این قسمت 12 مورد از مسائلی که آنها دوست دارند خانم ها در موردشان بدانند، بیان شده است، و باور کنید که تک تک گزینه ها از زبان خودشان بیرون آمده است.

بوسیدن و رابطه رمانتیک بیش از سکس برای ما اهمیت دارد. شروین، مجرد، از تهران، معتقد است: "برای برقراری رابطه جنسی قطعا باید احساس و عاطفه نیز در میان باشد." اینطور نیست که آقایون در ذهن خود سکس فراموش نشدنی را با هیچ کس تجربه نکرده باشند، چرا؛ قبول کنید که آنها هم احساس دارند. در یک رابطه جدی تنها زمانی حاضر به برقراری رابطه جنسی می شوند که پیوند عاطفی در راستای یک فضای رمانتیک، همراه با بوسه های پی در پی، در آغوش کشیدن، و لمس کردن های عاشقانه وجود داشته باشد. بر خلاف باور عموم که می گویند مردها پس از اتمام معاشقه، بیهوش شده و ترجیح می دهند استراحت مطلق داشته باشند، بسیاری از آقایون اعتراف میکنند که پس از تجربه لذت جنسی، تمایل شدیدی پیدا می کنند که مورد نوازش قرار بگیرند. برخی نیز دوست دارند که همسرانشان برای آنها کتاب بخوانند و یا لوسیون بر روی پوستشان بمالند و آنها را ماساژ دهند. (و اگر شما هم از خود علاقه نشان دهید، حاضرند چنین کاری را برای شما نیز انجام دهند.)

ما شما را همانطور که هستید دوست داریم؛ لازم نیست مانکن باشید! دنیای هالیوود و تبلیغات متعدد، خانم ها را مجبور می کند تا شکم های خود را سفت کنند و اندام هایشان را مطابق با هیکل مانکن های تلویزیونی نگه دارند. اما آقایون، خانم های معمولی را با تمام نقطه ضعف ها و عیوبشان دوست میدارند، و صرفا ارزش بیشتری برای شخصیت آنها قائل هستند تا تناسب اندام. سینا مدنی، از اصفهان، به تازگی از همسر خود متارکه کرده، او معتقد است: "صفا و صمیمت به تنهایی، گرما و حرارت بیشتری به رابطه می دهد، تا شکل ظاهری."

ما عاشق این هستیم که شما برایمان غذا درست کنید، شالگردن ببافید، یا چیزی را که لازم داریم، بدون پرسیدن، برایمان خریداری نمایید. ما نمی گوییم که خانم ها باید بسط در خانه بنشینند و یا خودشان را در آشپزخانه حبس کنند؛ بلکه می گوییم هر چند وقت یکبار ما را با غذاهای خانگی که روی میز چیده اند، غافلگیر کنند. همچنین کادویی که کار دست باشد، مردها را بیش از هر چیز دیگری خوشحال می کند. محسن، از کرمانشاه می گوید: "من عاشق این هستم که همسرم بدون اینکه از من سوال کند، متوجه شود به وسیله ای در محل کار خود نیاز دارم، و سپس آنرا برایم خریداری نماید، یا غذایی برایم درست کند که تا به حال درست نکرده و من نیز تا به حال به آن لب نزده ام."

در صورتیکه توانایی اش را داشته باشید، قدردانتان می شویم اگر در مسائل اقتصادی، کمک خرج ما باشید. به طور کلی آقایون برخورد ویژه ای را در مقابل خانم ها از خود بروز می دهند و احترام خاصی برایشان قائل هستند، در قبال آن انتظار دارند تا خانم ها نیز با آنها یک چنین رفتار متقابلی را داشته باشند. بد نیست بار مسئولیت اقتصادی رابطه را با هم تقسیم کنید و سعی کنید تا به طور کامل از موقعیت مالی همسر خود آگاهی داشته باشید. حساس باشید و پی گیری کنید که او استطاعت انجام چه کارهایی را دارد. انتظار نداشته باشید که اگر درآمد ماهیانه اش 200 هزار تومان است، شما را به رستورانی دعوت کند که هزینه یک شب آن چیزی حدود 100 هزار تومان می شود. فراموش نکنید که گاهی اوقات خوب است که شما دست در جیبتان بکنید. فرهاد معتقد است که: "اگر خانم من درآمد خوبی داشته باشد و خرج و مخارج روزانه اش هم آنقدرها زیاد نباشد، و بیشترین مقدار پولهای خود را پس انداز کند، من او را تقدیر می کنم اگر در مسائل مالی کمک خرج من باشد." البته لازم نیست هر شب که بیرون می روید، صورتحساب را تقسیم کنید و کلیه هزینه ها را دانگی حساب کنید، بلکه سالی یکبار هم که شده کیفتان را از جیب مبارک در بیاورید.

می خواهیم دائما تحسین شویم. مردها خودشان می دانند که کامل نیستند، اما بدشان نمی آید که شما، بی نظیر و یکتا تصورشان کنید. حداقل هر چند وقت یک بار که می توانید نقاط مثبت و کارهایی را که در آن تبحر دارند، به یادشان آورید. به عنوان مثال اگر شوهرتان در مورد وسایل خانگی سر رشته دارد، بخواهید تا یکی از لوازم خانه که اخیرا با مشکل مواجه شده است را برایتان تعمیر کند، بعد هم به او یادآوری کنید که دفعه پیش یک چنین کاری را چقدر خوب و بدون نقص انجام داده بود. اگر در نویسندگی دارای استعداد ذاتی است، از او بخواهید برایتان یادداشت های عاشقانه بنویسد و به او بگویید که چقدر از قلم شیوایش خوشتان می آید. او دوست دارد شما نقاط قوتش را بدانید و به آنها افتخار کنید و هر چند وقت یکبار او را مورد تحسین خود قرار دهید. همچنین آقایون معتقدند که هیچ تحریک کننده بزرگتری از این که یک خانم به کارهای کوچک اما پر اهمیت آنها توجه کند، وجو ندارد. آنها تصور میکنند که همین کارهای ریز، نقش مهمی را در رابطه بازی می کنند و نشانگر با ملاحظه بودن آنها هستند.

سازش با مادر، خواهر، برادر و سایر اقوام رنجش آور، یک امتیاز فوق العاده بزرگ محسوب می شود. آقایون، خانم ها را زمانیکه با خانواده شان مهربان هستند، از صمیم قلب تحسین می کنند. اگر یکی از افراد فامیل موجبات اذیت و آزار و رنجش شما را فراهم می آورد، مطمئن باشید که همسرتان نیز به اندازه شما از او بیزار است و دل خوشی از او ندارد. ولی خاطر جمع باشید که با اندکی صبر و تحمل همه چیز بر وفق مراد شما خواهد شد. یک مهمانی خانودگی ترتیب دهید و یک پیام تشکر پس از اتمام جشن برای فرد مورد نظر بفرستید. همچنین می توانید در مکالملات تلفنی که شوهرتان با مادرش دارد، شریک شوید. از او سوال کنید که دوست دارد شما در این زمینه، علاقه خودتان را به چه شکلی بروز دهید.

مواضع جدید در سکس ما را به وجد می آورند. مردها بدشان نمی آید که از اتاق خواب خارج شوند. دوست دارند تا شما برای عشق ورزی عصر هنگام مکان های جدیدی نظیر: حمام، آشپزخانه و یا سایر جاهای غیر معمول را به آنها پیشنهاد بدهید. بابک می گوید: "هیچ چیز مثل سکس عصرانه به آدم نمیچسبد." (بعد هم به شوخی می گوید: به ویژه اگر پس از آن گزارش ورزشی هم نگاه کنید.) توجه داشته باشید زمانی هم که نوبت به خیال و رویا می رسد، بدشان نمی آید پا به پا ی شما خیال پردازی کرده و نقش بازی کنند. آنها دوست دارند به هر ترتیبی که شده، شما را خوشحال کنند. یکی از آقایون اینطور می گقت که مرها دوست دارند در مورد سکس با همسرشان رک و پوست کنده و کاملا خالصانه صحبت کنند.

ما باید همواره مورد تصدیق واقع شویم. شاید از نظر روانی مهمل به نظر برسد، اما آقایون دوست دارند که در تمام مواقع، احساساتشان را با شما در میان بگذارند و در مقابل نیز از شما انتظاردارند تا همان احساسات را به آنها بازتاب دهید، تا بدانند کسی هست که آنها را درک کند. آنها همچنین دوست دارند تا در مورد مسائل کاری، همکاران خود در محل کار، و حتی ورزش نیز با شما صحبت کنند. اجازه دهید تا یاوه گویی کنند. اگر خواستند در این راه اندکی از قوه تخیل خود کمک بگیرند، یا اگر وقایع کاری خود را با کمی نمک و فلفل اضافه برایتان تعریف می کنند، خوشحال باشید! چراکه آنها در حضور هر کسی چنین کارهایی را انجام نمی دهند و این امر نشان دهنده علاقه شدیدشان نسبت به شماست. بنابراین برایشان کف بزنید! محسن باز هم اعتقادش را در این زمینه بیان می کند: " هیچ چیز به اندازه اینکه یک دختر خانم از من تقاضا کند تا در مورد فوتبال برایش توضیح دهم، خوشحالم نمی کند، این امر، یک فرصت استثنایی برای ایجاد پیوند عمیق عاطفی میان دو نفر است."

ما نیاز داریم تا شما در ریسک پذیری مشوقمان باشید و اگر شکست خوردیم حمایتمان نمایید. اگر شوهر شما این موقعیت را دارد تا در محل کارش ترفیع رتبه بگیرد، بدون شک نیازمند حمایت و و ترغیب و دلگرمی شماست. آقایون دوست ندارند که شما بخواهید عادات بد آنها را تغییر دهید؛ به همین دلیل با لیست کردن تمام دلایلی که اثبات می کند باید برای ترفیع رتبه تلاش کند، اعتماد به نفسشان را افزایش دهید. آنها به طور کامل در مورد کارهایی که نمی توانند از عهده انجام آن برآیند، آگاهی دارند، اما شما می توانید با ملایمت، پیشنهادهایی را در مورد کنار آمدن یا تبدیل آنها به عادتی دیگر بدهید. محسن در ادامه حرف هایش می گوید: " از نظر من، دختر ایده آل کسی است که کمکم می کند تا نقاط ضعفم را پیدا کنم و با هم به آنها لبخند بزنیم."

ما می توانیم رابطه سالمی با جنس مخالف برقرار کنیم. فکر نکنید حتما باید جرم کنیم اگر می خواهیم با یک خانم یک ساعت راکتبال یا 4 ساعت گلف بازی کنیم. امروزه دوستان خانم برای آقایون دیگر به صورت نوعی ارتباطات روتین در زندگی روزانه درآمده اند وآقایون نیاز مبرمی به آنها پیدا کرده اند. ارتباطات کاری این روزها شرایطی را ایجاب می کند که تعداد بسیاری از دوست های صمیمی مردها، خانم ها باشند. اگر احساس می کنید که روابط دوستانه شوهرتان بعدها ممکن است به روابط عاشقانه تبدیل شود، خیلی راحت مشکل خود را با او در میان بگذارید و با او پیرامون این موضوع گفتگو کنید؛ اما فکر خطا کردن را از سر بیرون کنید.

ما دوست داریم همسرمان مدعی باشد ولی پرخاشگر نباشد. آقایون همیشه برای تجربه کردن کارهای جدید و هیجان انگیز آمادگی دارند. می توانید برای آخر هفته برنامه های مختلفی برزید: به خارج از شهر بروید، شام را بیرون از منزل صرف کنید، و.... با زبان خوش و با محترمانه، اجازه دهید او بداند از چه چیزهایی بیشتر خوشتان می آید. بیشتر آنها ترجیح می دهند تا شما خواسته های خود را به طور زیرکانه مطرح کنید. سینا مجددا اظهار می دارد که "خانم ها می توانند با روحیه زنانه و لطیف خود، ما را فریب دهند و اغفال کنند، اما نباید اجازه دهند تا ما خودمان متوجه شویم که در حال گول خوردن هستیم." معنیش این است که بی گدار به آب نزنید و کارهای عجیب و غریب و اموری که هنوز زمان انجام آنها فرا نرسیده است را انجام ندهند. پیرامون خواست های خود با یکدیگر صحبت کنید و سعی کنید مشکلات خود را از طریق مکالمات مسالمت آمیز حل کنید..

ما آنقدرها هم که فکر می کنید، متفاوت از شما نیستینم. کتاب هایی که با تبلیغ تفاوت های میان زن و مرد برای خود مشتری جذب می کنند، شاید در جرگه پر فروش ترین کتاب ها قرار بگیرند، اما آقایون هم به نوبه خودشان به دنبال همان پیوندهای عاطفی که خانم ها در رابطه هستند، می گردند. فرق آنها با خانم ها در این است که احساسات خود را به شیوه متفاوتی بیان میکنند و بروز می دهند. شروین در پایان اظهار می دارد که: "مرهایی که میگویند نیاز به هیچ گونه ارتباط و اتصال عاطفی ندارند (حال چه با مردها و چه با زن ها) دروغ می گویند." برای نگه داشتن پیوند نا گسستنی می بایست هر بار از شوهر خود بپرسید که چه کاری می تواند او را بیش از سایر مسائل خوشحال کند. مطمئن باشید که او چند برابر این عشق و محبت  را به شما برخواهد گرداند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 12 نکته اي که آقايون مايلند خانمها در مورد آنها بدانند

 

حمید جدیدی بازدید : 237 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

این امکان وجود دارد که هر کدام از ما در مورد خانم ها اشتباه کنیم. بیشتر افراد جذب زیبایی هایی ظاهری شده و به سرعت گول می خورند. برخی با بوسیدن پای زنانی که به آنها مانند یک تکه آشغال نگاه می کنند، فقط خودشان را کوچک کرده اند. شاید وقت و هزینه های گزافی را صرف خانم هایی کنید که تنها قصد سوء استفاده از شما را دارند.

 

اما آیا از اشتباهات خود درس می گیرید؟ نه، هر بار به خود قول می دهیم که متفاوت عمل کنیم. تصور می کنیم که اگر سخت تلاش کنیم و از انجام برخی کارها خودداری نماییم، نتیجه تغییر خواهد کرد.

 

خوب اگر شما همچنان همان تیپ های همیشگی را انتخاب کنید، هیچ چیز تغییر نمی کند؛ و مجددا، بارها و بارها قلب شما شکسته خواهد شد.

 

باید از خود در مقابل خانم هایی که در لیست زیر می بینید، به شدت محافظت کنید، تا بتوانید درقرارهای ملاقات خود یک قدم به سمت موفقیت نزدیک تر شوید.

 

1- خانم های فمینیست

این دست از خانم ها تصور می کنند که تمام ناخوشی های زندگی از مردها نشئت می گیرد و تنها کاری که که یک مرد می تواند انجام دهد این است که آلت تناسلی خود را  قطع کرده و یک جفت تخمدان به خود پیوند بزند. آنها تصور می کنند که وجود خانم ها، فرشته وار است و می توانند تمام دنیا را عوض کنند، البته فقط در صورتیکه معضل "مردسالاری" از جلوی پای آنها برداشته شود. رفتار این مدل خانم ها با آقایون اصلا مناسب و قابل قبول نمی باشد. شما می توانید آنها را به راحتی از شعار معروفشان تشخیص بدهید، چرا که همیشه زیر لب زمزمه می کنند : "تمام مردها با آلت خود فکر می کنند." بهتر است در هر شرایطی از آنها دوری کنید.

 

2- خانم های پولکی

خیلی ساده و راحت: او تنها به خاطر پول با شما رابطه برقرار می کند. او خیلی زود با شما صمیمی می شود. آنها از آقایون انتظار دارند که تمام هزینه های زندگی آنها را برآورده سازند، تنها به این دلیل که آنها از نظر زیست شناختی مونث هستند. آنها تصور می کنند که یک مرد باید هزینه نوشیدنی، شام، مسافرت، گل، جواهر و .. را بپردازند بدون اینکه هیچ گونه وظیفه جبران و یا تلافی بر گردنشان بیفتد. او هیچ چیز نیست جز یک انسان مادی. فکر می کنند که زنانگی شان از طلا درست شده است و میلیون ها دلار می ارزد. او یک  طماع دغل باز است. او فقط به فکر بر آورده کردن نیازهای خودش است و برای دیگران هیچ اهمیتی قائل نیست. و بهتر است که حواس خود را جمع کنید، چراکه عده بسیاری از دخترهای جوان جزء این گروه قرار دارند.

 

3- خانم های رمانتیک

این نوع خانم ها زندگی خود را بر طبق فیلم های عاشقانه و کتاب های رمان سپری می کنند. او هر شب به تنهایی به خانه می آید و مجله های مربوط به عروسی را ورق می زند و در عین حال در انتظار شاهزاده ای است که با اسب سفیدش از میان آسمان به زمین فرود آید و او را سوار بر اسب سفیدش کرده ، به جایی ببرد که هیچ مشکلی وجود نداشته باشد، تا بتوانند به خوبی زندگی کنند. آنها دخترهایی هستند که توسط پدر و مادرها و خانواده هایشان نازپرورده بار آمده اند و چیزی از واقعیات زندگی، نظیر پرداخت صورتحساب ها و تمیز کردن دستشویی ها نمی دانند. او انتظار دارد کسی تمام مدت از او مراقبت و نگهداری کند، شب ها ملافه را بر رویش بکشد و تمام شب بر بالینش بیدار بماند تا مبادا او خواب بدی ببیند و بترسد. فرار کنید!

 

4- خانم های بدگمان

این خانم تمام خصوصیات منفی افراد رمانتیک را با خود به همراه دارد. او همیشه جزء "زخم خوردگان" اجتماع است. کسی که در روابط گذشته خود شکست خورده و به طور ناخودآگاه از برقراری ارتباط مجدد واهمه دارد. ارتباط شما با این افراد به جایی راه نمی برد، چرا که آنها در ابتدا علاقه فراوانی از خود نسبت به شما نشان می دهند، اما پس از چندی اثری از آن باقی نخواهد ماند. و این چرخه همچنان ادامه پیدا می کند. شما همیشه در رابطه خود با او سردر گم هستید. با شما قرار ملاقات می گذارد و معاشقه راه می اندازد، اما رابطه شما فراتر از یک دوستی ساده نمی رود. تنها چیزی که تحویل شما می دهد یک مشت معذرت خواهی بیهوده است. هیچ وقت به اندازه کافی برای شما زمان ندارد؛ شما هم که به اندازه کافی غم و غصه برای خودتان دارید، پس بهتر است با چنین زنی ارتباط برقرار نکنید.

 

5- خانم های عصبانی

مثل خانم های فمینیست خانم ها عصبانی نیز دل خوشی از مردها ندارند. آنها به مردها اهانت می کنند، و می توانند بدی ها و خطاهای تمام مردانی را که از ابتدای زندگی با آنها ملاقات کرده اند را به سادگی به خاطر بیاورند. برای خانم عصبانی چیزی به عنوان "مرد خوب" وجود ندارد و تمام مردها "احمق" و "عوضی" و "کثیف" هستند. خون آنها از دست مردها به جوش می آید و در هر لحظه می توانند مانند یک کوه آتشفشان منفجر شوند. برقرای ارتباط با این نوع خانم ها مساوی است با ورود به تراژدی و داد و فریاد ، پس بهتر است عقب بایستید.

 

6- خانم های نامطمئن

در نگاه اول چنین خانم هایی خیلی خوب جلوه می کنند؛ با شما به مهربانی رفتار می کنند و خوش مشرب هستند. اماچیزی نمی گذرد که ترس های درونی اش پدیدار می شوند.  روزی 10 مرتبه به شما تلفن میزند تا بپرسد "رابطه در چه حالی است؟" یا اینکه "تنها می خواهد صدای شما را بشنود." او می خواهد مطمئن شود که به اندازه کافی جذاب است؛ دائما نگران آرایش صورت و موها و همینطور لباس هایش می باشد. او محتاج و نیازمند است و همواره با این ترس زندگی می کند که مبادا آقا او را به خاطر "خانم بهتری" ترک کند. این دسته از افراد خیلی زود خود را آویزان شما می کنند.

 

7- خانم های هرزه

اخلاق این خانم ها واقعا عجیب و غریب است. آنها افراد نا مطبوعی هستند که به دیگران با چشم حقارت نگاه می کنند و فقط به خودشان اهمیت می دهند و اصلا مهم نیست که قلب دیگران را بشکنند و آنها را آزرده خاطر سازند. بیشتر خانم های هرزه به فکر پول و مال و منال نیز هستند درست مثل خانم های پولکی. آنها معمولا خوش قیافه و خوش لباس هستند و به راحتی با اخمی که در چهره دارند قابل شناسایی می باشند.

 

8- خانم های منم منم

مثل خانم هرزه، خانم منم منم نیز فقط برای خودش ارزش قائل است. او می خواهد که همیشه مرکز توجه قرار گیرد و هر کاری که می خواهد انجام دهد و هر کجا که می خواهد برود. او خود خواه و خود محور است. شیفته خودش می باشد و به عنوان "دختر کوچولوی بابایی" بزرگ شده، و انتظار همان توجهات را از شما دارد. هر چند این امکان وجود دارد که شما از مصاحبت دخترهای لوس و مامانی لذت ببرید، اما باید تا آنجا که می توانید خود را از آنها دور نگاه دارید.

 

9- خانم های نا امید

شرایط هر طوری که می خواهد باشد این خانم فقط به ازدواج فکر می کند – آن هم همین حالا – برای او مهم نیست که شخص مورد نظر چه کسی است و شغل او چیست. تا زمانی که مردانگی داشته باشد، می تواند او را راضی نگه دارد. مراقب این یکی هم باشید!

 

10- خانم های دمدمی

او در ابتدا از خیلی چیزها چشم پوشی می کند که همین امر باعث جذب شدن مردها به سمتشان می باشد. او به شما چیزی را تحویل می دهد که دقیقا توقع شنیدش را دارید؛ اما زمانیکه رابطه عمیق تر شده (یا به ازدواج کشیده می شود) شما تازه با چهره حقیقی او آشنا می شوید. بانوی عزیز شما یک شبه، تبدیل به یک آدم حریص، طماع، پولکی، و حیوان صفت می شود که اگر به خواست هایش نرسد شما را عذاب خواهد کرد.

 

11- خانم آزار دهنده

معمولا این مدل خانم ها از یک کیلومتری قابل تشخیص هستند. آنها با شما معاشقه می کنند و جاذبه های جنسی شان را به نمایش می گذارند. گاهی اوقات به دنبال مردهای پر سن و سال تر هستند. آنها اغلب مردها را از نظر جنسی تحریک می کنند و بعد راه خود را می گیرند و می روند. آنها مردها را مانند زنبورهایی که به سمت عسل کشیده می شوند به سوی خود جلب می کنند. هر طوری که با شما رفتار کنند، هیچ گاه نباید به آنها اعتماد کنید زیرا اگر مرد بهتری را پیدا کنند به سادگی آب خوردن از شما دل کنده و به سمت او می روند.

 

12- خانم قدرت طلب

آنها انسان های پستی هستند که می خواهند قدرت کنترل تمام امور زندگی شما را به دست گیرند. آنها به شما می گویند چه لباسی بپوشید، کجا بروید، با چه کسی صحبت کنید، با چه کسانی می توانید دوست باشید، چه چیزی می توانید بخورید... و خلاصه همه چیز. و اگر بخواهید در مقابل عقاید آنها از خود مقاومت نشان دهید، اخم هایشان در هم فرو می رود، شما را از سکس محروم می کنند، گریه و زاری راه می اندازند و از هر سلاح و تاکتیک دیگری که بلد هستند کمک می گیرند، تا شما را از پای در آورند و چاره دیگری جز سر فرود آوردن در مقابل خواست هایشان را برایتان باقی نخواهند گذاشت.

 

ما به شما اخطار دادیم!

 

اینها بدترین نمونه ها بودند. مطمئنا خانم های خوبی هم هستند که تنها قسمت کمی از این بدی ها را دارا هستند. اما بهتر است که همیشه مراقب خانم هایی که در لیست بالا به شما معرفی کردیم باشید.

 

حالا که از خصوصیات آنها آگاهی لازم را پیدا کردید، اگر با آنها ارتباط برقرار کردید، تنها کسی که باید سرزنش شود، شخص شماست.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 12 تيپ خانمي که بايد از آنها دوري کنيد

 

حمید جدیدی بازدید : 254 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

ازدواج مجدد به نوبه خود کمی ترس آور است؛ اما زمانیکه فردی با کسی ازدواج می کند که همسر اولش فوت شده، دچار درگیری های بسیار زیاد احساسی، مشکلات روزمره زندگی و... نیز می شود. شاید تاکنون هیچ متنی در این زمینه نخوانده باشید، اما ما قصد داریم در این مقاله شما را با پی آمد ها و شیوه های جلوگیری از بروز مشکلات در زمینه ازدواج با کسی که همسرش را از دست داده، آشنا کنیم.

 

1- پذیرفتن گذشته

 

نباید آنرا پنهان کنید و یا از آن فرار نمایید. بی توجهی به غم و غصه های همسرتان هیچ چیز را تغییر نخواهد داد. اگر به احساسات او بی توجهی کنید، شاید غم از دست دادن همسر اولش تا ابد همراهش باقی بماند. بی توجهی و سرسری گرفتن مسائل فقط بهبود طرف مقابل را به تعویق می اندازد. بهتر است به او اجازه دهید تا با شما صحبت کند و بگوید که در کجای سفر غم انگیز خود قرار دارد. یک رابطه زمانی موفق است که هر دو طرف به راحتی بتوانند حرف های دلشان را به یکدیگر بزنند و به سادگی با هم ارتباط برقرار کنند.

 

2- قبول کنید که در زندگی شما 3 قلب وجود دارد

 

پذیرفتن این مطلب که نیمی از قلب همسرتان متعلق به شخص دیگری است، کمی دشوار است. اما در زندگی با مردی که همسر خود را از دست داده، این دقیقاً هنری است که شما حتماً باید آنرا بلد باشید. در عین حال باید بدانید که دوست داشتن او نسبت به همسر مرحومش جای خود را دارد و این امر به نوبه خود قابل احترام است و ربطی به رابطه دو نفره شما ندارد.

 

3- اجازه ندهید بی توجهی به اشیا و مایملک مرحومه شما را در مسیر نادرست قرار دهد.

 

اگر احساس می کنید که همسرتان شما را به اندازه خانم مرحومش دوست نمی دارد، بنابراین باید سعی کنید که وسایل شخصی همسر اول از قبیل قاب عکس و ... را از درون خانه جمع آوری نمایید. بسیاری از مشکلات با رسیدگی به وسایل خانگی حل خواهند شد و مطمئن باشید که با انجام این کار حیرت زده خواهید شد.

 

به منظور حل این مشکل ابتدا باید با همسر خود مشورت کنید و سعی کنید تا مشکلات خود را با گفتگو حل نمایید. با هم تصمیم بگیرید که کدامیک از وسایل او را می خواهید نگه دارید و کدامیک از آنها را می خواهید به مراکز خیریه تحویل دهید.

 

در نظر داشته باشید که همه انسان ها خاطراتی در گذشته دارند که برایشان از ارزش و اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و دوست دارند که آنها را تا آخر عمر خود زنده نگه دارند. به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و از طریق بحث متقابل، بر سر نگه داشتن وسایل شخصی همسر مرحومه به نتیجه برسید.

 

4- با اعضای داغ دیده فامیل همدلی کنید و غمخوار آنها باشید

 

شاید در ابتدا اعضای خانواده، شما را در میان خود نپذیرفته باشند. باید به آنها حق بدهید چرا که ممکن است تصور کنند که با ازدواج مجدد آقا یا خانم، کلیه یادها و خاطره های دختر، خواهر، خواهر زاده، و یا نوه ی آنها از یادها پاک می شود. آنها به صورت ناخودآگاه شما را مسبب اصلی این قضیه می دانند و در دل، شما را سرزنش میکنند. اگر به طور مکرر در مراسم عزاداری و یادبود آنها شرکت کنی، خیلی راحت تر می توانید با افکار منفی آنها مقابله کنید.

 

به هر حال از دست دادن یک عزیز شرایط سختی را به اطرافیان تحمیل می کند. به همین دلیل باید به آنها زمان بدهید تا بتوانند شما را همانگونه که هستید بپذیرند و به تدریج جایگاه خود را در خانه همسرتان تثبیت کنید.

 

5- در گذشته زندگی نکیند و اجازه ندهید افکار منفی گذشته به ناامنی های شما دامن بزنند

 

آیا همسر قبلی از شما زیباتر، جذاب تر، و بامزه تر بوده؟ آیا او آشپز، عاشق، دوست و شریک بهتری بوده؟ مقایسه خوب است و یک امر کاملاً طبیعی قلمداد می شود، اما اگر این کار به درستی انجام نشود، آنوقت مانند یک سد محکم جلوی رشد رابطه شما را می گیرد. شوهرتان به این دلیل با شما ازدواج نکرده که شما نسخه دوم همسر مرحومش بوده اید. او به خوبی می داند که شما منحصر بفرد هستید و همین عامل نیز باعث شده که به شما علاقمند شود و پیشنهاد ازدواجش را با شما در میان بگذارد. او اصلاً به این قضیه که شما تا چه حد به همسر مرحومش شباهت دارید و یا تفاوت دارید فکر نمی کند. باید قبول کنید که شما و همسر مرحوم او دو انسان کاملاً مجزا هستید، و هر دو شامل خصوصیات منحصر بفرد اخلاقی خود می باشید. شاید تمام مقایسه های اشتباهی که شما در ذهن دارید، دقایقاً همان ها دلیل اصلی جذب شوهرتان به شما بوده باشند!

 

6- در مورد خاطرات غم برانگیز مهربان و رئوف باشید

 

شما هر چقدر که به همسرتان عشق بدهید، باز هم این مسئله باعث نمی شود که او مرگ همسر اولش را فراموش کند. البته به مرور زمان همه چیز حالت عادی پیدا میکند و همسرتان به جایی خواهد رسید که ناراحتی هایش به شادی تبدیل شود؛ اما هیچ گاه نباید تصور کنید که سالگرد وفات همسر اول، روز تولد، سالگرد ازدواج و ... بدون غم و اندوه خواهد بود.

 

شاید همسرتان دوست نداشته باشد که در مورد غم و اندوهی که در این روزها احساس می کند، چیزی به شما بگوید. تحت این شرایط او احساس می کند که اگر با شما در مورد این مسائل صحبت کند، شما ناراحت می شوید و احساساتتان آسیب می بینند. در این مواقع باید اختیار بیشتری به او بدهید و به او بقبولانید که می توانید به درستی درکش کنید. به او بگویید که از ارزش این تاریخ ها آگاه هستید و تمایل دارید که او احساساتش را با شما در میان بگذارد. حتی می توانید پیشنهاد کنید که اگر او بخواهد می توانید تا مقبره همسرش او را همراهی کنید. از نظر روان شناسی این کار کمک بزرگی به بهبود و ارتقای رابطه می کند چراکه به هر دوی شما اجازه می دهد تا درونی ترین احساسات خود را با هم در میان بگذارید.

 

7- با ملایمت و همکاری متقابل، حد و مرز تعیین کنید

 

ازدواج با مردی که همسر خود را از دست داده نباید تماماً حول محور همسر مرحوم او بچرخد. در این میان احساسات شما نیز مهم هستند، شما استحقاق این را دارید که مورد احترام قرار بگیرید.

 

بسیاری از خانم ها زمانیکه همسرانشان می گویند: " همسر اولم" ناراحت می شوند. اگر این مسئله باعث ایجاد ناراحتی در شما می شود، باید به آرامی در مورد آن با همسر خود صحبت کنید و او را متوجه کنید که همسر دومش نیر نیازها و احتیاجاتی دارد که باید مرتفع گردند.

 

8- مطالعه و تحقیق کنید تا مطالبی در مورد مراحل مختلف غم و اندوه و پی آمدهای آنها بدست آورید

 

تا زمانیکه شما بخواهید با همسر خود ازدواج رسمی کنید، به طور حتم بخش وسیعی از غم و اندوه او به پایان رسیده است. البته باید توجه داشت که بخشی از غم و ندوه در وجود افراد باقی می ماند که با کمی صبر و حوصله و همچنین به مرور زمان از بین می رود. اگر شما با همسرتان "یکی" باشید آنوقت باید هر چیزی که می توانید در مورد غم و غصه او یاد بگیرید و به تریج آنرا حل نمایید.

 

درکتر الیزابت کابلر رز کتابی پیرامون این مسئله منتشر نموده با نام "درباره مرگ و مردن." در این کتاب درجه های متفاوت غم و اندوه مشخص شده. همچنین در این کتاب می خوانیم که فرد در مراحل مختلف چگونه می تواند با درگیری های فکری خود کنار بیاید.

 

9- از کمک گرفتن از دیگران ترسی به خود راه ندهید چرا که با این کار متوجه می شوید بسیاری از ناامیدی هایتان بی پایه و اساس هستند.

 

نمی دانید دیگران چه کمکی می توانند به شما بکنند. شاید فرد مورد نظر همسایه، دوستی در کلاس یوگا، و یا مادر دوست فرزندتان باشد. شاید اینگونه حرف ها را با اقوام و فامیل مطرح نکنید و ترجیح بدهید با یک دوست پیرامون مشکلات خانوادگی خود صحبت کنید. هیچ اشکالی ندارد. کمکی که دوستان در این زمینه می توانند به شما بکنند واقعاً تحسین برانگیز است.

 

بسیاری از این افرادی که شما با آنها احساس راحتی می کنید و حرف دلتان را به آنها می زنید کسانی هستند که احساست مشابه شما دارند و در دنیا احساس تنهایی می کنند. به این طریق هم شما می توانید همصحبت خوبی برای او باشید و هم او می تواند با همفکری و همدلی شما را در مسیر درست قرار دهد.

 

10- در لحظه زندگی کنید و برای آینده ارزش قائل باشید

 

هر روزی که زندگی می کنید و هر نفسی که می کشید نعمتی است که از سوی خداوند به شما هدیه داده شده است. با غنیمت شمردن لحظات خود، شاکر خدا باشید. با همسر خود خاطره های جدید خلق کنید که منحصر به خودتان باشند و هیچ ارتباطی به زندگی گذشته و همسر مرحومش نداشته باشند.

 

برنامه سفر به جاهای دیدنی را بریزید و به مناطقی بروید که هیچ یک از شما قبلاً از آنجا دیدن نکرده باشد. روزهای خاصی را برای خود معین کنید و جشن بگیرید. دکوراسیون داخلی خانه را تغییر دهید، و یا حتی خانه را عوض کرده و به یک خانه جدید نقل مکان کنید و با هم آنرا از نو آماده زندگی کردن کنید.

 

زندگی معلم است پس سعی کنید دانش آموز خوبی باشید. به خاطر داشته باشید که هیچ گاه نمی توانید اتفاقی که در گذشته افتاده است را تغییر دهید، اما می توانید خود را با یاد آن سازگار سازید و به رشد و تعالی دست پیدا کنید... و بنابراین می توانید با مردی که همسرش را از دست داده ازدواج کنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 10 نکته درباره ازدواج با زنان و مردان بيوه

 

حمید جدیدی بازدید : 343 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

برای بار اول است که با خانمی آشنا می شوید و با او قرار ملاقات می گذارید؟

 

این 10 نکته را دنبال کنید تا در نظر آنها جذاب و سرگرم کننده و در عین حال سرسخت و مقاوم جلوه کنید.

 

 

شماره 10

 از تبدیل گفتگو به مصاحبه خودداری کنید

 

بیشتر مردها اولین قرار ملاقات را به یک مصاحبه شغلی تبدیل می کنند و همان سوالات قدیمی و خسته کننده را می پرسند که مطمئنا هر خانمی بیش از 100 بار آنها را شنیده است. با اجتناب از سوالاتی نظیر: " شما چند سال دارید؟" " چه کاری می کنید؟" "چند تا خواهر و برادر دارید؟"، شما خود را از سایر مردهایی که او تا کنون با آنها برخورد کرده است جدا می کنید و راه دستیابی به یک گفتگوی جالب تر را هموار می سازید.

 

شماره 9

 گفتگو را هدایت کنید

 

اگر احساس کردید که مکالمه به سمت مسائل خسته کننده کشیده می شود (مثلا هنگام صحبت کردن در مورد مسائل کاری) به راحتی مسئولیت آنرا به عهده بگیرید و بگویید: " کافیه، اجازه بده در مورد مسئله جالب تری صحبت کنیم". چنین کاری می تواند به سرعت یک بحث خسته کننده و قرار ملاقات ملال آور را به یک گفتگوی مهیج تبدیل کند.

 

شماره 8

 ارتباط چشمی برقرار کنید

 

مطمئن شوید که به چشم های گیرای او نگاه می کنید و این ارتباط را برای مدت نسبتا زیادی برقرار نگه دارید. این کار نشان می دهد که شما مرد مطمئن و بی پروایی هستید و می دانید که از زندگی خود چه می خواهید.

 

شماره 7

 در مورد شایعه های اخیر صحبت کنید

 

شما که خوب می دانید هر هفته همه خانم ها مجله های شایعه پراکنی در مورد افراد مشهور را خریداری کرده و آنرا مو به مو بررسی می کنند. آنها هیچ گاه از این کار اشباع نمی شوند. پس می توانید به راحتی جدایی برد و جنی یا ازدواج اخیر بریتنی را مطرح کنید او حتما استقبال خواهد کرد. گفتگو پیرامون مسائلی که برای او جالب و سرگرم کننده است باعث می شود که شما نیز در نظر او جالب و جذاب جلوه کنید.

 

شماره 6

 با همه مهربان باشید

 

آقایون خوب دقت کنند، هنگامی که شما با خدمتکار، راننده ماشین و یا مغازه دار صحبت می کنید او تمام گفته های شما را زیر نظر دارد، آنها را به دقت گوش می دهد و بر اساس آنها درون شما را قضاوت می کند. با تمام افراد با خوشرویی صحبت کنید تا او متوجه ارزش و اعتبار شما بشود.

 

شماره 5 

 سرزنده و شوخ طبع باشید

 

خانم ها به دنبال مردهایی هستند که بتوانند اوقات خوشی را با آنها داشته باشند. سوال پرسیدن در مورد علایق شخصی خانم ها یکی از راههای شروع یک بحث داغ و سرگرم کننده به شمار میرود، دیگران معمولا این کار را به ندرت انجام میدهند. بنابر این دفعه آینده که قرار ملاقات داشتید از پرسیدن سوالاتی نظیر:" رنگ مورد علاقه ات چیست؟" " چه نوع بستنی را دوست داری؟" " چند تا حیوان خانگی داری ؟" هیچ ترسی به خود راه ندهید. همچنین می توانید با پیشنهاد دادن در مورد نظرات او:"خمیر بیسکوییت،م م م م، من که فکر نکنم بتونم از پسش بر بیام؟!" گفتگوی موجود را تبدیل به یک بحث سرگرم کننده کنید.

 

شماره 4

 از بحث در مورد مسائل پیچیده پرهیز کنید

 

بله منظور من درست در مورد موضوعاتی نظیر سیاست و مذهب است. اگر در مورد یک چنین مطالبی صحبت کنید تنها مشکلات را به جمع دونفره خود دعوت کرده اید. پس بهتر است آنها را برای زمان دیگری نگه دارید.

 

شماره 3

 در مورد سکوت ها نگران نباشید

 

هنگامیکه بتوانید از سکوت حاکم بر جمع لذت ببرید بدون شک می توانید به طرف مقابل از هر زمان دیگری نز دیک تر شوید. شما مجبور نیستید که تمام مدت صحبت کنید. دفعه آینده که حرف ها تمام شده و سکوت برقرار شود، آرام باشید و اجازه دهید کسی که بحث را مجددا به جریان می اندازد طرف مقابل شما باشد. با این کار به او نشان می دهید که شما با خودتان راحت هستید و سبب می شود تا او نیز با شما احساس راحتی بیشتری کند.

 

شماره 2

 سعی نکنید که در او تاثیر بگذارید

 

خانم ها مردهای بسیار زیادی را ملاقات کرده اند که تنها قصد تاثیر گذاری داشتند. خانم ها به خوبی می دانند کسانی از این روش استفاده می کنند که دارای ضعف و تزلزل شخصیتی هستند. آنها به شدت از این کار خسته شده اند و حتی ممکن است که خودشان تصمیم به امتحان کردن شما بگیرند. بنابراین متواضع باشید و اگر چیزی دارید که باعث تاثیر گذاری در آنها می شود (مثل یک ماشین زیبا و یا یک خانه بزرگ) اجازه دهید تا خودشان آن مسائل را کشف کنند و یکدفعه تمام مسائل را رو نکنید و به خاطر داشته باشید که تواضع و فروتنی شما بیش از هر مطلب دیگری آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.

 

شماره 1

 از پرسیدن سوالات نابود کننده پرهیز کنید

 

بیشتر مردها متوجه نمی شوند پرسیدن سوالاتی نظیر: " آیا من همانی هستم که تو به دنبال او بودی؟" " آیا از من خوشت اومده؟" " می خواهی باز هم همدیگر را ببینیم؟"باعث می شود تا خانم ها به مرز جنون و دیوانگی کشیده شوند.

 

چرا؟

 

به این دلیل که پرسیدن سوالاتی از این دست نشان می دهد که شما فاقد اعتماد به نفسی که او در وجود شما جستجو می کند، هستید. برای یک مرد مستقل و مطمئن هیچ اهمیتی ندارد که او مد نظر او باشد یا خیر و همچنین می داند که آیا او دفعه آینده نیز با او قرار ملاقات خواهد گذاشت یا خیر. در مورد این مسائل به دقت فکر کنید.

 

 

از موارد ذکر شده استفاده کنید و بدون شک نام شما در ذهن او حک خواهد شد، با او به آرامی صحبت کنید تا در مقابل شما خلع سلاح شود. شما تمام ابزار مورد نیاز را در دست دارید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 10 نکته در مورد آداب گفتگو در قرارهاي ملاقات

 

تعداد صفحات : 22

درباره ما
به بزرگترین سایت مرجع اطلاعات ضروری خوش آمدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    اخبار سایت
    1.دسته بندی بیش از 500 بیماری با ترتیب حروف الفبا در سایت ایران آنلاین انجام شد تا ما مرجع کاملی برای شما عزیزان باشیم............................ 2.بخش روابط زناشویی به محتویات سایت اضافه شد....................... 3.ما همچنان با اضافه کردن بخش های دیگر با قدرت به کار خود ادامه میدهیم
    آمار سایت
  • کل مطالب : 656
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 33
  • آی پی امروز : 46
  • آی پی دیروز : 38
  • بازدید امروز : 173
  • باردید دیروز : 55
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 491
  • بازدید ماه : 1,137
  • بازدید سال : 7,310
  • بازدید کلی : 252,340
  • کدهای اختصاصی