loading...
بزرگترین مرجع دانستنیهای ایران
حمید جدیدی بازدید : 337 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (2)

معرفی سایت بزرگ تفریحی فیس کلوب


داستان های کوتاه

دانستنیها

روانشناسی

جک و اس ام اس

سرگرمی

خواندنی های جالب

طنز

عکس های سه بعدی

عکس های جالب

معرفی و دانلود کتاب

عکس های سه بعدی

معرفی و دانلود کتاب

بازی های فلش


برای ورود به سایت کلیک کنید

حمید جدیدی بازدید : 420 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (1)

خیلی عجیب است، اما واقعیت دارد؛ چرا نباید به خودمان اجازه دهیم که رک و رو راست در مورد تمایلات جنسیمان با شریک زندگی خود صحبت کنیم؟ در مورد تمام مطالب کوچک و بی ارزش با همسر خود صحبت می کنید، اما به راستی آخرین باری که در مورد خواست ها و تمایلات جنسی خود با او صحبت کرده اید به چند مدت قبل باز می گردد؟ اغلب اوقات عادت داریم که حول محور آن حرف بزنیم، اما از اشاره مستقیم به نیازهایمان طفره می رویم. انتظار داریم تا همسرمان با قدرت تخیل و درک خود به خواست های جنسی ما پی ببرند؛ گاهی اوقات آنقدر از دایره عقل و منطق خارج میشویم که تصور می کنیم اگر ما را "واقعا دوست داشته باشند" آنوقت خودشان باید به خودی خود، متوجه شوند که در این نوع روابط، چه چیز موجبات رضایت ما را فراهم می آورد.

 

چه چیز باعث می شود که شما آنطور که باید و شاید نتوانید با همسرتان در مورد چنین مسائل مهمی صادقانه به گفتگو بنشینید؟ شاید می ترسید که مبادا مورد پذیرش او قرار نگیرید، یا دیدگاه هایتان از کودکی طوری شکل گرفته باشد که صحبت کردن در مورد مسائل جنسی را بدانید، این امکان نیز وجود دارد که تصور کنید اگر مشکلات خود را در این زمینه مطرح کنید، معشوقه شما مورد لطمه می بیند و احساس می کند که نمی تواند به حد کافی رضایت شما را جلب کند. بدون توجه به دلیلی که شما را از داشتن یک رابطه مطلوب جنسی باز می دارد، باید بدانید تنها نکته مهمی که به خاطر سپردن آن ارزشمند می باشد، این است که مطرح نکردن نیاز، مساوی است با برآورده نشدن آن.

 

در راستای همین مطلب، باید توجه داشته باشید که شریک زندگی شما صرفاً موظف به مرتفع ساختن تمام نیازهای گاه و بی گاه شما نیست. باید یاد بگیرید که نیازهای خود را به گونه ای مطرح کنید که هم احترام خود را در رابطه حفظ کنید و هم ارزش طرف مقابل را نگه دارید. بیان کردن عبارات محبت آمیز کمی دشوار به نظر می رسد، اما در اکثر موارد شما را به سمت نتیجه مطلوب رهنمون خواهد ساخت: "عزیزم.. می دونی وقتی... را انجام می دهی، من واقعا لذت می برم" و یا "دوست داری برایت چه کاری انجام دهم تا احساس رضایت بیشتری پیدا کنی؟"

 

شاید گاهی اوقات با هم صحبت کنید، اما باز هم به نتیجه مطلوب نرسید. یکی از اشکالات گفتگوی شما سوء تفاهم و درک نادرست از نظریات یکدیگر می باشد. دلیل اصلی پیدایش مشکل شما در این زمینه نیز مربوط می شود به عدم آگاهی هر دو طرف، از تکنیک ها و روش های نوین مکالمه. در برخی از فرهنگ ها، صحبت کردن یک سنت دیرینه به شمار می رود، اما متاسفانه با احتساب به زندگی ماشینی و فقدان وقت کافی، اکثر مردم جرات خود را برای سخن گفتن از دست داده اند. در طی فرایندی که سعی می کنیم نیازهای احساسی و عاطفی را همواره در دلمان و برای خودمان محفوظ نگه داریم، فشار عصبی بسیار زیادی بر روی ما وارد می شود که تاثیرات این تنش بعد ها به صورت بد اخلاقی، تند خویی و یا حتی "تنبیه" در برابر شریک زندگی بروز می کند، افراد به خیال خود تصور می کنند که می توانند تمام تمایلات خود را به اتکا به این روش برآورده سازند.

 

زمانیکه بر روی احساسات خود در پوش بگذارید، این تمایلات غریزی، به صورت خودآگاه و یا ناخودآگاه از مسیرهای دیگری خود را نشان می دهند و نه تنها به زندگی مشترک شما آسیب وارد می سازند، بلکه موجب می شوند که شریک زندگیتان نیز به رضایت کامل نرسد و افسرده و خشمگین شده و رفته رفته، به مرور زمان علاقه خود را نسبت به شما از دست بدهد. بطور عجیبی در چنین مواقعی همان چیزی که از آن می ترسید و همیشه سعی می کنید تا از آن دوری کنید، در زندگی به وقوع می پیوندد؛ و دلیل آن هم چیزی جز فقدان مکالمه میان شما دو نفر نیست. سعی کنید ابتدا با خود، و بعد هم با همسرتان روراست و صادق باشید. حداقل با این شیوه می توانید به قلب مشکلات نشانه رفته و راههای ایجاد صمیمت را سهل الوصول تر بنمایید. این امر خود به خود شما را به سمت برقراری رابطه جنسی مطلوب تر هدایت می کند. بنابراین اگر زندگی جنسی با همسر، چنگی به دلتان نمی زند، پیش از اینکه دست به هر گونه اقدامی بزنید، از خود سؤال کنید که آیا حتی برای یک بار شده که نیازهای خود را با او در میان بگذارید و او دست رد به سینه شما زده باشد؟!

 

شما می بایست گفتگوهای صداقانه در یک فضای کاملاً دوستانه و سرشار از عشق و محبت را در برنامه روزانه خود بگنجانید. با برگزار کردن جلسات گپ زدن خانوادگی، هر یک از افراد قادر می شوند که در وهله اول ارزش خود و سپس ارزش سایر افراد خانواده را درک کنند. بهتر است تصمیم قاطع بگیرید که به نمایشنامه درام زندگی خود پایان دهید و برای یک بار هم که شده خوب زیستن را تجربه نمایید..... با بیان صادقانه تفکرات، عقاید، و احساسات، تخم محبت را در زمین زندگی مشترک بکارید.....این امر هر یک از شما را در نظر دیگری جذاب تر و خواستنی تر جلوه می دهد.

 

بقای رابطه

 

تصور کنید که یک نفر به شما بگوید: "خوب چون من امشب دندان هایم را مسواک زدم، پس دیگر لزومی نمی بینم که هر شب این کار را تکرار کنم" چه ایده وحشتناکی! پس چرا زمانیکه رابطه ما ثبت شد و اطمینان خاطر حاصل پیدا کردیم که از این پس به یکدیگر تعلق داریم، از انجام خیلی از اموری که پیش از ازدواج انجام می دادیم، سرباز می زنیم؟ می توان مثل این امر را به بنزین درون ماشین تشبیه کرد. برای روشن کردن ماشین، بنزین لازم است اما اگر بخواهید به آخر خط برسید باید همواره باک بنزین را پر نگه دارید، در غیر اینصورت قادر به پیمودن مسیر نخواهید بود. نمی توانید بگویید چون من اول راه بنزین زدم، پس دیگر لزومی نمی بینم که باک را مجددا پر کنم! به علاوه... چک کردن روغن ماشین نیز فراموش نشود....( البته اگر می خواهید این ماشین عشق تا ابد به حرکت خود ادامه دهد) زمانی که می توان از بلیط های درجه یک استفاده کرد، چرا برخی از وسایل حمل و نقل احساس و علاقه ما یک لاستیک توخالی است که با آدامس به بدنه متصل می شود؟!

 

عشق و علاقه نیاز به مادیات ندارد. فقط کافی است در این راه ثبات قدم داشته باشید و نسبت به رفع مشکلات از خود همت نشان دهید. به خاطر بسپارید که این امر تنها نیاز به مقداری توجه و گفتگوی متقابل دارد، اما در صورتیکه نسبت به گفتگو از خود بی توجهی نشان دهید، آنگاه تعمیر آنچه از دست رفته، دشوار تر از آنچه فکرش را میکنید است.

 

پیش از اینکه اتهام زدن و بهانه گیری را شروع کرده و به همسر خود بگویید: "تو هیچ وقت....."، "تو اصلاً...." و یا عبارات تهاجمی و اهانت آمیز مشابه را به کار گیرید، چند لحظه بایستید و با صداقت کامل در مورد رابطه و همسر خود صحبت کنید. خطر پذیر باشید، ریسک کنید و گفتگو را به شخصه آغاز نمایید. با هم، و دست در دست هم، برای بهبود رابطه تلاش کنید و از امتحان کردن چیزهای جدید ترسی به دل راه ندهید. در آخر باید گفت که صمیمیت عمیق و تجربه رابطه جنسی لذت بخش نه تنها در مراتب مختلف به شما قدرت داده و جرات به شما هدیه می کند.... بلکه چه در اتاق خواب و چه در بیرون از آن.....مثلا میز آشپزخانه، حمام، ماشین و ... از جذابیت بسیار بالایی برخوردار می باشد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه رضايت جنسي همسر خود را جلب کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 533 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (1)

این مطلب یکی از موارد بسیار حساس و ضروری، در هر رابطه سالم زناشویی میباشد. پیش از اینکه لب به سخن بگشایید و بگویید: " عزیزم ما باید…" ابتدا به نصایح ما در این زمینه گوش کنید.

 

شما می توانید به راحتی با لب های زیبا و شیرین خود هر کس را اغوا کنید و با بذله گویی و شوخ طبعی خود او را شیفته خودتان سازید. اما متاسفانه زمانی که نوبت به بحث و گفتگو می رسد، هیچ یک از موارد بالا به شما کمک نمی کنند. زبانتان بند می آید و اصلا نمی توانید لب به سخن گفتن بگشایید. معمولا خانمها در یک چنین شرایطی سراغ کلیشه ها می روند و شروع می کنند به غر زدن و در مقابل، آقایون نیز شدیدترین حالت دفاعی را به خود می گیرند. به هر حال یکی از طرفین عصبانی شده به دیگری آسیب روحی می رساند و به طور کلی باعث انحراف هر دو از مسیر اصلی زندگی شان می گردد.

 

ما هم به همین دلیل اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم. مراحل آغازی در هر رابطه ای از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. شما باید تا حدی عواقب همه کارهای خود را در نظر بگیرید. ما راههایی را پیشنهاد می کنیم که از آن طریق بتوانید خیلی راحت تر مکالمه مسالمت آمیزی با هم داشته باشید. در ضمن با بهره گیری از این نکات، گفتگوی شما موثر و سودمند نیز خواهد بود.

 

نکته مکالمه ای 1 : هدفمند بودن

 

پیش از اینکه بحث های طعن آمیز را شروع کنید، باید به اهداف خود فکر کنید. "شارین ولف" نویسنده کتاب " تاکتیک های قرار ملاقات" معتقد است: "اشتباه اکثر خانم ها این است که خودشان هم نمی دانند از همسرشان چه می خواهند. آنها انتظار دارند که همسرشان پاسخ این سوال که ارتباطمان به کجا ختم خواهد شد را سریعا بدهند بدون اینکه خودشان جواب روشنی برای این پرسش داشته باشند."مطرح کردن این سوال اصلا عادلانه نیست.

 

به ارتباطی که در آرزوی آن هستید فکر کنید. آیا می خواهید صرفا با هم قرار ملاقات داشته باشید؟ قصد دارید در کنار هم زندگی کنید؟ تمایل به نامزد کردن دارید؟  سپس آمال رمانتیک خود را با حقایق موجود در زندگیتان تطبیق دهید. ممکن است آنقدر سرتان شلوغ باشد که زمان کافی نداشته باشید و یا شاید برنامه برای مسافرت ریخته باشید. گاهی آنقدر خانم ها غرق در آرزوی کسب تعهد از جانب آقایون می شوند که به هیچ وجه فکر نمی کنند که ممکن است خودشان آمادگی لازم برای این امر را نداشته باشند.

 

زمانی که تمام قضایا را با خودتان تحلیل و بررسی کردید، نوبت به آن می رسد که میزان علاقه نامزد خود را بسنجید. توجه: آیا او شما را در داخل برنامه های آینده اش شریک می داند؟ آیا خانواده اش را ملاقات کرده اید؟ آیا او در مقابل دوستانش با شما راحت است؟  تمام این موارد نمونه های خوبی برای نشان دادن نیات درونی او هستند. اما اگر او هفته ای یک مرتبه با شما بیشتر قرار نگذاشت و از کارهای خود زمانیکه با او نیستید صحبتی به میان نیاورد، شما بهتر است جایگاه اصلی خود را پیدا کرده و فکر او را از ذهنتان بیرون کنید.

 

نهایتا تحلیل کنید که آرزو هایی که در سر می پرورانید تا چه حد به واقعیت نزدیک هستند. "تینا" 26 ساله از تجربه شخصی اش با ما سخن می گوید: "پس از چند ماه که ما به طور تصادفی شروع کردیم به ملاقات هم، او از من خواست تا به طور رسمی نامزدی خودم با او را اعلام کنم. این امر برای من کاملا غیر قابل منتظره بود، چراکه ما فقط چندین قرار ملاقات ساده با هم داشتیم. من به او علاقه داشتم اما از آنجاییکه این پیشنهاد برایم کمی عجیب و غریب آمد، به خاطر همین تصمیم گرفتم تا با او قرار ملاقات نگذارم."

 

نکته مکالمه ای 2: انتخاب مکان مناسب

 

عکس العمل همسرتان، ارتباط تنگاتنگی به زمان و جو موجود دارد. شاید به نظر برخی از افراد، قبل و بعد از رابطه جنسی زمان مناسبی برای باز کردن صحبت باشد، اما باید به خاطر داشته باشید که این تفکر اشتباه است. او هر چقدر هم که آرام باشد، باز هم ذهنش به درستی واکنش نشان نمی دهد. و برای اینکه به نحوی به صحبت های خود با شما خاتمه دهد، بدون عمد، با تمام گفته هایتان موافقت می کند. همچنین زمانی که تصور کند شما او را به دام انداخته اید مثلا در ماشین، هنگام صرف یک شام رمانتیک، به هیچ وجه شاهد عکس العمل مناسب نخواهید بود. همچنین در مقابل دوستان و اقوام نیز باید دهان خود را ببندید؛ چراکه احتمال دارد او در معرض دید همگان با شما مشاجره کند.

 

بهترین زمان موقعی است که او در حال گرم کردن سر خود است. زمانی می توانید با یک مرد صحبت کنید که در حال انجام دادن یک فعالیت جسمی است. البته باید مراقب باشید که فعالیت او به نحوی باشد که بتواند همزمان بر روی حرف های شما نیز تمرکز کند. مثلا تمیز کردن میز پس از اتمام غذا و یا وقتی بی هدف کانال های تلویزیون را بالا پایین می کند، همه از موارد خوبی در این زمینه هستند.

 

برای برقراری ارتباط هر چه بهتر می توانید گفتگو را مثلا زمانی که از تماشای یک فیلم در سینما که هر دو از آن لذت برده اید، شروع کنید. او اگر نسبت به شما احساس نزدیکی کند با علاقه بیشتری در مورد رابطه خود با شما صحبت می کند.

 

نکته مکالمه ای 3: کلمات را به دقت انتخاب کنید

 

می توان با یک اشتباه لپی موجب غرق شدن یک کشتی شد پس باید خیلی مراقب حرف زدن خود باشید. مرحله اول: از لغات کلیشه ای استفاده نکنید. زمانیکه یک مرد ازهمسر خود عبارت "ما باید با هم صحبت کنیم" را می شنود، احساس می کند که قرار است مورد انتقاد قرار بگیرد. زمانیکه به او می گویید: "فکر می کنی رابطه ما به کجا ختم می شود؟" او یک حالت تدافعی به خود می گیرد. به جای استفاده از چنین عباراتی می توانید از جمله های مثبتی استفاده کنید تا او نیز تحت تاثیر قرار بگیرد. "نگار" 31 ساله از تجربه موفقیت آمیز خود با ما صحبت می کند: "من پس از گذشت 3 سال احساس نزدیکی خیلی زیادی به او پیدا کرده و با او مانوس شده بودم. با هم نشستیم به صحبت کردن در مورد تک همسری و بعد از یک بحث داغ، به نتیجه قابل قبولی دست پیدا کردیم. صحبت مستقیم و صادقانه با او باعث شد تا من به تمام خواست هایم برسم."

 

بهترین تکنیک این است که طوری اهداف خود را بیان کنید که در چهارچوب علاقه او قرار بگیرند. می توانید از عباراتی نظیر: "من داشتم در مورد ارتباطمون فکر می کردم، من احساس می کنم زمانیکه با هم هستیم خوشحالم، به این خاطر دوست دارم ارتباط کمی جدی تر شود؛ نظر تو در این مورد چیست؟" استفاده کنید. با ادای این کلمات او متوجه می شود که نظر شخصی اش برای شما اهمیت دارد و مجبور نیست همان جوابی که شما در انتظار شنیدن آن هستید را به زبان بیاورد.

 

یک رویکرد دیگر به ما آموزش می دهد تا با شوهر خود هدفمند، مستقیم، واضح و عقلانی گفتگو کنیم. استفاده از کلمات دو پهلو مانند: من احساس می کنم، من نیاز دارم.... باعث می شود تا او نتواند به خوبی منظور شما را درک کند. همچنین استفاده از کلمه من "نیاز" دارم شما را به او وابسته می کند و این مسئله خود یک نقطه تباهی بزرگی است.

 

اگر جواب مورد نظر خود را از او نگرفتید، نباید خیلی سریع عکس العمل نشان داده و خود را عصبانی و ناراحت کنید، بلکه باید همچنان خونسردی خود را حفظ کنید و اصلا کاری نکنید تا او نظر خود را تغییر دهد.

 

به جای این کار، باید با هم توافق کنید که این موضوع را در یک ملاقات دیگر، بیشتر تجزیه تحلیل کنید. و از زمان باقیمانده بیشترین لذت را ببرید. سعی کنید با افرادی که متعهل هستند رفت و آمد کنید تا این تصور غلط که با شروع ازدواج، زندگی به پایان خواهد رسید، از ذهن او پاک شود. زمانی که موقع گفتگو فرا می رسد، باید او را پیشاپیش از مقاصد خود آگاه کنید.

 

نکته مکالمه ای 4: قرارداد ببندید

 

زمانی که هر دو بر سر ابراز احساس بیشتر و پیشرفت در رابطه موافقت کردید، انتقال به مرحله بعدی را به آهستگی شروع کنید. در طول این زمان شوهرتان به اندازه کافی فرصت دارد تا در مورد تصمیم خود بیشتر فکر کرده و به این نتیجه برسد که تصمیم درستی اتخاذ نموده است.

 

پس از اینکه رابطه شما قدری صمیمی تر شد، رفته رفته او را به عنوان نامزد به خانواده و دوستان خود معرفی کنید. اما اگر شما با سرعت زیاد این کار را انجام دهید، او قدری آشفته شده و حتی اگر دوست داشته باشد، باز هم ترجیح می دهد از تمام این مسائل کناره گیری کند. سعی نکنید خیلی سریع به محل زندگی او اسباب کشی کنید. به جای این کار، آگهی های روزنامه پیرامون خرید و فروش ملک را بگیرید و در کنار او به دنبال خانه مناسب بگردید. با این کار او احساس می کند که در رابطه به اندازه شما سهم دارد.

 

باید توجه داشته باشید که آهستگی به معنای رکود نیست. به عنوان مثال اگر شما دو نفر با هم توافق کردید که کلید های آپارتمان هایتان را به هم بدهید و یک ماه از این قضیه گذشته باشد و او هنوز هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداده باشد، باید بدانید که او در حال وقت کشی کردن است. اگر واقعا از شرایط فعلی خود خسته شده باشید، می توانید به راحتی با او خداحافظی کنید. "سارا" در مورد رابطه قبلی خود اینچنین می گوید: " درست زمانی که در آستانه ازدواج قرار داشتم، نامزد قبلی ام آمد و گفت من واقعا تو را دوست دارم و دلیل اینکه هیچ گاه به تو پیشنهاد ندادم این بوده که احساس می کردم به من جواب مثبت نمی دهی؛ من هم یک کار احمقانه انجام دادم و 6 ماه دیگر در انتظار او نشستم. تصور می کردم او در حال آماده کردن سور و ساط ازدواج است. اما به تدریج متوجه شدم که کار او تنها وقت تلف کردن است. به او گفتم دیگر بیش از این نمی توانم صبر کنم و رابطه را تمام کردم.

 

شاید این پایان خوشی که همه به دنبال آن هستند نباشد، اما حالا شما می توانید به راحتی مردی را که به دنبال او هستید و او نیز از آمادگی کامل برای شروع یک زندگی مشترک اماده است، را پیدا کنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه در مورد "ازدواج" با نامزد خود صحبت کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 506 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

دنیایی را تصور کنید که در آن همه ی افراد مجرد روی پیشانیشان نوشته می شد و روی پیشانی افراد متاهل نیز وضعیتشان را می نوشتند. آیا به نظرتان زندگی اینطور شادتر نبود؟ مسلماً با این کار پیچیدگی زندگی کمتر می شد، مخصوصاً برای آن افرادی که پیوسته دنبال شخصی هستند تا به اندازه ی خودشان مشتاق برای ادامه رابطه باشد.

 

بله، اینطوری انتخاب ها در زندگی بسیار آسان تر میشد. اما حال که دنیا اینطوری نیست، ما باید با این واقعیت روبه رو شویم. اینکه بدانیم سمت چه کسی برویم که دست رد به سینه مان نزند کار دشواری است، اما باید یاد بگیریم.

 

کمی روی تکنیک های انتخاب همسر خودتان بیشتر دقت کنید و حرکاتتان را مرور کنید. من به شما کمک می کنم که بتوانید افراد مجرد را از متاهل تشخیص داده و بفهمید چه زمان یک شخص آمادگی لازم را برای برقراری رابطه دارد.

 

چه کسی آمادگی لازم را دارد؟

 

متاسفانه ما در دنیایی زندگی نمی کنیم که مجرد یا متاهل بودن افراد روی پیشانی هایشان حک شده باشد. تشخیص مجرد یا متاهل بودن بسیار دشوار و نیازمند زمان است و با یک دیدار قطعی نمی شود.

 

به خاطر داشته باشید که یک راه معین برای تشخیص این مسئله وجود ندارد. شما باید از ترفندها و راه های زیادی در این زمینه کمک بگیرید.

 

 

حالات ظاهری زنان مجرد

 

به اطراف نگاه می کند: در مهمانی ها و کلوب ها زنان متاهل معمولاً علاقه ای به اینطرف و آنطرف نگاه کردن نداشته و به دنبال همراهی برای خود نمی گردند. اما دخترهای مجرد پیوسته مشغول نگاه کردن به اطراف در جستجوی مردی برای همراهی هستند.

 

به شما نگاه می کند و لبخند می زند: نگاه کردن معمولاً جزء اولین علائم علاقه است. و اگر می بینید که زنی شما را عمیقاً نگاه می کند و لبخندی روی لبانش است، به این معنی است که دوست دارد شما را هم امتحان کند. پس جلو بروید.

 

با مردها در مهمانی صحبت می کند: اگر می بینید که زنی با مردها در فاصله های مختلف صحبت می کند، نشاندهنده ی این است که طالب گفتگو است. جلو رفته و سر صحبت را باز کنید تا بیشتر در مورد او بفهمید.

 

با سایر زوج ها با ناراحتی نگاه می کند: اگر از دور مشغول نگاه کردن به او هستید و می بینید که با ناراحتی به سایر زوج ها نگاه می کند، احتمالاً یاد زمان هایی افتاده است که خود نیز کسی را در کنارش برای همراهی داشته است. اینجاست که شما باید وارد عمل شوید.

 

حرکاتش به خوبی بیان می کند که مجرد است: زبان جسمانی یک فرد خیلی چیزها می تواند در مورد او بازگو کند. مطمئناً اگر زنی متاهل باشد موهای خود را افشان نمی کند و اینقدر به سادگی سمت مردها نمی رود. اگر اینقدر شجاعت دارید که به او نزدیک شوید، جلو رفته و ببینید که زبان جسمانی او چه می گوید:

 

کسی که به صندلی تکیه داده و دست به سینه نشسته است: "جلو نیا وگرنه با پاشنه ی کفشم می کوبم توی صورتت."

کسی که به آرامی بازو و پایش را لمس می کند: " بیا با هم صحبت کنیم."

زیاد صحبت میکند: اگر مثلاً با یکی از زنان همکارتان شروع به صحبت می کنید، و در یکی از این گفتگوها به شما می گوید که سگی به اسم جولی دارد، آشپزی زیاد می کند، هر هفته به باشگاه می رود، و به کلاس های هنری نیز می رود به این معنی است که مجرد است و همه ی این کارها را برای مشغول نگاه داشتن خود انجام می دهد.

 

معمولاً با دخترها برای گردش بیرون می رود: زنان متاهل اگرچه با دوستان دحترشان هم بیرون می روند اما وقت زیادی را هم برای بیرون رفتن با مردشان صرف می کنند. اگر می بینید که زنی فقط و فقط با دخترها بیرون می رود نشان دهنده این است که مردی برای بیرون رفتن با خود ندارد.

 

با سایر مردها می رقصد: اگر می بینید که زنی در یک میهمانی با مردهای متعدد و مختلفی می رقصد (و می دانید که با یک گروه دختر به آن مهمانی آمده است) می تواند نشاندهنده ی این باشد که با مردی رابطه ندارد و در صدد برقراری ارتباط و شروع یک رابطه است.

 

رفتاری بسیار دوستانه دارد: تجربه نشان می دهد که زنان متاهل در مقایسه با زنان مجرد رفتاری کمتر دوستانه با سایر مردها دارند. وقتی می بینید که زنی با همه مردها بسیار دوستانه و مهربانانه برخورد می کند، احتمال این وجود دارد که مجرد باشد.

 

خودتان بفهمید...

 

اگر فرد خاصی را در ذهن خود دارید، لزومی ندارد که همه ی این نکات را تند تند در مورد او امتحان کنید تا بفهمید که مجرد است یا خیر. می توانید این مسئله را خودتان به راحتی با نزدیک شدن به او و درخواست شماره تلفنش متوجه شوید. ممکن است بگوید که دوست پسر دارد، اما شما باید تلاشتان را بکنید.

 

اگر چنین چیزی گفت می توانید از او بپرسید که دوست پسرش چطور به او اجازه می دهد که تنها بیرون برود و با عکس العمل او می توانید پی به راست یا دروغ بودن حرفش ببرید.

 

در مواجه با یکی از همکاران این کار سختی است. چون نمی توانید مستقیماً جلو رفته و بپرسید دوست پسر دارد یا نه. برای چنین افرادی می توانید از همان راه هایی که قبلاً ذکر شد استفاده کرده و از حرکاتش پی به قضیه ببرید.

 

پس اگر دیدید که همه ی علائم در مورد او نشاندهنده ی این بود که مجرد است، همه علاقه و اشتیاق و توان خود را جمع کرده و به سمتش بروید. اگر شما را رد کرد، ناراحت نشوید و فکر کنید که متاهل بوده است. زنان دیگری هم برای انتخاب کردن هستند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه دختران مجرد را تشخيص دهيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 444 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترین گامهایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هستید که در آن لحظه همه چیز عالی و به بهترین نحو پیش رود و از آن مهمتر که میخواهید پاسخ وی مثبت باشد! این نکات را هنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:

 

 

1- مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید: واضح است نه! اما حقیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر همسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد  فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.

 

2- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید: پیش از آنکه پیشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتی اهداف 50 سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر با یکدیگر در مورد آن چه برای شما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگاری دارید یا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستید که مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.

 

3- از پدر و مادر وی اجازه بگیرید: شما ابتدا باید بدانید که آیا اگر پیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خوشنود میسازد یا خیر. این نکته شاید عجیب بنظر آید اما شما که نمی خواهید پدر زن و مادر همسر آینده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.

 

4- بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد: به پیشنهاد ازدواج همچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بطریقی طرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومانتیک است و یا اهل تفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستگاری کنید و یا روی دیوار درخواست خود را بنوسید؟

 

5- در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید: برای دخترها و زنان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی باشد. اما اگر توان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیقه وی اطلاع یابید. این کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یا مشاهده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تمایل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.

 

 

 6- مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد: هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، باید مطمئن باشید که پاسخ وی "بله" خواهد بود. شما میباست از قبل در مورد ازدواج به اندازه کافی صحبت کرده و کاملا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.

 

7- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید: شما ممکن است وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. اما عاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیمی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند.

 

8- پیشنهاد خود را از حفظ نکنید: صرفنظر از آنکه کجا و چگونه پیشنهاد ازدواج می دهید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبت به وی همراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بزنید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یک فرد استثنایی بوده و چرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. باید جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات!

 

9- مکان و زمان مناسب را بیابید: مکانی که پیشنهاد ازدواج می دهید می تواند: رستوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد که برای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فاکتور زمان نیز بسیار مهم می باشد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبانی است، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد.

 

10- او را دستپاچه نکنید: شما ممکن است بخواهید پیشنهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! اما مراقب باشید اشتیاق بی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مرکز توجه دیگران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.

 

11- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید: صرفنظر از همه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او ممکن است دستپاچه شده و یا هیجان زده گردد و یا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: "بله-خیر" و یا "شاید". شما ممکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید اما از پیش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.

 

12- اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید: همواره احتمال آن که وی "نه"بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عدم آمادگی وی را جویا گردید. وی ممکن است تنها به زمان بیشتری نیاز داشته باشد و یا آن که اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی به آن ببرید تا آنکه پس از ازدواج.

 

13- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید: زمان معینی برای پیشنهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت 2 هفته از آشنایی خود با وی پیشنهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنهاد ازدواج هنگامی است که شما برای مدتی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می توانید پیشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه پيشنهاد ازدواج دهيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 307 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

مطالبی که در این مقاله در اختیار شما قرار می دهم، تنها مربوط به تازه دامادها و نوعروس ها نیست، بلکه برای هر زن و مردی که می خواهند از به وجود آمدن کسالت و رکود در ارتباط خود پرهیز کنند، کاربرد دارد. در مواقعی، همه ما احساس می کنیم که زندگی مشترکمان خارج از نظم و هماهنگی گذشته می شود.

 

به نظر می رسد که اغلب خانم ها و آقایون در چند ماه بعد از ماه عسل خود احساس دلتنگی می کنند. آیا این افت در رابطه، قابل اجتناب می باشد؟ اگر نکات زیر را رعایت کنید به طور حتم قابل پیشگیری می باشند.

 

اصل#1: عصبانیت خود را برای مدت طولانی ادامه ندهید

"مریم" و "علی" تا نیمه های شب با هم بحث و مشاجره می کردند. سرانجام هر دو آنقدر خسته و خواب آلود شدند که توانایی ادامه بحث را نداشتند. زمانی که به تخت خواب رفتند، هر یک با زبان خود گلوله ای آتشین را به سوی دیگری پرتاب می کرد و هر کدامشان می خواستند حرف آخر از زبان خودش در آید؛ در همین حال هر دو به خواب فرو رفتند.

 

صبح روز بعد کن زود تر از خواب بلند شد و برای اینکه صبحانه را در کنار مریم میل نکند، زودتر به محل کار خود رفت. تا ظهر با او تماس تلفنی نگرفت و او را در جریان برنامه های روزانه خود قرار نداد. زمانیکه به خانه برگشت برای چند ساعت اصلا با هم صحبت نکردند. هفته ها طول کشید تا عصبانیت آنها به طور کامل فروکش کند و همین امر سبب شد تا در مقابل یکدیگر شکیبایی به خرج ندهند و هنگام بروز موقعیت های مشابه خیلی زود از کوره در بروند. برای انها دست یابی به نزدیکی عاطفی که قبلا داشتند کمی دشوار به نظر می رسید.

 

کتاب های آسمانی به ما پیشنهاد می کنند که ما: "نباید با خشم و غضب خود منجر به غروب خورشید زندگی خود بشویم" البته این مطلب به آن معنا نیست که شما نباید هیچ گاه در زندگی عصبانی شوید. زمانی که ما با کسی صمیمی هستیم، به وجود آمدن عصبانیت و رنجش یک امر کاملا طبیعی است چرا که رفتار و عقاید او برایمان اهمیت دارد و در مقابل آنها از خود عکس العمل نشان می دهیم. کتاب های آسمانی به ما دستور نداده اند که هرگز حق عصبانیت نداریم، بلکه به ما گوشزد می کنند با گرد و خاکی که از روی عصبانیت بلند کنیم سبب غروب خورشید زندگیمان نشویم. نکته ای که باید رعایت کنیم این است که مشکل خود با همسرمان را باید پیش از انجام هر گونه کاری: چه رفتن به محل کار چه مسافرت و یا بازی کردن، حل نماییم. وقتی قرار است که یکی از زوجین برای مدت زمانی دور از همسر خود باقی بماند، رابطه باید حالت نرمال و صمیمانه خود را داشته باشد. اگر چنین نباشد، آسیب های احساسی فراوانی به دو طرف وارد می آید و هر دو نفر در معرض وسوسه های شیطانی بیشتری قرار می گیرند.

 

اصل#2: با پرهیز از سکس یکدیگر را مجازات نکنید

زمانی که "امین" قرار خود با همسرش "زهره" برای رفتن به رستوران را فراموش کرد، زهره بسیار ناراحت شد و از برقراری ارتباط جنسی با او خودداری کرد. امین تا دیر وقت در محل کار خود مانده بود و یک ساعت پس از اینکه رزرو میز باطل شده بود به خانه برگشته بود. امین از زهره عذر خواهی کرد، اما احساسات او آسیب دیده بودند.

 

زمانی که هر دو به تخب خواب رفتند، امین او را به حالت دلجویی و نوازش در آغوش گرفت و طوری رفتار کرد که گویا تمایل به معاشقه دارد. اما زهره خنده ای از روی تمسخر نثار او کرد و بدون اینکه حرفی به زبان بیاور پشت به او کرد و چشمانش را بست. امین در حالیکه تمام طول شب به سقف نگاه می کرد، بسیار رنجیده و آزرده شده بود. شکاف میان آن دو تا کیلومترها زیاد شده بود و امین احساس می کرد همسرش او را رد می کند و نسبت به او دوری می ورزد.

 

امین باید برای قرار شامی که با زهره گذاشته بود، اهمیت بیشتری قائل می شد. بی توجهی او باعث شد یک شب فراموش نشدنی خراب شود و زهره نیز احساس ناراحتی کند. البته همه شما این مثل را که می گوید: "دو اشتباه منجر به درست شدن کارها نمی شود" را شنیده اید.

 

"احسان" به زوج های جوان توصیه می کند که: "تا زمانی که از یکدیگر به رضایت کامل نرسیده اید، هیچ گاه همدیگر را از وجودتان معزول نکنید."

 

همه ما باید با زهره همدردی کنیم. او آزرده شده بود و قصد داشت تا به امین بفهماند که چقدر تحمل این قضیه برایش سخت است. شاید هم به نوعی قصد تلافی کردن داشت. کتاب آسمانی به ما می گوید که از یکدیگر انتقام نگیریم و در مقابل هم شکیبا و صبور باشیم. با خودداری از برقرای رابطه جنسی،زهره، امین را خیلی بیشتر آزرده خاطر ساخت. در این زمان امین نیز دل خوشی از او پیدا نکرد. زهره نه تنها او را از خودش دور نمود بلکه فرصت آشتی کردن به وسیله یکی شدن جسمانی را نیز از بین برد. تنها نتیجه ای که او از این کار گرفت، آزرده ساختن برد بود. اگر هدفش این بود پس بدون شک به آن دست پیدا کرد.

 

زن و شوهر ها هیچ گاه برای تنبیه کردن یکدیگر نباید از برقراری رابطه جنسی خودداری کنند چراکه خداوند غریزه جنسی را به عنوان راهی برای تجلی عشق و احساسات در وجود انسان ها قرار داده است. درست نیست از آن به عنوان هربه ای برای جر و بحث و نیازمند جلوه دادن دیگری سوء استفاده کنید.

 

اصل#3: براورده نکردن نیازهای او را تقصیر مشکلات زندگی نگذارید

"محسن" دو شغل مختلف را انجام می داد تا بتواند اجاره های عقب افتاده خانه ای را که با "مینا" در آن زندگی می کردند را بپردازد. شب ها هنگامیکه به خانه بر می گشت آنقدر خسته بود که فقط می خواست بخوابد، اما مینا برای او برنامه های دیگری داشت. او انتظار داشت که شوهرش در مورد کارهایی که در طول روز انجام داده با او صحبت کند و خودش نیز تمام وقایع روزانه خود را برای او شرح دهد. او انتظار داشت تا برای شام در کنار هم بنشینند و موقع خواب نیز او را "ناز و نوازش" کند. اما محسن همیشه دوست داشت به سرعت به خواب برود و آنقدر انرژی نداشت تا با او معاشقه کند. زمانی که مینا اعتراض می کرد شوهرش به او اطمینان خاطر می داد که زمانی که کارهایش کمتر شوند، همه چیز تغییر خواهد کرد.

 

پس از چند ماه محسن به اندازه کافی پس اندازه کرد و تمام هزینه ها پرداخت شد. او دیگر مجبور نبود تا بر سر دو کار مختلف برود، اما هنوز هم همان طبع سرد و غیر صمیمی در او مشاهده می شد. زمانی که خانمش از او در مورد این مسئله سوال می کرد او می گفت قول می دهد زمانیکه استرس ها کمتر شود و بیشتر استراحت کند، همه چیز مثل روز اول شود. به نظر می رسید که فقط قصد دارد بهانه های مختلف برای مینا بیاورد.

 

برآورده نکردن نیازهای مینا از سوی محسن به دلیل مسئولیت های سنگینی که بر دوش داشت، نبود؛ بلکه عدم اهمیت به نیاز های او برایش به صورت یک عادت در آمده بود و به جای اینکه مسئولیت کارهایش را به عهده بگیرد سعی می کرد مسائلی را سرزنش کند که از کنترلش خارج هستند. تنها راه حل آنها این بود که محسن می بایست بدون توجه به مشکلات زندگی، رفع نیازهای همسرش را در راس کارهای خود قرار دهد. هیچ چیز مهمتری از براورده ساختن نیازهای همسران وجود ندارد و نباید این چنین تصور کرد که صرفا با بی توجهی به این نیازها، آن خواست ها و نیازها به خودی خود از بین خواهند رفت.

 

اگر براورده ساختن نیازهای همسرتان آنچنان که باید و شاید برایتان اهمیت داشته باشد، هیچ گاه اجازه نخواهید داد که مشکلات زندگی نزدیکی و صمیمیت شما را از بین ببرند.

 

همه چیز ختم می شود به...

اگر هر زن و شوهری، مسائل مربوط به همسر خود را در راس کارهایش قرار دهد، هیچ یک از موقعیت های بالا پیش نخواهد آمد. اگر چه هیچ انسانی کامل نیست، بنابراین راه حل این است که در قبال همسران خود صبور باشیم و همیشه سعی کنیم تا بهترین زن و یا شوهری که می توانیم باشیم.

 

اگر قادر به اجرای سه اصل ذکر شده باشید به راحتی می توانید از سختی ها و رکودهای ایجاد شده در زندگی های زناشویی جلوگیری کنید. با این همه بد نیست به یک مثل قدیمی یونانی در مورد عشق نیز گوش کنید:

 

"عشق حسد، تکبر و غرور نیست، بلکه بردباری و شفقت است. خشم و گستاخی و خود محوری نیست. عاشق به آسانی خشمگین نمی شود و خطاهای طرف مقابل را ثبت و ضبط نمی کند. عشق با شرارت و دروغ رابطه ای ندارد بلکه در حقیقت متجلی خواهد شد. از شما محافظت می کند، اعتماد به وجود می آورد، نیازمند پشتکار بوده و با امید همراه است

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه پس از ماه عسل از رکود زندگي جلوگيري کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 375 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

اگر به تازگی خبردار شده اید که همسرتان باردار است، حتماً خیلی هیجان زده شده اید. شاید فکر کنید احساسی که الان تجربه می کنید فقط توام با شادی و خوشبختی باشد اما واقعیت این است که برای خیلی از مردانی که برای بار اول می خواند پدر شوند، احساسات دیگری هم است که باید تجربه کنند.

 

اگر احساس شوک، هراس، دست پاچگی، و ترس می کنید و یا فکر می کنید که هنوز آمادگی آنرا ندارید، ناراحت نباشید، تنها نیستید و خیلی های دیگر هم مثل شما هستند. این هم مثل هر تغییر عمده دیگر در زندگی، نیاز به یکسری اصلاحات و تعدیلات خاص دارد. و اگر این بارداری ناخواسته بوده—که به جرات می توان گفت نیمی از بارداری ها ناخواسته است—ممکن است احساسات در شما شدیدتر هم باشد.

 

لازم نیست به خاطر داشتن چنین احساسی، احساس گناه یا اضطراب کنید؛ این مسئله کاملاً طبیعی است. گرچه نمی توانید از بروز چنین احساساتی جلوگیری کنید، اما راه هایی هست که از طریق آن بتوانید راحتی بیشتری با این بارداری، تصور پدر شدن و آمادگی های لازم برای آن پیدا کنید.

 

ممکن است پدر شدن در ابتدای بارداری همسرتان توام با ترس و تردید باشد. شاید هربار که درمورد آن فکر می کنید، بدترین داستان ممکن به ذهنتان می رسد.

 

در اینجا به برخی جزئیات و سوالاتی که ممکن است از همان ابتدا به ذهنتان رسوخ کند اشاره می کنیم و درضمن ایده هایی برای کمک به شما پیشنهاد می کنیم.

 

آیا من قدرت نگهداری و مراقب از یک بچه را دارم؟

 

هیچ کس با علم و دانش این مسائل به دنیا نمی آید—نه حتی همسر باردارتان—به همین خاطر است که کلاسهای مخصوص بچه داری و بارداری وجود دارد. برحسب آنچه در منطقه شما موجود است، می توانید در کلاسهای بارداری شرکت کنید، حتی وقتی تازه 12 هفته از بارداریتان گذشته است. همچنین در بعضی مناطق کلاسهایی وجود دارد که فقط مخصوص کسانی که برای بار اول پدر می شوند تشکیل شده است.

 

در بسیاری از این کلاسها، شما یاد می گیرید چطور پوشک بچه عوض کنید، بچه را بغل کنید، به بچه غذا بدهید و چه بکنید که بعد از غذا آروغ بزند، بچه را بخوابانید، صندلی بچه را در ماشین نصب کنید، و محیط خانه را برای بچه آماده کنید. همچنین یاد می گیرید که وقتی به بیمارستان می رسید ماشینتان را کجا پارک کنید، با وضع حمل چطور برخورد کنید، و وقتی از بیمارستان می آیید با بچه و همسرتان چطور برخورد کنید.

 

در کنار این آموزش ها، با مردان دیگری هم برخورد کرده و آشنا می شوید که همان تجربه را از سر می گذرانند و ممکن است احساساتی مشابه شما داشته باشند. این می تواند کمک بزرگی برای شما باشد. پرستاران و آموزش دهنده های مراقبت از نوزاد که این کلاسها را اداره می کنند، با پدرهایی روبه رو بوده اند که وضعیت روانی و احساسی مشابه شما داشته اند، پس لازم نیست از کمک خواستن از آنها واهمه داشته باشید یا خجالت بکشید.

 

چطور باید پدر خوبی باشم؟

 

یادتان باشد اجباری نیست که از عهده همه مسئولیت های پدری یکدفعه ای برآیید. در سالهای اول، بیشتر مسئولیت پدری شامل مهارت هایی می شود که می توانید با تمرین و یادگیری آنها را تقویت کنید. می توانید خیلی از این مهارت ها را در کلاس های مخصوص و ویژه بارداری و بچه دار شدن یاد بگیرید.

 

این هم مثل نقش ها مختلف دیگری می ماند که در زندگی عهده دار می شوید. وقتی ازدواج کردید، به طور خودکار نمی دانستید که چطور شوهر خوبی باشید. با گذشت زمان در کنار همسرتان آن را آموختید.

 

قبل از اینکه بخواهید برای فرزندتان قانون و مقررات بگذارید، به او رانندگی یاد بدهید، راهنمای اخلاقی او شوید، و درمورد انتخاب شغل حمایتش کنید، زمان بسیار زیادی دارید. همه این فرصت ها برای آموزش فرزندتان یکی یکی پیش می آید و وقتی زمانش برسد، درست مثل یک پیشرفت طبیعی می ماند. اگر نیاز به راهنمایی داشتید، منابع بسیار زیادی برای شما در جامعه وجود دارد.

 

صحبت کردن با پدرهای دیگر و استفاده از تجربیات آنها می تواند بسیار کمک کننده باشد. اگر احساس می کنید مسئله و مشکلی درمورد پدر خودتان دارید که باید حلش کنید، ایده بسیار خوبی است که قبل از به دنیا آمدن بچه با کسی در اینباره صحبت کنید—مثلاً یک مشاور یا یکی از اعضای خانواده—تا مانعی بر سر راه رابطه تان با فرزندتان ایجاد نکند.

 

چطور باید از عهده هزینه های اینکار برآیم؟

 

جای سوال نیست که غذا دادن، لباس پوشاندن، و آموزش دادن به یک انسان دیگر هزینه های بسیار زیادی را برایتان می تراشد. اما راهکارهایی هست که برای کاهش استرستان درمورد هزینه های مالی این مسئله می توانید انجام دهید.

 

خوب است که بلافاصله بعد از به دنیا آمدن بچه، برآوردی از هزینه های احتمالی خود انجام دهید. بیمه گذار شما، کارفرمایتان، یا کارفرمای همسرتان می توانند برآوردی از هزینه ها برای شما انجام دهند. خیلی از اداره ها و شرکت ها وام های ویژه ای را برای افرادی با شرایط شما اختصاص می دهند و می توانید در این رابطه از کارفرمای خود سوال کنید.

 

همچنین می توانید از یک برنامه ریز مالی برای مدیریت مالی راهنمایی بگیرید.

 

همچنین می توانید با والدینی که تازه پدر یا مادر شده اند در این باره صحبت کنید، از تجربیات آنها استفاده کرده و درمورد هزینه های غیرقابل پیشبینی و غیرمنتظره سول کنید.

 

می توانید یک حساب بانکی باز کنید و در آن برای هزینه های جدید فرزندتان پس انداز کنید. می توانید هر هفته چند هزار تومان را برای خرید پوشک بچه و وسایلی از این قبیل پس انداز کنید. روزی که فرزند شما به این دنیا می آید، نیاز های مالی کوچک و بزرگ او شروع می شود.

 

یادتان باشد هزینه های زیادی هم برای بارداری همسرتان و نوزاد تازه به دنیا آمده تان هم هست که نیازی نیست پرداخت کنید. برای مثال، اگر شما و همسرتان تصمیم بگیرید که نوزادتان از شیر مادر تغذیه کند، می توانید هزینه مربوط به خرید شیر بچه را در ماه های اول پس انداز کنید. همچنین، خیلی از خانواده ها لباسهای نوزادی فرزندانشان را به نوزادان تازه به دنیا آمده دیگر می دهند.

 

آیا این انتهای استقلال من است؟

 

پدر شدن مساوی پایان فعالیت های لذت بخش زندگیتان نیست. درست است ممکن است نتوانید در چند ماهه اول به اندازه کافی بخوابید یا برای خودتان وقت داشته باشید. اما کم کم با بزرگتر شدن بچه فراغت بیشتری پیدا می کنید، چون فرزندتان دیگر می تواند ساعت های طولانی تری بخوابد و شما و همسرتان فرصت هایی برای انجام فعالیت هایی که از آن لذت می برید، به همراه هم یا به تنهایی، پیدا خواهید کرد. همچنین، مهم است که در این دوران دوش به دوش هم کار کنید، و مسئولیت های بچه داری را در کنار هم انجام دهید.

 

همچنین به یاد داشته باشید که در سالهای اول زندگی، می توانید فرزندتان را هم در فعالیت هایتان شرکت دهید. مثلاً وقتی یک مسابقه فوتبال تماشا می کنید یا روزنامه و کتاب می خوانید، فرزندتان را می توانید کنارتان بنشانید. حتی می توانید فرزندتان را در کالسکه گذاشته و با او به پیاده روی بروید.

 

خیلی خوب است که با کسانیکه آنها هم به تازگی بچه دار شده اند، آشنا شوید. آنها می توانند تجربیاتشان را در اختیار شما گذاشته و از تجربیات شما استفاده کنند.

 

یادتان باشد خیلی ساده است که تصور کنید وقتی بچه تان به دنیا می آید، همه اوقات فراغتتان را از دست می دهید اما باید تازمانیکه فرزندتان به دنیا می آید صبر کنید تا ببینید چقدر از بودن کنار او لذت می برید.

 

به دنیا آمدن بچه چه تاثیری بر زندگی زناشویی و جنسی ما خواهد داشت؟

 

وقتی همسرتان باردار است، تغییرات فیزیکی، هورمونی، و احساسی شگرفی در او به وجود می آید که می تواند بر حال و هوا و روحیه هر دوی شما تاثیر بگذارد.

 

کنار آمدن با بدخلقی و دمدمی بودن خیلی سخت است، مهم نیست که دلیل آن چه باشد. اما باید درک و صبر داشته باشید. هر تغییر هورمونی که در زنان باردار به وجود می آید، تقریباً در ماه چهارم بارداری تثبیت می شود. شما می توانید به همسرتان کمک کنید با استرس ناشی از بارداری خیلی خوب کنار آید.

 

اگر احساس خوبی نسبت به رابطه با همسرتان ندارید، خوب است که فوراً درمورد آن با او گفتگو کنید. بسیاری از زوج ها اشتباهاً تصور می کنن که بچه باعث نزدیک تر شدن آنها به هم می شود. اما بچه نمی تواند رابطه ای که در حال فروپاشی است را درست کند—این وظیفه شما و همسرتان است. و هرچه زودتر مسائل و مشکلات بین خود را حل کنید، زودتر از پدر یا مادر شدن احساس راحتی خواهید کرد.

 

راه های مطمئن زیادی برای انجام سکس در طول بارداری وجود دارد، البته به شرط اینکه بارداری همسرتان کاملاً بی خطر از سقط جنین یا وضع حمل زودرس باشد. می توانید با پزشکتان، یا پرستار همسرتان در این رابطه صحبت کنید و راهنمایی بخواهید و از خطراتی که می تواند شما، همسرتان یا نوزاد را تهدید کند، مطلع شوید. از پرسیدن هرگونه سوال خجالت نکشید چون این افراد به پاسخ دادن به چنین سوالاتی عادت دارند. در اینجا هم مثل سایر موقعیت های بارداری، شما و همسرتان باید خیلی رک و راست با هم صحبت کنید.

 

البته، فقط اینکه انجام سکس در طول دوره بارداری خالی از اشکال است دلیل بر این نیست که شما و همسرتان میل به انجام آن دارید. در خیلی از زوج ها، میل جنسی و راحتی در انجام آن در دوره های مختلف بارداری تغییر می کند و هر دوی آنها به این تغییرات عادت می کنند. بازهم می گویم، حتماً باید باز و رک در این زمینه با هم گفتگو کنید.

 

با وضع حمل چطور کنار بیایم؟

 

هیچ قانونی نیست که بگوید وقتی بچه از شکم مادر بیرون می آید شما باید آنجا باشید و او را بگیرید، ناف او را ببرید یا حتی در اتاق زایمان حضور داشته باشید. درواقع، در کلاس های ویژه بچه داری، شما درمورد تکنیک ها کنترل درد آموزش می بینید که وقتی همسرتان در حال به دنیا آوردن بچه است، می توانید بالای سر همسرتان بایستید. اما بهتر است اول با همسرتان در این رابطه صحبت کنید و کاری را انجام دهید که او راحت تر است.

 

اینکه از غش کردن بترسید مسئله ای کاملاً عادی و متداول است، اما واقعیت این است که مردان کمی این اتفاق برایشان می افتد. درواقع، خیلی از مردها بعد از مشاهده زایمان می گویند کمتر از آنچه فکر می کردند، در عمل خون دیده اند.

 

مردم می گیوند که در تولد و به دنیا آوردن بچه همه کارها بر گردن زن است اما شما، بعنوان همسر نقش بسیار مهمی در این مسئله ایفا می کنید. همسر شما به کسی نیاز دارد که خواسته ها و نیازهای او را برآورده کند. مدت زمان زیادی قبل از به دنیا آمدن نوزاد، باید درمورد کنترل درد، داروها، و درمان با همسرتان صحبت کنید تا وقتی بچه به دنیا می آید خواسته های او را برآورده کنید.

 

اگر اتفاق بدی بیفتد چه؟

 

پزشک شما احتمالاً هشدارهایی در رابطه با یکسری اشکالات و مشکلاتی که ممکن است اتفاق بیفتد به شما خواهد داد، به ویژه اگر سن شما و همسرتان بالاتر باشد. همچنین آزمایشات مختلفی از شما و همسرتان گرفته می شود تا نقوص یا مشکلات احتمالی برای سلامتی نوزاد پیشبینی شود. شنیدن اینها ممکن است وحشتناک باشد.

 

بله، ممکن است اتفاقات بدی هم بیفتد. اما شما می توانید کارهای زیادی برای کمک کردن به همسرتان—و فرزند هنوز به دنیا نیامده تان—انجام دهید تا هر دو آنها سالم و سلامت بمانند.

 

چه کارهایی می توانید انجام دهید؟

 

همانطور که با همه استرس های ناشی از پدر شدن کنار می آیید، می توانید اقداماتی انجام دهید تا این تصویر وحشت آور و انتزاعی، برایتان واقعی تر و کنترل پذیرتر شود.

 

اگر خانواده های دیگری را می شناسید که تازه بچه دار شده اند، گذراندن وقت با آنها خیلی برایتان مفید خواهد بود. اما چنین خانواده ای را نمی شناسید، پزشک همسرتان یا مرکز آموزشهای بچه داری محل می تواند به شما کمک کند.

 

خیلی خوب است که در همه قرار ملاقات های پزشکی دوران بارداری همراه همسرتان باشید. در این ملاقات ها می توانید از پزشک سوالات خود را بپرسید، اطلاعات بیشتری پیدا کنید، ضربان قلب بچه را بشنوید و تصویر بچه را در سونوگرافی ببینید.

 

همچنین می تواند به شما برای آماده کردن خانه برای بچه کمک کند. به این ترتیب، می توانید از مهارت هایی که دارید برای مراقبت از نوزاد استفاده کنید.

 

به یاد داشته باشید که اضطراب برای بارداری و پدر شدن درست مثل اضطرابی است که می تواند درمورد هر موضوع دیگری بر شما غالب شود. می توانید از استراتژی های مقابله با استرس استفاده کنید. ورزش، تماشای فیلم، خواندن کتاب، گوش دادن به موسیقی و از این قبیل کارها، از جمله این استراتژی هاست.

 

صحبت کردن درمورد آن

 

ارتباط کلامی و گفتگو برای زوج هایی که منتظر به دنیا آمدن بچه هستند، می تواند مانع بزرگی باشد. حتی قبل از اینکه مادر باردار خود بروز دهد، تغییر و تحولات فیزیکی در او اتفاق می افتد که همه خاطر نشان می کند بچه در راه است و زندگی او باید به کلی تغییر یابد. به همین دلیل ممکن است بخواهد خیلی درمورد این بارداری صحبت کند. اما شما برای اینکه از نظر احساسی و عقلی با این وضعیت و این تغییر کنار بیایید به زمان نیاز دارید. و ممکن است آمادگی حرف زدن درمورد بچه و بارداری را نداشته باشید.

 

اگر این آمادگی را ندارید، انتخاب های زیاد دیگری پیش روی شماست. ممکن است صحبت کردن با دوستان، اقوام یا سایر مردهایی که به تازگی پدر شده اند برایتان راحت تر باشد. آنها می توانند به شما اطمینان خاطر دهند و توصیه ها و پیشنهادات سازنده و مفیدی برایتان داشته باشند.

 

بسیاری از بیمارستانها و مراکز آموزش بچه داری متخصصینی دارند که در صحبت کردن و کار کردن با پدر و مادرهای جدید بسیار باتجربه هستند.

 

یادتان باشد که میلیون مرد میلیون ها سال است که مثل شما پدر بودن را تجربه میکنند. هیچ اکسیر جادویی وجود ندارد که بخورید تا بتوانید پدر خوبی باشید و اینکه فقط در دلتان بدانید که چطور باید پدر خوبی باشید، شما را یک پدر نمونه نمی کند. کارهای زیادی هست که می توانید انجام دهید تا برای پدر شدن آماده شوید. خوشبختانه منابع زیادی در اختیار شماست و می تواند برایتان کمک کننده باشد. فقط باید دست دراز کنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه پدر خوبي باشيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 398 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

اغلب افراد مجرد میل دارند بدانند که چگونه و کجا باید عشق حقیقی را بیابند. در این مقاله به 8 نکته کاربردی و بسیار سودمند برای دستیابی به یک عشق حقیقی اشاره گردیده است:

 

1- باور داشته باشید که شما هم می توانید

به یک رابطه دراز مدت، رمانتیک و شگفت انگیز دست یابید اغلب افراد مجرد در آرزوی داشتن یک رابطه فوق العاده می باشد. اما تعداد معدودی از آنان محقق شدن چنین رابطه ای را باور دارند. برای مجردها حتی ملاقات با یک فرد جذاب، سازگار و دلخواه یک امر ناممکن قلمداد میگردد. این بسیار حائز اهمیت است که شما به این امر ایمان داشته باشید که: آشنایی با یک فرد مناسب و تشکیل یک رابطه دراز مدت و حتی مادام العمر برای شما نیز امکان پذیر است. به خاطر داشته باشید که باور و ایمان نیمی از پیروزی در هر کاری میباشد.

 

2- فرد مناسب حال خود را تعریف کنید

بهترین شیوه برای انجام این کار آن است که بهترین دوستان خود را در نظر گرفته و ویژگیها و صفاتی که از نظر شما بسیار قابل ستایش میباشند را در آنها شناسایی کنید. شریک زندگی آینده شما میباید از همان ویژگیها و صفات اخلاقی برخوردار باشد. اگر از نظر شما ویژگیهایی نظیر بالندگی معنوی، حس شوخ طبعی، مهربانی و یا تحصیلات عالیه تحسین برانگیز میباشند، شریک آینده شما نیز باید از آن خصوصیات برخوردار باشد. و چنانچه شما اعتقادی به وجود چنین فردی ندارید بهتر است به مرحله نخست بازگردید.

 

3- بیاموزید چگونه افراد ناشایست و نامناسب حال خود را شناسایی کنید

این نباید کار دشواری برای شما باشد. فردی که صفات و ویژگیهای دلخواه و ارزشمند شما را بروز نمیدهد به عنوان یک شریک تازه نامناسب میباشد. همچنین فردی که تنها در حضور شما رفتارهای خوشایند و خوب از خود به نمایش میگذارد و نه شخص دیگری، باز برای شما نامناسب میباشد. علاوه بر آن افرادی که در پیشبرد رابطه شتابزده عمل میکنند نیز شایسته برقراری رابطه نیستند. اینگونه افراد معمولا سبب دلشکستگی شما میگردند.

 

4- با افراد نامناسب حال خود رابطه برقرار نکنید

چنانچه با فردی که فاقد خصوصیات دلخواه شما میباشد وارد رابطه گردید، تنها ناکامی و اندوه را متوجه خود ساخته اید. زیرا چندی از رابطه شما نخواهد گذشت که شروع به تغییر وی مطابق همان ویژگیهای دلخواه خود خواهید کرد. اما شریک شما بطور طبیعی در مقابل این تغییر از خود مقاومت نشان خواهد داد. عدم توانایی وی در برقراری ارتباط و یا گوش دادن به صحبتهای شما و یا برآورده سازی نیازهایتان موجب میگردد که آنها را به اشتباه نشانه عدم علاقمندی به خودتان تلقی کنید. اما تنها واقعیت آن است که شما فردی را برگزیده اید که متناسب و برازنده تان نیست.

 

 

5- خود را در محیطهایی قرار دهید که فرد مورد نظر شما در آنجا به فعالیت میپردازد

به فرض اگر در آرزوی برقراری رابطه با یک ورزشکار میباشید، قطعا وی را در سینما نمیتوانید بیابید و یا چنانچه در جستجوی یک موسیقی دان هستید باید وی را در محافل موسیقی بیابید. بنابراین برای یافتن عشق دلخواه خود میباید از خانه خارج گردید.

 

6- بر ترس خود از آنکه طرد گردید و یا مجددا تنها بمانید غلبه کنید.

تمام روابط در مقطعی از زمان پایان خواهند یافت. برخی با جداییها، برخی با طلاق و برخی نیز با مرگ. هیچ ضمانتی در زندگی وجود ندارد و عشق نیز از این مسئله مستثنا نمیباشد. هر زمان که شما عاشق فردی میگردید ناخواسته خود را در معرض طرد شدگی و ناکامی قرار میدهید. آخرین باری که در عشق شکست خورده اید را بخاطر می آورید؟ همانگونه که مشاهده میکنید شما دست نخورده باقی مانده و جان سالم بدر برده اید. پس آنقدر ها هم طرد شدن وحشتناک نیست.

 

7- از وابستگی خودداری کرده و سعی کنید آزاد زندگی کنید.

به زندگی عادی خود مشغول باشید و تنها اندکی در پی مجذوب ساختن فرد دلخواه خود. افراد مجردی که تمام توجه و انرژی خود را معطوف مجذوب ساختن شریک زندگی دلخواه خود میگردانند، خود را از داشتن یک شریک مناسب و خوب محروم میسازند ( با بی اعتنایی به موردهای مناسب بالقوه). و همچنین افراد مجردی که از نداشتن یک رابطه و شریک خوب پیوسته محزون و دلسرد میباشند، در عوض آنکه وقت خود را هدر خیالپردازیهای آرزوهای خود کنند، بهتر است ابتکار عمل را بدست گرفته و برای خودشان زندگی و موقعیتهای شگفت انگیزی خلق کنند.

 

8- ریسک کنید اما زیرکانه و آگاهانه

از منزل خارج گردید، با افراد جدید ملاقات کرده و باب صحبت را بگشایید و قرار ملاقات بگذارید. شانس و اقبال خود را با این اعمال افزایش دهید. ممکن است طرد شوید اما مطمئن باشید ارزش آن را خواهد داشت. یافتن یک عشق حقیقی امری دشوار و زمانبر است هیچگاه تا زمان دستیابی به آرزوهایتان از پای ننشینید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه به عشق حقيقي دست يابيم

 

حمید جدیدی بازدید : 369 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

برقراری ارتباط جزئی از زندگی روزمره است و همه ما دائما در حال تکرار این امر هستیم، اما دلیل اینکه نمی توانیم به طور مناسب با شوهر خود ارتباط برقرار کنیم چیست؟ شاید در آغاز زندگی مشترک همه چیز بر وفق مراد پیش رود، اما اگر شما قادر به برقراری ارتباط مؤثر نباشید، چیزی نخواهد گذشت که تعادل زندگی از بین میرود. اغلب خانم ها عادت دارند که تقصیر همه مسائل و مشکلات را به گردن همسرانشان بیندازند و اصلا اعتقادی ندارند که نقایص و عیوبی در وجود خودشان نیز هست که باید رفع شود.

 

بر اساس کتاب "قبل از اینکه خیلی دیر شود، دل همسر خود را بدست آورید" نوشته " گری سمالی"  5 مورد وجود دارد که مانع ایجاد ارتباط سالم بین شما و شوهرتان میشود.

 

1- گوشزد کردن تمام مشکلات هنگامیکه از کار برمیگردد

آقایون به اندازه کافی در شغل خود با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند که باید تمام آنها را حل و فصل نمایند و دوست ندارند زمانیکه به منزل باز می گردند باز هم با مشکلات دیگری مواجه شوند. انسان ها به طور غریزی زمانیکه با مسائلی که در حد توانشان نیست برخورد می کنند، یکی از این دو راه را انتخاب می کنند: یا دعوا یا فرار؛ به همین دلیل زمانیکه شما همسرتان را با کوهی از مشکلات گلوله باران می کنید او هم در مقابل یکی از دو راه ذکر شده را انتخاب می کند. اگر در دعوا با شما شکست بخورد، راه دوم را انتخاب کرده و از برقراری ارتباط سالم با شما می گریزد.

 

2- پر حرفی

بیشتر اوقات خانم ها در مورد مشکلات خود شروع به پر حرفی می کنند. زمانیکه میتوان بازگو کردن آنها را در چند جمله خلاصه کرد، دیگر نیازی نیست که شروع به داستانسرایی کنید. بیشتر خانم ها پر حرف هستند و بحث را خیلی بیشتر از آن چیزی که نیاز است، به درازا می کشانند. بهتر است زمانی که می خواهید با همسر خود در مورد کارهای خانه و مسائل مربوط به زندگی مشترکتان صحبت کنید، گفتگوی کوتاه و شیرینی داشته باشید تا بتوانید بهترین نتیجه را دریافت کنید. همچنین اگر بتوانید بر روی نقاط مثبت خود و همسرتان تمرکز کنید بیشتر پیشرفت می کنید و بسیاری از مشکلات به خودی خود رفع خواهند شد. نباید در موقع بروز مشکلات فقط در مورد ازدواجتان صحبت کنید. راه حل دیگر این است که بیشتر گوش کنید تا اینکه بخواهید صحبت کنید. یکی از بزرگان می گوید: "همه باید آماده گوش کردن باشند، نشان دهند که قصد صحبت کردن دارند و به ندرت عصبانی شوند."

 

3- هرج و مرج در دعواها

به همه ما آموزش داده اند که دعوا باید عادلانه باشد. اما به راستی معنای واقعی این جمله چیست؟ بر اساس اظهارات سمالی 14 قانون برای "دعوا کردن" وجود دارد که باید در هر رابطه ای رعایت شود:

 

1- پیش از هر چیز مشکل به وجود آمده را روشن کنید.

2- فقط بر روی همان مشکل تمرکز کنید.

3- سعی کنید با هم ارتباط فیزیکی ملایمی را برقرار کنید؛ مثلا دست های یکدیگر را بگیرید.

4- از طعنه زدن به یکدیگر خودداری کنید.

5- از جملاتی که در آنها "تو" وجود دارد، خودداری کنید.

6- از "عبارات هیستریک" که مبالغه آمیز و تعمیم دهنده هستند، استفاده نکنید.

7- پیش از اینکه به ادامه بحث بپردازید، باید هر گونه احساس ناراحتی و کینه را در طرف مقابل از بین ببرید.

8- بر روی اشتباهات گذشته فرد مقابل دست نگذارید.

9- عکس العمل های تند از خود نشان ندهید و از عباراتی نظیر "من دیگه نمی تونم ادامه بدهم" و یا " تو داری منو به کشتن میدی" استفاده نکنید.

10- در مقابل او از استراتژی سکوت استفاده نکنید.

11- بحث و مشاجرات خود را در یک مکان کاملا خصوصی انجام دهید.

12- برداشت شخصی خود از گفته های طرف مقابل را برای خودتان یک مرتبه دیگر تکرار کنید.

13- مشکلات خود را با راه حل برنده-برنده حل نمایید.

14- برای همسر خود ارزش و احترام قائل باشید.

 

رعایت این قوانین مشکلات شما را به حداقل رسانده و به شما و همسرتان کمک می کند تا بر سر مشکلات به توافق دست پیدا کنید.

 

4- سرزنش کردن

سرزنش کردن شریک زندگی تنها به این معناست که شما قصد دارید احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید. این کار در حین بحث و مشاجره های خانوادگی به هیچ وجه صحیح نمی باشد. مسئولیت تمام کارهای خود را به عهده بگیرید و اشتباهات خود را به گردن دیگران  نیندازید. زمان صحبت کردن با همسر خود از کلمات مناسب استفاده کرده و به او احترام بگذارید تا مجال برقراری ارتباط صحیح را پیدا کنید.

 

5- استفاده از عبارات ناسزا

عبارات ناسزا می تواند شامل هر چیزی که همسرتان را حقیر می کند از جمله کلمات تند و رکیک باشد. زمانی که ما عصبانی می شویم دوست داریم مشکلات خود را با هر کسی که در نزدیکیمان است در میان بگذاریم، حال او چه یکی از اقوام باشد چه یک دوست. در این وضعیت سعی کنید همسر خود را در پیش روی دیگران کوچک نکنید و از جنبه های منفی او صحبت نکنید. این کار سبب می شود تا فاصله میان شما دو نفر بیشتر شود. باید تنها از نقاط قوت همسر خود در مقابل دیگران حرف بزنید و اگر هم نمی توانید، بهتر است که اصلا در مورد او هیچ حرفی نزنید.

 

تا این جا به نکاتی اشاره داشتیم که شما باید در زندگی مشترک خود از انجامشان خودداری کنید. در این قسمت سمالی به ما چند نکته یاد می دهد که استفاده آنها در زندگی مشترک سودمند خواهد بود. این موارد عبارتند از : "گوش کردن، درک کردن، ارزش قائل شدن، و واکنش درست نشان دادن"

 

گوش کردن: با این کار شما به همسر خود ثابت می کنید که حرف هایش برای شما ارزشمند و مهم هستند.

 

درک کردن: با این کار شما گفته های او را برای خود مجددا تجزیه تحلیل می کنید تا هیچ گونه سوء تفاهمی پیش نیاید.

 

ارزش قائل شدن: شما دو نفر منظور اصلی خود را برای یکدیگر توضح می دهید تا هیچ گونه برداشت غلطی ایجاد نشود.

 

واکنش صحیح: با نوعی ارزش و احترام خاص به درک متقابل او پاسخ می دهید.

 

نکات ذکر شده چندان زیاد نبودند و شما می توانید به راحتی از آنها بهره بگیرید. سعی کنید همین حالا طرز برخورد خود با همسرتان را تغییر دهید. منتظر نباشید تا از او حرکتی سر بزند، برای اینکه شاید او به درستی نداند که باید از کجا شروع کنید. فقط تا آن جا که می توانید، سعی کنید تا به بهترین نحو با او ارتباط بر قرار کنید. یاد گرفتن این کار تنها در طول زمان دارازی امکان پذیر خواهد شد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه با شوهر خود ارتباط برقرار کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 231 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

بله، دوباره وقت آن رسیده که ما به سؤالات عاشقانه و خانوادگی شما بپردازیم. با اینکه مایل هستیم به تک پرسشها پاسخ گوییم، اما حجم وسیع آنها ما را مجبور می کند فقط مواردی را مطرح کنیم که برای خوانندگان بیشترین جذابیت را دارند؛ ممکن است ایمیل شما نیز در این خلال پاسخ داده شود.

 

پرسش و پاسخ این هفته به معاشقه با زنان زیبا، خریدن بیش از حد هدایا برای همسرتان، و این که چرا مادران نصایح عاشقانه نامناسب ارائه میدهند اختصاص دارد.

 

آیا نکاتی برای مردانی که با مدل ها و زنان بسیار جذاب دیگر ارتباط برقرار میکنند وجود دارد؟

زنان زیبا. یک خواسته دلپذیر برای بسیاری از مردان.

 

و اغلب مردان زمانی که با زنی که دارای خصوصیات یک "مدل" است روبرو میشوند چه کاری انجام میدهند؟

 

آنها دستپاچه و عصبی شده، احمقانه رفتار کرده و چیزیهای می گویند که دقیقا شبیه گفته های 47 مرد دیگری است که در آن روز با او صحبت کرده اند.

 

اینگونه تصورش کنید:

 

زیبایی او (و اگر مدل باشد، شهرتش) اسلحه اوست.

این همان جایی است که قدرت او از آنجا نشات میگیرد.

 

وقتی با چنین زنی روبرو شده و زیبایی او را تصدیق میکنید، گویی میگویید "می دانم که تو قدرتمندی، و من یکی از کسانی هستم که تحت تاثیر قدرت تو قرار گرفته." از طرف دیگر وقتی "زیبایی ظاهری" او را بطور کامل نادیده گرفته و در عوض با سخنی طعنه آمیز به وی میگویید، "من آدمی قدرتمند هستم، و زیبایی جادویی تو بر من اثری ندارد،" به یک تاثیر فوری دست خواهید یافت:

 

از بین 1000 نفری که او با آنها برخورد کرده، 999 نفرشان یک طرف، شما هم یک طرف.

و اگر دلربا و بامزه نیز باشید، دیگر مشکلی باقی نخواهد ماند.

 

آیا برای یک مرد صحیح است وقتی با همسرش ازدواج کرد شروع به خریدن هدایا، گل و انجام کارهای غافلگیر کننده نماید؟

خوب، همانطور که مجبورم هر وقت به سؤالی در مورد "رابطه" پاسخ می دهم اشاره کنم، من معمولا این کار را انجام نمی دهم.

 

اما شما می توانید ماهی یکبار را استثنا قائل شوید.

 

بیاموزید که آیا هدایا و سورپریزها قابل قبول هستند، و چرا نباید نصایح مادرتان را نسبت به همسرتان جدی بگیرید...

 

 دلیلی که من سؤال شما را دوست دارم این است که آن موضوع مهمتری را تداعی میکند... و آن مسئله این است که انجام کارهایی که من همیشه از آقایان خواسته ام از صورت دادن بیش از حد آنها برای همسرشان در مراحل آغازین ازدواج خودداری کنند (مانند بیرون بردن آنها، خریدن هدایا، گل دادن به آنها و امثال این) چه زمانی مناسب خواهد بود و آیا کلا صحیح است؟

 

همانگونه که از آن مشخص است، اغلب مردانی که من می شناسم، می خواهند یک انسان سخاوتمند واقعی باشند.

 

به عبارت دیگر، من عمیقا تصور می کنم، اغلب ما مردان میخواهیم واقعا با همسرمان خیلی خوب رفتار کنیم.

 

ما میخواهیم برای همسرمان کارهایی دلپسند و اندیشمندانه انجام داده و در عوض از او نیز بخواهیم برایمان کارهایی دلپسند و اندیشمندانه انجام دهد.

 

خدا کند؟

 

مشکل زمانی پدید می آید که ما دل را به دریا زده و شروع به استفاده بیش از حد از هدایا و الطاف نموده، و با زنی که به تملک او درآمده ایم ارتباط را آغاز میکنیم.

 

اگر تصمیم دارید برای زنی که برایش اهمیت قائلید، کارهای شگفت انگیز انجام دهید، مطمئن شوید که آن کارها اثر و نتیجه ای در بر داشته باشند. و اطمینان حاصل نمایید که قابل پیش بینی نباشند.

 

اگر می خواهید به همسرتان هدیده ای بدهید که پول آن زیاد نباشد، برای وی غذای علاقه اش را پخته، او را ماساژ داده، و با آوردن آبمیوه در بسترش به کار پایان دهید، و یا از این قبیل.

 

زنان کارهایی را می خواهند که با خوش فکری انجام گیرند. نه اینکه از جواهرات لذت نمی برند... اما اگر کاری انجام دهید که معنایش این باشد، "من داشتم به تو فکر میکردم، و می خواسم که تجربه ای شیرین داشته باشی،" نتیجه و اثرش از هدایای گران قیمتی که با بی توجهی و بی علاقگی انتخاب شده اند، بسیار بیشتر خواهد بود.

 

اما همان طور که اشاره کردم، در خریداری هدایا و انجام الطاف افراط نکنید؛ هیچ گاه قابل پیش گویی نباشید.

 

و البته از لحاظ شوخی، این می تواند یک آزمون عالی برای دریافتن جنبه یک زن در هنگامی باشد که مورد توجه فوق العاده قرار می گیرد.  اگر بعد از اینکه شما هدیه ای اندیشمندانه را به او اهدا کردید، مرتبا بصورتی سرسختانه و نیازمندانه برای تکرار آن رفتار نمود، آنگاه ممکن است با زنی ناصواب طرف شده باشید.

 

 

 

چرا مادران چنین نصیحتهای بدی میکنند؟ آیا آنها نمی خواهند پسرشان در برابر همسرش پیروز شود؟

گوش کنید:  مادر شما احتمالا نمی تواند بخاطر آورد آن چه که باعث احساس کردن سطح جذابیت یک مرد می شود شبیه چیست، و حتی اگر بتواند آنرا بخاطر آورد، قادر نخواهد بود بشما توضیح دهد چگونه آنرا انجام دهید.

 

مادران تجربه دارند.

 

آنها می دانند مردانی که هوای نفسانی و تمایلات جنسی را در یک زن برمی انگیزند معمولا اخبار بدی هستند، و دوست ندارند که شما اینگونه ظاهر شوید.

 

مادران عموما به فرزندانشان در مورد اینکه چگونه زنان را مجذوب خود کنند نصیحتهای مخوفی ارائه میدهند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونگي رفتار با زنان زيبا

 

حمید جدیدی بازدید : 241 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

خیلی از شما به دنبال عشق حقیقی هستید. خیلی های دیگرتان هم فکر میکنید که عشق واقعی خود را پیدا کرده اید. اما خیلی ها هم هستند که در رابطه هایی به سر می برند که چندان برایشان خوب نیست اما فکر میکنند هر عشقی بهتر از بی عشق بودن است.

 

اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکرده اید، یا اگر در این باره مطمئن نیستید، دراین مقاله میخواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید.

 

و اگر به خاطر ترس از تنهایی در یک رابطه بد مانده اید، باید بدانید که چیزهای بدتر از تنهایی هم وجود دارد، مثل از دست دادن احترام خود، از دست دادن اعتماد به نفس، و ارزشمندی خود. وقتی این سه چیز را از دست بدهید، در خطر از دست دادن میل و خلاقیت لازم برای درک اهداف زندگی، کنار از رسیدن به آنها، خواهید بود.

 

کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیست

 

خیلی از آهنگ ها، فیلم ها، کتاب ها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان می دهند. آنها شما را مجاب می کنند که باور کنید می توانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق می افتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومون ها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.

 

فرومون ها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک DNA خاص را کشف می کند، تولید می شوند. بدن ما این DNA را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف می کند. اما کشش احمقانه جنسی که به واسطه این فرومون ها پدید می آید، فقط نشاندهنده یک چیز می تواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه می کنند می توانند از نظر زنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب DNA آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومون ها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند یااینکه می توانند همدیگر را عاشق کنند یا نه.

 

یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی می کند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث می شود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.

 

یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست. اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول می انجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوج ها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور می کنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کرده اند باید با هم بمانند.

 

اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد می شود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود. تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی می خواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلم ها و آهنگ ها در مورد آن دیده و شنیده ام.

 

حس مسئولیت و حمایت نشانه عشق واقعی است

 

اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟ یکی از نشانه های عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد. وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد. البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها می کنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت می کنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.

 

اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل می گویم به کمی کشش هم نیاز است. الیبته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش می دهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان می گذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش می گذرانید.

 

هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر می شود. در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر می توانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.

 

افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستند

 

یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که می گوید، افراد متضاد همدیگر را جذب می کنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج می کنند و آخرسر می فهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند.  گرچه یعضی از زوج ها به مرور زمان یاد می گیرند که تفاوت های همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزش ها، مشغولیات و سرگرمی های مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.

 

هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر می رود شما وقت کمتری را با هم سپری می کنید و آخر کار محبور می شوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.

 

وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین می رود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم می مانید. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر می کنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین می برد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که می توانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل می شود و همه باید از گلایه ها، دعواها، و جنجال های همیشگی شما در عذاب باشند.

 

صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستند

 

وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتی ها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما شنان خواهد داد. اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوج هایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند وقتی می فهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کرده اند، واقعاً ناراحت و پشیمان می شوند.

 

هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید. ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادن ها و گرفتن ها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه می کنید، همدیگر را ناز و نوازش می کنید یا به چشمان هم خیره می شوید؟

 

خودتان را در کنار همسرتان در 20 سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس می کند یا از تصور آن لبخند می زنید؟ اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین می کند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان می آید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.

 

دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است

 

عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت می برید، پس او بهترین دوست شماست. این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا می برد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک می کند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک می کنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر می توانید هر کاری را در کنار هم انجام دهید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چطور بهترين شريک زندگي را براي خود انتخاب کنيم

 

حمید جدیدی بازدید : 235 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

تا به حال پیش آمده دوستتان در مورد یک مرد یا زن فوق العاده جذاب تعریف کند و آنقدر مشتاق شوید این فرد را از نزدیک ببینید اما هیچ شانسی نداشته باشید؟

 

یا تا حالا پیش آمده آنقدر مجذوب یکنفر شوید اما هیچ وجه تشابهی با او نداشته باشید، و با اینکه از نظر جسمی به هیچ وجه از نوع شما نیست، اما به طرز باور نکردنی کششی بین خود و او احساس کنید؟ 

 

یا شاید هم با همسرتان یک رابطه بی احساس و از نظر جنسی کاملاً مرده داشته باشید و ناگهان آنقدر مجذوب او می شوید که حتی یک لحظه هم نمی توانید دست از او بکشید؟

 

کشش و جاذبه اول به شکل خردمندی جسم یا غریزه اولیه وارد بدن می شود که میتوان آنرا نوعی عمل شیمیایی دانست. چیزی که با عقلانیت امروزی قابل توجیه نیست—چیزیکه فرد به طور مبهمی احساس می کند اما نمی توند منشاء آن را تشخیص دهد. و همانطور که می دانید، در آن سطح کاملاً غیرشخصی است، میتواند هر کسی باشد. گاهی اوقات، این جاذبه را به کسی پیدا میکنیم که برای اولین بار او را می بینیم و گاهی اوقات این جاذبه با بیشتر شدن ارتباط و صمیمیتمان با یکنفر در ما ایجاد می شود. بعضی وقت ها هم این شور و اشتیاق را به کسی پیدا می کنیم اما وقتی با او حرف می زنیم، این حس به کلی از بین می رود.

 

وقتی کسی شوق شما را برمی انگیزد، به این خاطر است که نوساناتی که از آن فرد صادر می شود را دریافت می کنید. معمولاً افرادی که شبیه  ما باشند و با "نوسانات مثبت" ما جور باشند، باعث می شوند که احساس خوبی به هم پیدا کنیم. گذراندن وقت با آنها بسیار دلپذیر و خوشایند است و در کنارشان احساس راحتی و آسایش میکنیم. اما آندسته از افرادیکه با "نوسانات منفی" ما جور باشند، احساسی توام با ناراحتی به ما می دهند، ما را تحقیر کرده، از ما سوء استفاده می کنند، ما را نادیده می گیرند و یا با خشم و کینه توزی با ما رفتار می کنند. این افراد خیلی با ما بحث و جدل می کنند و ضعف ها و اشتباهات ما را خیلی زود می بینند و تشخیص می دهند. اما ما به سمتشان کشیده می شویم چون نوسانات انرژیشان مشابه ماست و به همین خاطر مجبور می شویم که متقابلاً به همان شکل عمل کنیم. و زمانیکه این نوسانات در اوج خود نباشد، برایمان سخت است که بفهمیم کدام رابطه مان مخرب است در کدام رابطه از ما سوء استفاده می شود، و کدام رابطه مان بادوام و مستحکم است.

 

طریقه کنش و واکنش ما در هر زمان "وضعیت" نامیده می شود.

 

وضعیت فیزیکی ما: به مجموعه حالت های جسمی و مسائل مربوط به ظاهر و بدن ما مربوط می شود: غذا، ورزش، آرایش، سیگار، مواد مخدر، رابطه جنسی و از این قبیل. بدن ما همچنین به صورت فیزیکی، عقاید ذهنی و زخم های روحی که در درون نگه می داریم (مثل عصبانیت، ترس، احساس گناه، خجالت و ...) را به عهده می گیرد. همه ما آدم هایی را دیده ایم که همیشه ابرو در هم می کشند، درحالیکه موقع بچگی اینطور نبوده اند، اما چیزی که الان می بینید نشاندهنده تصویر زشت دنیای درونی آنهاست. وضعیت ظاهری یا فیزیکی بدن خارجی ما، نوساناتی بیرون می فرستد که توسط آنهایی که با آن نوع ظاهر وفق دارند، دریافت می شود.

 

وضعیت ذهنی ما: مجموعه ای از افکار، عقاید، قضاوت ها، ارزش ها، رفتارها، اهداف، تصمیمات روزانه و ... می باشد. وقتی بزرگتر می شویم، تشخیص ناخودآگاه اینکه که هستیم، مفهوم زندگی، هدف هستی، رابطه ما با سایر موجودات، و محیط اطراف ما با تجربیات شخصی  و باید و نباید های فرهنگی ما شکل می گیرد. ما معمولاً کسانی را جذب می کنیم که با عقاید، افکار و رفتارهای ما جور باشند. افرادی را جذی میکنیم که طریقه فکر کردن ما، باورها و انتظارات ما را تصدیق کنند. مثلاً اگر باور داریم که همه مردها دوست ندارند صمیمیت احساسی برقرار کنند یا همه زنها علاقه ای به رابطه جنسی ندارند، زنان و مردانی که به سمت خود جذب میکنیم به اعتقادات و انتظارات ناخودآگاه ما واکنش میدهند. آنها هم تایید می کنند که همه مردها علاقه ای به برقراری صمیمیت عاطفی و احساسی ندارند و همه زنها رابطه جنسی دوست ندارند. یا اگر فکر می کنیم و باور داریم که استحقاق نوعی خاص از مردم را نداریم، جذب کسانی می شویم که به حسابمان نمی آورند، نادیده مان می گیرند یا ما را پس میزنند.

 

وضعیت احساسی ما: مجموعه ای از احساسات و عواطف گذشته و حال ماست. احساسات سرکوب شده تاثیر بسیار قوی تری دارند تا حرف هایی که بدون انرژی احساسی بر زبان آورده می شوند. اگر مثلاً در زمان کودکی عشق و محبت شما رد شده باشد، ممکن است ناخودآگاه از این بترسید که هیچوقت نتوانید در زندگی عضق واقعی را تجربه کنید. این نوسان نومیدی از نیاز یا فقدان عشق در زندگی را در زندگیتان ایجاد می کند. آنوقت کسانی را جذب می کنید که احساسات شما را برنگردانده و نشانه هایی از حسرت و میل به عشق نشان می دهند. شما برای هر نوع موقعیتی، نتیجه ای، و مردمی که روی همان طول موجی که طرد شدگی، ترحم به خود، افسردگی، ناراحتی، ناامیدی و حسرت بیشتر برایتان می آوردف نوسان میکنید.

 

وضعیت جنسی ما: مجموعه ای از توانایی ما در ارضاء امیال جنسی، انگیزش های شهوانی، راه ها، افکار، احساسات، بیانات کلامی و غیرکلامی با توانایی یا مهارت های جنسی ما میباشد. مثلاً اگر از نظر جنسی احساس گناه، آزردگی، درد، افسوس، دشمنی، بیصبری، استرس، اضطراب، خجالت، گیجی، و احساس الزم و اجبار میکنید، تردید دارید که بتوانید جنس مخالفتان را ارضا بکنید و ناخودآگاه فاصله ای بین خودتان و طبیعت جنسیتان به وجود می آید. این فاصله اندازی کوچک شمردن و تحقیر کردن انتظارات جنسی خودتان ناشی می شود و سعی می کنید با عباراتی مثل "خیلی از آدم های دیگر هم زندگی جنسی راضی کننده ای ندارند چه اشکالی ندارد" یا "کی به رابطه جنسی فکر می کند" یا "بیش از اندازه به رابطه جنسی اهمیت داده میشود، چیزهای مهمتر دیگری هم در رابطه وجود دارد" و از این قبیل، وضعیت "منفی" خودتان را توجیه کنید.

 

خیلی اوقات مشکلاتی مثل خجالت جنسی، کم بودن میل جنسی، کاهش انگیختگی جنسی، مشکل نعوظ، انزال زودرس، ناتوانی در ارگاسم شدن، و ناتوانی در تجربه وضعیت عالی جنسی یا خلاء جنسی، به وضعیت می رسید که همه فکر و ذکرتان رابطه جنسی می شود، همیشه در مورد آن حرف می زنید و هر اتفاقی را به آن ربط می دهید یا از نظر جنسی بسیار خشن، بی ملاحظه یا بی اعتنا می شوید. چون از روی یک وضعیت منفی (از لحاظ جنسی) عمل می کنید، افرادی را جذب میکنید که این درماندگی، احساس گناه، یا عدم جذابیت جنسی را به شما یادآور میشوند.

 

وضعیت روح ما: این مجموعه ای از احساس آرامش ما با خودمان، ارتباط و وابستگی ما به زندگی و جهان هستی، وضعیت شهودی طبیعی ما، دانستن ما، قدرت اراده ما، احساس ما، آتش درون ما، عمق شخصیت ما، توانایی زندگی کردن ما در لحظه حال، در آغوش کشیدن زندگی و اینها را تشکیل می دهد. نوسانات روح شما، نمود درونی ترین وجود شماست. نوسان روح شما افرادی را به خود جذب می کند که تعادلی را که از درون به آن رسیده اید را منعکس کنند. مثلاً اگر تعادل درونی نداشته باشید یا مرکز خود را، محل قدرت اراده خود را پیدا نکرده باشید، افرادی را به زندگی خود جذب میکنید که از یک انتهای هرج و مرج و آشفتگی به انتهای دیگر آن در نوسان هستند.

 

نوسانات روح ما همچنین تنها نوع نوسانی است که افرادی را جذب می کند که الزاماً انعکاسات نوسانات روح خود ما نیست اما این فرصت را در اختیار ما می گذارد که از نظر معنوی رشد کنیم. روح احساس می کند که پیوستگی یا برخی افراد می تواند امکانات تازه ای برای آزادانه جریان یافتن در عشق، حقیقت و سعادت را فراهم می آورد و به سمت آن انرژی کشیده می شود. این افراد و موقعیت ها ممکن است همیشه خوشایند نباشند اما ما به خاطر درس های معنوی که از آنها می گیریم، به سمت آنها کشیده می شویم. مثلاً اگر در دوره ای از زندگیتان باشید که به دنبال حقیقت وجودیتان باشید، (1) افراد دیگری که در جستجوی حقیقت وجودی خودشان هستند را جذب میکنید، (2) افرادی را که قبلاً در این مسیر بوده اند و آنچه را که به دنبالش هستید را دریافته اند، کسانی که میتوانند به شما کمک کرده و در این مسیر حمایتتان کنند، (3) سایر اوقات کسانی را به خود جذب می کنید که شما را از این مسیر پایین کشیده و به ورطه درد و رنج و آزردگی می کشانند.

 

وضعیت معنوی ما: وضعیت معنوی ما بر پایه عشق است. این نوسانات از قسمتی از ما سرچشمه می گیرند که عشق، لذت و صمیمیتی عمیق و بی انتهاست. و همه ما این ظرفیت درونی را داریم-- همه ما صرفنظر از اینکه از کجا آمده باشیم، به چه عقیده داشته باشیم و در گذشته چه کارهایی کرده و نکرده باشیم. اینها نوساناتی هستند که قدرت التیام بخشی، تجدید، جوان کردن، امنیت بخشی، الهام بخشی، قدرت بخشی و نزدیک تر کردن ما به صمیمیت، خلاء و حقیقت، الهیت و خدا  را دارند. مشکل خیلی از ما این است که آنقدر خود را درگیر مسائل ذهنی و احساسی می کنیم که از نوسان ما در این حیطه جلوگیری می کند.

 

وقتی عاشق می شوید، با آینه ای از نیازهای کنونی خود عاشق می شوید.

 

به طور کلی، همه روابط سالم حداقل به کمی نوسان تطابق جسمی، ذهنی، احساسی، روحی و معنوی نیاز دارد. مسئله مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که ما می توانیم این نوسانات را یکدفعه یا در مراحل مختلف در رابطه دریافت کنیم. مهمتر اینکه اگر بخواهیم این به یک رابطه تبدیل شود، باید در هر دو طرف اتفاق بیفتد نه فقط برای یکی از آنها.

 

فرایند جذب کردن کسانیکه در فرکانس هایی که با فرکانس های شما جور است نوسان می کنند، در سراسر زندگی شما ادامه دارد. آسانترین راه برای اطمینان یافتن از اینکه فرد مورد نظرتان در فرکانسی مشابه شما از نظر جسمی، ذهنی، احساسی، روحی و معنوی نوسان می کند این است که به دنبال پیشرفت و رشد فردی باشید. خودتان را ملزم کنید که نوساناتی که عشق، لذت، شادی، صمیمیت جنسی، و تعهد برایتان به ارمغان می آورد و هر آنچه را که به زندگی شما مفهوم و هدف می دهد را دوبرابر کنید. در این شرایط وقتی کسی جلو می آید انعکاسی از خود شما خواهد بود و نوسانات شما نیز در اوج خود خواهد بود.

 

نشان دادن یک رابطه پراحساس و بامحبت و دوام یافتن صمیمیت و عشق آسانتر از آن است که تصور می کنید کنترل آن به دست خودتان است.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا مجذوب نوع خاصي از جنس مخالف خود ميشويم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 279 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

یک حکایت قدیمی می گوید: اگر از یک مرد بپرسی ساعت چند است، او به ساعت مچی اش نگاه می کند و زمان را به شما می گوید، اما اگر از یک خانم همین سوال را بپرسی او شروع می کند به تعریف کردن از جواهر گران قیمتی که چند روز پیش در مغازه طلا فروشی دیده است.

 

به عبارت دیگر شما از یک مرد مستقیما جواب خود را دریافت می کنید، اما در مورد یک خانم هیچگاه چنین اتفاقی روی نمی دهد. با این وجود بسیاری از اوقات از خانم ها می شنویم که "مردها اصلا طرز ارتباط برقرار کردن را بلد نیستند" ( معمولا این جمله را با برخوردی اهانت وار و لحنی طعنه آمیز بیان می کنند)

 

در حالیکه آقایون به راحتی توانایی برقرای ارتباط مستقیم به همراه طرز برخورد مناسب و شایستگی کامل را دارند، یک خانم چگونه می تواند چنین تهمتی به او بزند؟

 

خوب کمی دقیق شوید، آنگاه متوجه خواهید شد که هیچ چیز جز یک تفکر زنانه در پشت آن وجود ندارد. منظور خانم ها از اینکه می گویند" آقایون نمی توانند ارتباط برقرار کنند" این است که " آقایون نمی توانند آنطور که خانم ها با یکدیگر رابطه دارند، ارتباط برقرار کنند" اما به نظر آقایون، خانم ها به هیچ وجه نمی توانند ارتباط برقرار کنند.

 

اجازه دهید نگاهی داشته باشیم به این 4 "استراتژی" که خانم ها به هنگام برقراری ارتباط از آن استفاده می کنند و اینکه مردها باید چه کار کنند که حداقل ذره کوچکی از گفته های آنها را متوجه شوند.

 

1- خانم ها هیچ وقت منظور خود را با صراحت بیان نمی کنند

خانم ها به جای اینکه مستقیما سوال خود را مطرح کنند و به سراغ اصل مطلب بروند( کاری که آقایون انجام می دهند) حواشی مبحث مورد نظر صحبت می کنند و از آقایون انتظار دارند که منظورشان را کشف کنند.

 

برای آنها بیان غیر مستقیم افکار، یک نوع شیوه زندگی است. یک خانم تمام مدت حرف و حرف و حرف می زند و از آقا توقع دارد تا مثل یک مسابقه بیست سوالی همه چیز را حدس بزند. در این قسمت چند نمونه آورده شده است:

 

وقتی خانم می گوید "تصمیم با خودت است" منظورش این است که "بهتره بدونی من چی می خوام و همین الان برام فراهم کنی"

 

وقتی می گوید "برو و هر کاری که دوست داری را انجام بده" منظورش این است که "من اصلا با انجام این کار موافق نیستم، و اگر تو این کار را انجام دهی در آینده پشیمان خواهی شد."

 

زمانی که می گوید "تا زمانی که یک مرد اخلاقش خوب باشد من به ظاهر او اهمیتی نمی دهم" منظور واقعی او این است که: "مشروط بر اینکه به اندازه کافی پول و موقعیت شغلی مناسب داشته باشد تا حس حسادت دوستانم برانگیخته شود."

 

2- خانم ها به جای حل مشکلات فقط در مورد آن حرف می زنند

از آنجایی که خانم ها اهل عمل نیستند، اغلب اوقات به جای پیدا کردن راهی برای حل مشکلات فقط در مورد آنها صحبت می کنند (آنها برای حل مشکلاتشان به آقایون تکیه می کنند) و جالب تر این است که خانم ها اینگونه تصور می کنند که اگر بنشینند و در مورد مشکلات خود با هم حرف بزنند، مشکلاتشان به خودی خود حل خواهند شد.

 

به جای اینکه تصمیم گیری نمایند، ترجیح می دهند موارد مختلف را فهرست بندی کنند، از هر کس و هر جایی مشورت می گیرند و هیچ گاه بر طبق نصایحی که به آنها داده می شود عمل نمی کنند. (در اغلب موارد نیز هیچ کدام از این کارها را انجام نمیدهند و فقط گله و شکایت می کنند.)

 

زمانی که به جایی می رسند که حتما باید تصمیمی گرفته شود اصولا از آقایون کمک می گیرند. اگر آقا گزینه غلط را انتخاب کند (به این معنا که انتخاب او باب میل خانم نباشد) خانم اخم هایش در هم می رود، شروع می کند به قر زدن در این مورد که چرا آقا در مورد احساسات حقیقی غیر قابل بیانش، آگاهی نداشته است. اما در این حالت نیز به هیچ وجه دلیل اصلی اخم کردن ها و قر زدن هایش را بیان نمی کند.

 

خانم ها این کار را برقراری ارتباط می نامند.

 

3- خانم ها با احساساتشان فکر می کنند

به دلیل هورمون هایی که در بانوان ترشح می شود، الگوهای رفتاری و تصمیم گیری آنها فاصله زیادی با عقل و منطق دارد. انها عاشق این هستند که خود را به دست احساسات و عواطفشان بسپارند. به همین دلیل است که رفتارشان معمولا غیر منطقی، دمدمی و نامنظم است.

 

آنها با استروژن خود فکر می کنند و حرف می زنند.

 

آنها تا حد زیادی توانایی این را دارند که در آن واحد به دو مقوله کاملا مجزا فکر کنند به همین دلیل هم هست که هیچ گاه در مورد هیچ موضوعی به نتیجه نمی رسند. گاهی اوقات حرفی می زنند اما زمانی که نوبت به عمل می رسد دقیقا به عکس گفته خود عمل می کنند و از حرفهای دیگران آنطور که خودشان می خواهند برداشت می کنند و سریعا از آنها یک نتیجه گیری احساسی می کنند.

 

برای مثال اگر یک آقا به یک خانم بگوید: "من از موهات خوشم می یاد" خانم در پاسخ می گوید: "منظورت اینه که قبلا خوشت نمی آمد؟ من دلتو زدم؟ نه؟ فکر می کنی زشتم؟ نمی خوای هیچ کس تو رو با من ببینه؟"

 

خانم ها انتظار دارند آقایون ذهن خوانی کنند ( و اگر این کار را نکنند مجازات خواهند شد.)

 

از هر خانمی که بپرسید به شما می گوید که مردها فقط تصور می کنند که همه چیز را در مورد ما "میدانند"، تصور می کنند که می دانند ما از نظر جنسی به چه چیز نیاز داریم، کجا می خواهیم برویم و چه کار می خواهیم بکنیم. اما از نظر خانم ها یک مرد واقعی کسی است که بدون اینکه خانم حرفی بزند، تمام موارد بالا را خودش بداند. به عبارت دیگر آقایون باید ذهن همسر خود را بخوانند.

 

یک نمایشنامه قدیمی به نام دیک ون دیک از این قرار است: "راب" که سردبیر و مسئول دفتر بود عادت داشت پول شام "بادی" و "سالی" را حساب کند. یکی از شب ها همسرش "لورا" نیز به آنها می پیوندد و "راب" باز هم این دفعه هزینه شام را میپردازد. در راه برگشت به خانه "لورا" کاملا عبوس و عصبانی در سکوت کامل فرو رفته بود و از صحبت کردن امتناع می کرد.

 

راب از او پرسید: " مشکل چیه؟" و او در جواب گفت" هیچ چی". بعد هم اخم هایش خیلی بیشتر شد. پس از اندکی راب مجددا شروع کرد:

 

- لورا اگر مشکلی هست به من بگو"

 

- نه گفتم که چیزی نیست.

 

- اگر چیزی نیست پس چرا اینقدر ناراحتی؟

 

با کمی مکث لورا گفت

 

- با این کارهایی که تو می کنی فکر نمی کنم بتونیم پسرمون "ریچی" رو به دانشگاه بفرستیم"

 

در این جا بود که معلوم شد لورا با خودش نشسته فکر و خیال کرده و به آینده نگاهی انداخته و به این نتیجه رسیده که چون راب پول شام دو نفر دیگر را هم حساب کرده، پس توانایی جمع کردن پول برای ثبت نام فرزندشان در دانشگاه را ندارد. لورا از او انتظار داشت که این حس او را بدون پرسیدن "درک کند" و چون این اتفاق نیفتاد، او برای مدت ها راب را سرزنش می کرد.

 

خانم ها این کار را برقراری ارتباط می نامند.

 

شیوه های مختلف برقراری ارتباط

به نظر می رسد که این اختلافات در شیوه های گفتگو و برقراری ارتباط به طور ذاتی در وجود خانم ها و آقایون نهاده شده است و نمی توان نسبت به آنها بی توجهی کرده و از زیرشان شانه خالی کرد.

 

اما مشکل اینجاست که ما در یک جو زن سالارانه زندگی می کنیم. خانم ها معمولا آقایون را به خاطر مردانگی شان سرزنش می کنند، به خاطر افکار مردانه تنبیه میشوند و به این دلیل که شیوه های زنانه برقراری ارتباط را در زندگی خود به کار نمی گیرند، مورد اهانت قرار می گیرند.

 

آنها از جنس مذکر به این دلیل که قادر به بیان احساساتش نیست به شدت انتقاد میکنند (اما اگر مردی احساساتش را بیان هم کند، آنها به طور موذیانه اظهار می دارند که وی مرد ضعیفی است). آنها از تمام متخصصین امر مشاوره درخواست می کنند تا به مردها تعلیم دهند که از مردانگی های نابه جا دست بردارند و به امرار معاش خانواده هایشان بپردازند.

 

آنها با اعلام برتری شیوه های زندگی زنانه نسبت به روش های مردانه، جنس مذکر را محکوم می کنند. آنها حتی شوهران خود را وادار به شرکت در کلاس هایی می کنند تا با طرز فکر و روش برقراری ارتباط زنانه بیشتر آشنا شوند.

 

مردها رک و راست هستند

اما آقایون به هیچ وجه تبدیل به یک زن نمی شوند. دلیلی وجود ندارد که بخواهند مانند خانم ها فکر و یا رفتار کنند. مردها فقط برای کسب اطلاعات و گزارش حقایق صحبت می کنند. آنها کاملا منطقی و هدفنمد هستند. آنها با هورمون هایشان فکر نمی کنند. آنها غیر منطقی، احساساتی نیستند. آنها مستقیما خواست ها و نیازهایشان را بازگو می کنند و در غیر این صورت دست به انجام هیچ کاری نخواهند زد.

 

نکته قابل توجه این جاست که: آقایون قادر به گفتگو و برقراری ارتباط هستند و این کار را با صراحت کامل انجام می دهند.

 

از نقطه نظر آقایون این خانم ها هستند که توانایی برقراری ارتباط را ندارند؛ پس آیا تمام این موارد به این معناست که هر دو جنس محکوم هستند که تا ابد به وسیله سوء تفاهم های بیشمار، از یکدیگر دور بمانند؟ لزوما اینچنین نیست.

 

البته اول خانم ها باید از این کار خود دست بردارند و آقایون را وادار نکنند تا مانند خودشان بیندیشند. آنها نباید به مردها به این خاطر که مانند خودشان نیستند اهانت کنند. فقط زمانی که یاد گرفتند چگونه می توانند تفاوت های ذاتی در برقرری ارتباط را درک کرده و آنها را قبول نمایند، تنها در این صورت است که هر دو جنس می توانند نیازهای یکدیگر را در بستری از درک و فهم متقابل، بررسی کنند و سپس برآورده سازند .

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا خانمها نمي توانند به درستي ارتباط برقرار کنند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 240 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

برخی از خانم ها تمایل دارند که با مردهای متاهل ارتباط برقرار کنند و این کار را تنها به خاطر ریسک و هیجانی که در بردارد انجام می دهند. واقعاً تاسف آور است. گاهی اوقات این افراد اصلاً متوجه نیستند که تا چه اندازه ضرر و زیان به بار می آورند. بعضی وقت ها یک چنین خانم هایی تنها به برقراری رابطه ی جنسی و پول فکر می کنند. در برخی موارد دیگر هم کار به جایی می رسد که یکی از طرفین نسبت به دیگری احساس پیدا کرده و به او علاقمند می شود. این برای همسر اول انصاف نیست که یک نفر دیگر از راه برسد و شوهر او را با خود ببرد. همسر اول در کل این ارتباط بی گناه است.

 

این حق خانم نیست که آسیب های عاطفی شدیدی را تحمل کند و شاهد آن باشد که همسرش با زن دیگری ارتباط برقرار کرده. زمانیکه یک زن با احتساب به این امر که طرف مقابل دارای زن و زندگی می باشد، باز هم با او ارتباط برقرار می کند، فقط در پی رسیدن به نیات پلید و شیطانی خودش است. اصلاً برایش اهمیتی ندارد که ممکن است همسر اول این آقا چه آسیب هایی را متحمل شود. این زن فقط نیتش این است که زندگی او را از هم بپاشاند. یک چنین زن هایی معمولاً سعی می کنند رفتارهای خودشان را به طرق مختلف توجیه کنند و خیانت موجود را پیش برده و زندگی زن و شوهر را از هم بپاشند.

 

اکثر خانم هایی که خیانت پیشه می کنند و با مردهایی که دارای همسر هستند ارتباط برقرار می کنند این کار را تنها به دلیل احساس قدرت انجام می دهند. با این کار احساس می کنند که قدرت آن را دارند تا مرد را از همسرش جدا سازند. البته گاهی اوقات این کار جواب نمی دهد و در اکثر موارد مرد از همسر اولش جدا نمی شود. در چنین حالتی معمولاً مرد دوباره با احساس شرمندگی به سوی همسر اولش باز میگردد و سعی می کند که رابطه ای را که خراب نموده مجدداً بازسازی کرده و روابط خود را با همسرش بهبود بخشد. البته در برخی موارد هم دیده شده است که وقتی خانم با مردی متاهل ارتباط برقرار کرده، خودش هم نمی دانسته که این مرد متاهل است. برخی از مردهای متاهل در مورد وضعیت تاهل خود به خانم های دیگر دروغ میگویند.

 

به هر حال این امکان وجود دارد که چه مرد و چه زن هر کدام به نقطه ای برسند که احساس گناه به آنها دست بدهد و از خیانت کردن خود پشیمان بشوند. اگر این احساس گناه شدت پیدا کند، یکی از طرفین به این ارتباط پایان می دهد. برخی از آقایون تنها به این دلیل که قادر به تحمل تعارض و دوگانگی در زندگی خود نیستند به یک چنین ارتباطی پایان می دهند. احساس گناه مانند کنه به جانشان می افتد و آنها را رها نمی کند. البته در این میان مردهایی هم وجود دارند که به هیچ وجه احساس گناه نمی کنند و هیچ تمایلی هم به بهبود رابطه از خود نشان نمی دهند. این قبیل افراد معمولاً از همسر اول خود جدا می شوند و سپس با معشوقه ی خود ازدواج میکنند. البته زمانیکه هیچ امیدی برای بهبودی رابطه به چشم نمی خورد، شاید طلاق بهترین گزینه ی انتخابی باشد.

 

همسر اول معمولاً در یک چنین شرایطی احساس خشم، و عصبانیت می کند و اغلب این حس را پیدا می کند که شاید تقصیر او بوده که همسرش به او خیانت کرده و به این امر فکر میکند که چه خطایی از او سر زده است؛ اما حقیقت اینجاست که همسر این آقا هیچ کار اشتباهی انجام نداده، خیانت به این دلیل اتفاق افتاده است که آقا تصمیم گرفته به همسر خود خیانت کند. مردی که خیانت می کند این کار را علیرغم میل باطنی همسر خود انجام می دهد.

 

اگر یک مردی از زندگی خود احساس رضایت نمی کند، باید درخواست طلاق بدهد نه اینکه به همسر خود خیانت کند. واقعاً جای تاسف است که چرا برخی از آقایون زندگی مشترک خود را آنقدرها که باید و شاید جدی نمی گیرند.

 

آسیب زمانی به حد اعلای خود می رسد که شوهر، زن دوم را باردار می کند. بارداری مشکلات را هزار مرتبه پیچیده تر می کند. این مسئله برای همسر اول غیر قابل تحمل است.

 

خیانت را تنها زمانی می توان بخشید که هر دو نفر تصمیم بگیرند که واقعاً به صورت صمیمانه بر روی از بین بردن آن کار کنند. برای اینکه فرد بتواند طرف مقابل را ببخشد، زمان لازم دارد. بازسازی اعتماد و اطمینان مستلزم گذر زمان است. اگر کسی که یک بار خیانت کرده بود، مجدداً این کار را انجام دهد، واقعاً جای تامل وجود دارد چراکه یک مرتبه از خطای او چشم پوشی شده و این بار دومی است که مجدداً یک چنین خطای نابخشودنی را تکرار می کند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا خانم ها نبايد با آقايون متاهل ارتباط برقرار کنند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 203 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

اکثر مردان شکایت دارند که چرا: "ما نمی توانیم همسر و یا نامزد خود را به درستی درک کنیم؛ برای چند هفته او فوق العاده است و با عشق و محبت به نظر می رسد و با من و اطرافیانش با بخشندگی کامل رفتار می کند. اما بعد، یکدفعه در یک چشم به هم زدن او تغییر حالت پیدا می کند و همه چیز از این رو به آن رو می شود. او نسبت به تمام کارهایی که من انجام می دهم اظهار ناراحتی کرده و به راحتی عصبانی می شود. سعی می کنم تا می توانم از او حمایت کنم، اما انگار کارهای من به هیچ وجه به چشم او نمی آید و وضعیت اصلا بهبود پیدا نمی کند. گویی به هیچ وجه از من انتظار کمک و همیاری ندارد. حتی اگر اشتباه از جانب من هم نباشد، باز هم دعواهای بسیار بدی با من می کند. در این حالت هیچ کاری از دست من بر نمی آید؟"

 

درک تمام قضایا

 

طبیعی است که حالات و رفتارهای یک خانم در طول زمان تغییر می کند. این تغییر و تحولات ممکن است شما را تا حدی گیج و مغشوش نمایند. اما نقطه امیدواری این جاست که اگر شما عکس العمل مناسب در مقابل اینگونه رفتارها را یاد بگیرید، به راحتی می توانید با عصبانیت و تغییر رفتار شریک زندگی خود سر کرده و با آن کنار بیاید.

 

اعتماد به نفس خانم ها مانند امواج دریا همواره در حال تلاطم است. زمانی که این امواج به نقطه اوج خود می رسند خانم احساس خوبی کرده و به همگان عشق میورزد. اما خدا آن روز را نیاورد که موج ها ته نشین شوند! آنوقت او به ضمیر ناخود آگاه خود باز گشته و شما را با خود به اعماق سیاهی ها و خشونت ها می کشاند.

 

زمانی که خانم شما به این حالت می رسد، شما باید به طرز برخورد مناسب با او کاملا آگاهی داشته باشید.

 

زمانی که خانم ها به اعماق ناامیدی ها فرو می روند، احساسات غیر قابل توضیح و عواطف نامعلومی به آنها دست می دهد. او ممکن است احساس های از قبیل: نا امیدی، پریشانی، ناامنی، بی میلی، بدگمانی، ناراحتی و نگرانی را تجربه کند. او ممکن است فکر کند که زن تنها و بی پشتیبانی است.

 

تمام افکار منفی و ناکامی هایی که او در زمان نقطه اوج امواج خود سعی می کند از آنها پرهیز کند، زمانی که موج او رو به افول می گذارد، مجددا با تشدید بیشتری در او ظاهر خواهند شد. در این هنگام منفی گرایی و ناکامی از احساسات بر آورده نشده، در او به بالاترین میزان خود می رسد. تنها چیزی که می خواهد این است که کسی بنشیند و به نیازها و احساسات او به دقت گوش دهد و سپس او را تا آخرین حد ممکن درک کند.

 

زمانی که یک خانم به پایین ترین نقطه امواج احساسات خود می رسد، شروع میکند به بازگو کردن ژرف ترین نیازهای خود. این نیازها ممکن است ارتباط مستقیمی با رابطه فعلی او داشته باشند، اما اغلب این مشکلات در روابط پیشین و یا از زمان کودکی او به جای مانده اند. به طور طبیعی تمام مشکلات و مواردی که او در زمان کودکی داشته ناگهان مورد توجه قرار می گیرد و چاره ای جز حل آنها باقی نمی ماند.

 

درک نقطه افول

 

3 مورد مختلف وجود دارد که آقایون برای درک بهتر نقطه افول همسران خود باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند.

 

1- عشق و حمایت آقا نمی تواند به طور آنی مشکل خانم را برطرف نماید.

در حقیقت عشق و محبت شما شاید به او اجازه دهد که خیلی بیشتر به اعماق مشکلات خود فرو رود.  شما باید انتظار داشته باشید که هر لحظه مسئله ای از پس مسئله دیگر بیرون بیاید. البته با بدست آوردن تجربه بیشتر، خیلی راحت تر می توانید در مراحل بعدی او را حمایت و پشتیبانی نمایید.

 

2- زمان بروز این احساس در خانم شما خود را مقصر فرض نکنید.

به عبارت دیگر شما نمی توانید – و نباید – از وقوع این اتفاق جلوگیری کنید.

 

3- خانم ها پس از مدتی مجددا به حالت اوج خود باز می گردند.

لازم نیست آقایون چیزی را درست کنند. چیزی خراب نشده؛ بلکه خانم اندکی به محبت، صبر و درک شما نیاز دارد. تنها کاری که باید بکنید این است که چیزهایی را که می خواهد در اختیارش قرار دهید.

 

 

انتظار و توانایی مواجهه با آن را داشته باشید

زمانی که به یک خانم چنین حالتی دست می دهد، شما باید به او اطمینان خاطر دهید در غیر اینصورت افکار منفی لحظه ای او را آرام نخواهند گذاشت. برای نجات او لازم نیست با او به معاشقه بپردازید. همچنین از معدوم کردن احساساتش از طریق پرخوری، شراب خواری، پر کاری و یا اهمیت بیش از اندازه به شدت پرهیز کنید.

 

زمانی که جلوی ظهور افکار منفی را بگیرید، افکار مثبت نیز اجازه رشد پیدا نخواهند کرد و نتیجه چیزی جز از بین رفتن صلح و فا و عشق و محبت نخواهد بود.

 

بدون وجود یک چنین تخلیه احساسی، یک خانم به تدریج توانایی خود برای عشق ورزیدن و رشد محبت را از دست می دهد. اگر طبیعت موج مانند او تحقیر شود، چیزی نخواهد گذشت که خوی او سنگدل، غیر شهوانی و خونسرد می شود.

 

در کنار او باشید

زمانی که یک خانم در حین سپری کرن زمان های ناخوشایند است، اگر یک حامی در کنار خود نداشته باشد، قادر نخواهد بود مجددا به شادی های گذشته خود باز گردد. بنابراین به جای اینکه عامل بروز چنینی شرایطی را، اشتباهات خود فرض کنید، به خانم خود فرصت و حمایت لازم را عرضه دارید تا او توانایی بهبود را پیدا کرده و احساسات خود را تصفیه کند.

 

غوطه ور شدن در اعماق، امری کاملا بدیهی است و تنها از یک خانم سالم سر میزند. اگر شما حمایت لازم را در این زمان به او بدهید بدون شک او خیلی شادتر خواهد شد و احساس خوشبختی بیشتری پیدا خواهد کرد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا خانمها دمدمي هستند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 268 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

آیا ما در دورانی زندگی نمی کنیم که باید به مادرهای مجردی که به تنهایی فرزندانشان را بزرگ می کنند و خانم هایی که مقامات شغلی بالایی را از آن خود کرده اند، تبریک بگوییم؟ از آنجایی که جنس مونث پیشرفت های چشمگیری داشته عده ای از افراد ممکن است تصور کنند که آنها در دنیای قرارهای ملاقات نیز مانند سایر جنبه های زندگی پرتکاپو هستند و ترجیح می دهند خودشان همه چیز را هدایت کنند.

 

شاید عده ای کمی از این نوع خانم ها وجود داشته باشد که شما اصلا نمیتوانید سر به سر آنها بگذارید و دستشان بیندازید اما باید قبول کنیم که تعداد آنها محدود است. علیرغم وجود پشتکاری که خانم ها در وجوه دیگر زندگی از خود نشان می دهند در مورد قرار های ملاقات کمی خجالتی می باشند و ترجیح می دهند این مطلب را طرف مقابل بازگو کند. پس زمانی که نوبت به گذاشتن قرار ملاقات می رسد این نوبت مردهاست که دست به کار شوند.

 

کیش و مات

چرا خانم ها اگر قرار باشد، 10 سال هم صبر می کنند اما حرفی از قرار ملاقات به زبان نمی آورند؟ اگر واقعا این کار مردهاست پس چطور مثل سایر کارهای دیگری که روزی تنها به آقایون تعلق داشته خانم ها در آن "پیشرفت" نمی کنند و پشتکار بالایی خود را نشان نمی دهند؟

 

زمانی که صحبت از قرار ملاقات به میان می آید شکی وجود ندارد که اولین حرکت دشوار است. من در این یک موضوع طرف آقایون را می گیرم. این کار هم درست مثل سایر شغل هایی می ماند که خانم ها مشغول انجام دادن آنها هستند. چرا آنها نباید برای گذاشتن قرار ملاقات پیش قدم شوند و چرا نباید خانم ها به آقایون را پیشنهاد ازدواج دهند و به خواستگاری آنها روند. چنین کارهایی همیشه جزء وظایف مردها بوده است.

 

در این قسمت دلایلی وجود دارد که چرا خانم ها هیچ گاه در این امر پیشقدمی نمیکنند و همیشه مردها باید جور این کار را به گردن بگیرند.

 

درست مثل یک امتحان

با روشی که یک مرد به یک زن نزدیک می شود، قضاوت های بیشماری می توان در مورد او برداشت کرد؛ آیا او اعتماد به نفس دارد یا دارای شخصیت متزلزلی است؟ شاید بیش از اندازه از خودش مطمئن باشد. آقایون برای انجام این کار ترفند های بیشماری دارند (که من تمام آنها را به عینه دیده ام و دیگر غافلگیر نخواهم شد) که برخی از آنها به خوبی جواب می دهند و متاسفانه سایرین باعث ایجاد بدبختی برای فرد می شوند. این روش ها چه کار کنند یا نه باید همیشه توجه داشته باشید که نشان دهنده شخصیت درونیتان هستند.

خانم ها دوست دارند مردها را در یک چالش قرار دهند و ببینند مردها برای رسیدن به آنها چگونه تلاش می کنند، به همین دلیل است که هیچ گاه خودشان پیش قدم نمیشوند و این کار را به عهده آقایون می گذارند. اگر مردی در رستوران به خانمی برسد و حوصله او را با تعریف از خود سر ببرد و به 1001 دلیل مختلف خانم را راضی کند که کس بهتری از او پیدا نخواهد کرد؛ این امر گویای دو مطلب می باشد (که هر دو به شدت ناخوشایند می باشند): عدم اعتماد به نفس یا/و اعتماد به نفس بیش از اندازه.

 

مردی که در زمان شروع گفتگو با او جسورانه و خشن صحبت کند و انتظار داشته باشد که خانم شماره تلفن خود را در آورده و دو دستی تقدیمش کند (نه اینکه فقط شماره را به او بدهد بلکه تقدیم کند) باید اعتماد به نفس بیش از حدی داشته باشد.

 

اگر مردی بتواند از این امتحان سربلند بیرون آید این شانس را پیدا می کند که خانم یکی دو مرتبه دیگر نیز با او قرار بگذارد و این بار به طور حتم خانم پیش قدم خواهد شد.

 

مردهای قابل تحسین

مردی که از خود احساسات نشان دهد چیزی جز موفقیت انتظار او را نخواهد کشید.

 

مرکز مبارزه در ملاقات معمولا چیزی شبیه به این است: شما زمانیکه از کسی تقاضای بیرون رفتن می کنید چیزهایی مضاف بر آنچه که باید را به او تقدیم کرده اید و اگر یک چنین کارهایی را انجام ندهید درست مثل یک جلودار صف جنگ هستید که هیچ گونه مهماتی را با خود حمل نمی کند. اگر بدون هیچ سلاح و مهماتی بخواهید به خط مقدم بروید بدون شک شکست می خویرید. آقایون می بایست تمایل خود را به انجام چنین کارهایی بیشتر کرده و تمایلات احساسی خود را بیش از پیش برای خانم ها باز گو کنند.

 

این قسمت جایی است که امتیاز به دست خانم هاست. آنها به خوبی می دانند که اگر کسی از همان ابتدای کار احساسات خود را بیش از اندازه بروز دهد و علاقه خاصی به نمایش گذارد فرد آسیب پذیری است و شریک خوبی برای زندگی نخواهد بود. اما زمانیکه یک مرد با اعتماد به نفس برای گذاشتن اولین قرار ملاقات گام بر می دارد در نظر خانم ها خیلی بهتر از شخص اول جلوه می کند. هر کس بتواند بیشترین تاثیر را بر روی خانم بگذارد، قابل تحسین بوده و به نتایج بهتری در این رابطه دست پیدا خواهد کرد. این امر در مسائل عشقی و عاطفی جایگاه ویژه ای دارد و شما نیز باید همیشه اهمیت آنها را در ذهن خود نگاه دارید.

خانم ها چه از روی عمد و یا به طور ناخودآگاه انتظار دارند پیشنهاد را از فرد مقابل دریافت کنند و ترجیح می دهند برای برقراری قرار ملاقات پیشقدمی نکنند.

 

گاهی اوقات ارزش های قدیمی و از مد افتاده (که در فیلم هایی نظیر کازابلانکا و بر باد رفته به درستی به تصویر کشیده شده اند) از مردها انتظار می رود که به خانم ها نزدیک شوند و حرکت اول را آنها انجام دهند. این موارد به صورت یک قانون در ذهن ما (به ویژه خانم ها) حک شده است و زن ها همیشه منتظر هستند تا مردها گام اول را در شروع یک رابطه بر دارند.

 

در حالیکه امروزه خانم ها دیگر انتظار ندارند که آقایون به شیشیه اتاق آنها سنگ پرتاب کنند و یا از درخت بالا بیایند تا بتوانند به آنها برسند اما از فضای رمانتیک بدشان نمی آید. حداقل طوری برخورد کنید که احساس کنند شما در حال تعقیب کردنشان هستید.

 

به طور قطع رسانه های امروزی و همچنین فرهنگ حاکم بر جامعه طوری پیش می رود که به خانم ها بقبولاند، افراد مستقلی هستند و به هیچ مردی نیاز ندارند. شاید به همین دلیل باشد که خانمها دوست دارند آن فضای کلاسیک و مردانه را در ذهن خودشان نگه دارند. آنها دوست دارند کسی تعقیبشان کند، از آنها قدردانی کند، و با گلبرگ های گل سرخ دوش بگیرند..... خوب شاید این آخری یک کمی زیاده روی باشد!

خوب، فکر می کنم آقایون تا این لحظه متوجه شده باشند که چرا باید روش های برقراری روابط خود را باز سازی کنند. ممکن است دختری که برای ازدواج در نظر دارید شما را به بهترین ها برساند به همین دلیل باید بدانید که برای رسیدن به موفقیت رفتاری کاملا طبیعی از خود نشان دهید، با او دوستانه برخورد کنید و خودتان را بیش از اندازه دست نیافتنی نشان ندهید. همین که او تلاش شما را برای رسیدن به خودش مشاهده می کند متوجه می شود که شما به اندازه کافی اعتماد به نفس داشته اید که این کار را انجام داده اید بنابراین دیگر نیازی ندارید که اطمینان بیش از اندازه از خودتان نشان دهید. اگر او نیز در رسیدن به شما از خود علاقه نشان داد که چه بهتر .

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا خانم ها قدم اول را بر نميداند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 196 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

معمولا خانم ها دوست دارند با مردهایی صحبت کنند که رابطه خوبی با مادرانشان داشته، و برای آنها ارزش و احترام بیشتری قائل باشند. این گروه از مردها در نظر خانم ها بسیار موجه تر از سایرین هستند. البته باید توجه داشته باشید که اگر آقایون اندکی بیشتر از حد مجاز در مورد مادرانشان صحبت کنند در نظر خانم ها به عنوان به "پسرهای مامانی" شناخته می شوند.

 

در این قسمت دلایلی را که خانم ها دوست ندارند مرد زندگی شان مامانی باشد را ذکر می کنیم. همچنین راه حل هایی را به شما پیشنهاد کردیم که با اجرای آنها میتوانید هم مادرتان را در کنارتان داشته باشید و هم همسر خود را راضی نگاه دارید.

 

خانم ها مردهای واقعی را دوست دارند

همانطور که مردها در آرزوی پرستارها و دوشیزه های فرانسوی هستند، تصور خانم ها نیز از مردهای واقعی پلیس و یا آتش نشان می باشد؛ یعنی مردهایی که مردانگی، نیرو و قدرت بیشتری نسبت به سایرین داشته باشند.

 

اگر قرار باشد یک آتش نشان هر بار که پهلوی همسر خود قرار می گیرد با مادرش هم تماس بگیرد، چیزی نمی گذرد که وجه مردانه خود را به سرعت در نظر خانم از دست می دهد. خانم ها مردهای نیرومندی را دوست دارند که تحت تاثیر دیگران قرار نگرفته و با آنها صمیمی نمی شوند.

 

مشکل اینجاست که پسرهای مامانی اغلب در حال بر آورده کردن آرزوهای مادرشان به ویژه آن دسته از آرزوهایی که دور از انتظار هستند می باشند. تمام مشکلات از همین نقطه اغاز می شوند.

 

اگر مردی تمام مدت بخواهد مطابق میل مادرش رفتار کند دیگر هیچ شانسی برایش باقی نمی ماند تا بتواند به شخصه همسر دلخواه آینده خود را انتخاب کند. بحث کردن در مورد مسائل مختلف در خانواده به اندازه کافی دشوار می باشد و یک خانم به سختی می تواند قبول کند که نفر سومی نیز در مسائل خانوادگیشان دخالت کند. زمانی که یک دختر، 12 سال داشته باشد و دوست پسر او به این دلیل که مادرش به او اجازه نداده، نتواند به بیرون آید این امر کاملا قابل قبول است چرا که آنها هنوز بچه هستند اما زمانی که آن پسر بچه بزرگ شود و هنوز مادرش برای زندگی شخصیش تصمیم گیری نماید، در این شرایط بیشتر خانم ها از پذیرفتن چنین مردهایی سرباز میزنند.

 

خانم ها دوست دارند شماره یک باشند

زمانی که یک خانم در بستر و در کنار همسر خود آرام میگیرد، اصلا نمی تواند قبول کند که در زندگی او دومین نفر باشد.

 

این کاملا طبیعی است که یک مرد، روز مادر، روز تولد و مناسبت های اینچنینی را به مادرش اختصاص دهد. اما اگر بخواهد همیشه اول مادرش را در نظر بگیرد و بعد نامزدش را، حالا مناسبت هر چه که می خواهد باشد، کم کم رابطه او با همسرش سرد شده و عاقبت خانم او را ترک می کند. تنها دلیلی که خانم ها هیچ گاه پسرهای مامانی را برای آینده شان انتخاب نمی کنند این است که نمی خواهند خودشان را در شرایط رقابت با کسی که پسر را به دنیا آورده قرار دهند.

 

زمانیکه تصویر مادر شوهر بیش از اندازه در زندگی زوجین، طنین انداز شود، خانم تصور می کند که به اندازه کافی نمی تواند خواست های همسرش را برآورده سازد و به این دلیل است که آقا به ناچار به سمت یک "خانم" دیگر که مادرش باشد کشیده میشود. خانم ها دوست دارند مردهایشان را همیشه خوشحال نگاه دارند. آنها دوست ندارند از زبان آقا بشنوند که دست پختشان خوب نیست و یا اینکه کارها را به خوبی مادر دوست داشتنی اقا انجام نمی دهند.

 

همسر شما خدمتکارتان نیست

در قرن بیست و یکم اکثر زوج ها کارهای خانه از قبیل شستشو، آشپزی و گردگیری را با یکدیگر تقسیم می کنند. اگر چه خانم ها قبول نمی کنند که آقایون سرآشپز و یا مسئول تمیزی باشد اما از شما انتظار دارند که در کارهای خانه کمک کنید. مشکل پسرهای مامانی این است که معمولا برای پخت غذا و یا شست و شوی لباس ها از مادرشان کمک می گیرند.

 

شاید خیلی از افراد استطاعت این را داشته باشند که برای خود یک خدمتکار بگیرند اما در نظر خانم ها یک مرد واقعی کسی است که در کارهای خانه به او کمک کند و اگر از انجام چنین کارهایی سرباز زند به زودی زود از زندگی خانم طرد خواهد شد.

 

این امر حقیقت دارد که بعضی از مادرها سعی می کنند تا تمام نیازهای مادرانشان را براورده سازند. اما بدانید که خانم ها به هیچ وجه دوست ندارند با مردهایی که نمیتوانند روی پای خودشان بایستند و نیازهای اولیه خودشان را براورده سازند رابطه برقرار کنند.

 

پسرهای مامانی معمولا در معرض نوعی عشق بدون قید و شرط قرار می گیرند و تصور می کنند تمام کارهایی که انجام می دهند درست است و هیچ ایرادی ندارند. هرچند مادرتان به طرز لباس پوشیدن، غذا خوردن، صحبت کردن و رفتارتان کاری ندارد این امر بدان معنا نیست که تمام کارهایی که انجام می دهید درست بوده و نیاز به هیچ گونه باز بینی ندارد.

 

به عنوان مثال شاید مادر شما پس از صرف شام از شما بخواهد که کاملا استراحت کنید و تمام ظرف ها را خودش به تنهایی جمع کند. اما همسر شما در شرایط مشابه انتظار دارد که از پشت میز بلند شده و در جمع کردن بشقاب ها به او کمک کنید.

 

هیچ چیز خصوصی وجود ندارد

یکی دیگر از مواردی که خانم ها در مورد پسرهای مامانی دوست ندارند این است که این دسته از آقایون گاهی چیزهای بسیار خصوصی، که نباید با مادرشان در میان بگذارند را به راحتی به زبان می آورند. خانم ها دوست ندارد مسائل خلوت شخصی شان برای کسی جز خودشان دو نفر بازگو شود. خانم ها انتظار دارند که آقایون در صحبت کردن در مورد مسائل بسیار خصوصی محتاطانه تر عمل کنند. به همین دلیل زمانی که متوجه شود اقا در مورد مسائل خصوصی با مادر خود مشورت می کند از نظر روحی آسیب های جبران ناپذیری می بینند.

 

یادم می آید روزی یکی از دوستانم هدیه ای که روی آن مارک لباس فروشی چاپ شده بود را از طرف مادر شوهر خود دریافت کرد. او تصور کرد چه مادر شوهر با ملاحظه ای دارد اما با خواندن این مطلب همه چیز رو شد: " ... و خواهش می کنم دیگه از لباس زیر پلاستیکی استفاده نکن چون محسن اصلا از اونا خوشش نمی یاد..."

 

او واقعا ناراحت شد و تعجب کرد که چطور همسرش توانسته یک چنین چیزی در مورد او به مادرش بگوید و به فکر فرو رفت که اگر حتی همسرش از چنین لباس هایی خوشش نمی آمده چرا اول با خود او در میان نگذاشته و مادرش را به عنوان اولین نفر برای مشورت کردن انتخاب کرده.

 

شاید شما در مورد لباس زیر خانمتان با مادر صحبت نکنید اما به غیر از این نکته مطالب بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارند که خانمتان ترجیح می دهد تا ابد بین شما دونفر مانند یک راز باقی بماند.

 

البته باید این مطلب را نیز همیشه در نظر داشته باشید که از یک مرد نخواهید از بین زنی که او را به دنیا آورده و سپس بزرگ نموده و زنی که او را دوست دارد یکی را انتخاب کند. خوشبختانه اگر شما یکی از آن پسرهای مامانی هستید راه های بسیار زیادی وجود دارد که شما به راحتی می توانید عشق و احترام هر دو طرف را نسبت به خود جلب کنید.

 

در برابر مادر خود بایستید

یکی از ابتدایی ترین روش هایی که می تواند موجب شود تا شما به بدنامی پسر مامانی بودن دچار نشوید این است که طرز برخورد خود را با مادرتان عوض کرده و مانند یک فرد بالغ با او رفتار کنید. اگر شما به نام پسر مامانی معروف شده اید پس حتما مادر شما بیش از اندازه در کارهای شما دخالت می کند و شما باید یاد بگیرید تا به او "نه" بگویید.

 

حتی اگر او تحصیلات عالیه هم باشد باز هم بدان معنا نیست که فرد نامعقول و غیر منطقی نیست. مادر شما همین الان هم میداند که شما عاشق او هستید و هر کاری که از دستتان برآید برایش انجام می دهید. و مشکل نیز دقیقا از همین نقطه شروع می شود. او می داند که شما به او "نه" نخواهید گفت.

 

بنابراین سالی یکبار هم که شده حتی اگر اشک هایش سرازیر شد و شما را تهدید عاطفی کرد به او بفهمانید که تا چه اندازه همسرتان مهربان است و جزئی از نیمه جدانشدنی زندگیتان است.

 

می توانید به راحتی به او بگویید که برای آخر هفته که قصد دارید با نامزد خود به تفریح روید در حال روزشماری کردن هستید و همچنیین به او بگویید که لازم نیست برای توراهی ساندویچ درست کند.

 

همسر خود را به یاد داشته باشید

برای اینکه بتوانید رابطه خوبی را با همسر خود برقرار کنید باید این نکته مهم را همواره به خاطر داشته باشید: اگر بنا به هر دلیل مجبور شدید قرار ملاقات خود را با خانمتان به خاطر مادر بر هم زنید حتما مطمئن شوید که به نوعی این کار خود را جبران میکنید.

 

طوری رفتار نکنید که همسر شما تصور کند در جایگاه دوم قرار دارد و فکر کند که همیشه حرف اول و آخر را مادرتان می زند. اگر متوجه شد که شما به یکی از خواست های غیر منطقی مادر خود پاسخ مثبت داده اید باید او را متوجه این مطلب هم بسازید که در جای دیگر به او پاسخ منفی نیز داده اید.

 

پسر مامانی نباشید

اگر شما پسر مامانی هستید، برای مادرتان این سوء تفاهم پیش می آید که هیچ دختری به اندازه کافی مناسب شما نیست. بنابراین اگر روزی مادر، شما را اینطور نصیحت کرد که خودش هیچ گاه قلب شما را نمی شکند اما چنین کاری از دست همسرتان بر می آید به خاطر داشته باشید که اگر هر دوی آنها را دوست بدارید و برایشان ارزش قائل باشید خانمتان همیشه از شما پرستاری می کند و مادر نیز پختن شیرینی های خوشمزه را قطع نخواهد کرد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا خانم ها پسرهاي ماماني را دوست ندارند

 

حمید جدیدی بازدید : 216 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

تصورات کلیشه ای متعددی وجود دارد و حاکی از این مطلب است که وقتی دو نفر در یک رابطه دو جانبه ی تعهد آور قرار دارند و پس از گذشت مدت زمانی دیگر با هم ارتباط جنسی برقرار نمی کنند، تنها کسی که پایان این رابطه را طلب می کند بدون شک خانم است. در یک چنین حالتی خانم ترجیح می دهد کتاب بخواند، به موهایش رسیدگی کند، لباس ها به خشکشویی ببرد و خلاصه هر کاری که ممکن است انجام دهد، فقط ارتباط صمیمانه فیزیکی با همسر مهربان و دوست داشتنی خود برقرار نکند. البته او همیشه اینگونه نبوده؛ به هر حال زمان هایی وجود داشته که ارتباط آنها پر شور و حرارات بوده و هر دو نفر برای هم از جذابیت بالایی برخوردار بوده اند؛ اما در حال حاضر باید با تاسف زیاد گفت که آن عشق و شور و حرارات اولیه از بین رفته و خبری از آن نیست.

 

روانپزشکان بر این باور هستند که از میان 20 میلیون زوجی که رابطه زناشویی خود را به تازگی آغاز کرده اند و کمتر از 10 مرتبه در سال با هم ارتباط جنسی برقرار می کنند تقریباً نیمی از آنها به دلیل تصمیم جنس مونث یک چنین رابطه ای را تجربه می کنند. البته اخیراً کتابی با عنوان "شوهرم دیگر رابطه جنسی نمی خواهد" (هنگامیکه آقایون از ادامه برقراری رابطه جنسی سرباز می زنند و اینکه خانم ها چه عکس العملی انجام می دهند) در حال چاپ و انتشار می باشد. این کتاب از طریق انتشارات هارپر ویلیامز و ویلیام مارو در ژانویه سال 2008 به نشر انبوه خواهد رسید. ما مطمئنیم که میلیون ها نفر به این کتاب علاقمند خواهند شد و همچنین این کتاب می تواند کمک بزرگی به آنها باشد به ویژه زمانیکه جنس مذکر تصمیم به متوقف ساختن ارتباط جنسی میگیرد.

 

زمانی که ما مشغول تحقیق و بررسی پیرامون این کتاب بودیم با مردهای بسیار زیادی برخورد می کردیم که در زندگی های مشترکی قرار داشتند که هیچ گونه ارتباط جنسی با همسران خود برقرار نمی کردند، اما درصد بسیار زیادی از این افراد اظهار می داشتند که این همسرانشان هستند که از برقراری رابطه جنسی امتناع می ورزند نه خود آنها. این مردها گیج می شدند، از نظر عاطفی و روحی آسیب می دیدند و از اینکه شریک زندگیشان تمایلی به آنها ندارد، احساس ناخوشایندی پیدا می کردند. برخی از آنها حتی دلیل یک چنین مسئله ای را نیز نمی دانستند و از ما سوال می کردند که چرا یک چنین اتفاقی در زندگی شان روی داده و برای بازگرداندن شور و حرارات و عشق و علاقه اولیه به زندگی خود چه کاری می توانند انجام دهند. بسیاری از آقایون هم برای ما نامه نوشته و از ما درخواست می کردند که این قضیه را از نقطه نظر خانم ها بررسی کنیم. ما هم برآن شدیم تا تحقیقات جدید خود را در این مورد که چرا خانم ها ناگهان از ادامه برقراری رابطه جنسی صرفنظر می کنند، شروع کنیم.

 

در هر صورت باید توجه داشت که پاسخ به این پرسش امر ساده ای نیست. عدم تمایل به شریک زندگی معمولاً مقوله ای است که به دلیل مسائل مختلف ایجاد می شود و امروزه جزء یکی از حادترین مشکلات مربوط به روابط جنسی میان همسران قلمداد میشود. از نظر پزشکی به این بیماری "اختلال عدم تمایل جنسی" (HSDD) اطلاق میشود. انجمن روانشناسی امریکا آن را به عنوان " غیاب یا کمبود تمایلات و افکار جنسی کافی برای برقراری یک رابطه جنسی می داند که منجر به ایجاد استرس ها و اضطراب های درونی و بیرونی در فرد شده و دلیل آن هم به خاطر مصرف الکل یا دارو و یا مواد مخدر نیست."

 

البته باید توجه داشت که اگر فردی در یک رابطه طولانی مدت شهوت بالایی از خود نشان نمی دهد و این امر هیچ گونه ناخوشی را برای هیچ یک از آنها ایجاد نکند، نمیتوان نام بیمار بر او گذاشت و او را دچار اختلال HSDD دانست. در این قسمت نکته ای کاملاً بدیهی اما در عین حال مهم وجود دارد. اگر دو نفر با علاقه ی زیاد با هم ازدواج کنند، و پس از مدتی رابطه جنسی برای هر دوی آنها از اهمیت بالایی برخوردار نباشد (و اصلاً رابطه به دلیل یک چنین مسئله ای ایجاد نشده باشد) آنها در زندگی خود به مشکلی برخورد نخواهند کرد چرا که هیچ یک از این دو نفر هیچ گونه استرس بیرونی و یا درونی را متحمل نشده و بر شخص مقابل نیز متحمل نمی کنند.

 

اما متاسفانه همیشه اوضاع به همین آرامی و ملایمت پیش نمی رود. در بیشتر موارد یکی از طرفین تمایل شدیدی به برقراری این رابطه از خود نشان می دهد و طرف دیگر هیچ گونه میلی به انجام این کار ندارد. چرا؟ چه نوع اختلاف های جنسی ممکن است در یک چنین شرایطی وجود داشته باشد که یک نفر منزجر شده و دیگر تمایل پیدا میکند؟

 

در این قسمت قصد داریم تا مروری بر روی چند پاسخ ابتدایی که روانپزشکان در این مقوله مطرح کرده اند، داشته باشیم.

 

 

زمانی که با خانم ها صحبت می کنیم تعداد بسیار زیادی از آنها در پاسخ به پرسش ما می گویند که خودشان هم نمی دانند. آنها گیج می شوند و آرزو می کنند که ای کاش شهوت و حس علاقه ی خود را مجدداً باز یابند. برخی دیگر قدری ریزتر شده و مسائلی نظیر نزدیکی دردآور، عصبانیت و افسردگی را از جمله دلایل خود برای عدم علاقه به این ارتباط ذکر می کنند. برخی دیگر هم اظهار می دارند که می خواهند به طور قطع مطمئن باشند که باردار نمی شوند.

 

اجازه دهید با مثالی این مطلب را بهتر توجیه کنیم: احساس درد در حین برقراری رابطه جنسی برای یک خانم به بدی احساس عدم توانایی در نعوذ برای یک مرد می باشد. اکثر خانم ها خجالت می کشند که در این مورد با همسران خود صحبت کنند و در عوض ترجیح می دهند که در سکوت رنج کشیده و از برقرای رابطه جنسی امتناع ورزند. به هر حال اگر رابطه جنسی با درد شدید همراه باشد، آنوقت چه کسی دوست دارد یک چنین رابطه ی دردآوری را تجربه کند؟ همچنین این امر عواقب متعدد روانی و جسمانی را نیز با خود به همراه خواهد داشت. درمان برخی افراد بسیار ساده بوده و تنها با تجویز مصرف دز پایینی هورمون های مخصوص قابل درمان می باشد. درمان برخی دیگر قدری دشوار بوده اما هنوز هم می توان به بهبود آنها امیدوار بود.

 

افسردگی نیز یکی دیگر از دلایل عمده تحلیل شهوت جنسی در خانم ها به شمار میرود و باید اظهار داشت که بسیاری از قرص های ضد افسردگی نیز می توانند به عنوان دلیل کاهش میل جنسی در خانم ها به شمار روند. داروهایی که به نوعی بازدارنده جذب مجدد سروتین هستند، نه تنها تمایل جنسی را کاهش می دهند بلکه می توانند توانایی حس عشق ورزی و رابطه رمانتیک را نیز به طور موقتی از فرد بگیرند.

 

برخی خانم ها نیز به دلیل عصبانیت هیچ گونه تمایلی به برقراری رابطه جنسی با همسران خود ندارند. آنها تصور می کنند که آقایون باید بیشتر در کارهای خانه به آنها کمک کنند و بیشتر با بچه ها باشند. گاهی اوقات هم مشکوک می شوند که شاید همسرشان معشوقه دارد و یا متوجه می شوند که چند سال قبل معشوقه داشته و این امر آنقدر برایشان گران تمام می شود که بیش از اندازه از نظر روحی آسیب میبینند و به هیچ وجه نمی توانند همسر خود را ببخشند. برخی از خانم ها هم میگویند که همسرشان اضافه وزن پیدا کرده و دیگر نمی تواند مانند گذشته آنها را تحریک کند. عده ی دیگری هم اظهار می دارند که تماشای تلویزیون یا بازی های ورزشی برای شوهرانشان از صحبت کردن با آنها مهم تر است و خانم هم دیگر نمیتواند یک چنین شرایطی را تحمل کند. همه این ناراحتی ها روی هم جمع شده و سبب میشود که احساس نزدیکی که خانم نسبت به همسر خود دارد از بین برود. بعد خانم به عنوان نوعی مجازات از برقراری رابطه جنسی خودداری می کند و به جای هر کار نادرستی که آقا انجام می دهد، خانم مجازات های جنسی را شدید تر می کند.

 

بعضی از خانم ها هم به طور کلی خسته می شوند، آنها فقط در صورتی می خواهند رابطه جنسی داشته باشند که این رابطه واقعاً ارزشش را داشته باشد در غیر اینصورت هیچ دلیلی برای برقراری چنین رابطه ای احساس نمی کنند.

 

ما در مورد این مطلب که چرا آقایون از برقراری رابطه جنسی امتناع می ورزند به طور گسترده مطالعه و تحقیق انجام دادیم و در میان یافته های خود به دلایل بسیار عجیبی برخورد کردیم؛ اما اکنون که قصد داریم در مورد خانم ها نیز مطالعات خود را شروع کنیم، مطمئنیم که به موارد جالب تر و تعجب آورتر بیشتری برخورد خواهیم کرد. خوشحال خواهیم شد اگر بتوانیم نظرها و پیشنهادات شما را نیز در این رابطه بشنویم. اگر شما هم جزء افرادی هستید که در یک زندگی زناشویی بدون رابطه جنسی به سر می برید، و خانم کسی است که از برقراری این رابطه امتناع می ورزد، ما را هم در جریان بگذارید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا خانم ها ارتباط جنسي را متوقف مي سازند

 

حمید جدیدی بازدید : 249 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

اغلب افراد معمولاً مشکلی در پیدا کردن جنس مخالف ندارند. بیشتر این افراد می توانند دوست یکی از دوستان، همکار و یا فردی باشد که به طور روزمره او را می بینند. پیش از اینکه رابطه صمیمی شود، معمولاً به عنوان دو دوست با هم ارتباط برقرار می کنند. به هر حال بیشتر افراد قبل از آشنایی با شما در ارتباط هایی قرار گرفته اند و در زمان شروع رابطه با شما یا در شرف تمام کردن ارتباط قبلی هستند و یا به تازگی ارتباط خود را قطع کرده اند.

 

شما دو نفر وجوه اشتراک بسیار زیادی دارید! برای اولین بار کسی را پیدا کرده اید که علاقه زیادی به شما دارد، از رفتار و گفته هایتان لذت می برد، از کاری که امروز انجام می دهید و حتی برنامه های که برای فردا می ریزید لذت می برد. هر بار که او را ملاقات می کنید لبخندی بر لب دارد که گرمایش به اعماق قلبتان نفوذ می کند. این همان چیزی بوده که شما سال ها در انتظارش بوده اید. توجه کامل و عشق بی حد و اندازه؛

 

پس از سپری شدن روزها و ماهها متوجه می شوید که او بیشتر دنبال موقعیت هایی می گردد که شما سرتان شلوغ است و اطراف او نیستید، و دنبال این نیست که زمانی را پیدا کند که بتوانید در کنار هم باشید. وقت های با ارزشی که در کنار هم هستید به پایین ترین میزان خود می رسند و تنها زمانی اتفاق می افتند که شما از او تقاضا کرده و بر روی آن پافشاری می کنید.

 

شما قدری به او مشکوک می شوید و دلتان می خواهد بدانید که وقتی شما آن اطراف نیستید، دقیقاً مشغول انجام چه کاری است. به همین دلیل شروع می کنید به تجسس در این زمینه. یکی از بدترین شک هایتان به حقیقت می پیوندد. یک خیانت مجدد! درست مانند همه زن ها و مرد های دیگر او هم به شما خیانت کرد.

 

این مسئله چیزی است که من اسم آنرا می گذارم: عشق سوری و الگوهای غلط ارتباطی.

 

چیزی که در حقیقت رخ می دهد این است که کودک درون شما می ترسد که اگر شما همیشه در صحنه حاضر نباشید، او شما را نادیده گرفته و فراموشتان می کند.

 

در اعماق وجودتان به سختی می توانید به دیگران اعتماد کنید و تصور می کنید که اگر مرتباً به یادشان نیندازید، آنها فراموش می کنند که باید شما را دوست داشته باشند و به شما عشق بورزند. شما در روابط قبلی خود نیز یک چنین خط مشی را در پیش گرفته بودید و موفق نشده بودید و این بار نیز اشتباه گذشته را تکرار نمودید. در وهله اول باید نگرش خود را نسبت به این موضوع تغییر داده و رفتاری امرانه را در این زمینه در پیش بگیرید.

 

این امکان وجود دارد که شما در بیان خواسته هایتان قدری جبهه گیری کنید و عصبانیت خود را به سرعت بروز دهید. به سرعت تحمل خود را از دست می دهید و به راحتی از چیزهایی که خوشتان نمی آید ایراد می گیرید. شاید طرف مقابل به هیچ وجه از این کار خوشش نیاید.

 

همچنین ممکن است که حس حسادت از درجه کم تا زیاد در شما وجود داشته باشد و انتظار داشته باشید که طرف مقابل توجهش را به طور انحصاری معطوف به شما کند. اگر او زمانی سرش شلوغ باشد و وقت کافی نداشته باشد، به سرعت ناراحت و عصبانی می شوید و دلتان می خواهد که یا خودتان به تنهایی مرکز توجه او باشید و یا اصلاً این رابطه وجود نداشته باشد.

 

نکته ای که در این قسمت وجود دارد این است که شما دوست دارید مورد توجه، و دوست داشتن قرار بگیرید، اما ممکن است طرف مقابل تصور کند که اگر حق انتخاب داشت می توانست شخص دیگری را انتخاب کنند و بدش هم نمی آمد که دور از شما باشد.

 

ممکن است با احتساب به این امر تصور کنید که شما دارای ترس هایی هستید که با توجه به نظام اعتقادات شخصیتان تصور می کنید که هیچ مرد و زنی قابل اعتماد نیستند. البته برخی از افراد نیز هستند که خیانت در وجودشان شکل گرفته و زمانی هم که به طرف مقابل خود خیانت می کنند، به هیچ وجه احساس گناه نمی کنند و حتی عذر خواهی هم نمی کنند و حتی گاهی اوقات شما را مقصر اصلی کارهای خود می دانند، اما حقیقت اینجاست که مشکل اصلی از مقوله اعتماد سرچشمه می گیرد. بنابراین اگر قرار است که آنها خیانت کنند، چه دلیلی وجود دارد که شما به آنها اعتماد کنید؟ آنها با کارهایشان اثبات می کنند که افراد قابل اعتمادی نیستند بنابراین چه دلیلی وجود دارد که شما به آنها اعتماد کنید؟

 

این عقاید و افکار دقیقاً به رابطه بعدی شما تعمیم پیدا می کنند. زمانی که با شخص جدیدی ارتباط برقرار می کنید، همان افکار و اندیشه ها و تجاربی که از روابط گذشته خود بدست آورده اید را به رابطه بعدی تعمیم می دهید.

 

بسیاری از افراد هستند که به طور مکرر از یک رابطه ناموق به رابطه ناموفق بعدی میروند و اصلاً فکر نمی کنند که دلیل شکستشان چه بوده و چگونه می توانند اشتباهات گذشته خود را جبران نمایند. البته برخی از افراد هستند که ظواهر امر را درست میکنند اما این کافی نیست باید سعی کنید که مشکلات را ریشه یابی کرده و باطن مشکلات را حل نمایید.

 

اما یکی از حقایق تلخ این است که شما خودتان خالق این تجربیات ناخوشایند هستید. شخص مقابل مسائل مربوط به خودش را دارد و از کودکی تا بزرگسالی تجربیات متفاوتی را کسب کرده و به راحتی می تواند وقایع مختلف را در ذهن خود جایگزین کند، اما به هر حال این وظیفه شماست که افرادی را که امکان خیانت در آنها وجود دارد را تشخیص دهید. به طرز صحبت کردنشان دقت کنید و حرکات دست ها و صورتشان را مد نظر قرار دهید. درست مانند یک نفس بد که در غالب یک انسان موقر خود را جلوه می دهد.

 

اگر در پی آن هستید که خوشحالی، شادکامی و تکامل را به زندگی خود عرضه کنید (و از درد و رنج و ناراحتی ها نجات پیدا کنید) و اگر می خواهید یک ارتباط سالم و رضایت بخش را دنبال کنید، باید از هر رابطه ای که با یک فرد برقرار می کنید، حداقل یک درس بگیرید. اگر به درسی که یاد گرفته اید، عمل کنید، این امکان وجود دارد که دیگر هیچ گاه اشتباهات گذشته در زندگیتان تکرار نشوند.

 

بنابراین دفعه آینده که ارتباطتان تحت یک چنین شرایطی به اتمام رسید، متعجب نشوید و احساس نکنید که به شما آسیب وارد شده و طرف مقابل به شما خیانت کرده. رابطه فعلی را تمام می کنید و با دانش به این امر که رابطه های این چنینی چه پایانی در بر خواهند داشت، دیگر وارد آنها نمی شوید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا برخي جذب کساني ميشوند که اهل خيانتند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 259 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

دلایل بسیار زیادی وجود دارد که چرا آقایون نمی توانند نظر خانم ها را به خود جلب کنند، اما من می خواهم از زاویه ای به این مسئله بپردازم که شاید شما تا کنون به آن فکر نکرده باشید.

 

زمانی که صحبت از بازی جاذبه و جلب نظر به میان می آید، بسیاری از آقایون به سرعت نیازمند طرف مقابل می شوند و خودشان را وابسته و فریفته نشان می دهند. این بدان معناست که خودشان استقلال فردی شان را زیر پا می گذارند. در این حالت خانم احساس می کند که طرف مقابل بیش از اندازه نسبت به او وابسته شده است و این اصلاً نشانه ی خوبی نیست.

 

زمانیکه تصور کردید احساساتتان کنترل زندگی شما را بدست گرفته اند، در وهله ی اول باید ببینید که این عواطف از کجا می آیند و چگونه می توانید آنها را با حقایق زندگی جور کنید. بسیاری از آقایون در چنین شرایطی شکست می خورند، چراکه توانایی کنترل افکار خود را از دست می دهند و نمی دانند که چگونه باید در مقابل یک خانم زیبا از خود عکس العمل نشان دهند.

 

فقط به این دلیل که شما به او علاقمند هستید، لزوماً به آن معنا نیست که او هم به شما علاقمند است.

 

خانم ها در درک حرکات فیزیکی و فهم زبان حرکتی استعداد زیادی دارند. آنها اصلاً با این قابلیت به دنیا آمده اند و به راحتی هرگونه نشانه ای از استرس و عصبی بودن را می توانند در شما تشخیص دهند.

 

هر واکنش کنترل نشده ای که از خود بروز بدهید، یا سعی تان بر آن باشد که فقط "خوبی" های او را ببینید، و برایش بمیرید، به آن معناست که شما در حال از دست دادن قدرت خود هستید و به زودی استقلالتان از بین خواهد رفت.

 

زمانیکه چنین اتفاقی روی دهد، باید مطمئن باشید که خانم نمیتواند جذب شما شود. پس آقایونی که این مقاله را می خوانید و تصور می کنید با روی خوش نشان دادن بیش از اندازه می توانید نظر خانم ها را به خود جلب کنید و فکر می کنید که خود حقیقی تان را نباید در مقابل او آشکار کنید، مطمئن باشید که در رابطه شکست می خورید. باید با خودتان و با احساساتتان صادق باشید.

 

شاید دیگر لازم نباشد که تکرار کنم تعداد زیادی از خانم این روزها دوست ندارند توسط آقاون اسکورت شوند و نمی خواهند احساس کنند که باید تعهد کامل نسبت به یک مرد داشته باشند. آنها بیشتر ترجیح می دهند که آزاد باشند و اجازه دهند که هر اتفاقی که قرار است بیفتد به طور طبیعی و به خودی خود روی دهد.

 

بسیاری از آقایون در مقابل خانمی که دوستش می دارند آنقدر عصبی و دست پاچه می شوند که رابطه را به جایی می کشانند که دیگر نمی توان امیدی به نجات آن داشت.

 

خانم در یک چنین شرایطی علاقه ی خود نسبت به طرف مقابل را از دست می دهد؛ اما متاسفانه آقا متوجه نیست و باز هم می خواهد تلاش کند و صمیمت و هواخواهی خود را به خانم اثبات کرده و رابطه را به اوج قله های موفقیت برساند.

 

از سوی دیگر باید در نظر داشت که همه ی آقایون با قدرت ذاتی به منظور خشنود ساختن خانم ها به دنیا می آیند. این امر اگر در حدود طبیعی انجام پذیرد، رضایت خانم را جلب خواهد کرد و حتی از پول و ثروت هم برای او پر اهمیت تر است. خانم فقط باید مطمئن شود که فردی را که انتخاب نموده یک مرد واقعی است و از تمام زوایا می تواند به او اعتماد کند.

 

خانم ها منتظر هستند تا مرد واقعی زندگی شان از راه برسد. کسی که به آنها و به جسمشان -بدون اینکه یک کلمه حرف بزند- احترام بگذارد. حقیقت اینجاست که این روزها یک چنین مردهایی خیلی کم پیدا می شوند.

 

فقط کافی است که با قدرت طبیعی خود ارتباط برقرار کنید تا بتوانید به قلب همسرتان نفوذ کنید.

 

این قدرت حتی از "شخصیت" مستقل شما و یا حتی شخصیت اجتماعی تان نیرومند تر است و اگر واقعاً قصد دارید که نظر کسی را به خود جلب کنید و به آنها چیزی را که طلب می کنند و به دنبالش هستند بدهید، باید مطابق با آنچه پیشتر گفته شد از خود عکس العمل نشان دهید.

 

می بایست تلاش کنید تا تبدیل به مردی شوید که "در پوست خود آرام" است. سعی کنید که این تناسب و تجانس را در همه حال حفظ نمایید؛ آنوقت می بینید که خانم مورد نظر با شما متفاوت برخورد می کند و طور دیگری به شما نگاه کرده و متوجه وجودتان می شود.

 

اگر او به شما علاقمند شود، یعنی شما به موفقیت رسیده اید چراکه در این صورت، او کسی است که شما را انتخاب کرده و شما می توانید او را به راحتی به سمتی که می خواهید هدایت کرده و در کنار او خوشبخت شوید.

 

پسرهای زن ذلیل به این دلیل نمی توانند نظر خانمی را که می خواهند به خودشان جلب کنند چراکه به طور غریزی و طبیعی با خانم برخورد نمی کنند و می خواهند خود واقعی شان را پنهان کرده و خودشان را کس دیگری نشان دهند.

 

آیا اگر مردی در فضایی بزرگ شده باشد که به او یاد داده باشند حقیقت این است که باید قدرت حقیقی و تاثیر مردانه ی خود را مخفی کنی، گناه این آموزش غلط بر دوش خودش می افتد؟ به هیچ وجه.

 

اما آیا مسئول رفتار فعلی و وقایعی که در آینده برایش اتفاق می افتد نیست؟ چرا، هست. درک چنین مسائلی به او اجازه می دهد تا مرز موفقیت کلی پیش رود، درست همان موفقیتی که همیشه آرزویش را داشته.

 

اجازه دهید خیلی راحت با شما صحبت کنم، دوست دارم به قضیه اینچنین نگاه کنید:

 

همانطور که قرار گذاشتن با یک دختر زشت و چاق برای یک مرد واقعه ی وحشتناکی است، یک خانم هم نمیتواند با مرد بی شخصیت قرار ملاقات بگذارد و او را در زندگی خود راه بدهد.

 

این روزها خانم ها هم به اندازه ی آقایون از برقراری رابطه ی جنسی لذت میبرند، اما ترجیح میدهند که ابتدا به فرد مورد نظر اعتماد کنند. در این میان اگر شما بیش از اندازه از خود وابستگی نشان دهید، بیش از اندازه به او علاقمند شوید، و طرز برخوردتان را با او عوض کنید، به جایی نخواهید رسید.

 

اما خبر خوشحال کننده اینجاست که خانم ها به راحتی متوجه می شوند که چه زمان شما تبدیل به مردی می شوید که آنها می خواهند.

 

برای اینکه از هر گونه شکستی در این زمینه جلوگیری کنید، باید شخصیت خود را در 3 حوزه ی طبیعی و ذاتی، استقلا طلبی، و روابط اجتماعی همواره در یک حد مطلوب نگه دارید. با این کار خانم همیشه مشتاق به ادامه رابطه با شماست و برای قرار گذاشتن با شما هر فرصتی را مغتنم می شمارد.

 

کل این مبحث تنها در همین نکته ی ارائه شده، خلاصه می شود و اینجا دقیقاً همان نقطه ای است که وقتی برخی از آقایون به آن می رسند، استپ کرده متاسفانه شکست می خورند؛ چرا که آنها طرز برخورد مناسب در بازی جاذبه و جلب نظر را نمیدانند و متوجه نیستند که چگونه می توانند خود واقعی شان را نشان داده و طبیعی برخورد کنند.

 

چیزی که خانم ها می خواهند این است که شما خودتان باشید! پس بهتر است سعی نکنید آنها را فریب بدهید و خودتان را به جای کسی که نیستید جا بزنید.

 

هر مردی بدون در نظر گرفتن وضعیت مالی و قیافه چنین پتانسیلی را در وجود خود دارد. همه چیز به این بر می گردد که وقتی او در کنار شماست چه احساسی کند و همه چیز هم ختم می شود به این مطلب که شما چه شخصیتی دارید و چه تیپ آدمی هستید.

 

بنابراین من به شما پیشنهاد می کنم که با در نظر گرفتن مسائل ذکر شده راه هر گونه شکستی را مسدود کنید، و خودتان باشید تا بتوانید در دنیای قرارهای ملاقات به موفقیت دست پیدا کند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا آقايون نمي توانند نظر خانمها را به خود جلب کنند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 186 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

چرا آقایون زودتر از خانم ها میمیرند؟

 

این سوالی است که برای قرن های متمادی بی پاسخ مانده است... اما حالا ما می خواهیم پاسخ آنرا به شما بدهیم:

 

- اگر خانمتان را بر بالای یک سکو بگذارید و از او در مقابل موش ها محافظت کنید...شما یک مرد هستید.

- اگر در خانه بمانید و کارهای خانه را انجام بدهید...شما یک مرد لوس و مامانی هستید

 

- اگر به شدت کار کنید...برای او اهمیت قائل نیستید که برایش وقت صرف نمی کنید

- اگر به اندازه کافی کار نکنید...مفت خوری هستید که به درد هیچ چیز نمی خورید

 

- اگر او یک کار ملال آور با حقوق پایین داشته باشد...شما قصد بهره کشی اقتصادی از او را دارید

- اگر شما یک کار ملال آور با حقوق پایین داشته باشید...بهتر است تنبلی را کنار بگذارید و کار مناسب تری پیدا کنید

 

- اگر شما شغل بهتری گرفتید...پارتی بازی شده

- اگر او شغل بهتری بگیرد...به خاطر توانایی های بالایش بوده

 

- اگر به او بگویید که چقدر زیباست...این نشان دهنده خواست های جنسی شماست

- اگر سکوت کنید و چیزی نگویید...این بی اهمیتی شما را نسبت به او می رساند

 

- اگر گریه کنید...آدم بی عرضه ای هستید

- اگر گریه نکنید...بی احساس و بی عاطفه هستید

 

- اگر بدون مشورت با او تصمیم بگیرید...شما یک متعصب خودخواه هستید

- اگر او بدون مشورت با شما تصمیم بگیرد...یک خانم لیبرال و آزادمنش است

 

- اگر از او خواهش کنید که به خاطر شما کاری را که دوست ندارد انجام دهد...این امر سلطه جویی و دیکتاتور بودن شما را می رساند

- اگر او از شما یک چنین درخواستی داشته باشد...انجام آن لطف و مرحمت شما را می رساند

 

- اگر از هیکل و اندام زیبایشان تعریف کنید...منحرف هستید

- اگر تعریف نکنید...شما را هم جنس باز تلقی می کنند

 

- اگر از آنها بخواهید که موهای پایشان را تمیز کنند و هیکل خود را روی فرم نگه دارند... شما یک مرد شهوتران هستید

- اگر نخواهید...شما اصلا رمانتیک نیستید

 

- اگر به خودتان برسید...خودبین و از خودراضی هستید

- اگر این کار را انجام ندهید...یک فرد ژولیده و نا مرتب هستید

 

- اگر برای او گل بخرید... این کار را برای دستیابی به چیزهای دیگر انجام داده اید

- اگر نخرید...احساسات او را درک نمی کنید

 

- اگر به پیشرفت های خود افتخار کنید...انسان جاه طلبی هستید

- اگر این کار را نکنید...اصلا بلندپرواز نیستید

 

- اگر او سر درد داشته باشد...خسته است

- اگر شما سر درد داشته باشید...می خواهید به او بفهمانید که دیگر دوستش ندارید

 

- اگر او را زیاد بخواهید...شهوتران هستید

- اگر نخواهید...پس حتما پای یک خانم دیگر در میان است

 

در نهایت...مردها زودتر می میرند چون خودشان اینطور می خواهند!

 

30 واقعیت پنهان در مورد مردها

 

1- چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟

به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند

 

2- چرا مردها همیشه خوشحالند؟

چون آدم های بی خیال فقط می خندند

 

3- چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟

زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند

 

4- اگر یک مرد و یک زن با هم از یک ساختمان 10 طبقه به پایین بیفتند کدامیک زودتر به زمین میرسد؟

خانم، چرا که آقا راه را گم می کند

 

5- شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟

شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد

 

6- ورزش کنار دریای آقایون چیست؟

هر موقع خانمی را در بیکینی می بینند شکم هایشان را تو می دهند

 

7- به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟

با استعداد

 

8- فرق بین نرخ اوراق بهادار با مردها در چیست؟

نرخ اوراق بهادار رشد می کند

 

9- خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟

من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم

 

10- 2 دلیلی که مردها به مسائل کاری خود فکر نمی کنند

1- فکری ندارند   2- کاری ندارند

 

11- در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟

توریست

 

12- اگر آقایون هم باردار می شدند آنوقت

خدمات پزشکی در مغازه های خواروبار فروشی هم ارائه می شد

 

13- آیا شنیده اید که مردی مدال طلای المپیک را از آن خود ساخت؟

او بعدا آنرا برنز رنگ کرد

 

14- یک وضعیت غیر قابل کنترل چیست؟

144 مرد در یک اتاق

 

15- برای درست کردن پاپ کُرن به چند مرد نیاز است؟

3 تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان میدهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد

 

16- آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟

"کثیف" و " کثیف اما قابل پوشیدن"

 

17- تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 میلیون تومانی بخرد و

یک سیستم صوتی 4 میلیون تومانی بر روی آن نصب کند

 

18- زمان با ارزش مردها در کنار همسرانشان چگونه می گذرد؟

ملافه را روی سرشان می کشند و می گویند "تو خیلی نازی عزیزم"

 

19- یک خانم 35 ساله به بچه دار شدن فکر می کند، یک مرد 35 ساله به چیزی فکر می کند؟

به قرار گذاشتن با بچه ها

 

20- شما به مردی که همه چیز دارد چه میدهید؟

زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند

 

21- چرا عنکبوت های سیاه پس از جفت گیری، جفت خود را می کشند؟

به این خاطر که می خواهند قبل از شروع خرخر جلوی آنرا بگیرند

 

22- چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟

زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند

 

23- آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟

به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد

 

24- رفتن به بار مجردها چه فرقی با رفتن به سیرک دارد؟

در سیرک کسی صحبت نمی کند

 

25- چرا مردها به دنبال خانمهایی هستند که هیچ گاه قصد ازدواج با آنها را ندارند؟

به همان دلیلی که آدمها ماشینی را دنبال می کنند که هیچ گاه نمی توانند در آن رانندگی کنند

 

26- شما با مرد مجردی که تصور می کند بهترین هدیه خدا نصیب او شده چه می کنید؟

او را مبادله می کنیم

 

27- چرا آقایون مجرد جذب خانم های با هوش می شوند؟

دو چیز مخالف نسبت به هم کشش دارند

 

28- شباهت آقایون با ماشین چمن زنی در چیست؟

هر دو خیلی سخت به کار می افتند، در هنگام کار سر و صدای زیاد ایجاد می کنند و حتی نیمی از وقت را هم نمی توانند به درستی کار کنند

 

29- فرق یک شوهر جدید با یک هاپوی جدید در چیست؟

بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید

 

30- نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟

چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند

 

این مقاله را زیاد جدی نگیرید!!!

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا آقايون زود تر از خانم ها مي ميرند؟ (طنز)

 

حمید جدیدی بازدید : 245 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

آیا مرد ایده آل وجود دارد؟ آیا می توان پیدایش کرد؟

 

پیدا کردن مرد ایده آل زندگی یکی از حیاتی ترین مسائل در زندگی بعضی از خانم هاست. آنها همواره امیدوار به یافتن او هستند. به عنوان مژده ای به این خانم ها باید بگویم که نگران نباشید، مرد ایده آل وجود دارد و شما می توانید پیدایش کنید. البته همه ی ما در زندگی هدف ها، جاه طلبی ها و آرزوهای کوچک و بزرگ داریم. همین هدفهاست که ما را مشغول نگاه می دارد. این سال ها عبارات مرد ایده آل و زن ایده آل بسیار استفاده می شوند. همه ی ما برای این مرد ایده آلمان لیستی از خصوصیات تهیه می کنیم.

 

بیشتر ما بدی های خودمان را نادیده می گیریم و انتظار داریم که مرد ایده آل از راه برسد و دستمان را بگیرد. با خود فکر می کنیم که لیستی که ما تهیه کرده ایم خیلی کوچک و ناچیز است. در طول سالیان سال، مردم در این زمینه ها خبره تر شده اند. می دانند که چطور ارضا شوند، درآمد خوب و خانه ای زیبا دارند و تحصیلات عالیه هم کرده اند. و اینجاست که تصمیم می گیرند کسی را پیدا کنند که از هر لحاظ با آنها جور باشد و حمایت و یاریشان کند. و مشکلات آغاز می شود.

 

نکته ی مهم اینجاست که آن مرد ایده آل شما هم برای خود یکی از این لیست ها دارد و برای زن ایده آل خود خصوصیاتی را تعیین کرده است. او زنی می خواهد جوان، تحصیل کرده، زیبا و خوش اندام. ناراحت می شوید. و می بینید که این مرد ایده آل چه انسان معمولی بوده است. به لیستتان با دقت نگاه کنید و خصوصیات مرد ایده آلتان را دوباره مرور کنید. آیا فکر می کنید چنین شخصی را می توان پیدا کرد؟ اگر از لیستتان راضی هستید، پس مشکل کجاست؟

 

حالا می خواهید خودتان بیرون بروید و مرد ایده آلتان را پیدا کنید یا در خانه می مانید تا او سراغ شما بیاید؟ اکثر زنان می گویند آنها منتظر می مانند تا مرد ایده آل خودش سراغشان برود. کلمه ی "منتظر ماندن" کمی توجهم را جلب می کند. منتظر ماندن به این معنی است که مردها به طور اتفاقی به سراغتان می آیند، شما آنها را یکی یکی مطابق با لیستتان بررسی می کنید. و آنهایی را که با لیست هماهنگ نبودند را دور می اندازید. بله، اما دوستان من همیشه بیاد داشته باشید که مرد ایده آل شما هم دنبای زن ایده آل خودش می گردد. شما چقدر برای این مسئله تلاش کرده اید؟ چقدر سعی کرده اید که زن ایده آل او باشید ؟ یا اینکه گفته اید شما را باید همینطور که هستید بپذیرد و تغییری نمی کنید؟

 

سوالی که این روزها مردها مکرراً از هم می پرسند این است که "این دخترهای خوب کجا رفته اند؟" به این کلمات خوب فکر کنید. ببینید مردها واقعاً دنبال چه هستند. آنها می پرسند که آن دخترهایی که از این لیست ها در دست ندارند کجا رفته اند. اکثر مردها دنبال کسی هستند که دوستش داشته باشند، احساس ویژه ای نسبت به او داشته باشند و همه چیز را با او شریک شوند. مشکل اینجاست که نمی توانند چنین شخصی را پیدا کنند چون زیر فشار این لیست ها قدرت عمل خود را از دست داده اند. به آنها گفته می شود که باید خود را با این لیستها تطبیق بدهند، آنها تلاششان را می کنند و بعد خودشان هم دیگر دنبال زن ایده آلشان می روند.

 

شما به عنوان یک زن ایده آل نگاهی به لیستتان بیندازید و ببینید که چقدر انعطاف به خرج داده اید. بعد نگاهی به مرد ایده آلتان بیندازید و ببینید که چقدر به دست آوردنی است. بعد نگاهی به خصوصیات و توانایی های خودتان بیندازید و ببینید چقدر با خصوصیات زن ایده آل سازگاری دارید. بعد از خانه بیرون بروید و دنبال مرد ایده آلتان بگردید.

 

در خانه منتظر آمدن مرد ایده آل نباشید، چون ممکن است یکدفعه ببینید که مرد ایده آلتان با زن دیگری ازدواج کرده در حالی که می توانست مال شما باشد. و در آخر بدانید که سازش اساسی ترین نکته در زندگی است. همانطور که از مرد ایده آلتان یکسری خصوصیات را انتظار دارید، سعی کنید خود را هم با خصوصیات زن ایده آل او هماهنگ کنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - جستجوي مرد ايده آل: تصوري خيالي يا حقيقي؟

 

حمید جدیدی بازدید : 240 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

هنوز کورمال کورمال در حال جستجوی فرد مورد نظر خود هستند. امروز می خواهیم با دسته بندی مردها به گروه های مختلف، به شما کمک کنیم تا بفمید جزء کدام دسته از عشاق و شرکای جنسی هستید.

 

ممکن است بااینکه تصور می کنید که در جذب همسرتان شاگرد اول هستید، اما نظر خانم هایی که تابه حال با آنها بوده اید متفاوت باشد و آنها شما را دراین زمینه ایدآل نبینند.

 

پس به خاطر داشته باشید که نباید ناراحت شوید. این مقاله فقط جنبه ی راهنمایی دارد و قصد آن کمک به شما برای اصلاح اشتباهاتتان است. همیشه جای تغییر و پیشرفت وجود دارد و الان بهترین زمان ممکن است. پس همه ی حواستان را جمع کنید!

 

خرگوش

 

مردانی که در این دسته قرار می گیرند، افرادی مشتاق و بی قرارند که همیشه قبل از اینکه همسرشان به طور کامل ارضاء شود، دست می کشند. این مردها معمولاً بیش از اندازه تحریک می شوند.

 

نقاط قوت:  این دسته از مردان در یک شب دورهای کمی می توانند انجام دهند.

نقاط ضعف:  سرعت زیاد آنها باعث می شود نتوانند از نزدیکی لذت کافی را ببرند.

 

راه حل:  یاد بگیرید که صبور باشید و تا می توانید نزدیکی را طولانی تر کنید. طرف مقابل را نیز درک کرده و سعی کنید او را نیز به طور کامل ارضاء کنید.

 

لاک پشت

 

مردانی که در این گروه قرار می گیرند، افرادی تنبل هستند که فکر می کنند می توانند فقط با دراز کشیدن، طرفشان را ارضاء کنند. در این موارد همه ی کار و فعالیت بر دوش زن می افتد درحالیکه مرد فقط در حال لذت بردن است.

 

نقاط قوت:  حداقل فایده ی  آنها این است که زن ها می توانند کنترل را در دست خود بگیرند و غالب باشند.

نقاط ضعف:  این مردان هیچ ابتکار و ذوقی در عمل جنسی ندارند، و تصور می کنند که مسئولیتِ همه ی کارها برعهده ی  زن است.

 

راه حل:  به جای اینکه فقط دراز بکشید و همه ی کارها را به گردن طرف مقابل بیندازید، سکس را نیز مثل یک مسابقه بدانید و فعال باشید.

 

خرس عروسکی

 

گرچه گاهی از این دسته از مردان قدردانی می شود، اما کمی زیاده روی و افراطشان باعث می شود که زنان بخواهند چشمشان را از کاسه دربیاورند. اینها همان دسته از مردان بسیار احساساتی هستند. گرچه بعضی خانمها طالب و دوستدار چنین مردهایی هستند، اما بعضی دیگر دوست دارند که طرفشان کمی هم خشونت داشته باشد.

 

نقاط قوت:  او مهربان و سرزنده است آنقدر که دوست دارید همیشه بغلش کنید.

نقاط ضعف:  اجازه نمی دهد که روی خشونت طلب زن در رابطه ی جنسی آزاد شود. و چون خیلی طرفش را دوست دارد، گاهی گریه هم می کند.

 

راه حل:  هرگز کاری را به طور مداوم انجام ندهید. کمی هم تنوع دادن به رابطه ی جنسی برایتان خوب است. طرفتان را عمیق ببوسید و بغل کنید و تا می توانید در سکس ابتکار به خرج دهید.

 

اسب

 

این همان مرد زیبا و فریبنده ای است که همه ی  کارهایش را به طور نمایشی انجام می دهد. بسیار خودنماست. این همان آدمی است که دوست دارد هنگام انجام عمل سکس خود را در آینه نگاه کند. این گروه از مردان تصور می کنند همین که ظاهری زیبا و جذاب داشته باشند، می توانند به راحتی هر زنی را ارضاء کنند.

 

نقاط قوت:  ظاهر خوبی دارد و احتمالش هست که همبستر خوبی نیز باشد.

نقاط ضعف:  آنقدر به خود مشغول است که هیچ توجهی به فرد مقابلش ندارد.

 

راه حل:  کمی از تکبر و غرورتان بکاهید و فکر نکنید که چون جذاب و دلربا هستید، می توانید همسرتان را به راحتی ارضاء کنید. به طرفتان هم توجه کنید و احساساتش را کشف کنید.

 

تکشاخ

 

بعضی ادعا می کنند او را دیده اند، بعضی ادعا می کنند لمسش هم کرده اند، ولی هیچ مدرکی از وجود چنین موجودی در دست نیست. اینها عاشقان و شرکای جنسی تمام عیارند، هیچ عیب و ایرادی ندارند. همه چیز را با هم در خود دارند: خشونت، احساس، انفعال، سرعت، ریتم و...همه ی زن ها در برابرشان به زانو در می آیند. بعضی معتقدند که چنین افرادی واقعاً وجود ندارند. اما من موافق نیستم. بعضی از مردها انگار فقط برای این کار به دنیا آمده اند.

 

نقاط قدرت:  اینها بهترین شرکای جنسی هستند.

نقاط ضعف:  هیچ نقطه ضعفی ندارند.

 

راه حل:  همه ی مردها باید همه ی تلاششان را بکنند تا بهترین باشند، نه فقط از نظر توانایی های جسمی و فیزیکی، باید قدرت لمس کردن، چشیدن، بوییدن، شنیدن، دیدن و... خود را برای انجام عمل جنسی تقویت کنند.

 

بهترین باشید

 

البته انواع و دسته بندی های دیگری نیز از مردان وجود دارد. همه می دانیم که همه ی زن ها نیز در این مسائل کامل نیستند. ولی دراین مقاله قصد داشتم تا به شما آقایون کمک کنم که ایرادهای خود را دریافته و تلاش کنید که بهترین باشید. حتی اگر طرف مقابلتان فردی بسیار عادی بود، با تحسین و تمجید از او، بگذارید او نیز، برای یک شب هم که شده، احساس کند که بهترین است.

 

می دانم که اکثریت مردها واقعاً از ارضاء کردن زن ها لذت می برند. این همان چیزی است که زنها می خواهند. پس تا می توانید خلاق باشید و در این عمل ابتکار به خرج دهید. تا هم خودتان لذت ببرید و هم طرف مقابلتان .

روانشناسی - ازدواج و خانواده - جزء کدام دسته از عُشاق هستيد

 

حمید جدیدی بازدید : 241 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

تعداد زیادی از زوج ها در تلاش هستند تا به هر طریقی که می شود شادی، خوشی و رضایت مندی را در زندگی مشترکشان بیدار نگه دارند. عوامل بسیار زیادی وجود دارند که می توانند به راحتی زندگی جنسی انسان ها را تحت الشعاع قرار دهند؛ مثل: برنامه های سخت کاری، نگهداری و مراقبت از فرزندان، افزایش سن و .... بدون وجود صمیمیت فیزیکی، چه چیز می تواند شما دو نفر را همچنان نزدیک به هم نگه دارد؟ شاید با خود بگویید چیزهایی شبیه به: مرور خاطرات گذشته، دوستان، اقوام و خیلی چیزهای دیگر. ولی به راستی عشق تا چه اندازه می تواند در زندگی مشترک مهم باشد؟ ما از 6 نفر از اعضای انجمن دوستی خود سوال کردیم تا در این مورد نظر خود را ارائه کنند.

 

"اهتمام+ بوسه= زندگی شیرین"

 

برای من خیلی سخت است که باور کنم بالا رفتن سن، باعث از بین رفتن حس رضایتمندی در رابطه جنسی می شود. من و همسرم 11 سال پیش با هم آشنا شدیم، اما من تصور می کنم هر روزی که سپری می شود او خیلی زیباتر از گذشته به نظر می رسد. داستان من نیز دست کمی از او ندارد؛ هر روزی که سپری می شود، بیشتر و بیشتر شبیه به جمشید مشایخی می شوم! ( البته جمشید جسارت نباشد، اما شما خیلی بزرگتر از من هستید). به همین دلیل روند طبیعی زندگی از جمله داد و فریاد کردن فرزندان، و یا برنامه های شلوغ کاری نباید به هیچ وجه مانع سلامت روانی زوجین و امتناع ورزیدن هر یک نسبت به برقراری رابطه جنسی با دیگری شود. مسائل جنسی از اهمیت چشمگیری برخوردار هستند. مخصوصا زمانی که شما تعهد دارید تا در هیچ کجای دیگر سراغ آنها نروید. پیش از این زمانی که می شنیدم "ازدواج یعنی اهتمام" تعجب می کردم، اما پس از اینکه خودم زندگی مشترکم را با همسرم آغاز نمودم به این نتیجه رسیدم که برای داشتن یک زندگی سالم، هر دو طرف باید بر روی ارتباط خود کار کنند. اما در اینجا یک راز کاملا سری هم برای گفتن دارم: و آن چیزی نیست جز "بوسیدن". به نظر می رسد زن و شوهر ها پس از ازدواج به اندازه دوران نامزدی یکیدیگر را نمی بوسند. بدون هیچ شکی باید این کار را انجام دهند. چه چیز بهتر از بوسه ای از لبها می تواند یک زندگی را از خطر نابودی نجات دهد؟

 

"هر کاری می توانید انجام دهید"

 

کتایون: در حقیقت هر زندگی مشترکی بدون توجه به این مطلب که در آغاز تا چه حد داغ و پرحرارت بوده، پس از مدتی هیجان اولیه خود را از دست می دهد. در این حالت برقراری رابطه جنسی به کمترین میزان خود می رسد. البته اگر در طول این دوره دو طرف از طرق دیگر بتوانند نزدیکی موجود را حفظ کنند، مشکل حادی به وجود نخواهد آمد. اما شادی و رضایتمندی از سکس، زمانی به طور کلی از زندگی مشترک محو میشود که زوجین یکدیگر را در انتهای لیست اولویت هایشان قرار دهند و با هم مانند هم اتاقی رفتار کنند و نه بیشتر. اغلب در این زمان اگر رابطه جنسی هم برقرار شود، بیشتر به خاطر مرتفع کردن نیازهای جنسی است و طرفین هیچ اهمیتی به مهر و محبتی که می تواند از این طریق ایجاد شود، نمی دهند. دیگر برایشان لبخند زدن با هم معنایی ندارد، برای عاطفه و مهربانی ارزش قائل نیستند و فراموش می کنند که به چه دلیل با هم ازدواج کرده و تعهد و سرسپردگی به یکدیگر داده اند.

 

دانیال: به نظر من این یکی از سوالاتی است که پاسخ آن در نظر خانم ها و آقایون متفاوت است. آقایون چه ازدواج کرده باشند چه نباشند، نیاز به برقراری رابطه جنسی دارند. خانم ها بسیار احساساتی بوده و علایق خاصی دارند: آنها شهوت طلب هستند و دوست دارند دیگران نشان دهند که خواهانشان هستند. ولی نظر آنها در مورد سکس با شوهرانشان؟ شرط می بندم که عقیده آنها چیزی جز این نیست: می خواهند بخواهند نمی خواهند نخواهند! (البته من در مورد زندگی جنسی دیگران نظر می دهم و باید بگویم که در زندگی خودم با این مسئله هیچ مشکلی ندارم).

 

تنها چیزی که در مورد ما متاهلین وجود دارد این است که نیازهایی داریم و هر طور شده کاری می کنیم تا بتوانیم آنها را براورده سازیم. بسیاری از ما همسران خود را به رستوران های بزرگ دعوت می کنیم، با هم به تماشای فیلم های عاشقانه مینشینیم، کلاس رقص می رویم و یا sms شهوت برانگیز برای یکدیگر می فرستیم؛ اما صادق باشید؛ چند مربته چنین کارهایی را نه به خاطر طمع بلکه به خاطر عشق حقیقی انجام داده اید؟ البته شما به هیچ وجه نباید از نیازهای ذاتی خود خجالت بکشید؛ شما ازدواج کرده اید تا احساسات و نیازهای وجودیتان را با فرد دیگری در میان بگذارید و اگر بخواهید بار تمام این موارد را به تنهایی به دوش بکشید، چیزی نخواهد گذشت که حلقه مشترک شما از هم پاشیده شود. در زندگی مشترک اگر یک کمی بیشتر تلاش کنید تا نیازهای طرف مقابل را براورده سازید جای دوری نخواهد رفت.

 

"سکس قبل از عشق متبلور می شود"

 

یک زندگی زمانی موفق است که بین نیازهای عقلی، روحی و جسمی تعادل کامل برقرار باشد. خوب این سوال مطرح می شود که: کدامیک از این سه مورد نقش حساس تری در "بهتر" و یا "بدتر" کردن زندگی دارد؟ به نظر من سکس و شهوت جزئی از هر رابطه ای است و می توان آنرا به راحتی بدست آورد، اما دو مورد دیگر نیاز به صمیمیت و ارتباط بیشتری دارند. زمانی که برقراری رابطه جنسی در خطر باشد، دیگر هیچ فرصتی برای موارد دیگر باقی نمی ماند، چه برسد به اینکه بخواهید به رشد و شکوفایی عقلی و روحی نیز برسید.

 

هنگامیکه سن انسان ها افزایش پیدا می کند، تغییر و تحولاتی در فیزیک بدنشان رخ می دهد. اما ایا این تغییرات باید در زندگی جنسی و احساسی نیز تاثیر بگذارد؟! به همین دلیل در اولین سال های ازدواج زوجین باید سعی کنند که بهترین دوست های هم باشند، نسبت به هم علاقه پیدا کنند، و یکدیگر را تحریک نمایند؛ دلیل تمام این کارها تنها این است که سکس خیلی جلو تر از عشق و محبت در رابطه به وجود می آید و اگر بتوانید با موفقیت کامل از پس آن برایید، متوجه خواهید شد که زندگی مشترک معنای عمیقی دارد و فقط پیر شدن در کنار یک شریک زندگی نیست.

 

"همه چیز به نزدیکی و صمیمیت باز می گردد"

 

سکس در زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد. می توانید از تمام متاهلین بپرسید که کدامیک حاضر است به زندگی مشترکی که در آن خلا جنسی وجود دارد، ادامه دهد. برخی از افراد از اینکه نمی توانند به حد دلخواه با شریک زندگی خود ارتباط جنسی برقرار کنند، راضی نیستند و طرف مقابل تصور می کند: "که مسئله مهمی نیست، فقط سکس است" اما برای فردی که خواستار این رابطه است، اهمیت دارد. سکس تنها رسیدن به رضایت جسمی نیست، بلکه احساس خواسته شدن، ارتباط نزدیک، و دوست داشتن در آن وجود دارد.

 

زمانی که چنین سوء تفاهم هایی به وجود می آید، صمیمیت و نزدیکی از تمام سطوح زندگی رخت بر می بندد. زوجین گذراندن وقت در کنار یکدیگر، در آغوش گرفتن، صحبت کردن با هم، و خندیدن به جوک های یکدیگر را فراموش کرده و در برخی موارد آنرا به طور کلی متوقف می کنند. تنفر، دشمنی و فاصله زیاد جای دوستی و عشق را میگیرد. این امر زندگی مشترک شما را در خطر خیانت و یا طلاق قرار می دهد؛ اما نقطه امیدواری اینجاست که صرفنظر از عوامل کاهش ارتباط جنسی، چه به دلیل مسائل بیولوژیکی باشد چه به خاطر مسائل شخصی، یک مورد کمکی وجود دارد و آن هم خواست و اراده شماست. اگر واقعا بخواهید که یک زندگی سرشار از مهر و محبت را دنبال کنید، به راحتی می توانید این کار را انجام دهید.

 

"سکس ، عشق را زنده می کند"

 

من تصور می کنم سکس مانند یک چسب می تواند رابطه دو نفر را همچنان متصل به هم نگه دارد. اگر یکی از طرفین و یا هر دوی آنها به نارضایتی جنسی برسند، به راحتی از ارتباط با هم خسته می شوند و بدون اینکه خودشان متوجه شوند از هم فاصله میگیرند. ممکن است به دلایل دیگر با هم بحث و جدل راه بیندازند، غافل از اینکه دلیل اصلی تمام این بگو مگوها و کشش ها نداشتن رابطه سالم جنسی است. هر چقدر نفاق و ناهماهنگی در رابطه زناشویی افزایش پیدا کند دو طرف میل کمتری نسبت به برقراری رابطه جنسی با یکدیگر پیدا می کنند. این جر و بحث ها یک دور تسلسل را به وجود می آورند که نه تنها زندگی جنسی، بلکه خود ارتباط را نیز تحت الشعاع قرار میدهند.

 

یکی دیگر از عواقب زندگی فاقد ارتباط جنسی این است که پس از مدتی هر گونه ارتباط فیزیکی متوقف می شود. در آغوش گرفتن و بوسیدن، هیچ گاه نمی تواند جای سکس را بگیرد اما، چنین معاشقه هایی به نوبه خود در افزایش صمیمیت مهم هستند و به برقراری رابطه سالم زناشویی کمک می کنند. اگر زن و شوهر نسبت به هم رفتاری شبیه به دو هم اتاقی را پیدا کنند، پس از مدتی برای هر دو نفر دلیل با هم بودنشان سوال برانگیز می شود. به خاطر تمام این دلایل، برای زوجین در هر سنی که باشند، مهم است که در این زمینه فعال باشند و شعله های اتش عشقشان را فروزان نگه دارند. اگر اتش ارتباط جنسی به طور کامل خاموش شود، هر چند آهسته اما یقینا ارتباطشان نیز از بین خواهد رفت .

روانشناسی - ازدواج و خانواده - جايگاه سکس در زندگي مشترک

 

حمید جدیدی بازدید : 228 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

همانطور که می دانید خانم ها و آقایون به شیوه یکسان با طرف مقابل گفتگو نمیکنند و اصطلاحاً در هنگام مکالمه روی طول موج یکسانی قرار ندارند. خوب این مقوله برای هیچ یک از شما مبحث جدیدی نیست. با این وجود در مقاله ای با نام "آیا می توانیم با هم صحبت کنیم" که در ماه دسامبر در مجله "نسل نو" به چاپ رسید، نگرش های جدیدی پیرامون این مبحث در اختیار خوانندگان قرار گرفت. نویسنده این مقاله "پگی تایلور" با زبانشناس اجتماعی "دبرا تانن" نویسنده کتاب "تو متوجه نمی شوی: خانم ها و آقایون در مکالمه با یکدیگر" مصاحبه کرده است. "تانن" در پی تحقیقات خود به این نتیجه دست پیدا کرده است که تفاوت های بزرگی میان شیوه های گفتگو و بیان نظریات میان خانم ها و آقایون وجود دارد و این امر صرفاً به جنسیت هر گروه بر میگردد.

 

تانن تحقیقات خود را ابتدا از روی فیلم های کوتاهی که از خانم ها و آقایون گرفته شده بود، شروع کرد. در این آزمایش از گروه های مختلف خانم ها و آقایون درخواست شده بود تا با هم صحبت کنند. این کار برای جنس مذکر کمی سخت بود، اما در عوض خانم ها به راحتی با هم صمیمی شده و به راحتی با هم ارتباط برقرار کرده بودند و نهایتاً هم مشکل کسی را که از همه حادتر بوده، پیدا کرده و همه تلاش کردند تا آنرا حل نمایند؛ اما آقایون مرتباً از این شاخه به آن شاخه می پریدند و بیشتر بر روی زمان تمرکز داشتند تا وقت کاری که از آنها خواسته شده سریع تر به پایان برسد.

 

 

تانن مشاهده کرد که:

 

"برای آقایون، مکالمه به منزله راهی است که می توانند موقعیت خود را برای دیگران به وضوح شرح داده و جای پای خود را تثبیت کنند. آنها از صحبت کردن به عنوان سلاحی برای نشان دادن استقلال خود استفاده می کردند. از سوی دیگر خانم ها از صحبت کردن برای ابراز صمیمت و نزدیکی استفاده می کردند، گفتگو عصاره صمیمیت است و دوست بودن یعنی نشستن در کنار هم و صحبت کردن. برای آقایون انجام فعالیت های متفاوت مرکزیت دارد، نشستن و صحبت کردن نمی تواند بخش اعظم یک دوستی را در برگیرد. پسرها ترجیح می دهند با پسرهایی دوست شوند که با آنها در فعالیت هایی شریک هستند."

 

از روی همین تجربه ساده به راحتی می توان تشخیص داد که خانم ها و آقایون در هنگام گفتگو با یکدیگر ممکن است دچار مشکل شوند. خانم ها زمانیکه با دوست و یا معشوقه خود صحبت می کنند از او انتظار دوستی و صمیمیت دارند. آقایون از صحبت کردن به این منظور استفاده نمی کنند، به همین دلیل هم هست که هیچ موقع متوجه نمی شوند که چرا خانم ها دائماً حرف می زنند و حرف می زنند و حرف می زنند. این امر سبب می شود که آقایون به مرور زمان نسبت به حرف های خانم ها بی اهمیت شوند. پیرو این امر، تصویر خانم خانه دار بر سر میز صبحانه که با همسر خود صحبت می کند در حالیکه او سرش را در روزنامه فرو برده و تلاش می کند که حواسش را با روزنامه پرت کند به ذهن می آید.

 

تانن در ادامه اظهار می دارد راههای مختلفی که خانم ها با استفاده از آن سعی در ایجاد صمیمت با دیگران را دارند می تواند مردها را گیج کند. یکی از این شیوه ها "صحبت در مورد مشکلات" است. آنها با خود تصور می کنند که: من مشکلاتم را با تو در میان می گذارم، تو هم مشکلاتت را با من در میان بگذار، و ما می توانیم برای همیشه برای هم دوست های خوبی باقی بمانیم؛ اما آقایون زمانیکه با مشکلی مواجه می شوند، ترجیح می دهند که به جای صحبت کردن در مورد آن، به راه حل بیندیشند. زمانیکه آقایون راه حلی را در مورد مشکلات خانم ها در اختیار آنها قرار میدهند، اغلب خانم ها تصور می کنند که آقا با این کار یا می خواهد مشکل آنها را سطحی جلوه دهد و یا می خواهد او را از سر خودش باز کند.

 

شاید آقا تصور کند که در حال پشتیبانی و حمایت از اوست چرا که آقایون هیچ گاه در مورد مشکلاتشان با یکدیگر صحبت نمی کنند مگر اینکه به راستی به دنبال راه حلی باشند. به همین دلیل کمتر اتفاق می افتد که متوجه شوند دلیل صحبت کردن خانم ها تمایل به برقراری یک رابطه صمیمانه تر است. به همین دلیل یکی از رایج ترین گلایه هایی که آقایون در مورد خانم ها دارند عبارت است از: "...خانم ها تمام مدت اعتراض می کنند، اما نمی خواهند هیچ کاری در مورد مشکلات خود انجام دهند....ما مردها نمی توانیم متوجه ذات اعتراض های خانم ها بشویم..."

 

 

در چنین حالتی خانم ها مشکلات خود را با همسرانشان در میان می گذارند و انتظار دارند که آنها نیز مانند دوست های دخترشان عکس العمل نشان داده و با آنها ابراز همدردی کنند. از سوی دیگر آقایون نیز احساس می کنند که همسرانشان به این دلیل مشکلات را مطرح می کنند که در پی یافتن راه حل هستند. به همین دلیل آقا مشکل را بررسی می کند و در جواب 2 واکنش متفاوت از خود نشان می دهد: 1- یا راه حلی پیشنهاد میکند و یا 2- به آن هیچ اهمیتی نمی دهد، کاری که اغلب مردهای دیگر در برابر مواجهه با مشکلات او انجام می دهند؛ اما زمانیکه می بیند اوضاع به همین منوال پیش می رود و خانم هیچ توجهی به توصیه های او نمی کند، به تدریج کمی گیج میشود و سپس عصبانی شده و به این نتیجه می رسد که خانمش یک کارشناس در زمینه صحبت کردن است. خانم هم تصور می کند که همسرش برای او هیچ اهمیت و ارزشی قائل نیست چراکه با آنها صحبت نمی کنند و بنابراین نمی توانند با هم صمیمی باشند.

 

خانم ها باید یاد بگیرند که صحبت کردن آقایون بسته به شرایط و موقعیت های مختلف دارد. به برنامه های راز بقا دقت کنید، تنها هدف قوی ترین نر مجموعه، جفت گیری است. به این منظور باید با قوی ترین نر ها مبارزه کند. زمانیکه نر گروه آنقدر بزرگ و قوی شد که توانست قدرت خود را به سایر نرها اثبات کند، آنوقت نقش "بزرگ" قبیله را پیدا می کند. زمانیکه در تمام مبارزه ها به پیروزی رسید، آنوقت می تواند با هر ماده ای که می خواهد جفت گیری کند (و ماده هم تنها با او جفت گیری می کند.)

 

تانن معتقد است که مردها نیز رفتاری درست مطابق با این امر را دارند. مردها دستور می دهند تا بتوانند موقعیت اجتماعی خود را تثبیت کنند. آنها به این دلیل دستور میدهند که سلطه گری خود را به نمایش بگذارند نه به این خاطر که قصد انجام کاری را دارند. به همین دلیل مردهایی که زیر دست افراد بالاتر هستند، موقعیت خوبی ندارند چرا که مستلزم به انجام اموری هستند که به آنها دیکته می شود.

 

زمانیکه نوبت به مقوله گفتگو و برقراری ارتباط میان خانم ها و آقایون می رسد، حتماً باید مطلب بالا را نیز در نظر گرفت. خانم ها متوجه نیستند که نپذیرفتن نصایح آقایون می تواند چه مشکلاتی را برای مردها در بر داشته باشد. اگر خانم ها به حرف های همسران خود اعتقادی نداشته و آنها را رعایت نکنند، آقایون جایگاه و موقعیت خود را در یک رابطه از دست رفته می بینند. آقایون اغلب تصور می کنند که خانم ها قصد دست کاری کردن اعتقادات و جایگاه آنها را دارند و می خواهند آنها را به یک پله پایین تر از جایگاه فعلی خودشان بکشانند.

 

 

تانن سپس به مبحث ذیل می پردازد:

 

خانم ها می خواهند آقایون کاری را انجام دهند که آنها انتظار دارند، آنها می خواهند که مردها از انجام این کار لذت ببرند. اگر خانمی تصور کند که همسرش از انجام کاری رنج می برد، سریعاً ادامه کار را لغو خواهد کرد. در عین حال اگر تصور کند که همسرش از او انتظار دارد که کاری را انجام دهد، با تمام وجود این کار را برای خوشحالی او انجام خواهد داد. خانم ها تصور می کنند که این کار نشان دهنده عشق و صمیمت است. اما آقایون معمولاً در برابر انجام کاری که از آنها درخواست می شود، قدری مقاومت به خرج می دهند و به راحتی دست به انجام هر کاری نمی زنند. به هر حال ممکن است که آقایون در خیلی از مواقع مطابق میل همسرشان عمل کنند، اما اگر بخواهند روی مطلبی پافشاری کنند، دیگر هیچ کس نمی تواند آنها را ملزم به انجام کاری نماید.

 

بر خلاف مکالمات آقایون که نوعی خودمحور انگاری در آنها دیده می شود، خانم ها بیشتر به دنبال یافتن تساوی هستند و سعی می کنند تصمیمی بگیرند که همه به یک اندازه از آن سود ببرند. این نوع نگرش از فواید بیشتری برخوردار است و مطابق با تکنیک های تجاری ژاپنی هاست. کسانی که با شرکت های بزرگ ژاپنی تجارت میکنند، پس از چندی به صورت ناخودآگاه شیوه های برقراری ارتباط خود را تغییر می دهند.

 

با وجود مطالب ذکر شده ممکن است این استدلال برای برخی از افراد پیش بیاید که شیوه های گفتگوی خانم ها بهتر از آقایون است. هر چند در اکثر مواقع شیوه گفتگو و مکالمه خانم ها از مزایای بیشتری برخورار است، اما تلفیقی از هر دو نگرش می تواند بیشترین فواید رادر بر داشته باشد. آقایون هم با کمی تلاش می توانند مانند خانم ها با سایرین ارتباط برقرار کنند.

 

خانم ها در مکالمات خود به دنبال ایجاد توافق هستند، توافق یعنی تفکر یکسان، موافقت، و در یک کلمه "یکی" بودن. زمانیکه یک خانم در جمعی از هم نوعان خود تصمیم گیرد راه مخصوص به خودش را انتخاب کند، معمولاً مشکلاتی به وجود می آید و سایر خانم ها از او انتقاد می کنند. چه دلیلی وجود دارد که یک خانم بخواهد خودش را از سایرین جدا کند؟ احساس برتری و تمایز؟ شاید.

 

به هر حال همه خانم ها همیشه در برهه های مختلف زندگی خود، نوعی تنهایی و دور بودن از دوستان خود را تجربه کرده اند. اگر خانمی بخواهد موفق باشد باید هم از جانب خانواده و از جانب همسر خود مورد پشتیبانی و حمایت قرار بگیرد و کسی نباید به او در راه پیمودن موفقیت سنگ پرتاب کند. این نکته در زندگی فردی و اجتماعی خانم ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد.

 

در نهایت تانن اشاره می کند که در برقرای ارتباط، خانم ها و آقایون باید تفاوت های ذاتی موجود را در نظر بگیرند، چرا که به هر حال نقطه ای وجود دارد که خانم ها و آقایون می توانند بر سر آن به توافق برسند و یکدیگر را درک کنند. خانم ها نباید سعی کنند که همسران خود را تبدیل به یکی از دوستان دخترشان کنند، چراکه آقایون به هیچ وجه به این شیوه نمی توانند احساس نزدیکی و صمیمت خود را بروز دهند. در مقابل آقایون نیز باید یاد بگیرند که وقتی خانم ها حرف می زنند فقط حرف می زنند و به دنبال تائید گرفتن و یا تعیین جایگاه همسر خود نیستند. با استفاده از این راهکارها می توانند خیلی به هم نزدیک تر بشوند.

 

پس از مطالعه این مقاله به راحتی می توان درک کرد که دلیل ایجاد مشکل میان خانمها و آقایون چیست. اگر آقایون از خانم ها انتظار نداشته باشند که مطابق میل آنها عمل کنند و خانم ها هم انتظار نداشته باشند که آقایون مانند آنها ارتباط برقرار کنند، هر دو طرف انرژی لازم برای برقراری یک ارتباط سالم را بدست خواهند آورد. اگر خانم ها و آقایون مانند هم بودند آنوفت زندگی خیلی خسته کننده می شد پس– زنده باد تفاوت – یاد گرفتن نحوه زندگی چقدر چالش برانگیز و نشاط آور است!

روانشناسی - ازدواج و خانواده - تکنيکهاي ارتباطي خانم ها و آقايون: درکم نميکني

 

حمید جدیدی بازدید : 243 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

رویکرد اولیه برقراری ارتباط با جنس مخالف عبارت است از پیدا کردن شریکی مناسب که خصوصیاتی منطبق با معیارهای شخصی فرد داشته باشد؛ از اینرو می توان اظهار داشت که شیوه و تکنیک های به کار گرفته شده به این مضمون از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشند. هنگامیکه نوبت به انجام یک چنین کاری می رسد، . تعداد بسیار زیادی از افراد عموماً دست پاچه شده و دچار استرس می شوند. این کار هنر است و همانطور که می دانید هر هنری آموختنی است. در این مقاله قصد داریم تا شما را با نکات قابل توجهی پیرامون این مطلب آشنا کنیم؛

 

 

مراحل

 

1- توقع خود را پایین بیاورید. این کار می تواند جالب و سرگرم کننده باشد به شرطی که شما همه چیز را بیش از اندازه جدی نگیرید. بیشتر اوقات ممکن است شما برای مدت زمان کوتاهی با اشخاصی ارتباط برقرار کنید اما پس از چندی دیگر هیچ وقت آنها را مجدداً ملاقات نکنید. اگر هر دفعه ای که با شخصی ارتباط برقرار می کنید، انتظار داشته باشید نهایتاً با او ازدواج کنید، در زندگی خود قطعاً به بن بست می رسید و دچار افسردگی خواهید شد.

 

2- خود را دست یافتنی نشان دهید. راحت باشید و لبخند بزنید. با حرکات بدن و ژست هایی که می گیرد به طرف مقابل نشان دهید که فرد جالب و خوش مشربی هستید و از اعتماد به نفس بالایی نیز برخوردار می باشید. هیچ چیزی برای عصبانی کردن شما وجود ندارد.

 

3- مفهوم حرکات بدنی فرد مقابل را دریابید. آیا طرف مقابل خودش را دست یافتنی نشان می دهد؟ آیا احساس می کنید که به شما علاقه دارد؟ به مجرد اینکه شما فردی را می بینید که قصد برقراری ارتباط با او را دارید، باید کوچکترین حرکات بدنی او را مد نظر قرار دهید. زمان برقراری ارتباط به راحتی از روی ژست هایی که فرد به خود می گیرد می توانید تشخیص دهید که قصد برقراری ارتباط با شما را دارد یا خیر. همه ما به طور ذاتی این قابلیت را داریم که مفهوم حرکات بدنی را درک کنیم، البته در عین حال این احتمال هم وجود دارد که اشتباه کنیم، پس دقت کنید و عجله به خرج ندهید. اگر حرکتی را مشاهده کردید که نشان می داد طرف مقابل به شما علاقمند است، دنبال حرکت دیگری باشید که این حدس را به یقین تبدیل کند.

 

4- ارتباط چشمی برقرار کنید؛ اما نه برای مدت زمانی بیش از یکی دو ثانیه. به کسی خیره نشوید. فقط یک نگاه لحظه ای کنید تا شخص متوجه شود که با چشم هایتان به او لبخند می زنید و سپس به آرامی نگاه خود را از او دور کنید. اگر مجدداً نگاه کردید و متوجه شدید که او نیز به چشم های شما نگاه می کند، می توانید نتیجه بگیرید که او هم به شما علاقمند است.

 

5- سر صحبت را باز کنید. اگر به درستی او را نمی شناسید، می توانید مکالمه کوچکی را آغاز کنید. بد نیست از جمله های پرسشی ساده شروع کنید: "امروز روز خوبی است، نه؟" مهم نیست چه می گویید، به هر حال شما که به دنبال جواب درست برای سوال خود نیستید، فقط می خواهید عکس العمل طرف مقابل را ارزیابی کنید، اگر پاسخ مثبتی به سوال شما داد، می توانید گفتگو را ادامه دهید. اگر با روی خوش به سوال شما پاسخ نداد، می توانید نتیجه گیری کنید که او تمایلی به برقراری ارتباط با شما ندارد. از نکات مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که در مورد مسائل خصوصی و شخصی سوال نپرسید. در مورد محیطی که در آن هستید، فیلمی که دیشب از تلویزیون پخش شده و چیزهایی از این قبیل حرف بزنید، اما بیش از اندازه از خودتان تعریف نکنید و از طرف مقابل نیز سوالات شخصی نپرسید.

 

6- به تدریج اطلاعات شخصی را به صورت دوجانبه رد و بدل کنید. زمانیکه گفتگوی ابتدایی شما با موفقیت پیش رفت، می توانید اطلاعات خصوصی کوچکی را در مورد خودتان دریافت و ارسال نمایید. به عنوان مثال شغل شما چیست؟ و همچنین می توانید خودتان را معرفی کنید تا به این ترتیب نام شخص مقابل را نیز پرسیده باشید. به همین منوال پیش بروید و هر اطلاعات شخصی که طرف مقابل در اختیار شما قرار داد شما نیز همان اطلاعات را در مورد خود به او بدهید، همچنین می توانید اطلاعات بیشتری نیز در اختیار او قرار دهید. به عنوان مثال اگر با خانمی ارتباط برقرار کردید و او به شما گفت که در کلاس های تابستانی شرکت می کند، شما هم می توانید به او بگویید که در کلاس های مشابه شرکت می کنید و بعد هم در این مورد که چه کلاسی را برداشته اید و چه کلاسی سرگرم کننده تر است با هم صحبت کنید. با استفاده از این روش صمیمیت میان شما با گذشت زمان بیشتر می شود. در هر صورت کاملاً طبیعی است که شما دوست ندارید اطلاعات شخصی زیادی را در اختیار او قرار دهید و ممکن است که او هم یک چنین حسی را نسبت به شما داشته باشد.

 

7- به او توجه کامل داشته باشید؛ اگر لطیفه ای تعریف کرد، لبخند بزنید، به داستان ها و خاطراتی که تعریف می کند، گوش دهید و اجازه ندهید وقایعی که در اطراف شما در حال وقوع می باشند، حواس شما را پرت کنند. به هر حال بیش از اینکه خودتان را فرد جذابی جلوه دهید، باید نشان دهید که جذب طرف مقابل شده اید و می بایست کاری کنید که گفتگو به پایان نرسد. در برقراری یک ارتباط موفق، شنونده خوب بودن، خیلی مهم تر از گوینده خوب بودن است.

 

8- از ژست های فیزیکی برای نمایش نیات خود استفاده کنید. اگر همه چیز به خوبی پیش رفت باید به واسطه حرکات بدنی به او نشان دهید که قصد برقراری ارتباط عاطفی را دارید. به عنوان مثال اگر در حال رد شدن از خیابان هستید او را همراهی کنید و یا زمانیکه می خواهید جهت حرکت را به آنها نشان دهید، به آرامی آنها را به سمت مسیر دلخواه هدایت کنید. این کار می تواند به شما اجازه دهد تا وارد حریم خصوصی شخص مورد نظر بشوید. البته به طور کلی خانم ها هیچ گاه زودتر از آقایون موارد ذکر شده را انجام نمی دهند و برخی از خانم ها هم اگر مردی سریعاً وارد حریم خصوصی آنها شود، احساس خوبی پیدا نمی کنند. به هر حال تحت هر شرایطی باید جانب احتیاط را رعایت کنید و اگر تصور کردید که شخص احساس راحتی نمی کند، این کار را متوقف نمایید.

 

9- اتمام کار. در اکثر موارد انجام چنین کاری هیچ گونه لطمه و ضرری را در بر نخواهد داشت. ممکن است گاهی اوقات دیگر هیچ گاه تمایلی به ملاقات مجدد فرد نداشته باشید و مواقعی هم پیش می آیند که علاقه بسیار زیادی به طرف پیدا می کنید و حتی کارتان تا ازدواج هم پیش می رود. به هر حال لازم نیست از همین حالا نگران مشکلات عروسی باشید! جسارت داشته باشید و اگر می خواهید فرد را دوباره ملاقات کنید، او را در جریان قرار دهید. می توانید تلفن رد و بدل کنید و اگر تمایل داشتید قرار ملاقات بعدی را نیز تنظیم کنید. اگر احساس کردید که طرف مقابل تمایلی به انجام این کار ندارد، بیش از اندازه پافشاری نکنید. همیشه یک خانم و یا آقای دیگر وجود دارد که خواستار برقراری ارتباط با شما باشد.

 

 

نکات مهم

 

چیزی که می گویید مهم نیست، اما هر چه که می گویید، سعی کنید افکار مثبت را دنبال کنید. منفی گرا، خودخواه، و متکبر نباشید؛ خیلی دوستانه برخورد کنید.

 

از همان برخورد اول بیش از اندازه رمانتیک نشوید، فقط مکالمه کنید. این کار فشار زیادی را از هر دوی شما بر می دارد.

 

اگر کسی تمایل به برقراری ارتباط با شما را نداشت، او را تحت فشار قرار ندهید. اگر علاقه نداشت، اجباری نیست، بهتر است دنبال شخص دیگری بگردید.

 

شوخی کنید. شوخ طبعی نشان می دهد که شما فرد سرگرم کننده و جذابی هستید. از تعریف کردن جوک هایی که به هر نحوی امکان دارد با روحیات فرد مقابل سازگار نباشد پرهیز کنید. (به عنوان مثال اگر فرد مقابل بلوند است، از گفتن جوکی که در مورد افراد بلوند ساخته شده است، پرهیز کنید.) پیش از صحبت کردن فکر کنید و به خاطر داشته باشید که حتماً لازم نیست تمام مدت بامزه باشید.

 

اخطار

 

هرگز با کسی که از نظر احساسی جذب او نشده اید، ارتباط برقرار نکید. این احتمال وجود دارد که یکباره وارد رابطه ای شوید که هیچ تمایلی به آن ندارید.

 

ارتباط باید با محیطی که در آن قرار گرفته اید، سازگاری داشته باشد. به عنوان مثال اگر در کتابخانه کسی را ملاقات می کنید، شاید درست نباشد که بیش از اندازه با او صحبت کنید. در این شرایط می توانید لبخند بزنید و منتظر باشید تا محل مورد نظر را ترک کند و بعد او را تا بیرون همراهی کنید. بیش از اندازه به آنها نزدیک نشوید چون ممکن است از جانب شما احساس خطر کنند.

 

برقراری ارتباط در هر مکانی امکانپذیر نیست. به عنوان مثال مراسم خاکسپاری محل مناسبی برای انجام این کار نمی باشد. محل کار هم نمی تواند مکان مناسبی برای انجام این کار باشد. اگر چنین اتفاقی در محل کار برای شما رخ داد، بهترین برخورد را داشته باشید و در صورت مشاهده عدم تمایل فرد مقابل، ارتباط را قطع کنید.

 

هر چند شوخ طبعی یک از بهترین راههای برقراری ارتباط می باشد، اما سعی نکنید از شوخی هایی استفاده کنید که طرف مقابل را ناراحت می کند. هر چند در این موقع تمام جوک های زشت به ذهن فرد خطور می کنند، اما از بیان آنها باید خودداری کنید چراکه موجبات ناراحتی شخص مقابل را فراهم می آورند،  و باعث می شوند او سکوت اختیار کند و نهایتاً شما را نیز از گفته خودتان پشیمان می کنند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - تکنيکها و روشهاي برقراري ارتباط براي انتخاب همسر

 

حمید جدیدی بازدید : 238 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

همه ی شما حتماً می دانید که وقتی صحبت از شیوه ی برقراری ارتباط می رسد، خانم ها و آقایان کاملاً روی طول موج های مختلفی قرار گرفته اند. یک مجله در ماه این مشکل دیرینه را از دیدگاهی بسیار جدید و جالب بررسی کرده است. نویسنده ی این مطلب با یک روانشناس مصاحبه ای انجام داده است. تحقیقات وی نشان می دهد که تفاوت های بین روش ها و سبک های برقراری ارتباط در خانم ها و آقایان، فراتر از اجتماعی شدن محض است، و به نظر می رسد که ریشه در ساخت جنسیتی آنها داشته باشد.

 

او اولین بار وقتی متوجه این مسئله شد که نوارهای ویدئویی را که توسط محقق دیگری گرفته شده بود و در آن از دوستان نزدیک خواسته شده بود که با هم گفتگویی را آغاز کنند، بررسی میکرد. برخلاف دخترها، پسرها از این درخواست احساس ناراحتی میکردند. دخترها در تمام گروههای سنی وقتی با هم روبه رو می شدند، فوراً شروع به صحبت میکردند، و گفتگو را با حل مشکل یکی از دخترها به پایان می رساندند. از طرف دیگر پسرها، به موازات هم می نشستند و از یک بحث به بحث دیگری می پریدند و همه ی گفتگوها حول قرارهایی که می خواهند با هم بگذرانند می چرخید.

 

وی مشاهده کرد که، "برای مردها، گفتگو راهی برای استحکام بخشیدن به وضعیت و مقام خود در گروه است. آنها برای حفظ آزادی و استقلال خود گفتگو می کنند. از طرف دیگر خانم ها، برای ایجاد صمیمت و نزدیکی صحبت و گفتگو میکنند. برای آنها حرف زدن ذات و جوهره ی صمیمیت است، از اینرو دوستی نزدیک و صمیمی برای آنها به معنای نشستن کنار هم و صحبت کردن است. برای پسرها، فعالیت ها و انجام کارها با یکدیگر مهم است. نشستن و حرف زدن تنها جزء ضروریات دوستی نیست."

 

حتی از این مشاهدات ساده نیز، کاملاً مشخص است که چرا زن ها و مردها در صحبت کردن با یکدیگر اینقدر مشکل دارند. زن ها با صحبت کردن با دوستان و عاشقان خود، احساس نزدیکی و صمیمیت ایجاد می کنند. مردها از گفتگو در این راه بهره نمیگیرند، به همین خاطر است که نمی فهمند که خانم ها چرا اینقدر پشت سر هم حرف میزنند و حرف می زنند و ...در نتیجه بسیاری از مردها به روشی صدای زنها را قطع می کنند.

 

مردها از روش ها گفتگوی مختلفی که زن ها برای ایجاد صمیمت بین خود استفاده میکنند، کاملاً گیج و مبهوت هستند. یکی از این روش ها "گفتگوی مشکلات" است. او میگوید، "برای خانم ها صحبت درمورد مشکلات جوهر ارتباط است. من مشکلاتم را با شما درمیان می گذارم، و شما نیز همینطور، درمورد مشکلات خودتان با من صحبت می کنید. و این دلیل نزدیکی ماست. اما مردها، حرف زدن درمورد مشکلات را برای گرفتن توصیه می دانند. از اینرو با یک راه حل به آن پاسخ می دهند." و پیداست که وقتی مردها با چنین روشی به دردل خانم ها درمورد مشکلاتشان پاسخ می دهند، زن تصور خواهد کرد که او قصد کوچک کردن مشکل او و یا کم کردن شر او از سرش را داشته است.

 

در چشم زن، مرد از درِ حمایت و پشتیبانی برمی آید، چون مردها فقط برای گرفتن راه حل درمورد مشکلاتشان با هم بحث می کنند. مرد فکر نمی کند که زن با مطرح کردن مشکلاتش برای وی قصد نزدیک شدن بیشتر به او را داشته است. به خاطر این تفاوت ها، بیشترین شکایتی که مردها از زن ها دارند این است که، "زن ها مدام شکایت میکنند، و اصلاً هم کاری برای حل آن نمی کنند. مردها ذات شکایت کردن خانم ها را درک نکرده اند."

 

از این شیوه های مختلف، نکته ی جالبی برداشت می شود: زن، که به دنبال ایجاد نزدیکی و صمیمیت با مرد خود است، با او درمورد مشکلات خود صحبت می کند. او از آن مرد انتظار دارد همانطور پاسخگو باشد که دوستان دخترش پاسخگو بودند و با او درمورد مشکلات خودش حرف بزند. اما مرد، این گفتگوها به خاطر گرفتن توصیه و راه حل تلقی می کند، نه صمیمیت. او مشکل را بررسی کرده و یک راه حل ارائه می دهد، همانطور که دوستان پسرش سابقاً برای او می کرده اند. اما وقتی زن باز هم صحبت درمورد این مشکلات را ادامه می دهد، گویی توصیه ی او را نادیده گرفته است، ابتدا کاملاً گیج و مبهوت و بعد عصبانی می شود. مرد مطمئن می شود که زن ها فقط درمورد هیچ و پوچ حرف می زنند. و زن هم تصور خواهد کرد که مردش هیچ احساسی به او ندارد چون طوری با او صحبت نمی کند که احساس نزدیکی کند.

 

زن ها باید بدانند که گفتگوی مردها فقط به خاطر موقعیت است. یکی از اصلی ترین اهداف حیوانات نر در زندگی زوج گیری است. برای این منظور آنها باید آنقدر قوی و نیرومند باشند تا بتوانند با رقیبان دیگر برخورد کنند و آنها را شکست دهند. همینطور که بزرگتر می شوند، با اولویت بندی کارها زمان را می گذرانند. و وقتی این نر آنقدر بزرگ شد که بتواند در برابر حریفان نر دیگر بایستد، خواهد توانست که ماده ی مورد علاقه ی خود را انتخاب کند.

 

جنس نر انسان نیز به طریقی کاملاً مشابه عمل می کنند. پسرها برای گرفتن درجات اجتماعی بالا، دستور می دهند. آنها برای ایجاد نفوذ و تسلط دستور می دهند نه برای اینکه واقعاً می خواستند آن عمل انجام گیرد. و آن پسرهایی هم که مجبور به انجام آن دستورات بودند، شان و مقام پایینی داشتند.

 

این موضوع در مشاهده ی یکی دیگر از اختلافات زن ها و مردها با یکدیگر نیز اهمیت دارد. زن ها نمی توانند پایداری مردها را در مواقع درخواست کمک متوجه شوند. زن ها باید مطالب بالا را به خاطر آورده و بفهمند که، برای مردها انجام کارهایی که از آنها خواسته شده، به معنای از دست دادن شان و مقام خود در آن رابطه است. مردها معمولاً فکر میکنند که زن ها قصد کنترل کردن آنها را دارند. آنچه از نظر زن ها فقط یک درخواست کوچک است، از نظر مردها شیوه ای برای کنترل کردن به شمار می رود.

 

 

محقق این موضوع را گسترده تر بررسی می کند:

 

"زنها می خواهند که مردها هر چه آنان می خواهند انجام دهند. اگر زنی بداند که کاری که انجام می دهد واقعاً مرد را می آزارد، انجام آن کار  را متوقف میکند. اگر بداند که مرد می خواهد او کاری را انجام دهد، سعی در انجام آن کار خواهد کرد. او این را معنای عشق می داند و تصور می کند که مردش هم باید مثل او فکر و عمل کند. اما مردها در برابر کارهایی که از آنها خواسته می شود، بسیار مقاوم و پایدار هستند. یعنی دقیقاً متضاد با خانم ها!" او یادآور می شود که، البته مردهایی هم وجود دارند که بسیار برای زنهایشان کمک کننده هستند.

 

کاملاً متغایر با شیوه ی گفتگوی مردها، که در پی ایجاد و حفظ مقام و رتبه است، گفتگوهای خانم ها بسیار تساوی طلبانه تر است. وقتی زن ها به هم می رسند، درمورد مشکل یکی از خودشان به بحث می نشینند و نتیجه ی بحث را بر مبنای خواست همه می گیرند. این نوع گفتگو بسیار مهمتر و تقریباً شبیه به سبک مدیریت ژاپنی هاست . مردهایی که با بازرگانان ژاپنی در دادوستد هستند، باید به کلی شیوه گفتگوی خود را تغییر دهند و مجبور می شوند نزدیکتر و صمیمانه تر برخورد کنند.

 

خوانندگان این مقاله احتمالاً این احساس را پیدا خواهند کرد که شیوه ی زنان برتر از شیوه ی مردان است. درواقع، از شروع جنبش های زنان، افراد بسیاری اعلان داشته اند که مردها اصلاً شیوه ی گفتگو را بلد نیستند (چرا؟ چون به شیوه ی خانم ها گفتگو نمی کنند). آموزش های زیادی برای تعلیم دادن روش های گفتگو به مردان انجام گرفته است. اما هیچ گونه آسیب و اشکالی متوجه شیوه و سبک گفتگوی مردان نیست، و شیوه ی گفتگوی زنها هم البته اشکالات خاص خود را دارد.

 

یکی از حقایق جالبی که من کشف کردم مربوط به شیوه ی گفتگو با توافق عموم خانم هاست. برای خانم ها موافقت و رضایت عموم به معنای مطابقت و یکسانی آنهاست. اگر یکی از زنان در جمع بخواهد که نظر خود را پیش ببرد، همیشه مشکلی وجود خواهد داشت. "اگر دختری کاری را انجام دهد که دختر دیگر نپسندد، مورد انتقاد قرار گرفته و گاهی طرد می شود..." من فکر میکنم دخترهای زیادی تا به حال با چنین طرد شدگی از جمع دوستان خود روبه رو شده باشند.

 

در خاتمه، هر دو جنسیت باید بتوانند اختلافات و تفاوت های موجود در شیوه ی گفتگوی یکدیگر را بدانند، و انتظار غیرممکن نداشته باشند. زن ها باید یاد بگیرند که آن نوع گفتگوی صمیمی که با دوستان همجنس خود دارند را فقط باید با همانها حفظ کنند و انتظار داشته باشند. اینکه بخواهند مردشان را هم به یکی از دوستان دخترشان تبدیل کنند، غیرممکن خواهد بود و شکست می خورند، چون مردان به طور کلی احساس صمیمیت و نزدیکی را به آن شکل ایجاد نمی کنند. مردها نیز باید بفهمند که وقتی زنشان صحبت میکند، سعی دارد که با او ارتباط برقرار کند، حرف نمی زند که فقط حرفی زده باشد، و همچنین مثل دوست های پسر او برای تحکیم موقعیت خود صحبت نمی کند. اگر او هم بتواند آنچه در خود دارد با او تقسیم کند، زن متوجه خواهد شد که مردش او را کنار نمی زند، و نیز دوستش دارد و می خواهد تا به او نزدیک شود.

 

 

پس از خواندن این مقاله، دیگر آسان است که بفهمیم یکی از منابع اصلی جنگ و جدل های بین جنسیت های مختلف، به خاطر تفاوت در شیوه ی گفتگو و ارتباط برقرار کردن آنهاست. شاید اگر مردها دیگر انتظار نداشتند که زن ها هم مثل آنها گفتگو کنند، ما انرژیمان را صرف بررسی نحوه ی تحسین کردن دو جنسیت از یکدیگر می کردیم. البته اگر زنها و مردها دقیقاً مثل هم بودند، زندگی بسیار کسل کننده و یکنواخت می شد .

روانشناسی - ازدواج و خانواده - تفاوتهاي شيوه هاي گفتگو در خانمها و آقايون

 

حمید جدیدی بازدید : 238 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

بیانیه مشهور فروید پیرامون این مطلب که "آناتومی جزء سرنوشت و تقدیر افراد محسوب می شود" (به این معنا که خصوصیات اصلی و ذاتی ما با توجه به جنسیتمان معین می گردند) مورد بحث بسیاری از دانشمندان است. همانطور که می دانید برخی از افکار و احسسات خاص وجود دارند که تنها مربوط به یکی از جنسیت ها میشوند و با جنس دیگر هیچ گونه سازگاری ندارد. البته نباید فراموش کنیم که در هر دو جنس خصوصیات زنانه و مردانه به طور مشترک وجود دارد. این روزها به نظر می رسد که مرزهای میان تفاوت های احساسی میان خانم ها و آقایون در حال ناپدید شدن میباشد. با توجه به این حقیقت که خانم ها هر روزه از نظر اقتصادی استقلال بیشتری را پیدا می کنند، وجهه مردانه خانم ها بیشتر آشکار می شود و بالطبع آقایون نیز در پی رسیدن به خصوصیات زنانه خود هستند.

 

تولید مثل تنها از عهده خانم ها بر می آید. خصوصیات ذاتی انسان ها را نمی توان تغییر داد. شاید خصوصیات احساسی هر دو جنس بر اساس نیازهای اجتماعی و فرهنگی جامعه تغییر پیدا کند، اما تعیین کننده های بیولوژیک هیچ گاه تغییر نکرده و همچنان به قوت خود باقی می ماند. این امر نهایتاً منجر به پدید آمدن تقابل عمده ای در خصوصیات و روابط عاطفی زن و مرد می شود. به هر حال بر اساس تفاوت های جسمی و ذاتی، آقایون هیچ گاه نمی توانند مادر شوند و حتی آرزوی چنین کاری را نیز نمی توانند داشته باشند.

 

درک تفاوت های روانی سودمند است

 

درک تفاوت های روانی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. یکی از مقوله هایی که با اتکا به آن می توانید کاری کنید که طرف مقابل شما را بیشتر دوست داشته باشد نیز بهره گیری از همین مطلب است. با اتکا به این مهم می توانید رابطه ای هماهنگ و ادامه دار را به وجود آورید. این امر همچنین به تمام افراد کمک می کند تا متوجه شوند که چرا خانم ها و آقایون به طور متفاوت تصور کرده و مطابق آن رفتار می نمایند. به عبارت دیگر اگر ما بتوانیم خودمان را جای تک تک افراد دیگر بگذاریم، آنوقت مشکلات و کشمش ها به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا می کند.

 

کشمکش های درونی خانم ها و آقایون

 

خیلی جالب است که بدانیم برای سالیان دراز آقایون نگران این مطلب بودند که مبادا به اندازه کافی مردانه جلوه نکنند و از سوی دیگر خانم ها نیز همیشه همراه با این فکر زندگی می کردند که فقط دارای خصوصیات زنانه محض باشند. با بهره گیری از این الگو خیلی راحت می توان به این نتیجه رسید که چگونه انسانها در رزمگاه جنسیت ها با یکدیگر به مبارزه می پردازند: آقایون همیشه در این جدال به سر می برند که توانایی های خود را چه در جنسیت، و چه در موارد غیر جنسی، اثبات نمایند و خانم ها نیز تمایل داشتند که توانایی های بالقوه خودشان را نشان دهند تا به آنها نیز به عنوان یک انسان کامل نگاه شود.

 

برخی مثال های رایج در مورد تفاوت های میان دو جنس از نظر روانی

 

1-  خانم ها گاهی اوقات عباراتی رابه زبان می آورند که از بیان آنها هیچ منظوری ندارند، و شاید فقط در آن لحظه بخصوص آن منظور را داشته باشند و در لحظه ای دیگر از یادشان برود. برخی از حرف های آنها اسرار آمیز بوده و هیچ کس نمی تواند از مفهوم آن چیزی سر در بیاورد و در برخی موارد دیگر نیز مشاهده شده که تمایل زیادی به طفره رفتن دارند. اما اگر بخواهیم در مورد آقایون صحبت کنیم باید بگوییم هنگامیکه حرف میزنند، به عنوان مثال زمانیکه در مورد مسائل سیاسی و یا فلسفی صحبت می کنند، مطالبی را عنوان می کنند که کاملاً بی معناست.

 

2-  هدایا معمولاً معنای مختلفی را در ذهن خانم ها و آقایون آشکار می سازد. هدایا در نظر آقایون معمولاً تنها یک شیء مادی هستند و هیچ گونه بار معنایی دیگری ندارند. خانم ها به طور ناخواسته تصور می کنند که هدایا بیانگر خصوصیات فردی شخص هدیه دهنده هستند و برای آنها نموداری از عشق و اهمیت می باشند. خانم ها دوست دارند کادوهایی را که از سوی معشوقه هایشان دریافت می کنند، همان چیزی باشد که روزی به او گفته اند که دوست دارند آنرا داشته باشند.

 

3- معمولاً همیشه می بینیم که خانم ها خوشحال و خندان، خبر ازدواج و یا نامزدی خود ا به دوستان، خواهر و بردرها، و همقطارانشان اعلام می کنند، اما می بینیم که این کار برای آقایون آنچنان مرسوم نیست. ازدواج برای خانم ها شروع یک زندگی جدید و پیوستن به کسی که دوستش دارند، می باشد. این امر در حالی است که همیشه ازدواج معنای متفاوتی برای آقایون دارد. به معنای وظیفه، تعهد، مسئولیت، تلاش و کار می باشد و گاهی اوقات هم تنها باید کار کنند و هیچ خبری از تفریح و شادی نیست. این امر به طور کاملاً اشکار به ما نشان می دهد که چرا آقایون تمایل چندانی به پذیرش تعهد از خود نشان نمی دهند.

 

4-   آقایون به طور کلی تصور می کنند که یک امر نمی تواند در عین حال در نقطه عکس آن قرار داشته باشد و مخالف آن باشد. اما خانم ها هیچ مشکلی ندارند که تصور کنند یک امر در یک زمان می تواند در حالت مخالف خودش نیز قرار بگیرد. خانم ها هیچ مشکلی در لغو عقل و منطق ندارند و هر کجا که لازم باشد به راحتی می توانند از منطق مخصوص به خودشان استفاده کند.

 

5-  خانم ها معمولاً تمایل زیادی به استفاده از کلماتی نظیر " همیشه/ هیچ وقت" در مقابل همسرانشان دارند. برای نمونه " تو همیشه سر من داد می زنی" و " تو همیشه در حال تماشای تلویزیون هستی" و یا "تو هیچ وقت برای من گل نمی خری" و یا " تو هیچ وقت مرا به یک رستوران شیک نمی بری." همه آقایون به خوبی می دانند که این "همیشه / هیچ وقت" ها تنها از روی احساس هستند و تنها نشانگر نا امیدی و عصبانیت خانم از سوی آنها می باشد. این امور دارای هیچ گونه بار واقعی نیستند.

 

6- آگاهی شخصی خانم ها از خودشان خیلی بیشتر از آگاهی مردها از خودشان میباشد. خانم ها خیلی بیشتر از آقایون به نظر و عقیده دیگران نسبت به خودشان اهمیت می دهند، و تحت تاثیر حرف های دیگران قرار می گیرند. این امر به ویژه در مورد فردی که او رادوست می دارند معنا پیدا می کند.

 

یک مرد همواره باید نقطه قوت و تمرکز خارجی داشته باشد - چه کار باشد چه سرگرمی- یک چنین ضرورت روانی کمتر در خانم ها دیده می شود.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - تفاوتهاي روحي - رواني ميان خانمها و آقايون

 

حمید جدیدی بازدید : 224 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

آینده:

یک زن تا زمانیکه ازدواج نکرده نگران آینده است. یک مرد تا زمانیکه ازدواج نکرده هرگز نگران آینده نخواهد بود.

 

موفقیت:

یک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه همسرش خرج میکند درآمد داشته باشد. یک زن موفق کسی است که بتواند چنین مردی را پیدا کند.

 

ازدواج:

یک زن به امید اینکه شوهرش تغییر کند با او ازدواج میکند، ولی تغییر نمیکند. یک مرد به این امید با همسرش ازدواج میکند که تغییر نکند، ولی تغییر میکند.

 

روابط:

اول از همه، یک مرد یک رابطه را یک رابطه بحساب نمی آورد. وقتی رابطه ای تمام میشود، زن شروع به گریه نموده و سفره دلش را برای دوستان دخترش میگشاید و نیز شعری با عنوان "همه مردها نادانند" می سراید. سپس به ادامه زندگیش میپردازد. مرد هنگام جدایی اندکی مشکلاتش بیشتر است. 6 ماه پس از جدایی ساعت 3 نیمه شب یک پنجشنبه، تلفن میزند و میگوید: "فقط میخواستم بدونی که زندگیمو از بین بردی، هیچوت نمی بخشمت، ازت متنفرم، تو یه دیوانه ای، ولی میخوام بدونی باز هم یه فرصتی برامون باقی مونده." نام این کار تماس تلفنی "ازت متنفرم/عاشقتم" است که 99 درصد مردان حداقل یک بار آنرا انجام میدهند. برخی کلاسهای مشاوره ای مخصوص مردان برای رها شدن از این نیاز تشکیل میشود که معمولا تاثیری در بر ندارند.

 

بلوغ:

زنان بسیار سریعتر از مردان بالغ میشوند. اغلب دختران 17 ساله میتوانند مانند یک انسان بالغ رفتار کنند. اغلب پسران 17 ساله هنوز در عالم کودکانه بسر برده و رفتارهای ناپخته دارند. به همین دلیل است که اکثر دوستی های دوران دبیرستان به ندرت سرانجام پیدا میکنند.

 

فیلم کمدی:

فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و ناگهان سریال نقطه چین شروع می شود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه میکنند، و حتی ممکن است ادای بامشاد را نیز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش میشوند.

 

دست خط:

مردها زیاد به دکوراسیون دست خطشان اهمیت نمیدهند. آنها از روش "خرچنگ غورباقه" استفاده میکنند. زنان از قلم های خوشبو و رنگارنگ استفاده کرده و به "ی" ها و "ن" ها قوس زیبایی میدهند. خواندن متنی که توسط یک زن نوشته شده، رنجی شاهانه است. حتی وقتی می خواهد ترکتان کند، در انتهای یادداشت یک شکلک در انتها آن میکشد.

 

حمام:

یک مرد حداکثر 6 قلم جنس در حمام خود داد - مسواک، خمیر دندان، خمیر اصلاح، خود تراش، یک قالب صابون و یک حوله. در حمام متعلق به یک زن معمولی بطور متوسط 437 قلم جنس وجود دارد. یک مرد قادر نخواهد بود اغلب این اقلام را شناسایی کند.

 

خواروبار:

یک زن لیستی از جنسهای مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به فروشگاه میرود. یک مرد آنقدر صبر میکند تا محتویات یخچال ته بکشد و سیب زمینی ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خرید میرود. او هر چیزی را که خوب بنظر برسر می خرد.

 

بیرون رفتن:

وقتی مردی میگوید که برای بیرون رفتن حاظر است، یعنی برای بیرون رفتن حاظر است. وقتی زنی میگوید که برای بیرون رفتن حاظر است، یعنی 4 ساعت بعد وقتی آرایشش تمام شد، آماده خواهد بود.

 

گربه:

زنان عاشق گربه هستند. مردان میگویند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب میکنند.

 

آینه:

مردها خودبین و مغرور هستند، آنها خودشان را در آینه چک میکنند. زنان بامزه اند، آنها تصویر خود را در هر سطح صیقلی بازدید میکنند -- آینه، قاشق، پنجره های فروشگاه، برشته کننده ها، سر طاس آقای زلفیان...

 

تلفن:

مردان تلفن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای ارسال پیامهای کوتاه و ضروری به دیگران در نظر میگیرند. یک زن و دوستش می توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت دیگر با هم شروع به صحبت کنند.

 

آدرس یابی:

وقتی یک زن در حال رانندگی احساس میکند که راه را گم کرده، کنار یک فروشگاه توقف کرده و از کسی که وارد است آدرس صحیح را میپرسد. مردان این را به نشانه ضعف میدانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمی ایستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان میچرخند و چیزهایی شبیه این میگویند: "فکر کنم یه راه بهتر پیدا کردم،" و "میدونم که باید همین نزدیکی باشه، اون مغازه طلا فروشی رو میشناسم."

 

پذیرش اشتباه:

زنان بعضی اوقات قبول میکنند که اشتباه کردند. آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته 25 قرن پیش از دنیا رفته است.

 

فرزند:

یک زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای رمانتیک، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها. یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد کم سن و سال هم در خانه زندگی میکنند.

 

لباس شیک پوشیدن:

یک زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گلهای باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستی لباس شیک می پوشد. یک مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا مراسم ترحیم لباس رسمی برتن میکند.

 

شستن لباسها:

زنان هر چند روز یک بار لباسهایشان را میشویند. مردها تک تک لباس های موجود در کمد، حتی روپوش و اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را می پوشند و هنگامیکه لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف بر تن نموده و کوه ایجاد شده از لباسهای چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل میکنند.

 

عروسی:

هنگام یاد کردن از عروسی ها، زنان در مورد "مراسم جشن" صحبت میکنند، مردان درباره "میهمانی های دوران مجردی."

 

اسباب بازی:

دختران کوچک عاشق عروسک بازی هستند و وقتی به سن 11 یا 12 سالگی میرسند علاقه شان را از دست میدهند. مردان هیچگاه از فکر اسباب بازی رها نمیشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازی هایشان نیز گران قیمت تر و پیچیده تر میشوند. نمونه های از اسباب بازیهای مردان: تلویزیون های مینیاتوری و کوچک، تلفنهای اتومبیل، مخلوط کن و آب میوه گیری، اکولایزرهای گرافیکی، آدم آهنی های کنترلی، گیمهای ویدئویی، هر چیزی که روشن و خاموش شده، سر و صدا کند و حداقل برای کار کردن به شش باتری نیاز داشته باشد.

 

گل و گیاه:

یک زن از شوهرش میخواهد وقتی مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گلها آب میدهد. زن پنج روز بعد به خانه ای پر از گلها و گیاهان پژمرده برمیگردد. کسی نمیداند چرا این اتفاق افتاده است.

 

سبیل:

بعضی از مردان مانند هرکول پوآرو با سیبیل خوش تیپ میشوند. هیچ زنی وجود ندارد که با سبیل زیبا بنظر برسد.

 

اسامی مستعار:

اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند. اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد.

 

پرداخت صورتحساب میز:

وقتی صورتحساب را می آورند، با اینکه کلا 15هزار تومان شده، بابک، سامان، آرش و مهرداد هر کدام 10 هزار تومان روی میز میگذارند.  وقتی دختران صورتحساب را دریافت میکنند، ماشین حسابهای جیبی خود را بیرون می آورند.

 

پول:

یک مرد 2000 هزار تومان برای یک جنس 1000 تومانی مورد نیازش می پردازد. یک زن 1000 تومان برای یک جنس 2000 تومانی که نیازی به آن ندارد می پردازد.

 

بگو مگوها:

حرف آخر را در جر و بحث ها زنان میزنند. هر چیزی که یک مرد بعد از آن بگوید، شروع یک بگو مگوی دیگر خواهد بود.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - تفاوتهاي بين مردان و زنان

 

تعداد صفحات : 22

درباره ما
به بزرگترین سایت مرجع اطلاعات ضروری خوش آمدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    اخبار سایت
    1.دسته بندی بیش از 500 بیماری با ترتیب حروف الفبا در سایت ایران آنلاین انجام شد تا ما مرجع کاملی برای شما عزیزان باشیم............................ 2.بخش روابط زناشویی به محتویات سایت اضافه شد....................... 3.ما همچنان با اضافه کردن بخش های دیگر با قدرت به کار خود ادامه میدهیم
    آمار سایت
  • کل مطالب : 656
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 33
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 82
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 147
  • بازدید ماه : 103
  • بازدید سال : 6,276
  • بازدید کلی : 251,306
  • کدهای اختصاصی