loading...
بزرگترین مرجع دانستنیهای ایران
حمید جدیدی بازدید : 420 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (1)

خیلی عجیب است، اما واقعیت دارد؛ چرا نباید به خودمان اجازه دهیم که رک و رو راست در مورد تمایلات جنسیمان با شریک زندگی خود صحبت کنیم؟ در مورد تمام مطالب کوچک و بی ارزش با همسر خود صحبت می کنید، اما به راستی آخرین باری که در مورد خواست ها و تمایلات جنسی خود با او صحبت کرده اید به چند مدت قبل باز می گردد؟ اغلب اوقات عادت داریم که حول محور آن حرف بزنیم، اما از اشاره مستقیم به نیازهایمان طفره می رویم. انتظار داریم تا همسرمان با قدرت تخیل و درک خود به خواست های جنسی ما پی ببرند؛ گاهی اوقات آنقدر از دایره عقل و منطق خارج میشویم که تصور می کنیم اگر ما را "واقعا دوست داشته باشند" آنوقت خودشان باید به خودی خود، متوجه شوند که در این نوع روابط، چه چیز موجبات رضایت ما را فراهم می آورد.

 

چه چیز باعث می شود که شما آنطور که باید و شاید نتوانید با همسرتان در مورد چنین مسائل مهمی صادقانه به گفتگو بنشینید؟ شاید می ترسید که مبادا مورد پذیرش او قرار نگیرید، یا دیدگاه هایتان از کودکی طوری شکل گرفته باشد که صحبت کردن در مورد مسائل جنسی را بدانید، این امکان نیز وجود دارد که تصور کنید اگر مشکلات خود را در این زمینه مطرح کنید، معشوقه شما مورد لطمه می بیند و احساس می کند که نمی تواند به حد کافی رضایت شما را جلب کند. بدون توجه به دلیلی که شما را از داشتن یک رابطه مطلوب جنسی باز می دارد، باید بدانید تنها نکته مهمی که به خاطر سپردن آن ارزشمند می باشد، این است که مطرح نکردن نیاز، مساوی است با برآورده نشدن آن.

 

در راستای همین مطلب، باید توجه داشته باشید که شریک زندگی شما صرفاً موظف به مرتفع ساختن تمام نیازهای گاه و بی گاه شما نیست. باید یاد بگیرید که نیازهای خود را به گونه ای مطرح کنید که هم احترام خود را در رابطه حفظ کنید و هم ارزش طرف مقابل را نگه دارید. بیان کردن عبارات محبت آمیز کمی دشوار به نظر می رسد، اما در اکثر موارد شما را به سمت نتیجه مطلوب رهنمون خواهد ساخت: "عزیزم.. می دونی وقتی... را انجام می دهی، من واقعا لذت می برم" و یا "دوست داری برایت چه کاری انجام دهم تا احساس رضایت بیشتری پیدا کنی؟"

 

شاید گاهی اوقات با هم صحبت کنید، اما باز هم به نتیجه مطلوب نرسید. یکی از اشکالات گفتگوی شما سوء تفاهم و درک نادرست از نظریات یکدیگر می باشد. دلیل اصلی پیدایش مشکل شما در این زمینه نیز مربوط می شود به عدم آگاهی هر دو طرف، از تکنیک ها و روش های نوین مکالمه. در برخی از فرهنگ ها، صحبت کردن یک سنت دیرینه به شمار می رود، اما متاسفانه با احتساب به زندگی ماشینی و فقدان وقت کافی، اکثر مردم جرات خود را برای سخن گفتن از دست داده اند. در طی فرایندی که سعی می کنیم نیازهای احساسی و عاطفی را همواره در دلمان و برای خودمان محفوظ نگه داریم، فشار عصبی بسیار زیادی بر روی ما وارد می شود که تاثیرات این تنش بعد ها به صورت بد اخلاقی، تند خویی و یا حتی "تنبیه" در برابر شریک زندگی بروز می کند، افراد به خیال خود تصور می کنند که می توانند تمام تمایلات خود را به اتکا به این روش برآورده سازند.

 

زمانیکه بر روی احساسات خود در پوش بگذارید، این تمایلات غریزی، به صورت خودآگاه و یا ناخودآگاه از مسیرهای دیگری خود را نشان می دهند و نه تنها به زندگی مشترک شما آسیب وارد می سازند، بلکه موجب می شوند که شریک زندگیتان نیز به رضایت کامل نرسد و افسرده و خشمگین شده و رفته رفته، به مرور زمان علاقه خود را نسبت به شما از دست بدهد. بطور عجیبی در چنین مواقعی همان چیزی که از آن می ترسید و همیشه سعی می کنید تا از آن دوری کنید، در زندگی به وقوع می پیوندد؛ و دلیل آن هم چیزی جز فقدان مکالمه میان شما دو نفر نیست. سعی کنید ابتدا با خود، و بعد هم با همسرتان روراست و صادق باشید. حداقل با این شیوه می توانید به قلب مشکلات نشانه رفته و راههای ایجاد صمیمت را سهل الوصول تر بنمایید. این امر خود به خود شما را به سمت برقراری رابطه جنسی مطلوب تر هدایت می کند. بنابراین اگر زندگی جنسی با همسر، چنگی به دلتان نمی زند، پیش از اینکه دست به هر گونه اقدامی بزنید، از خود سؤال کنید که آیا حتی برای یک بار شده که نیازهای خود را با او در میان بگذارید و او دست رد به سینه شما زده باشد؟!

 

شما می بایست گفتگوهای صداقانه در یک فضای کاملاً دوستانه و سرشار از عشق و محبت را در برنامه روزانه خود بگنجانید. با برگزار کردن جلسات گپ زدن خانوادگی، هر یک از افراد قادر می شوند که در وهله اول ارزش خود و سپس ارزش سایر افراد خانواده را درک کنند. بهتر است تصمیم قاطع بگیرید که به نمایشنامه درام زندگی خود پایان دهید و برای یک بار هم که شده خوب زیستن را تجربه نمایید..... با بیان صادقانه تفکرات، عقاید، و احساسات، تخم محبت را در زمین زندگی مشترک بکارید.....این امر هر یک از شما را در نظر دیگری جذاب تر و خواستنی تر جلوه می دهد.

 

بقای رابطه

 

تصور کنید که یک نفر به شما بگوید: "خوب چون من امشب دندان هایم را مسواک زدم، پس دیگر لزومی نمی بینم که هر شب این کار را تکرار کنم" چه ایده وحشتناکی! پس چرا زمانیکه رابطه ما ثبت شد و اطمینان خاطر حاصل پیدا کردیم که از این پس به یکدیگر تعلق داریم، از انجام خیلی از اموری که پیش از ازدواج انجام می دادیم، سرباز می زنیم؟ می توان مثل این امر را به بنزین درون ماشین تشبیه کرد. برای روشن کردن ماشین، بنزین لازم است اما اگر بخواهید به آخر خط برسید باید همواره باک بنزین را پر نگه دارید، در غیر اینصورت قادر به پیمودن مسیر نخواهید بود. نمی توانید بگویید چون من اول راه بنزین زدم، پس دیگر لزومی نمی بینم که باک را مجددا پر کنم! به علاوه... چک کردن روغن ماشین نیز فراموش نشود....( البته اگر می خواهید این ماشین عشق تا ابد به حرکت خود ادامه دهد) زمانی که می توان از بلیط های درجه یک استفاده کرد، چرا برخی از وسایل حمل و نقل احساس و علاقه ما یک لاستیک توخالی است که با آدامس به بدنه متصل می شود؟!

 

عشق و علاقه نیاز به مادیات ندارد. فقط کافی است در این راه ثبات قدم داشته باشید و نسبت به رفع مشکلات از خود همت نشان دهید. به خاطر بسپارید که این امر تنها نیاز به مقداری توجه و گفتگوی متقابل دارد، اما در صورتیکه نسبت به گفتگو از خود بی توجهی نشان دهید، آنگاه تعمیر آنچه از دست رفته، دشوار تر از آنچه فکرش را میکنید است.

 

پیش از اینکه اتهام زدن و بهانه گیری را شروع کرده و به همسر خود بگویید: "تو هیچ وقت....."، "تو اصلاً...." و یا عبارات تهاجمی و اهانت آمیز مشابه را به کار گیرید، چند لحظه بایستید و با صداقت کامل در مورد رابطه و همسر خود صحبت کنید. خطر پذیر باشید، ریسک کنید و گفتگو را به شخصه آغاز نمایید. با هم، و دست در دست هم، برای بهبود رابطه تلاش کنید و از امتحان کردن چیزهای جدید ترسی به دل راه ندهید. در آخر باید گفت که صمیمیت عمیق و تجربه رابطه جنسی لذت بخش نه تنها در مراتب مختلف به شما قدرت داده و جرات به شما هدیه می کند.... بلکه چه در اتاق خواب و چه در بیرون از آن.....مثلا میز آشپزخانه، حمام، ماشین و ... از جذابیت بسیار بالایی برخوردار می باشد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه رضايت جنسي همسر خود را جلب کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 533 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (1)

این مطلب یکی از موارد بسیار حساس و ضروری، در هر رابطه سالم زناشویی میباشد. پیش از اینکه لب به سخن بگشایید و بگویید: " عزیزم ما باید…" ابتدا به نصایح ما در این زمینه گوش کنید.

 

شما می توانید به راحتی با لب های زیبا و شیرین خود هر کس را اغوا کنید و با بذله گویی و شوخ طبعی خود او را شیفته خودتان سازید. اما متاسفانه زمانی که نوبت به بحث و گفتگو می رسد، هیچ یک از موارد بالا به شما کمک نمی کنند. زبانتان بند می آید و اصلا نمی توانید لب به سخن گفتن بگشایید. معمولا خانمها در یک چنین شرایطی سراغ کلیشه ها می روند و شروع می کنند به غر زدن و در مقابل، آقایون نیز شدیدترین حالت دفاعی را به خود می گیرند. به هر حال یکی از طرفین عصبانی شده به دیگری آسیب روحی می رساند و به طور کلی باعث انحراف هر دو از مسیر اصلی زندگی شان می گردد.

 

ما هم به همین دلیل اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم. مراحل آغازی در هر رابطه ای از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. شما باید تا حدی عواقب همه کارهای خود را در نظر بگیرید. ما راههایی را پیشنهاد می کنیم که از آن طریق بتوانید خیلی راحت تر مکالمه مسالمت آمیزی با هم داشته باشید. در ضمن با بهره گیری از این نکات، گفتگوی شما موثر و سودمند نیز خواهد بود.

 

نکته مکالمه ای 1 : هدفمند بودن

 

پیش از اینکه بحث های طعن آمیز را شروع کنید، باید به اهداف خود فکر کنید. "شارین ولف" نویسنده کتاب " تاکتیک های قرار ملاقات" معتقد است: "اشتباه اکثر خانم ها این است که خودشان هم نمی دانند از همسرشان چه می خواهند. آنها انتظار دارند که همسرشان پاسخ این سوال که ارتباطمان به کجا ختم خواهد شد را سریعا بدهند بدون اینکه خودشان جواب روشنی برای این پرسش داشته باشند."مطرح کردن این سوال اصلا عادلانه نیست.

 

به ارتباطی که در آرزوی آن هستید فکر کنید. آیا می خواهید صرفا با هم قرار ملاقات داشته باشید؟ قصد دارید در کنار هم زندگی کنید؟ تمایل به نامزد کردن دارید؟  سپس آمال رمانتیک خود را با حقایق موجود در زندگیتان تطبیق دهید. ممکن است آنقدر سرتان شلوغ باشد که زمان کافی نداشته باشید و یا شاید برنامه برای مسافرت ریخته باشید. گاهی آنقدر خانم ها غرق در آرزوی کسب تعهد از جانب آقایون می شوند که به هیچ وجه فکر نمی کنند که ممکن است خودشان آمادگی لازم برای این امر را نداشته باشند.

 

زمانی که تمام قضایا را با خودتان تحلیل و بررسی کردید، نوبت به آن می رسد که میزان علاقه نامزد خود را بسنجید. توجه: آیا او شما را در داخل برنامه های آینده اش شریک می داند؟ آیا خانواده اش را ملاقات کرده اید؟ آیا او در مقابل دوستانش با شما راحت است؟  تمام این موارد نمونه های خوبی برای نشان دادن نیات درونی او هستند. اما اگر او هفته ای یک مرتبه با شما بیشتر قرار نگذاشت و از کارهای خود زمانیکه با او نیستید صحبتی به میان نیاورد، شما بهتر است جایگاه اصلی خود را پیدا کرده و فکر او را از ذهنتان بیرون کنید.

 

نهایتا تحلیل کنید که آرزو هایی که در سر می پرورانید تا چه حد به واقعیت نزدیک هستند. "تینا" 26 ساله از تجربه شخصی اش با ما سخن می گوید: "پس از چند ماه که ما به طور تصادفی شروع کردیم به ملاقات هم، او از من خواست تا به طور رسمی نامزدی خودم با او را اعلام کنم. این امر برای من کاملا غیر قابل منتظره بود، چراکه ما فقط چندین قرار ملاقات ساده با هم داشتیم. من به او علاقه داشتم اما از آنجاییکه این پیشنهاد برایم کمی عجیب و غریب آمد، به خاطر همین تصمیم گرفتم تا با او قرار ملاقات نگذارم."

 

نکته مکالمه ای 2: انتخاب مکان مناسب

 

عکس العمل همسرتان، ارتباط تنگاتنگی به زمان و جو موجود دارد. شاید به نظر برخی از افراد، قبل و بعد از رابطه جنسی زمان مناسبی برای باز کردن صحبت باشد، اما باید به خاطر داشته باشید که این تفکر اشتباه است. او هر چقدر هم که آرام باشد، باز هم ذهنش به درستی واکنش نشان نمی دهد. و برای اینکه به نحوی به صحبت های خود با شما خاتمه دهد، بدون عمد، با تمام گفته هایتان موافقت می کند. همچنین زمانی که تصور کند شما او را به دام انداخته اید مثلا در ماشین، هنگام صرف یک شام رمانتیک، به هیچ وجه شاهد عکس العمل مناسب نخواهید بود. همچنین در مقابل دوستان و اقوام نیز باید دهان خود را ببندید؛ چراکه احتمال دارد او در معرض دید همگان با شما مشاجره کند.

 

بهترین زمان موقعی است که او در حال گرم کردن سر خود است. زمانی می توانید با یک مرد صحبت کنید که در حال انجام دادن یک فعالیت جسمی است. البته باید مراقب باشید که فعالیت او به نحوی باشد که بتواند همزمان بر روی حرف های شما نیز تمرکز کند. مثلا تمیز کردن میز پس از اتمام غذا و یا وقتی بی هدف کانال های تلویزیون را بالا پایین می کند، همه از موارد خوبی در این زمینه هستند.

 

برای برقراری ارتباط هر چه بهتر می توانید گفتگو را مثلا زمانی که از تماشای یک فیلم در سینما که هر دو از آن لذت برده اید، شروع کنید. او اگر نسبت به شما احساس نزدیکی کند با علاقه بیشتری در مورد رابطه خود با شما صحبت می کند.

 

نکته مکالمه ای 3: کلمات را به دقت انتخاب کنید

 

می توان با یک اشتباه لپی موجب غرق شدن یک کشتی شد پس باید خیلی مراقب حرف زدن خود باشید. مرحله اول: از لغات کلیشه ای استفاده نکنید. زمانیکه یک مرد ازهمسر خود عبارت "ما باید با هم صحبت کنیم" را می شنود، احساس می کند که قرار است مورد انتقاد قرار بگیرد. زمانیکه به او می گویید: "فکر می کنی رابطه ما به کجا ختم می شود؟" او یک حالت تدافعی به خود می گیرد. به جای استفاده از چنین عباراتی می توانید از جمله های مثبتی استفاده کنید تا او نیز تحت تاثیر قرار بگیرد. "نگار" 31 ساله از تجربه موفقیت آمیز خود با ما صحبت می کند: "من پس از گذشت 3 سال احساس نزدیکی خیلی زیادی به او پیدا کرده و با او مانوس شده بودم. با هم نشستیم به صحبت کردن در مورد تک همسری و بعد از یک بحث داغ، به نتیجه قابل قبولی دست پیدا کردیم. صحبت مستقیم و صادقانه با او باعث شد تا من به تمام خواست هایم برسم."

 

بهترین تکنیک این است که طوری اهداف خود را بیان کنید که در چهارچوب علاقه او قرار بگیرند. می توانید از عباراتی نظیر: "من داشتم در مورد ارتباطمون فکر می کردم، من احساس می کنم زمانیکه با هم هستیم خوشحالم، به این خاطر دوست دارم ارتباط کمی جدی تر شود؛ نظر تو در این مورد چیست؟" استفاده کنید. با ادای این کلمات او متوجه می شود که نظر شخصی اش برای شما اهمیت دارد و مجبور نیست همان جوابی که شما در انتظار شنیدن آن هستید را به زبان بیاورد.

 

یک رویکرد دیگر به ما آموزش می دهد تا با شوهر خود هدفمند، مستقیم، واضح و عقلانی گفتگو کنیم. استفاده از کلمات دو پهلو مانند: من احساس می کنم، من نیاز دارم.... باعث می شود تا او نتواند به خوبی منظور شما را درک کند. همچنین استفاده از کلمه من "نیاز" دارم شما را به او وابسته می کند و این مسئله خود یک نقطه تباهی بزرگی است.

 

اگر جواب مورد نظر خود را از او نگرفتید، نباید خیلی سریع عکس العمل نشان داده و خود را عصبانی و ناراحت کنید، بلکه باید همچنان خونسردی خود را حفظ کنید و اصلا کاری نکنید تا او نظر خود را تغییر دهد.

 

به جای این کار، باید با هم توافق کنید که این موضوع را در یک ملاقات دیگر، بیشتر تجزیه تحلیل کنید. و از زمان باقیمانده بیشترین لذت را ببرید. سعی کنید با افرادی که متعهل هستند رفت و آمد کنید تا این تصور غلط که با شروع ازدواج، زندگی به پایان خواهد رسید، از ذهن او پاک شود. زمانی که موقع گفتگو فرا می رسد، باید او را پیشاپیش از مقاصد خود آگاه کنید.

 

نکته مکالمه ای 4: قرارداد ببندید

 

زمانی که هر دو بر سر ابراز احساس بیشتر و پیشرفت در رابطه موافقت کردید، انتقال به مرحله بعدی را به آهستگی شروع کنید. در طول این زمان شوهرتان به اندازه کافی فرصت دارد تا در مورد تصمیم خود بیشتر فکر کرده و به این نتیجه برسد که تصمیم درستی اتخاذ نموده است.

 

پس از اینکه رابطه شما قدری صمیمی تر شد، رفته رفته او را به عنوان نامزد به خانواده و دوستان خود معرفی کنید. اما اگر شما با سرعت زیاد این کار را انجام دهید، او قدری آشفته شده و حتی اگر دوست داشته باشد، باز هم ترجیح می دهد از تمام این مسائل کناره گیری کند. سعی نکنید خیلی سریع به محل زندگی او اسباب کشی کنید. به جای این کار، آگهی های روزنامه پیرامون خرید و فروش ملک را بگیرید و در کنار او به دنبال خانه مناسب بگردید. با این کار او احساس می کند که در رابطه به اندازه شما سهم دارد.

 

باید توجه داشته باشید که آهستگی به معنای رکود نیست. به عنوان مثال اگر شما دو نفر با هم توافق کردید که کلید های آپارتمان هایتان را به هم بدهید و یک ماه از این قضیه گذشته باشد و او هنوز هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداده باشد، باید بدانید که او در حال وقت کشی کردن است. اگر واقعا از شرایط فعلی خود خسته شده باشید، می توانید به راحتی با او خداحافظی کنید. "سارا" در مورد رابطه قبلی خود اینچنین می گوید: " درست زمانی که در آستانه ازدواج قرار داشتم، نامزد قبلی ام آمد و گفت من واقعا تو را دوست دارم و دلیل اینکه هیچ گاه به تو پیشنهاد ندادم این بوده که احساس می کردم به من جواب مثبت نمی دهی؛ من هم یک کار احمقانه انجام دادم و 6 ماه دیگر در انتظار او نشستم. تصور می کردم او در حال آماده کردن سور و ساط ازدواج است. اما به تدریج متوجه شدم که کار او تنها وقت تلف کردن است. به او گفتم دیگر بیش از این نمی توانم صبر کنم و رابطه را تمام کردم.

 

شاید این پایان خوشی که همه به دنبال آن هستند نباشد، اما حالا شما می توانید به راحتی مردی را که به دنبال او هستید و او نیز از آمادگی کامل برای شروع یک زندگی مشترک اماده است، را پیدا کنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه در مورد "ازدواج" با نامزد خود صحبت کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 508 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

دنیایی را تصور کنید که در آن همه ی افراد مجرد روی پیشانیشان نوشته می شد و روی پیشانی افراد متاهل نیز وضعیتشان را می نوشتند. آیا به نظرتان زندگی اینطور شادتر نبود؟ مسلماً با این کار پیچیدگی زندگی کمتر می شد، مخصوصاً برای آن افرادی که پیوسته دنبال شخصی هستند تا به اندازه ی خودشان مشتاق برای ادامه رابطه باشد.

 

بله، اینطوری انتخاب ها در زندگی بسیار آسان تر میشد. اما حال که دنیا اینطوری نیست، ما باید با این واقعیت روبه رو شویم. اینکه بدانیم سمت چه کسی برویم که دست رد به سینه مان نزند کار دشواری است، اما باید یاد بگیریم.

 

کمی روی تکنیک های انتخاب همسر خودتان بیشتر دقت کنید و حرکاتتان را مرور کنید. من به شما کمک می کنم که بتوانید افراد مجرد را از متاهل تشخیص داده و بفهمید چه زمان یک شخص آمادگی لازم را برای برقراری رابطه دارد.

 

چه کسی آمادگی لازم را دارد؟

 

متاسفانه ما در دنیایی زندگی نمی کنیم که مجرد یا متاهل بودن افراد روی پیشانی هایشان حک شده باشد. تشخیص مجرد یا متاهل بودن بسیار دشوار و نیازمند زمان است و با یک دیدار قطعی نمی شود.

 

به خاطر داشته باشید که یک راه معین برای تشخیص این مسئله وجود ندارد. شما باید از ترفندها و راه های زیادی در این زمینه کمک بگیرید.

 

 

حالات ظاهری زنان مجرد

 

به اطراف نگاه می کند: در مهمانی ها و کلوب ها زنان متاهل معمولاً علاقه ای به اینطرف و آنطرف نگاه کردن نداشته و به دنبال همراهی برای خود نمی گردند. اما دخترهای مجرد پیوسته مشغول نگاه کردن به اطراف در جستجوی مردی برای همراهی هستند.

 

به شما نگاه می کند و لبخند می زند: نگاه کردن معمولاً جزء اولین علائم علاقه است. و اگر می بینید که زنی شما را عمیقاً نگاه می کند و لبخندی روی لبانش است، به این معنی است که دوست دارد شما را هم امتحان کند. پس جلو بروید.

 

با مردها در مهمانی صحبت می کند: اگر می بینید که زنی با مردها در فاصله های مختلف صحبت می کند، نشاندهنده ی این است که طالب گفتگو است. جلو رفته و سر صحبت را باز کنید تا بیشتر در مورد او بفهمید.

 

با سایر زوج ها با ناراحتی نگاه می کند: اگر از دور مشغول نگاه کردن به او هستید و می بینید که با ناراحتی به سایر زوج ها نگاه می کند، احتمالاً یاد زمان هایی افتاده است که خود نیز کسی را در کنارش برای همراهی داشته است. اینجاست که شما باید وارد عمل شوید.

 

حرکاتش به خوبی بیان می کند که مجرد است: زبان جسمانی یک فرد خیلی چیزها می تواند در مورد او بازگو کند. مطمئناً اگر زنی متاهل باشد موهای خود را افشان نمی کند و اینقدر به سادگی سمت مردها نمی رود. اگر اینقدر شجاعت دارید که به او نزدیک شوید، جلو رفته و ببینید که زبان جسمانی او چه می گوید:

 

کسی که به صندلی تکیه داده و دست به سینه نشسته است: "جلو نیا وگرنه با پاشنه ی کفشم می کوبم توی صورتت."

کسی که به آرامی بازو و پایش را لمس می کند: " بیا با هم صحبت کنیم."

زیاد صحبت میکند: اگر مثلاً با یکی از زنان همکارتان شروع به صحبت می کنید، و در یکی از این گفتگوها به شما می گوید که سگی به اسم جولی دارد، آشپزی زیاد می کند، هر هفته به باشگاه می رود، و به کلاس های هنری نیز می رود به این معنی است که مجرد است و همه ی این کارها را برای مشغول نگاه داشتن خود انجام می دهد.

 

معمولاً با دخترها برای گردش بیرون می رود: زنان متاهل اگرچه با دوستان دحترشان هم بیرون می روند اما وقت زیادی را هم برای بیرون رفتن با مردشان صرف می کنند. اگر می بینید که زنی فقط و فقط با دخترها بیرون می رود نشان دهنده این است که مردی برای بیرون رفتن با خود ندارد.

 

با سایر مردها می رقصد: اگر می بینید که زنی در یک میهمانی با مردهای متعدد و مختلفی می رقصد (و می دانید که با یک گروه دختر به آن مهمانی آمده است) می تواند نشاندهنده ی این باشد که با مردی رابطه ندارد و در صدد برقراری ارتباط و شروع یک رابطه است.

 

رفتاری بسیار دوستانه دارد: تجربه نشان می دهد که زنان متاهل در مقایسه با زنان مجرد رفتاری کمتر دوستانه با سایر مردها دارند. وقتی می بینید که زنی با همه مردها بسیار دوستانه و مهربانانه برخورد می کند، احتمال این وجود دارد که مجرد باشد.

 

خودتان بفهمید...

 

اگر فرد خاصی را در ذهن خود دارید، لزومی ندارد که همه ی این نکات را تند تند در مورد او امتحان کنید تا بفهمید که مجرد است یا خیر. می توانید این مسئله را خودتان به راحتی با نزدیک شدن به او و درخواست شماره تلفنش متوجه شوید. ممکن است بگوید که دوست پسر دارد، اما شما باید تلاشتان را بکنید.

 

اگر چنین چیزی گفت می توانید از او بپرسید که دوست پسرش چطور به او اجازه می دهد که تنها بیرون برود و با عکس العمل او می توانید پی به راست یا دروغ بودن حرفش ببرید.

 

در مواجه با یکی از همکاران این کار سختی است. چون نمی توانید مستقیماً جلو رفته و بپرسید دوست پسر دارد یا نه. برای چنین افرادی می توانید از همان راه هایی که قبلاً ذکر شد استفاده کرده و از حرکاتش پی به قضیه ببرید.

 

پس اگر دیدید که همه ی علائم در مورد او نشاندهنده ی این بود که مجرد است، همه علاقه و اشتیاق و توان خود را جمع کرده و به سمتش بروید. اگر شما را رد کرد، ناراحت نشوید و فکر کنید که متاهل بوده است. زنان دیگری هم برای انتخاب کردن هستند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه دختران مجرد را تشخيص دهيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 445 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترین گامهایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هستید که در آن لحظه همه چیز عالی و به بهترین نحو پیش رود و از آن مهمتر که میخواهید پاسخ وی مثبت باشد! این نکات را هنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:

 

 

1- مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید: واضح است نه! اما حقیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر همسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد  فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.

 

2- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید: پیش از آنکه پیشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتی اهداف 50 سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر با یکدیگر در مورد آن چه برای شما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگاری دارید یا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستید که مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.

 

3- از پدر و مادر وی اجازه بگیرید: شما ابتدا باید بدانید که آیا اگر پیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خوشنود میسازد یا خیر. این نکته شاید عجیب بنظر آید اما شما که نمی خواهید پدر زن و مادر همسر آینده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.

 

4- بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد: به پیشنهاد ازدواج همچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بطریقی طرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومانتیک است و یا اهل تفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستگاری کنید و یا روی دیوار درخواست خود را بنوسید؟

 

5- در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید: برای دخترها و زنان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی باشد. اما اگر توان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیقه وی اطلاع یابید. این کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یا مشاهده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تمایل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.

 

 

 6- مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد: هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، باید مطمئن باشید که پاسخ وی "بله" خواهد بود. شما میباست از قبل در مورد ازدواج به اندازه کافی صحبت کرده و کاملا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.

 

7- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید: شما ممکن است وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. اما عاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیمی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند.

 

8- پیشنهاد خود را از حفظ نکنید: صرفنظر از آنکه کجا و چگونه پیشنهاد ازدواج می دهید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبت به وی همراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بزنید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یک فرد استثنایی بوده و چرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. باید جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات!

 

9- مکان و زمان مناسب را بیابید: مکانی که پیشنهاد ازدواج می دهید می تواند: رستوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد که برای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فاکتور زمان نیز بسیار مهم می باشد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبانی است، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد.

 

10- او را دستپاچه نکنید: شما ممکن است بخواهید پیشنهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! اما مراقب باشید اشتیاق بی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مرکز توجه دیگران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.

 

11- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید: صرفنظر از همه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او ممکن است دستپاچه شده و یا هیجان زده گردد و یا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: "بله-خیر" و یا "شاید". شما ممکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید اما از پیش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.

 

12- اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید: همواره احتمال آن که وی "نه"بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عدم آمادگی وی را جویا گردید. وی ممکن است تنها به زمان بیشتری نیاز داشته باشد و یا آن که اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی به آن ببرید تا آنکه پس از ازدواج.

 

13- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید: زمان معینی برای پیشنهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت 2 هفته از آشنایی خود با وی پیشنهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنهاد ازدواج هنگامی است که شما برای مدتی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می توانید پیشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه پيشنهاد ازدواج دهيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 307 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

مطالبی که در این مقاله در اختیار شما قرار می دهم، تنها مربوط به تازه دامادها و نوعروس ها نیست، بلکه برای هر زن و مردی که می خواهند از به وجود آمدن کسالت و رکود در ارتباط خود پرهیز کنند، کاربرد دارد. در مواقعی، همه ما احساس می کنیم که زندگی مشترکمان خارج از نظم و هماهنگی گذشته می شود.

 

به نظر می رسد که اغلب خانم ها و آقایون در چند ماه بعد از ماه عسل خود احساس دلتنگی می کنند. آیا این افت در رابطه، قابل اجتناب می باشد؟ اگر نکات زیر را رعایت کنید به طور حتم قابل پیشگیری می باشند.

 

اصل#1: عصبانیت خود را برای مدت طولانی ادامه ندهید

"مریم" و "علی" تا نیمه های شب با هم بحث و مشاجره می کردند. سرانجام هر دو آنقدر خسته و خواب آلود شدند که توانایی ادامه بحث را نداشتند. زمانی که به تخت خواب رفتند، هر یک با زبان خود گلوله ای آتشین را به سوی دیگری پرتاب می کرد و هر کدامشان می خواستند حرف آخر از زبان خودش در آید؛ در همین حال هر دو به خواب فرو رفتند.

 

صبح روز بعد کن زود تر از خواب بلند شد و برای اینکه صبحانه را در کنار مریم میل نکند، زودتر به محل کار خود رفت. تا ظهر با او تماس تلفنی نگرفت و او را در جریان برنامه های روزانه خود قرار نداد. زمانیکه به خانه برگشت برای چند ساعت اصلا با هم صحبت نکردند. هفته ها طول کشید تا عصبانیت آنها به طور کامل فروکش کند و همین امر سبب شد تا در مقابل یکدیگر شکیبایی به خرج ندهند و هنگام بروز موقعیت های مشابه خیلی زود از کوره در بروند. برای انها دست یابی به نزدیکی عاطفی که قبلا داشتند کمی دشوار به نظر می رسید.

 

کتاب های آسمانی به ما پیشنهاد می کنند که ما: "نباید با خشم و غضب خود منجر به غروب خورشید زندگی خود بشویم" البته این مطلب به آن معنا نیست که شما نباید هیچ گاه در زندگی عصبانی شوید. زمانی که ما با کسی صمیمی هستیم، به وجود آمدن عصبانیت و رنجش یک امر کاملا طبیعی است چرا که رفتار و عقاید او برایمان اهمیت دارد و در مقابل آنها از خود عکس العمل نشان می دهیم. کتاب های آسمانی به ما دستور نداده اند که هرگز حق عصبانیت نداریم، بلکه به ما گوشزد می کنند با گرد و خاکی که از روی عصبانیت بلند کنیم سبب غروب خورشید زندگیمان نشویم. نکته ای که باید رعایت کنیم این است که مشکل خود با همسرمان را باید پیش از انجام هر گونه کاری: چه رفتن به محل کار چه مسافرت و یا بازی کردن، حل نماییم. وقتی قرار است که یکی از زوجین برای مدت زمانی دور از همسر خود باقی بماند، رابطه باید حالت نرمال و صمیمانه خود را داشته باشد. اگر چنین نباشد، آسیب های احساسی فراوانی به دو طرف وارد می آید و هر دو نفر در معرض وسوسه های شیطانی بیشتری قرار می گیرند.

 

اصل#2: با پرهیز از سکس یکدیگر را مجازات نکنید

زمانی که "امین" قرار خود با همسرش "زهره" برای رفتن به رستوران را فراموش کرد، زهره بسیار ناراحت شد و از برقراری ارتباط جنسی با او خودداری کرد. امین تا دیر وقت در محل کار خود مانده بود و یک ساعت پس از اینکه رزرو میز باطل شده بود به خانه برگشته بود. امین از زهره عذر خواهی کرد، اما احساسات او آسیب دیده بودند.

 

زمانی که هر دو به تخب خواب رفتند، امین او را به حالت دلجویی و نوازش در آغوش گرفت و طوری رفتار کرد که گویا تمایل به معاشقه دارد. اما زهره خنده ای از روی تمسخر نثار او کرد و بدون اینکه حرفی به زبان بیاور پشت به او کرد و چشمانش را بست. امین در حالیکه تمام طول شب به سقف نگاه می کرد، بسیار رنجیده و آزرده شده بود. شکاف میان آن دو تا کیلومترها زیاد شده بود و امین احساس می کرد همسرش او را رد می کند و نسبت به او دوری می ورزد.

 

امین باید برای قرار شامی که با زهره گذاشته بود، اهمیت بیشتری قائل می شد. بی توجهی او باعث شد یک شب فراموش نشدنی خراب شود و زهره نیز احساس ناراحتی کند. البته همه شما این مثل را که می گوید: "دو اشتباه منجر به درست شدن کارها نمی شود" را شنیده اید.

 

"احسان" به زوج های جوان توصیه می کند که: "تا زمانی که از یکدیگر به رضایت کامل نرسیده اید، هیچ گاه همدیگر را از وجودتان معزول نکنید."

 

همه ما باید با زهره همدردی کنیم. او آزرده شده بود و قصد داشت تا به امین بفهماند که چقدر تحمل این قضیه برایش سخت است. شاید هم به نوعی قصد تلافی کردن داشت. کتاب آسمانی به ما می گوید که از یکدیگر انتقام نگیریم و در مقابل هم شکیبا و صبور باشیم. با خودداری از برقرای رابطه جنسی،زهره، امین را خیلی بیشتر آزرده خاطر ساخت. در این زمان امین نیز دل خوشی از او پیدا نکرد. زهره نه تنها او را از خودش دور نمود بلکه فرصت آشتی کردن به وسیله یکی شدن جسمانی را نیز از بین برد. تنها نتیجه ای که او از این کار گرفت، آزرده ساختن برد بود. اگر هدفش این بود پس بدون شک به آن دست پیدا کرد.

 

زن و شوهر ها هیچ گاه برای تنبیه کردن یکدیگر نباید از برقراری رابطه جنسی خودداری کنند چراکه خداوند غریزه جنسی را به عنوان راهی برای تجلی عشق و احساسات در وجود انسان ها قرار داده است. درست نیست از آن به عنوان هربه ای برای جر و بحث و نیازمند جلوه دادن دیگری سوء استفاده کنید.

 

اصل#3: براورده نکردن نیازهای او را تقصیر مشکلات زندگی نگذارید

"محسن" دو شغل مختلف را انجام می داد تا بتواند اجاره های عقب افتاده خانه ای را که با "مینا" در آن زندگی می کردند را بپردازد. شب ها هنگامیکه به خانه بر می گشت آنقدر خسته بود که فقط می خواست بخوابد، اما مینا برای او برنامه های دیگری داشت. او انتظار داشت که شوهرش در مورد کارهایی که در طول روز انجام داده با او صحبت کند و خودش نیز تمام وقایع روزانه خود را برای او شرح دهد. او انتظار داشت تا برای شام در کنار هم بنشینند و موقع خواب نیز او را "ناز و نوازش" کند. اما محسن همیشه دوست داشت به سرعت به خواب برود و آنقدر انرژی نداشت تا با او معاشقه کند. زمانی که مینا اعتراض می کرد شوهرش به او اطمینان خاطر می داد که زمانی که کارهایش کمتر شوند، همه چیز تغییر خواهد کرد.

 

پس از چند ماه محسن به اندازه کافی پس اندازه کرد و تمام هزینه ها پرداخت شد. او دیگر مجبور نبود تا بر سر دو کار مختلف برود، اما هنوز هم همان طبع سرد و غیر صمیمی در او مشاهده می شد. زمانی که خانمش از او در مورد این مسئله سوال می کرد او می گفت قول می دهد زمانیکه استرس ها کمتر شود و بیشتر استراحت کند، همه چیز مثل روز اول شود. به نظر می رسید که فقط قصد دارد بهانه های مختلف برای مینا بیاورد.

 

برآورده نکردن نیازهای مینا از سوی محسن به دلیل مسئولیت های سنگینی که بر دوش داشت، نبود؛ بلکه عدم اهمیت به نیاز های او برایش به صورت یک عادت در آمده بود و به جای اینکه مسئولیت کارهایش را به عهده بگیرد سعی می کرد مسائلی را سرزنش کند که از کنترلش خارج هستند. تنها راه حل آنها این بود که محسن می بایست بدون توجه به مشکلات زندگی، رفع نیازهای همسرش را در راس کارهای خود قرار دهد. هیچ چیز مهمتری از براورده ساختن نیازهای همسران وجود ندارد و نباید این چنین تصور کرد که صرفا با بی توجهی به این نیازها، آن خواست ها و نیازها به خودی خود از بین خواهند رفت.

 

اگر براورده ساختن نیازهای همسرتان آنچنان که باید و شاید برایتان اهمیت داشته باشد، هیچ گاه اجازه نخواهید داد که مشکلات زندگی نزدیکی و صمیمیت شما را از بین ببرند.

 

همه چیز ختم می شود به...

اگر هر زن و شوهری، مسائل مربوط به همسر خود را در راس کارهایش قرار دهد، هیچ یک از موقعیت های بالا پیش نخواهد آمد. اگر چه هیچ انسانی کامل نیست، بنابراین راه حل این است که در قبال همسران خود صبور باشیم و همیشه سعی کنیم تا بهترین زن و یا شوهری که می توانیم باشیم.

 

اگر قادر به اجرای سه اصل ذکر شده باشید به راحتی می توانید از سختی ها و رکودهای ایجاد شده در زندگی های زناشویی جلوگیری کنید. با این همه بد نیست به یک مثل قدیمی یونانی در مورد عشق نیز گوش کنید:

 

"عشق حسد، تکبر و غرور نیست، بلکه بردباری و شفقت است. خشم و گستاخی و خود محوری نیست. عاشق به آسانی خشمگین نمی شود و خطاهای طرف مقابل را ثبت و ضبط نمی کند. عشق با شرارت و دروغ رابطه ای ندارد بلکه در حقیقت متجلی خواهد شد. از شما محافظت می کند، اعتماد به وجود می آورد، نیازمند پشتکار بوده و با امید همراه است

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه پس از ماه عسل از رکود زندگي جلوگيري کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 375 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

اگر به تازگی خبردار شده اید که همسرتان باردار است، حتماً خیلی هیجان زده شده اید. شاید فکر کنید احساسی که الان تجربه می کنید فقط توام با شادی و خوشبختی باشد اما واقعیت این است که برای خیلی از مردانی که برای بار اول می خواند پدر شوند، احساسات دیگری هم است که باید تجربه کنند.

 

اگر احساس شوک، هراس، دست پاچگی، و ترس می کنید و یا فکر می کنید که هنوز آمادگی آنرا ندارید، ناراحت نباشید، تنها نیستید و خیلی های دیگر هم مثل شما هستند. این هم مثل هر تغییر عمده دیگر در زندگی، نیاز به یکسری اصلاحات و تعدیلات خاص دارد. و اگر این بارداری ناخواسته بوده—که به جرات می توان گفت نیمی از بارداری ها ناخواسته است—ممکن است احساسات در شما شدیدتر هم باشد.

 

لازم نیست به خاطر داشتن چنین احساسی، احساس گناه یا اضطراب کنید؛ این مسئله کاملاً طبیعی است. گرچه نمی توانید از بروز چنین احساساتی جلوگیری کنید، اما راه هایی هست که از طریق آن بتوانید راحتی بیشتری با این بارداری، تصور پدر شدن و آمادگی های لازم برای آن پیدا کنید.

 

ممکن است پدر شدن در ابتدای بارداری همسرتان توام با ترس و تردید باشد. شاید هربار که درمورد آن فکر می کنید، بدترین داستان ممکن به ذهنتان می رسد.

 

در اینجا به برخی جزئیات و سوالاتی که ممکن است از همان ابتدا به ذهنتان رسوخ کند اشاره می کنیم و درضمن ایده هایی برای کمک به شما پیشنهاد می کنیم.

 

آیا من قدرت نگهداری و مراقب از یک بچه را دارم؟

 

هیچ کس با علم و دانش این مسائل به دنیا نمی آید—نه حتی همسر باردارتان—به همین خاطر است که کلاسهای مخصوص بچه داری و بارداری وجود دارد. برحسب آنچه در منطقه شما موجود است، می توانید در کلاسهای بارداری شرکت کنید، حتی وقتی تازه 12 هفته از بارداریتان گذشته است. همچنین در بعضی مناطق کلاسهایی وجود دارد که فقط مخصوص کسانی که برای بار اول پدر می شوند تشکیل شده است.

 

در بسیاری از این کلاسها، شما یاد می گیرید چطور پوشک بچه عوض کنید، بچه را بغل کنید، به بچه غذا بدهید و چه بکنید که بعد از غذا آروغ بزند، بچه را بخوابانید، صندلی بچه را در ماشین نصب کنید، و محیط خانه را برای بچه آماده کنید. همچنین یاد می گیرید که وقتی به بیمارستان می رسید ماشینتان را کجا پارک کنید، با وضع حمل چطور برخورد کنید، و وقتی از بیمارستان می آیید با بچه و همسرتان چطور برخورد کنید.

 

در کنار این آموزش ها، با مردان دیگری هم برخورد کرده و آشنا می شوید که همان تجربه را از سر می گذرانند و ممکن است احساساتی مشابه شما داشته باشند. این می تواند کمک بزرگی برای شما باشد. پرستاران و آموزش دهنده های مراقبت از نوزاد که این کلاسها را اداره می کنند، با پدرهایی روبه رو بوده اند که وضعیت روانی و احساسی مشابه شما داشته اند، پس لازم نیست از کمک خواستن از آنها واهمه داشته باشید یا خجالت بکشید.

 

چطور باید پدر خوبی باشم؟

 

یادتان باشد اجباری نیست که از عهده همه مسئولیت های پدری یکدفعه ای برآیید. در سالهای اول، بیشتر مسئولیت پدری شامل مهارت هایی می شود که می توانید با تمرین و یادگیری آنها را تقویت کنید. می توانید خیلی از این مهارت ها را در کلاس های مخصوص و ویژه بارداری و بچه دار شدن یاد بگیرید.

 

این هم مثل نقش ها مختلف دیگری می ماند که در زندگی عهده دار می شوید. وقتی ازدواج کردید، به طور خودکار نمی دانستید که چطور شوهر خوبی باشید. با گذشت زمان در کنار همسرتان آن را آموختید.

 

قبل از اینکه بخواهید برای فرزندتان قانون و مقررات بگذارید، به او رانندگی یاد بدهید، راهنمای اخلاقی او شوید، و درمورد انتخاب شغل حمایتش کنید، زمان بسیار زیادی دارید. همه این فرصت ها برای آموزش فرزندتان یکی یکی پیش می آید و وقتی زمانش برسد، درست مثل یک پیشرفت طبیعی می ماند. اگر نیاز به راهنمایی داشتید، منابع بسیار زیادی برای شما در جامعه وجود دارد.

 

صحبت کردن با پدرهای دیگر و استفاده از تجربیات آنها می تواند بسیار کمک کننده باشد. اگر احساس می کنید مسئله و مشکلی درمورد پدر خودتان دارید که باید حلش کنید، ایده بسیار خوبی است که قبل از به دنیا آمدن بچه با کسی در اینباره صحبت کنید—مثلاً یک مشاور یا یکی از اعضای خانواده—تا مانعی بر سر راه رابطه تان با فرزندتان ایجاد نکند.

 

چطور باید از عهده هزینه های اینکار برآیم؟

 

جای سوال نیست که غذا دادن، لباس پوشاندن، و آموزش دادن به یک انسان دیگر هزینه های بسیار زیادی را برایتان می تراشد. اما راهکارهایی هست که برای کاهش استرستان درمورد هزینه های مالی این مسئله می توانید انجام دهید.

 

خوب است که بلافاصله بعد از به دنیا آمدن بچه، برآوردی از هزینه های احتمالی خود انجام دهید. بیمه گذار شما، کارفرمایتان، یا کارفرمای همسرتان می توانند برآوردی از هزینه ها برای شما انجام دهند. خیلی از اداره ها و شرکت ها وام های ویژه ای را برای افرادی با شرایط شما اختصاص می دهند و می توانید در این رابطه از کارفرمای خود سوال کنید.

 

همچنین می توانید از یک برنامه ریز مالی برای مدیریت مالی راهنمایی بگیرید.

 

همچنین می توانید با والدینی که تازه پدر یا مادر شده اند در این باره صحبت کنید، از تجربیات آنها استفاده کرده و درمورد هزینه های غیرقابل پیشبینی و غیرمنتظره سول کنید.

 

می توانید یک حساب بانکی باز کنید و در آن برای هزینه های جدید فرزندتان پس انداز کنید. می توانید هر هفته چند هزار تومان را برای خرید پوشک بچه و وسایلی از این قبیل پس انداز کنید. روزی که فرزند شما به این دنیا می آید، نیاز های مالی کوچک و بزرگ او شروع می شود.

 

یادتان باشد هزینه های زیادی هم برای بارداری همسرتان و نوزاد تازه به دنیا آمده تان هم هست که نیازی نیست پرداخت کنید. برای مثال، اگر شما و همسرتان تصمیم بگیرید که نوزادتان از شیر مادر تغذیه کند، می توانید هزینه مربوط به خرید شیر بچه را در ماه های اول پس انداز کنید. همچنین، خیلی از خانواده ها لباسهای نوزادی فرزندانشان را به نوزادان تازه به دنیا آمده دیگر می دهند.

 

آیا این انتهای استقلال من است؟

 

پدر شدن مساوی پایان فعالیت های لذت بخش زندگیتان نیست. درست است ممکن است نتوانید در چند ماهه اول به اندازه کافی بخوابید یا برای خودتان وقت داشته باشید. اما کم کم با بزرگتر شدن بچه فراغت بیشتری پیدا می کنید، چون فرزندتان دیگر می تواند ساعت های طولانی تری بخوابد و شما و همسرتان فرصت هایی برای انجام فعالیت هایی که از آن لذت می برید، به همراه هم یا به تنهایی، پیدا خواهید کرد. همچنین، مهم است که در این دوران دوش به دوش هم کار کنید، و مسئولیت های بچه داری را در کنار هم انجام دهید.

 

همچنین به یاد داشته باشید که در سالهای اول زندگی، می توانید فرزندتان را هم در فعالیت هایتان شرکت دهید. مثلاً وقتی یک مسابقه فوتبال تماشا می کنید یا روزنامه و کتاب می خوانید، فرزندتان را می توانید کنارتان بنشانید. حتی می توانید فرزندتان را در کالسکه گذاشته و با او به پیاده روی بروید.

 

خیلی خوب است که با کسانیکه آنها هم به تازگی بچه دار شده اند، آشنا شوید. آنها می توانند تجربیاتشان را در اختیار شما گذاشته و از تجربیات شما استفاده کنند.

 

یادتان باشد خیلی ساده است که تصور کنید وقتی بچه تان به دنیا می آید، همه اوقات فراغتتان را از دست می دهید اما باید تازمانیکه فرزندتان به دنیا می آید صبر کنید تا ببینید چقدر از بودن کنار او لذت می برید.

 

به دنیا آمدن بچه چه تاثیری بر زندگی زناشویی و جنسی ما خواهد داشت؟

 

وقتی همسرتان باردار است، تغییرات فیزیکی، هورمونی، و احساسی شگرفی در او به وجود می آید که می تواند بر حال و هوا و روحیه هر دوی شما تاثیر بگذارد.

 

کنار آمدن با بدخلقی و دمدمی بودن خیلی سخت است، مهم نیست که دلیل آن چه باشد. اما باید درک و صبر داشته باشید. هر تغییر هورمونی که در زنان باردار به وجود می آید، تقریباً در ماه چهارم بارداری تثبیت می شود. شما می توانید به همسرتان کمک کنید با استرس ناشی از بارداری خیلی خوب کنار آید.

 

اگر احساس خوبی نسبت به رابطه با همسرتان ندارید، خوب است که فوراً درمورد آن با او گفتگو کنید. بسیاری از زوج ها اشتباهاً تصور می کنن که بچه باعث نزدیک تر شدن آنها به هم می شود. اما بچه نمی تواند رابطه ای که در حال فروپاشی است را درست کند—این وظیفه شما و همسرتان است. و هرچه زودتر مسائل و مشکلات بین خود را حل کنید، زودتر از پدر یا مادر شدن احساس راحتی خواهید کرد.

 

راه های مطمئن زیادی برای انجام سکس در طول بارداری وجود دارد، البته به شرط اینکه بارداری همسرتان کاملاً بی خطر از سقط جنین یا وضع حمل زودرس باشد. می توانید با پزشکتان، یا پرستار همسرتان در این رابطه صحبت کنید و راهنمایی بخواهید و از خطراتی که می تواند شما، همسرتان یا نوزاد را تهدید کند، مطلع شوید. از پرسیدن هرگونه سوال خجالت نکشید چون این افراد به پاسخ دادن به چنین سوالاتی عادت دارند. در اینجا هم مثل سایر موقعیت های بارداری، شما و همسرتان باید خیلی رک و راست با هم صحبت کنید.

 

البته، فقط اینکه انجام سکس در طول دوره بارداری خالی از اشکال است دلیل بر این نیست که شما و همسرتان میل به انجام آن دارید. در خیلی از زوج ها، میل جنسی و راحتی در انجام آن در دوره های مختلف بارداری تغییر می کند و هر دوی آنها به این تغییرات عادت می کنند. بازهم می گویم، حتماً باید باز و رک در این زمینه با هم گفتگو کنید.

 

با وضع حمل چطور کنار بیایم؟

 

هیچ قانونی نیست که بگوید وقتی بچه از شکم مادر بیرون می آید شما باید آنجا باشید و او را بگیرید، ناف او را ببرید یا حتی در اتاق زایمان حضور داشته باشید. درواقع، در کلاس های ویژه بچه داری، شما درمورد تکنیک ها کنترل درد آموزش می بینید که وقتی همسرتان در حال به دنیا آوردن بچه است، می توانید بالای سر همسرتان بایستید. اما بهتر است اول با همسرتان در این رابطه صحبت کنید و کاری را انجام دهید که او راحت تر است.

 

اینکه از غش کردن بترسید مسئله ای کاملاً عادی و متداول است، اما واقعیت این است که مردان کمی این اتفاق برایشان می افتد. درواقع، خیلی از مردها بعد از مشاهده زایمان می گویند کمتر از آنچه فکر می کردند، در عمل خون دیده اند.

 

مردم می گیوند که در تولد و به دنیا آوردن بچه همه کارها بر گردن زن است اما شما، بعنوان همسر نقش بسیار مهمی در این مسئله ایفا می کنید. همسر شما به کسی نیاز دارد که خواسته ها و نیازهای او را برآورده کند. مدت زمان زیادی قبل از به دنیا آمدن نوزاد، باید درمورد کنترل درد، داروها، و درمان با همسرتان صحبت کنید تا وقتی بچه به دنیا می آید خواسته های او را برآورده کنید.

 

اگر اتفاق بدی بیفتد چه؟

 

پزشک شما احتمالاً هشدارهایی در رابطه با یکسری اشکالات و مشکلاتی که ممکن است اتفاق بیفتد به شما خواهد داد، به ویژه اگر سن شما و همسرتان بالاتر باشد. همچنین آزمایشات مختلفی از شما و همسرتان گرفته می شود تا نقوص یا مشکلات احتمالی برای سلامتی نوزاد پیشبینی شود. شنیدن اینها ممکن است وحشتناک باشد.

 

بله، ممکن است اتفاقات بدی هم بیفتد. اما شما می توانید کارهای زیادی برای کمک کردن به همسرتان—و فرزند هنوز به دنیا نیامده تان—انجام دهید تا هر دو آنها سالم و سلامت بمانند.

 

چه کارهایی می توانید انجام دهید؟

 

همانطور که با همه استرس های ناشی از پدر شدن کنار می آیید، می توانید اقداماتی انجام دهید تا این تصویر وحشت آور و انتزاعی، برایتان واقعی تر و کنترل پذیرتر شود.

 

اگر خانواده های دیگری را می شناسید که تازه بچه دار شده اند، گذراندن وقت با آنها خیلی برایتان مفید خواهد بود. اما چنین خانواده ای را نمی شناسید، پزشک همسرتان یا مرکز آموزشهای بچه داری محل می تواند به شما کمک کند.

 

خیلی خوب است که در همه قرار ملاقات های پزشکی دوران بارداری همراه همسرتان باشید. در این ملاقات ها می توانید از پزشک سوالات خود را بپرسید، اطلاعات بیشتری پیدا کنید، ضربان قلب بچه را بشنوید و تصویر بچه را در سونوگرافی ببینید.

 

همچنین می تواند به شما برای آماده کردن خانه برای بچه کمک کند. به این ترتیب، می توانید از مهارت هایی که دارید برای مراقبت از نوزاد استفاده کنید.

 

به یاد داشته باشید که اضطراب برای بارداری و پدر شدن درست مثل اضطرابی است که می تواند درمورد هر موضوع دیگری بر شما غالب شود. می توانید از استراتژی های مقابله با استرس استفاده کنید. ورزش، تماشای فیلم، خواندن کتاب، گوش دادن به موسیقی و از این قبیل کارها، از جمله این استراتژی هاست.

 

صحبت کردن درمورد آن

 

ارتباط کلامی و گفتگو برای زوج هایی که منتظر به دنیا آمدن بچه هستند، می تواند مانع بزرگی باشد. حتی قبل از اینکه مادر باردار خود بروز دهد، تغییر و تحولات فیزیکی در او اتفاق می افتد که همه خاطر نشان می کند بچه در راه است و زندگی او باید به کلی تغییر یابد. به همین دلیل ممکن است بخواهد خیلی درمورد این بارداری صحبت کند. اما شما برای اینکه از نظر احساسی و عقلی با این وضعیت و این تغییر کنار بیایید به زمان نیاز دارید. و ممکن است آمادگی حرف زدن درمورد بچه و بارداری را نداشته باشید.

 

اگر این آمادگی را ندارید، انتخاب های زیاد دیگری پیش روی شماست. ممکن است صحبت کردن با دوستان، اقوام یا سایر مردهایی که به تازگی پدر شده اند برایتان راحت تر باشد. آنها می توانند به شما اطمینان خاطر دهند و توصیه ها و پیشنهادات سازنده و مفیدی برایتان داشته باشند.

 

بسیاری از بیمارستانها و مراکز آموزش بچه داری متخصصینی دارند که در صحبت کردن و کار کردن با پدر و مادرهای جدید بسیار باتجربه هستند.

 

یادتان باشد که میلیون مرد میلیون ها سال است که مثل شما پدر بودن را تجربه میکنند. هیچ اکسیر جادویی وجود ندارد که بخورید تا بتوانید پدر خوبی باشید و اینکه فقط در دلتان بدانید که چطور باید پدر خوبی باشید، شما را یک پدر نمونه نمی کند. کارهای زیادی هست که می توانید انجام دهید تا برای پدر شدن آماده شوید. خوشبختانه منابع زیادی در اختیار شماست و می تواند برایتان کمک کننده باشد. فقط باید دست دراز کنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه پدر خوبي باشيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 399 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

اغلب افراد مجرد میل دارند بدانند که چگونه و کجا باید عشق حقیقی را بیابند. در این مقاله به 8 نکته کاربردی و بسیار سودمند برای دستیابی به یک عشق حقیقی اشاره گردیده است:

 

1- باور داشته باشید که شما هم می توانید

به یک رابطه دراز مدت، رمانتیک و شگفت انگیز دست یابید اغلب افراد مجرد در آرزوی داشتن یک رابطه فوق العاده می باشد. اما تعداد معدودی از آنان محقق شدن چنین رابطه ای را باور دارند. برای مجردها حتی ملاقات با یک فرد جذاب، سازگار و دلخواه یک امر ناممکن قلمداد میگردد. این بسیار حائز اهمیت است که شما به این امر ایمان داشته باشید که: آشنایی با یک فرد مناسب و تشکیل یک رابطه دراز مدت و حتی مادام العمر برای شما نیز امکان پذیر است. به خاطر داشته باشید که باور و ایمان نیمی از پیروزی در هر کاری میباشد.

 

2- فرد مناسب حال خود را تعریف کنید

بهترین شیوه برای انجام این کار آن است که بهترین دوستان خود را در نظر گرفته و ویژگیها و صفاتی که از نظر شما بسیار قابل ستایش میباشند را در آنها شناسایی کنید. شریک زندگی آینده شما میباید از همان ویژگیها و صفات اخلاقی برخوردار باشد. اگر از نظر شما ویژگیهایی نظیر بالندگی معنوی، حس شوخ طبعی، مهربانی و یا تحصیلات عالیه تحسین برانگیز میباشند، شریک آینده شما نیز باید از آن خصوصیات برخوردار باشد. و چنانچه شما اعتقادی به وجود چنین فردی ندارید بهتر است به مرحله نخست بازگردید.

 

3- بیاموزید چگونه افراد ناشایست و نامناسب حال خود را شناسایی کنید

این نباید کار دشواری برای شما باشد. فردی که صفات و ویژگیهای دلخواه و ارزشمند شما را بروز نمیدهد به عنوان یک شریک تازه نامناسب میباشد. همچنین فردی که تنها در حضور شما رفتارهای خوشایند و خوب از خود به نمایش میگذارد و نه شخص دیگری، باز برای شما نامناسب میباشد. علاوه بر آن افرادی که در پیشبرد رابطه شتابزده عمل میکنند نیز شایسته برقراری رابطه نیستند. اینگونه افراد معمولا سبب دلشکستگی شما میگردند.

 

4- با افراد نامناسب حال خود رابطه برقرار نکنید

چنانچه با فردی که فاقد خصوصیات دلخواه شما میباشد وارد رابطه گردید، تنها ناکامی و اندوه را متوجه خود ساخته اید. زیرا چندی از رابطه شما نخواهد گذشت که شروع به تغییر وی مطابق همان ویژگیهای دلخواه خود خواهید کرد. اما شریک شما بطور طبیعی در مقابل این تغییر از خود مقاومت نشان خواهد داد. عدم توانایی وی در برقراری ارتباط و یا گوش دادن به صحبتهای شما و یا برآورده سازی نیازهایتان موجب میگردد که آنها را به اشتباه نشانه عدم علاقمندی به خودتان تلقی کنید. اما تنها واقعیت آن است که شما فردی را برگزیده اید که متناسب و برازنده تان نیست.

 

 

5- خود را در محیطهایی قرار دهید که فرد مورد نظر شما در آنجا به فعالیت میپردازد

به فرض اگر در آرزوی برقراری رابطه با یک ورزشکار میباشید، قطعا وی را در سینما نمیتوانید بیابید و یا چنانچه در جستجوی یک موسیقی دان هستید باید وی را در محافل موسیقی بیابید. بنابراین برای یافتن عشق دلخواه خود میباید از خانه خارج گردید.

 

6- بر ترس خود از آنکه طرد گردید و یا مجددا تنها بمانید غلبه کنید.

تمام روابط در مقطعی از زمان پایان خواهند یافت. برخی با جداییها، برخی با طلاق و برخی نیز با مرگ. هیچ ضمانتی در زندگی وجود ندارد و عشق نیز از این مسئله مستثنا نمیباشد. هر زمان که شما عاشق فردی میگردید ناخواسته خود را در معرض طرد شدگی و ناکامی قرار میدهید. آخرین باری که در عشق شکست خورده اید را بخاطر می آورید؟ همانگونه که مشاهده میکنید شما دست نخورده باقی مانده و جان سالم بدر برده اید. پس آنقدر ها هم طرد شدن وحشتناک نیست.

 

7- از وابستگی خودداری کرده و سعی کنید آزاد زندگی کنید.

به زندگی عادی خود مشغول باشید و تنها اندکی در پی مجذوب ساختن فرد دلخواه خود. افراد مجردی که تمام توجه و انرژی خود را معطوف مجذوب ساختن شریک زندگی دلخواه خود میگردانند، خود را از داشتن یک شریک مناسب و خوب محروم میسازند ( با بی اعتنایی به موردهای مناسب بالقوه). و همچنین افراد مجردی که از نداشتن یک رابطه و شریک خوب پیوسته محزون و دلسرد میباشند، در عوض آنکه وقت خود را هدر خیالپردازیهای آرزوهای خود کنند، بهتر است ابتکار عمل را بدست گرفته و برای خودشان زندگی و موقعیتهای شگفت انگیزی خلق کنند.

 

8- ریسک کنید اما زیرکانه و آگاهانه

از منزل خارج گردید، با افراد جدید ملاقات کرده و باب صحبت را بگشایید و قرار ملاقات بگذارید. شانس و اقبال خود را با این اعمال افزایش دهید. ممکن است طرد شوید اما مطمئن باشید ارزش آن را خواهد داشت. یافتن یک عشق حقیقی امری دشوار و زمانبر است هیچگاه تا زمان دستیابی به آرزوهایتان از پای ننشینید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه به عشق حقيقي دست يابيم

 

حمید جدیدی بازدید : 373 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

برقراری ارتباط جزئی از زندگی روزمره است و همه ما دائما در حال تکرار این امر هستیم، اما دلیل اینکه نمی توانیم به طور مناسب با شوهر خود ارتباط برقرار کنیم چیست؟ شاید در آغاز زندگی مشترک همه چیز بر وفق مراد پیش رود، اما اگر شما قادر به برقراری ارتباط مؤثر نباشید، چیزی نخواهد گذشت که تعادل زندگی از بین میرود. اغلب خانم ها عادت دارند که تقصیر همه مسائل و مشکلات را به گردن همسرانشان بیندازند و اصلا اعتقادی ندارند که نقایص و عیوبی در وجود خودشان نیز هست که باید رفع شود.

 

بر اساس کتاب "قبل از اینکه خیلی دیر شود، دل همسر خود را بدست آورید" نوشته " گری سمالی"  5 مورد وجود دارد که مانع ایجاد ارتباط سالم بین شما و شوهرتان میشود.

 

1- گوشزد کردن تمام مشکلات هنگامیکه از کار برمیگردد

آقایون به اندازه کافی در شغل خود با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند که باید تمام آنها را حل و فصل نمایند و دوست ندارند زمانیکه به منزل باز می گردند باز هم با مشکلات دیگری مواجه شوند. انسان ها به طور غریزی زمانیکه با مسائلی که در حد توانشان نیست برخورد می کنند، یکی از این دو راه را انتخاب می کنند: یا دعوا یا فرار؛ به همین دلیل زمانیکه شما همسرتان را با کوهی از مشکلات گلوله باران می کنید او هم در مقابل یکی از دو راه ذکر شده را انتخاب می کند. اگر در دعوا با شما شکست بخورد، راه دوم را انتخاب کرده و از برقراری ارتباط سالم با شما می گریزد.

 

2- پر حرفی

بیشتر اوقات خانم ها در مورد مشکلات خود شروع به پر حرفی می کنند. زمانیکه میتوان بازگو کردن آنها را در چند جمله خلاصه کرد، دیگر نیازی نیست که شروع به داستانسرایی کنید. بیشتر خانم ها پر حرف هستند و بحث را خیلی بیشتر از آن چیزی که نیاز است، به درازا می کشانند. بهتر است زمانی که می خواهید با همسر خود در مورد کارهای خانه و مسائل مربوط به زندگی مشترکتان صحبت کنید، گفتگوی کوتاه و شیرینی داشته باشید تا بتوانید بهترین نتیجه را دریافت کنید. همچنین اگر بتوانید بر روی نقاط مثبت خود و همسرتان تمرکز کنید بیشتر پیشرفت می کنید و بسیاری از مشکلات به خودی خود رفع خواهند شد. نباید در موقع بروز مشکلات فقط در مورد ازدواجتان صحبت کنید. راه حل دیگر این است که بیشتر گوش کنید تا اینکه بخواهید صحبت کنید. یکی از بزرگان می گوید: "همه باید آماده گوش کردن باشند، نشان دهند که قصد صحبت کردن دارند و به ندرت عصبانی شوند."

 

3- هرج و مرج در دعواها

به همه ما آموزش داده اند که دعوا باید عادلانه باشد. اما به راستی معنای واقعی این جمله چیست؟ بر اساس اظهارات سمالی 14 قانون برای "دعوا کردن" وجود دارد که باید در هر رابطه ای رعایت شود:

 

1- پیش از هر چیز مشکل به وجود آمده را روشن کنید.

2- فقط بر روی همان مشکل تمرکز کنید.

3- سعی کنید با هم ارتباط فیزیکی ملایمی را برقرار کنید؛ مثلا دست های یکدیگر را بگیرید.

4- از طعنه زدن به یکدیگر خودداری کنید.

5- از جملاتی که در آنها "تو" وجود دارد، خودداری کنید.

6- از "عبارات هیستریک" که مبالغه آمیز و تعمیم دهنده هستند، استفاده نکنید.

7- پیش از اینکه به ادامه بحث بپردازید، باید هر گونه احساس ناراحتی و کینه را در طرف مقابل از بین ببرید.

8- بر روی اشتباهات گذشته فرد مقابل دست نگذارید.

9- عکس العمل های تند از خود نشان ندهید و از عباراتی نظیر "من دیگه نمی تونم ادامه بدهم" و یا " تو داری منو به کشتن میدی" استفاده نکنید.

10- در مقابل او از استراتژی سکوت استفاده نکنید.

11- بحث و مشاجرات خود را در یک مکان کاملا خصوصی انجام دهید.

12- برداشت شخصی خود از گفته های طرف مقابل را برای خودتان یک مرتبه دیگر تکرار کنید.

13- مشکلات خود را با راه حل برنده-برنده حل نمایید.

14- برای همسر خود ارزش و احترام قائل باشید.

 

رعایت این قوانین مشکلات شما را به حداقل رسانده و به شما و همسرتان کمک می کند تا بر سر مشکلات به توافق دست پیدا کنید.

 

4- سرزنش کردن

سرزنش کردن شریک زندگی تنها به این معناست که شما قصد دارید احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید. این کار در حین بحث و مشاجره های خانوادگی به هیچ وجه صحیح نمی باشد. مسئولیت تمام کارهای خود را به عهده بگیرید و اشتباهات خود را به گردن دیگران  نیندازید. زمان صحبت کردن با همسر خود از کلمات مناسب استفاده کرده و به او احترام بگذارید تا مجال برقراری ارتباط صحیح را پیدا کنید.

 

5- استفاده از عبارات ناسزا

عبارات ناسزا می تواند شامل هر چیزی که همسرتان را حقیر می کند از جمله کلمات تند و رکیک باشد. زمانی که ما عصبانی می شویم دوست داریم مشکلات خود را با هر کسی که در نزدیکیمان است در میان بگذاریم، حال او چه یکی از اقوام باشد چه یک دوست. در این وضعیت سعی کنید همسر خود را در پیش روی دیگران کوچک نکنید و از جنبه های منفی او صحبت نکنید. این کار سبب می شود تا فاصله میان شما دو نفر بیشتر شود. باید تنها از نقاط قوت همسر خود در مقابل دیگران حرف بزنید و اگر هم نمی توانید، بهتر است که اصلا در مورد او هیچ حرفی نزنید.

 

تا این جا به نکاتی اشاره داشتیم که شما باید در زندگی مشترک خود از انجامشان خودداری کنید. در این قسمت سمالی به ما چند نکته یاد می دهد که استفاده آنها در زندگی مشترک سودمند خواهد بود. این موارد عبارتند از : "گوش کردن، درک کردن، ارزش قائل شدن، و واکنش درست نشان دادن"

 

گوش کردن: با این کار شما به همسر خود ثابت می کنید که حرف هایش برای شما ارزشمند و مهم هستند.

 

درک کردن: با این کار شما گفته های او را برای خود مجددا تجزیه تحلیل می کنید تا هیچ گونه سوء تفاهمی پیش نیاید.

 

ارزش قائل شدن: شما دو نفر منظور اصلی خود را برای یکدیگر توضح می دهید تا هیچ گونه برداشت غلطی ایجاد نشود.

 

واکنش صحیح: با نوعی ارزش و احترام خاص به درک متقابل او پاسخ می دهید.

 

نکات ذکر شده چندان زیاد نبودند و شما می توانید به راحتی از آنها بهره بگیرید. سعی کنید همین حالا طرز برخورد خود با همسرتان را تغییر دهید. منتظر نباشید تا از او حرکتی سر بزند، برای اینکه شاید او به درستی نداند که باید از کجا شروع کنید. فقط تا آن جا که می توانید، سعی کنید تا به بهترین نحو با او ارتباط بر قرار کنید. یاد گرفتن این کار تنها در طول زمان دارازی امکان پذیر خواهد شد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه با شوهر خود ارتباط برقرار کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 232 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

بله، دوباره وقت آن رسیده که ما به سؤالات عاشقانه و خانوادگی شما بپردازیم. با اینکه مایل هستیم به تک پرسشها پاسخ گوییم، اما حجم وسیع آنها ما را مجبور می کند فقط مواردی را مطرح کنیم که برای خوانندگان بیشترین جذابیت را دارند؛ ممکن است ایمیل شما نیز در این خلال پاسخ داده شود.

 

پرسش و پاسخ این هفته به معاشقه با زنان زیبا، خریدن بیش از حد هدایا برای همسرتان، و این که چرا مادران نصایح عاشقانه نامناسب ارائه میدهند اختصاص دارد.

 

آیا نکاتی برای مردانی که با مدل ها و زنان بسیار جذاب دیگر ارتباط برقرار میکنند وجود دارد؟

زنان زیبا. یک خواسته دلپذیر برای بسیاری از مردان.

 

و اغلب مردان زمانی که با زنی که دارای خصوصیات یک "مدل" است روبرو میشوند چه کاری انجام میدهند؟

 

آنها دستپاچه و عصبی شده، احمقانه رفتار کرده و چیزیهای می گویند که دقیقا شبیه گفته های 47 مرد دیگری است که در آن روز با او صحبت کرده اند.

 

اینگونه تصورش کنید:

 

زیبایی او (و اگر مدل باشد، شهرتش) اسلحه اوست.

این همان جایی است که قدرت او از آنجا نشات میگیرد.

 

وقتی با چنین زنی روبرو شده و زیبایی او را تصدیق میکنید، گویی میگویید "می دانم که تو قدرتمندی، و من یکی از کسانی هستم که تحت تاثیر قدرت تو قرار گرفته." از طرف دیگر وقتی "زیبایی ظاهری" او را بطور کامل نادیده گرفته و در عوض با سخنی طعنه آمیز به وی میگویید، "من آدمی قدرتمند هستم، و زیبایی جادویی تو بر من اثری ندارد،" به یک تاثیر فوری دست خواهید یافت:

 

از بین 1000 نفری که او با آنها برخورد کرده، 999 نفرشان یک طرف، شما هم یک طرف.

و اگر دلربا و بامزه نیز باشید، دیگر مشکلی باقی نخواهد ماند.

 

آیا برای یک مرد صحیح است وقتی با همسرش ازدواج کرد شروع به خریدن هدایا، گل و انجام کارهای غافلگیر کننده نماید؟

خوب، همانطور که مجبورم هر وقت به سؤالی در مورد "رابطه" پاسخ می دهم اشاره کنم، من معمولا این کار را انجام نمی دهم.

 

اما شما می توانید ماهی یکبار را استثنا قائل شوید.

 

بیاموزید که آیا هدایا و سورپریزها قابل قبول هستند، و چرا نباید نصایح مادرتان را نسبت به همسرتان جدی بگیرید...

 

 دلیلی که من سؤال شما را دوست دارم این است که آن موضوع مهمتری را تداعی میکند... و آن مسئله این است که انجام کارهایی که من همیشه از آقایان خواسته ام از صورت دادن بیش از حد آنها برای همسرشان در مراحل آغازین ازدواج خودداری کنند (مانند بیرون بردن آنها، خریدن هدایا، گل دادن به آنها و امثال این) چه زمانی مناسب خواهد بود و آیا کلا صحیح است؟

 

همانگونه که از آن مشخص است، اغلب مردانی که من می شناسم، می خواهند یک انسان سخاوتمند واقعی باشند.

 

به عبارت دیگر، من عمیقا تصور می کنم، اغلب ما مردان میخواهیم واقعا با همسرمان خیلی خوب رفتار کنیم.

 

ما میخواهیم برای همسرمان کارهایی دلپسند و اندیشمندانه انجام داده و در عوض از او نیز بخواهیم برایمان کارهایی دلپسند و اندیشمندانه انجام دهد.

 

خدا کند؟

 

مشکل زمانی پدید می آید که ما دل را به دریا زده و شروع به استفاده بیش از حد از هدایا و الطاف نموده، و با زنی که به تملک او درآمده ایم ارتباط را آغاز میکنیم.

 

اگر تصمیم دارید برای زنی که برایش اهمیت قائلید، کارهای شگفت انگیز انجام دهید، مطمئن شوید که آن کارها اثر و نتیجه ای در بر داشته باشند. و اطمینان حاصل نمایید که قابل پیش بینی نباشند.

 

اگر می خواهید به همسرتان هدیده ای بدهید که پول آن زیاد نباشد، برای وی غذای علاقه اش را پخته، او را ماساژ داده، و با آوردن آبمیوه در بسترش به کار پایان دهید، و یا از این قبیل.

 

زنان کارهایی را می خواهند که با خوش فکری انجام گیرند. نه اینکه از جواهرات لذت نمی برند... اما اگر کاری انجام دهید که معنایش این باشد، "من داشتم به تو فکر میکردم، و می خواسم که تجربه ای شیرین داشته باشی،" نتیجه و اثرش از هدایای گران قیمتی که با بی توجهی و بی علاقگی انتخاب شده اند، بسیار بیشتر خواهد بود.

 

اما همان طور که اشاره کردم، در خریداری هدایا و انجام الطاف افراط نکنید؛ هیچ گاه قابل پیش گویی نباشید.

 

و البته از لحاظ شوخی، این می تواند یک آزمون عالی برای دریافتن جنبه یک زن در هنگامی باشد که مورد توجه فوق العاده قرار می گیرد.  اگر بعد از اینکه شما هدیه ای اندیشمندانه را به او اهدا کردید، مرتبا بصورتی سرسختانه و نیازمندانه برای تکرار آن رفتار نمود، آنگاه ممکن است با زنی ناصواب طرف شده باشید.

 

 

 

چرا مادران چنین نصیحتهای بدی میکنند؟ آیا آنها نمی خواهند پسرشان در برابر همسرش پیروز شود؟

گوش کنید:  مادر شما احتمالا نمی تواند بخاطر آورد آن چه که باعث احساس کردن سطح جذابیت یک مرد می شود شبیه چیست، و حتی اگر بتواند آنرا بخاطر آورد، قادر نخواهد بود بشما توضیح دهد چگونه آنرا انجام دهید.

 

مادران تجربه دارند.

 

آنها می دانند مردانی که هوای نفسانی و تمایلات جنسی را در یک زن برمی انگیزند معمولا اخبار بدی هستند، و دوست ندارند که شما اینگونه ظاهر شوید.

 

مادران عموما به فرزندانشان در مورد اینکه چگونه زنان را مجذوب خود کنند نصیحتهای مخوفی ارائه میدهند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونگي رفتار با زنان زيبا

 

حمید جدیدی بازدید : 243 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

خیلی از شما به دنبال عشق حقیقی هستید. خیلی های دیگرتان هم فکر میکنید که عشق واقعی خود را پیدا کرده اید. اما خیلی ها هم هستند که در رابطه هایی به سر می برند که چندان برایشان خوب نیست اما فکر میکنند هر عشقی بهتر از بی عشق بودن است.

 

اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکرده اید، یا اگر در این باره مطمئن نیستید، دراین مقاله میخواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید.

 

و اگر به خاطر ترس از تنهایی در یک رابطه بد مانده اید، باید بدانید که چیزهای بدتر از تنهایی هم وجود دارد، مثل از دست دادن احترام خود، از دست دادن اعتماد به نفس، و ارزشمندی خود. وقتی این سه چیز را از دست بدهید، در خطر از دست دادن میل و خلاقیت لازم برای درک اهداف زندگی، کنار از رسیدن به آنها، خواهید بود.

 

کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیست

 

خیلی از آهنگ ها، فیلم ها، کتاب ها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان می دهند. آنها شما را مجاب می کنند که باور کنید می توانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق می افتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومون ها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.

 

فرومون ها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک DNA خاص را کشف می کند، تولید می شوند. بدن ما این DNA را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف می کند. اما کشش احمقانه جنسی که به واسطه این فرومون ها پدید می آید، فقط نشاندهنده یک چیز می تواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه می کنند می توانند از نظر زنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب DNA آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومون ها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند یااینکه می توانند همدیگر را عاشق کنند یا نه.

 

یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی می کند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث می شود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.

 

یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست. اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول می انجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوج ها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور می کنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کرده اند باید با هم بمانند.

 

اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد می شود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود. تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی می خواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلم ها و آهنگ ها در مورد آن دیده و شنیده ام.

 

حس مسئولیت و حمایت نشانه عشق واقعی است

 

اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟ یکی از نشانه های عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد. وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد. البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها می کنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت می کنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.

 

اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل می گویم به کمی کشش هم نیاز است. الیبته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش می دهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان می گذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش می گذرانید.

 

هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر می شود. در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر می توانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.

 

افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستند

 

یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که می گوید، افراد متضاد همدیگر را جذب می کنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج می کنند و آخرسر می فهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند.  گرچه یعضی از زوج ها به مرور زمان یاد می گیرند که تفاوت های همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزش ها، مشغولیات و سرگرمی های مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.

 

هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر می رود شما وقت کمتری را با هم سپری می کنید و آخر کار محبور می شوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.

 

وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین می رود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم می مانید. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر می کنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین می برد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که می توانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل می شود و همه باید از گلایه ها، دعواها، و جنجال های همیشگی شما در عذاب باشند.

 

صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستند

 

وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتی ها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما شنان خواهد داد. اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوج هایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند وقتی می فهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کرده اند، واقعاً ناراحت و پشیمان می شوند.

 

هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید. ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادن ها و گرفتن ها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه می کنید، همدیگر را ناز و نوازش می کنید یا به چشمان هم خیره می شوید؟

 

خودتان را در کنار همسرتان در 20 سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس می کند یا از تصور آن لبخند می زنید؟ اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین می کند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان می آید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.

 

دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است

 

عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت می برید، پس او بهترین دوست شماست. این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا می برد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک می کند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک می کنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر می توانید هر کاری را در کنار هم انجام دهید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چطور بهترين شريک زندگي را براي خود انتخاب کنيم

 

حمید جدیدی بازدید : 237 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

تا به حال پیش آمده دوستتان در مورد یک مرد یا زن فوق العاده جذاب تعریف کند و آنقدر مشتاق شوید این فرد را از نزدیک ببینید اما هیچ شانسی نداشته باشید؟

 

یا تا حالا پیش آمده آنقدر مجذوب یکنفر شوید اما هیچ وجه تشابهی با او نداشته باشید، و با اینکه از نظر جسمی به هیچ وجه از نوع شما نیست، اما به طرز باور نکردنی کششی بین خود و او احساس کنید؟ 

 

یا شاید هم با همسرتان یک رابطه بی احساس و از نظر جنسی کاملاً مرده داشته باشید و ناگهان آنقدر مجذوب او می شوید که حتی یک لحظه هم نمی توانید دست از او بکشید؟

 

کشش و جاذبه اول به شکل خردمندی جسم یا غریزه اولیه وارد بدن می شود که میتوان آنرا نوعی عمل شیمیایی دانست. چیزی که با عقلانیت امروزی قابل توجیه نیست—چیزیکه فرد به طور مبهمی احساس می کند اما نمی توند منشاء آن را تشخیص دهد. و همانطور که می دانید، در آن سطح کاملاً غیرشخصی است، میتواند هر کسی باشد. گاهی اوقات، این جاذبه را به کسی پیدا میکنیم که برای اولین بار او را می بینیم و گاهی اوقات این جاذبه با بیشتر شدن ارتباط و صمیمیتمان با یکنفر در ما ایجاد می شود. بعضی وقت ها هم این شور و اشتیاق را به کسی پیدا می کنیم اما وقتی با او حرف می زنیم، این حس به کلی از بین می رود.

 

وقتی کسی شوق شما را برمی انگیزد، به این خاطر است که نوساناتی که از آن فرد صادر می شود را دریافت می کنید. معمولاً افرادی که شبیه  ما باشند و با "نوسانات مثبت" ما جور باشند، باعث می شوند که احساس خوبی به هم پیدا کنیم. گذراندن وقت با آنها بسیار دلپذیر و خوشایند است و در کنارشان احساس راحتی و آسایش میکنیم. اما آندسته از افرادیکه با "نوسانات منفی" ما جور باشند، احساسی توام با ناراحتی به ما می دهند، ما را تحقیر کرده، از ما سوء استفاده می کنند، ما را نادیده می گیرند و یا با خشم و کینه توزی با ما رفتار می کنند. این افراد خیلی با ما بحث و جدل می کنند و ضعف ها و اشتباهات ما را خیلی زود می بینند و تشخیص می دهند. اما ما به سمتشان کشیده می شویم چون نوسانات انرژیشان مشابه ماست و به همین خاطر مجبور می شویم که متقابلاً به همان شکل عمل کنیم. و زمانیکه این نوسانات در اوج خود نباشد، برایمان سخت است که بفهمیم کدام رابطه مان مخرب است در کدام رابطه از ما سوء استفاده می شود، و کدام رابطه مان بادوام و مستحکم است.

 

طریقه کنش و واکنش ما در هر زمان "وضعیت" نامیده می شود.

 

وضعیت فیزیکی ما: به مجموعه حالت های جسمی و مسائل مربوط به ظاهر و بدن ما مربوط می شود: غذا، ورزش، آرایش، سیگار، مواد مخدر، رابطه جنسی و از این قبیل. بدن ما همچنین به صورت فیزیکی، عقاید ذهنی و زخم های روحی که در درون نگه می داریم (مثل عصبانیت، ترس، احساس گناه، خجالت و ...) را به عهده می گیرد. همه ما آدم هایی را دیده ایم که همیشه ابرو در هم می کشند، درحالیکه موقع بچگی اینطور نبوده اند، اما چیزی که الان می بینید نشاندهنده تصویر زشت دنیای درونی آنهاست. وضعیت ظاهری یا فیزیکی بدن خارجی ما، نوساناتی بیرون می فرستد که توسط آنهایی که با آن نوع ظاهر وفق دارند، دریافت می شود.

 

وضعیت ذهنی ما: مجموعه ای از افکار، عقاید، قضاوت ها، ارزش ها، رفتارها، اهداف، تصمیمات روزانه و ... می باشد. وقتی بزرگتر می شویم، تشخیص ناخودآگاه اینکه که هستیم، مفهوم زندگی، هدف هستی، رابطه ما با سایر موجودات، و محیط اطراف ما با تجربیات شخصی  و باید و نباید های فرهنگی ما شکل می گیرد. ما معمولاً کسانی را جذب می کنیم که با عقاید، افکار و رفتارهای ما جور باشند. افرادی را جذی میکنیم که طریقه فکر کردن ما، باورها و انتظارات ما را تصدیق کنند. مثلاً اگر باور داریم که همه مردها دوست ندارند صمیمیت احساسی برقرار کنند یا همه زنها علاقه ای به رابطه جنسی ندارند، زنان و مردانی که به سمت خود جذب میکنیم به اعتقادات و انتظارات ناخودآگاه ما واکنش میدهند. آنها هم تایید می کنند که همه مردها علاقه ای به برقراری صمیمیت عاطفی و احساسی ندارند و همه زنها رابطه جنسی دوست ندارند. یا اگر فکر می کنیم و باور داریم که استحقاق نوعی خاص از مردم را نداریم، جذب کسانی می شویم که به حسابمان نمی آورند، نادیده مان می گیرند یا ما را پس میزنند.

 

وضعیت احساسی ما: مجموعه ای از احساسات و عواطف گذشته و حال ماست. احساسات سرکوب شده تاثیر بسیار قوی تری دارند تا حرف هایی که بدون انرژی احساسی بر زبان آورده می شوند. اگر مثلاً در زمان کودکی عشق و محبت شما رد شده باشد، ممکن است ناخودآگاه از این بترسید که هیچوقت نتوانید در زندگی عضق واقعی را تجربه کنید. این نوسان نومیدی از نیاز یا فقدان عشق در زندگی را در زندگیتان ایجاد می کند. آنوقت کسانی را جذب می کنید که احساسات شما را برنگردانده و نشانه هایی از حسرت و میل به عشق نشان می دهند. شما برای هر نوع موقعیتی، نتیجه ای، و مردمی که روی همان طول موجی که طرد شدگی، ترحم به خود، افسردگی، ناراحتی، ناامیدی و حسرت بیشتر برایتان می آوردف نوسان میکنید.

 

وضعیت جنسی ما: مجموعه ای از توانایی ما در ارضاء امیال جنسی، انگیزش های شهوانی، راه ها، افکار، احساسات، بیانات کلامی و غیرکلامی با توانایی یا مهارت های جنسی ما میباشد. مثلاً اگر از نظر جنسی احساس گناه، آزردگی، درد، افسوس، دشمنی، بیصبری، استرس، اضطراب، خجالت، گیجی، و احساس الزم و اجبار میکنید، تردید دارید که بتوانید جنس مخالفتان را ارضا بکنید و ناخودآگاه فاصله ای بین خودتان و طبیعت جنسیتان به وجود می آید. این فاصله اندازی کوچک شمردن و تحقیر کردن انتظارات جنسی خودتان ناشی می شود و سعی می کنید با عباراتی مثل "خیلی از آدم های دیگر هم زندگی جنسی راضی کننده ای ندارند چه اشکالی ندارد" یا "کی به رابطه جنسی فکر می کند" یا "بیش از اندازه به رابطه جنسی اهمیت داده میشود، چیزهای مهمتر دیگری هم در رابطه وجود دارد" و از این قبیل، وضعیت "منفی" خودتان را توجیه کنید.

 

خیلی اوقات مشکلاتی مثل خجالت جنسی، کم بودن میل جنسی، کاهش انگیختگی جنسی، مشکل نعوظ، انزال زودرس، ناتوانی در ارگاسم شدن، و ناتوانی در تجربه وضعیت عالی جنسی یا خلاء جنسی، به وضعیت می رسید که همه فکر و ذکرتان رابطه جنسی می شود، همیشه در مورد آن حرف می زنید و هر اتفاقی را به آن ربط می دهید یا از نظر جنسی بسیار خشن، بی ملاحظه یا بی اعتنا می شوید. چون از روی یک وضعیت منفی (از لحاظ جنسی) عمل می کنید، افرادی را جذب میکنید که این درماندگی، احساس گناه، یا عدم جذابیت جنسی را به شما یادآور میشوند.

 

وضعیت روح ما: این مجموعه ای از احساس آرامش ما با خودمان، ارتباط و وابستگی ما به زندگی و جهان هستی، وضعیت شهودی طبیعی ما، دانستن ما، قدرت اراده ما، احساس ما، آتش درون ما، عمق شخصیت ما، توانایی زندگی کردن ما در لحظه حال، در آغوش کشیدن زندگی و اینها را تشکیل می دهد. نوسانات روح شما، نمود درونی ترین وجود شماست. نوسان روح شما افرادی را به خود جذب می کند که تعادلی را که از درون به آن رسیده اید را منعکس کنند. مثلاً اگر تعادل درونی نداشته باشید یا مرکز خود را، محل قدرت اراده خود را پیدا نکرده باشید، افرادی را به زندگی خود جذب میکنید که از یک انتهای هرج و مرج و آشفتگی به انتهای دیگر آن در نوسان هستند.

 

نوسانات روح ما همچنین تنها نوع نوسانی است که افرادی را جذب می کند که الزاماً انعکاسات نوسانات روح خود ما نیست اما این فرصت را در اختیار ما می گذارد که از نظر معنوی رشد کنیم. روح احساس می کند که پیوستگی یا برخی افراد می تواند امکانات تازه ای برای آزادانه جریان یافتن در عشق، حقیقت و سعادت را فراهم می آورد و به سمت آن انرژی کشیده می شود. این افراد و موقعیت ها ممکن است همیشه خوشایند نباشند اما ما به خاطر درس های معنوی که از آنها می گیریم، به سمت آنها کشیده می شویم. مثلاً اگر در دوره ای از زندگیتان باشید که به دنبال حقیقت وجودیتان باشید، (1) افراد دیگری که در جستجوی حقیقت وجودی خودشان هستند را جذب میکنید، (2) افرادی را که قبلاً در این مسیر بوده اند و آنچه را که به دنبالش هستید را دریافته اند، کسانی که میتوانند به شما کمک کرده و در این مسیر حمایتتان کنند، (3) سایر اوقات کسانی را به خود جذب می کنید که شما را از این مسیر پایین کشیده و به ورطه درد و رنج و آزردگی می کشانند.

 

وضعیت معنوی ما: وضعیت معنوی ما بر پایه عشق است. این نوسانات از قسمتی از ما سرچشمه می گیرند که عشق، لذت و صمیمیتی عمیق و بی انتهاست. و همه ما این ظرفیت درونی را داریم-- همه ما صرفنظر از اینکه از کجا آمده باشیم، به چه عقیده داشته باشیم و در گذشته چه کارهایی کرده و نکرده باشیم. اینها نوساناتی هستند که قدرت التیام بخشی، تجدید، جوان کردن، امنیت بخشی، الهام بخشی، قدرت بخشی و نزدیک تر کردن ما به صمیمیت، خلاء و حقیقت، الهیت و خدا  را دارند. مشکل خیلی از ما این است که آنقدر خود را درگیر مسائل ذهنی و احساسی می کنیم که از نوسان ما در این حیطه جلوگیری می کند.

 

وقتی عاشق می شوید، با آینه ای از نیازهای کنونی خود عاشق می شوید.

 

به طور کلی، همه روابط سالم حداقل به کمی نوسان تطابق جسمی، ذهنی، احساسی، روحی و معنوی نیاز دارد. مسئله مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که ما می توانیم این نوسانات را یکدفعه یا در مراحل مختلف در رابطه دریافت کنیم. مهمتر اینکه اگر بخواهیم این به یک رابطه تبدیل شود، باید در هر دو طرف اتفاق بیفتد نه فقط برای یکی از آنها.

 

فرایند جذب کردن کسانیکه در فرکانس هایی که با فرکانس های شما جور است نوسان می کنند، در سراسر زندگی شما ادامه دارد. آسانترین راه برای اطمینان یافتن از اینکه فرد مورد نظرتان در فرکانسی مشابه شما از نظر جسمی، ذهنی، احساسی، روحی و معنوی نوسان می کند این است که به دنبال پیشرفت و رشد فردی باشید. خودتان را ملزم کنید که نوساناتی که عشق، لذت، شادی، صمیمیت جنسی، و تعهد برایتان به ارمغان می آورد و هر آنچه را که به زندگی شما مفهوم و هدف می دهد را دوبرابر کنید. در این شرایط وقتی کسی جلو می آید انعکاسی از خود شما خواهد بود و نوسانات شما نیز در اوج خود خواهد بود.

 

نشان دادن یک رابطه پراحساس و بامحبت و دوام یافتن صمیمیت و عشق آسانتر از آن است که تصور می کنید کنترل آن به دست خودتان است.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا مجذوب نوع خاصي از جنس مخالف خود ميشويم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 279 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

یک حکایت قدیمی می گوید: اگر از یک مرد بپرسی ساعت چند است، او به ساعت مچی اش نگاه می کند و زمان را به شما می گوید، اما اگر از یک خانم همین سوال را بپرسی او شروع می کند به تعریف کردن از جواهر گران قیمتی که چند روز پیش در مغازه طلا فروشی دیده است.

 

به عبارت دیگر شما از یک مرد مستقیما جواب خود را دریافت می کنید، اما در مورد یک خانم هیچگاه چنین اتفاقی روی نمی دهد. با این وجود بسیاری از اوقات از خانم ها می شنویم که "مردها اصلا طرز ارتباط برقرار کردن را بلد نیستند" ( معمولا این جمله را با برخوردی اهانت وار و لحنی طعنه آمیز بیان می کنند)

 

در حالیکه آقایون به راحتی توانایی برقرای ارتباط مستقیم به همراه طرز برخورد مناسب و شایستگی کامل را دارند، یک خانم چگونه می تواند چنین تهمتی به او بزند؟

 

خوب کمی دقیق شوید، آنگاه متوجه خواهید شد که هیچ چیز جز یک تفکر زنانه در پشت آن وجود ندارد. منظور خانم ها از اینکه می گویند" آقایون نمی توانند ارتباط برقرار کنند" این است که " آقایون نمی توانند آنطور که خانم ها با یکدیگر رابطه دارند، ارتباط برقرار کنند" اما به نظر آقایون، خانم ها به هیچ وجه نمی توانند ارتباط برقرار کنند.

 

اجازه دهید نگاهی داشته باشیم به این 4 "استراتژی" که خانم ها به هنگام برقراری ارتباط از آن استفاده می کنند و اینکه مردها باید چه کار کنند که حداقل ذره کوچکی از گفته های آنها را متوجه شوند.

 

1- خانم ها هیچ وقت منظور خود را با صراحت بیان نمی کنند

خانم ها به جای اینکه مستقیما سوال خود را مطرح کنند و به سراغ اصل مطلب بروند( کاری که آقایون انجام می دهند) حواشی مبحث مورد نظر صحبت می کنند و از آقایون انتظار دارند که منظورشان را کشف کنند.

 

برای آنها بیان غیر مستقیم افکار، یک نوع شیوه زندگی است. یک خانم تمام مدت حرف و حرف و حرف می زند و از آقا توقع دارد تا مثل یک مسابقه بیست سوالی همه چیز را حدس بزند. در این قسمت چند نمونه آورده شده است:

 

وقتی خانم می گوید "تصمیم با خودت است" منظورش این است که "بهتره بدونی من چی می خوام و همین الان برام فراهم کنی"

 

وقتی می گوید "برو و هر کاری که دوست داری را انجام بده" منظورش این است که "من اصلا با انجام این کار موافق نیستم، و اگر تو این کار را انجام دهی در آینده پشیمان خواهی شد."

 

زمانی که می گوید "تا زمانی که یک مرد اخلاقش خوب باشد من به ظاهر او اهمیتی نمی دهم" منظور واقعی او این است که: "مشروط بر اینکه به اندازه کافی پول و موقعیت شغلی مناسب داشته باشد تا حس حسادت دوستانم برانگیخته شود."

 

2- خانم ها به جای حل مشکلات فقط در مورد آن حرف می زنند

از آنجایی که خانم ها اهل عمل نیستند، اغلب اوقات به جای پیدا کردن راهی برای حل مشکلات فقط در مورد آنها صحبت می کنند (آنها برای حل مشکلاتشان به آقایون تکیه می کنند) و جالب تر این است که خانم ها اینگونه تصور می کنند که اگر بنشینند و در مورد مشکلات خود با هم حرف بزنند، مشکلاتشان به خودی خود حل خواهند شد.

 

به جای اینکه تصمیم گیری نمایند، ترجیح می دهند موارد مختلف را فهرست بندی کنند، از هر کس و هر جایی مشورت می گیرند و هیچ گاه بر طبق نصایحی که به آنها داده می شود عمل نمی کنند. (در اغلب موارد نیز هیچ کدام از این کارها را انجام نمیدهند و فقط گله و شکایت می کنند.)

 

زمانی که به جایی می رسند که حتما باید تصمیمی گرفته شود اصولا از آقایون کمک می گیرند. اگر آقا گزینه غلط را انتخاب کند (به این معنا که انتخاب او باب میل خانم نباشد) خانم اخم هایش در هم می رود، شروع می کند به قر زدن در این مورد که چرا آقا در مورد احساسات حقیقی غیر قابل بیانش، آگاهی نداشته است. اما در این حالت نیز به هیچ وجه دلیل اصلی اخم کردن ها و قر زدن هایش را بیان نمی کند.

 

خانم ها این کار را برقراری ارتباط می نامند.

 

3- خانم ها با احساساتشان فکر می کنند

به دلیل هورمون هایی که در بانوان ترشح می شود، الگوهای رفتاری و تصمیم گیری آنها فاصله زیادی با عقل و منطق دارد. انها عاشق این هستند که خود را به دست احساسات و عواطفشان بسپارند. به همین دلیل است که رفتارشان معمولا غیر منطقی، دمدمی و نامنظم است.

 

آنها با استروژن خود فکر می کنند و حرف می زنند.

 

آنها تا حد زیادی توانایی این را دارند که در آن واحد به دو مقوله کاملا مجزا فکر کنند به همین دلیل هم هست که هیچ گاه در مورد هیچ موضوعی به نتیجه نمی رسند. گاهی اوقات حرفی می زنند اما زمانی که نوبت به عمل می رسد دقیقا به عکس گفته خود عمل می کنند و از حرفهای دیگران آنطور که خودشان می خواهند برداشت می کنند و سریعا از آنها یک نتیجه گیری احساسی می کنند.

 

برای مثال اگر یک آقا به یک خانم بگوید: "من از موهات خوشم می یاد" خانم در پاسخ می گوید: "منظورت اینه که قبلا خوشت نمی آمد؟ من دلتو زدم؟ نه؟ فکر می کنی زشتم؟ نمی خوای هیچ کس تو رو با من ببینه؟"

 

خانم ها انتظار دارند آقایون ذهن خوانی کنند ( و اگر این کار را نکنند مجازات خواهند شد.)

 

از هر خانمی که بپرسید به شما می گوید که مردها فقط تصور می کنند که همه چیز را در مورد ما "میدانند"، تصور می کنند که می دانند ما از نظر جنسی به چه چیز نیاز داریم، کجا می خواهیم برویم و چه کار می خواهیم بکنیم. اما از نظر خانم ها یک مرد واقعی کسی است که بدون اینکه خانم حرفی بزند، تمام موارد بالا را خودش بداند. به عبارت دیگر آقایون باید ذهن همسر خود را بخوانند.

 

یک نمایشنامه قدیمی به نام دیک ون دیک از این قرار است: "راب" که سردبیر و مسئول دفتر بود عادت داشت پول شام "بادی" و "سالی" را حساب کند. یکی از شب ها همسرش "لورا" نیز به آنها می پیوندد و "راب" باز هم این دفعه هزینه شام را میپردازد. در راه برگشت به خانه "لورا" کاملا عبوس و عصبانی در سکوت کامل فرو رفته بود و از صحبت کردن امتناع می کرد.

 

راب از او پرسید: " مشکل چیه؟" و او در جواب گفت" هیچ چی". بعد هم اخم هایش خیلی بیشتر شد. پس از اندکی راب مجددا شروع کرد:

 

- لورا اگر مشکلی هست به من بگو"

 

- نه گفتم که چیزی نیست.

 

- اگر چیزی نیست پس چرا اینقدر ناراحتی؟

 

با کمی مکث لورا گفت

 

- با این کارهایی که تو می کنی فکر نمی کنم بتونیم پسرمون "ریچی" رو به دانشگاه بفرستیم"

 

در این جا بود که معلوم شد لورا با خودش نشسته فکر و خیال کرده و به آینده نگاهی انداخته و به این نتیجه رسیده که چون راب پول شام دو نفر دیگر را هم حساب کرده، پس توانایی جمع کردن پول برای ثبت نام فرزندشان در دانشگاه را ندارد. لورا از او انتظار داشت که این حس او را بدون پرسیدن "درک کند" و چون این اتفاق نیفتاد، او برای مدت ها راب را سرزنش می کرد.

 

خانم ها این کار را برقراری ارتباط می نامند.

 

شیوه های مختلف برقراری ارتباط

به نظر می رسد که این اختلافات در شیوه های گفتگو و برقراری ارتباط به طور ذاتی در وجود خانم ها و آقایون نهاده شده است و نمی توان نسبت به آنها بی توجهی کرده و از زیرشان شانه خالی کرد.

 

اما مشکل اینجاست که ما در یک جو زن سالارانه زندگی می کنیم. خانم ها معمولا آقایون را به خاطر مردانگی شان سرزنش می کنند، به خاطر افکار مردانه تنبیه میشوند و به این دلیل که شیوه های زنانه برقراری ارتباط را در زندگی خود به کار نمی گیرند، مورد اهانت قرار می گیرند.

 

آنها از جنس مذکر به این دلیل که قادر به بیان احساساتش نیست به شدت انتقاد میکنند (اما اگر مردی احساساتش را بیان هم کند، آنها به طور موذیانه اظهار می دارند که وی مرد ضعیفی است). آنها از تمام متخصصین امر مشاوره درخواست می کنند تا به مردها تعلیم دهند که از مردانگی های نابه جا دست بردارند و به امرار معاش خانواده هایشان بپردازند.

 

آنها با اعلام برتری شیوه های زندگی زنانه نسبت به روش های مردانه، جنس مذکر را محکوم می کنند. آنها حتی شوهران خود را وادار به شرکت در کلاس هایی می کنند تا با طرز فکر و روش برقراری ارتباط زنانه بیشتر آشنا شوند.

 

مردها رک و راست هستند

اما آقایون به هیچ وجه تبدیل به یک زن نمی شوند. دلیلی وجود ندارد که بخواهند مانند خانم ها فکر و یا رفتار کنند. مردها فقط برای کسب اطلاعات و گزارش حقایق صحبت می کنند. آنها کاملا منطقی و هدفنمد هستند. آنها با هورمون هایشان فکر نمی کنند. آنها غیر منطقی، احساساتی نیستند. آنها مستقیما خواست ها و نیازهایشان را بازگو می کنند و در غیر این صورت دست به انجام هیچ کاری نخواهند زد.

 

نکته قابل توجه این جاست که: آقایون قادر به گفتگو و برقراری ارتباط هستند و این کار را با صراحت کامل انجام می دهند.

 

از نقطه نظر آقایون این خانم ها هستند که توانایی برقراری ارتباط را ندارند؛ پس آیا تمام این موارد به این معناست که هر دو جنس محکوم هستند که تا ابد به وسیله سوء تفاهم های بیشمار، از یکدیگر دور بمانند؟ لزوما اینچنین نیست.

 

البته اول خانم ها باید از این کار خود دست بردارند و آقایون را وادار نکنند تا مانند خودشان بیندیشند. آنها نباید به مردها به این خاطر که مانند خودشان نیستند اهانت کنند. فقط زمانی که یاد گرفتند چگونه می توانند تفاوت های ذاتی در برقرری ارتباط را درک کرده و آنها را قبول نمایند، تنها در این صورت است که هر دو جنس می توانند نیازهای یکدیگر را در بستری از درک و فهم متقابل، بررسی کنند و سپس برآورده سازند .

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا خانمها نمي توانند به درستي ارتباط برقرار کنند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 204 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

اکثر مردان شکایت دارند که چرا: "ما نمی توانیم همسر و یا نامزد خود را به درستی درک کنیم؛ برای چند هفته او فوق العاده است و با عشق و محبت به نظر می رسد و با من و اطرافیانش با بخشندگی کامل رفتار می کند. اما بعد، یکدفعه در یک چشم به هم زدن او تغییر حالت پیدا می کند و همه چیز از این رو به آن رو می شود. او نسبت به تمام کارهایی که من انجام می دهم اظهار ناراحتی کرده و به راحتی عصبانی می شود. سعی می کنم تا می توانم از او حمایت کنم، اما انگار کارهای من به هیچ وجه به چشم او نمی آید و وضعیت اصلا بهبود پیدا نمی کند. گویی به هیچ وجه از من انتظار کمک و همیاری ندارد. حتی اگر اشتباه از جانب من هم نباشد، باز هم دعواهای بسیار بدی با من می کند. در این حالت هیچ کاری از دست من بر نمی آید؟"

 

درک تمام قضایا

 

طبیعی است که حالات و رفتارهای یک خانم در طول زمان تغییر می کند. این تغییر و تحولات ممکن است شما را تا حدی گیج و مغشوش نمایند. اما نقطه امیدواری این جاست که اگر شما عکس العمل مناسب در مقابل اینگونه رفتارها را یاد بگیرید، به راحتی می توانید با عصبانیت و تغییر رفتار شریک زندگی خود سر کرده و با آن کنار بیاید.

 

اعتماد به نفس خانم ها مانند امواج دریا همواره در حال تلاطم است. زمانی که این امواج به نقطه اوج خود می رسند خانم احساس خوبی کرده و به همگان عشق میورزد. اما خدا آن روز را نیاورد که موج ها ته نشین شوند! آنوقت او به ضمیر ناخود آگاه خود باز گشته و شما را با خود به اعماق سیاهی ها و خشونت ها می کشاند.

 

زمانی که خانم شما به این حالت می رسد، شما باید به طرز برخورد مناسب با او کاملا آگاهی داشته باشید.

 

زمانی که خانم ها به اعماق ناامیدی ها فرو می روند، احساسات غیر قابل توضیح و عواطف نامعلومی به آنها دست می دهد. او ممکن است احساس های از قبیل: نا امیدی، پریشانی، ناامنی، بی میلی، بدگمانی، ناراحتی و نگرانی را تجربه کند. او ممکن است فکر کند که زن تنها و بی پشتیبانی است.

 

تمام افکار منفی و ناکامی هایی که او در زمان نقطه اوج امواج خود سعی می کند از آنها پرهیز کند، زمانی که موج او رو به افول می گذارد، مجددا با تشدید بیشتری در او ظاهر خواهند شد. در این هنگام منفی گرایی و ناکامی از احساسات بر آورده نشده، در او به بالاترین میزان خود می رسد. تنها چیزی که می خواهد این است که کسی بنشیند و به نیازها و احساسات او به دقت گوش دهد و سپس او را تا آخرین حد ممکن درک کند.

 

زمانی که یک خانم به پایین ترین نقطه امواج احساسات خود می رسد، شروع میکند به بازگو کردن ژرف ترین نیازهای خود. این نیازها ممکن است ارتباط مستقیمی با رابطه فعلی او داشته باشند، اما اغلب این مشکلات در روابط پیشین و یا از زمان کودکی او به جای مانده اند. به طور طبیعی تمام مشکلات و مواردی که او در زمان کودکی داشته ناگهان مورد توجه قرار می گیرد و چاره ای جز حل آنها باقی نمی ماند.

 

درک نقطه افول

 

3 مورد مختلف وجود دارد که آقایون برای درک بهتر نقطه افول همسران خود باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند.

 

1- عشق و حمایت آقا نمی تواند به طور آنی مشکل خانم را برطرف نماید.

در حقیقت عشق و محبت شما شاید به او اجازه دهد که خیلی بیشتر به اعماق مشکلات خود فرو رود.  شما باید انتظار داشته باشید که هر لحظه مسئله ای از پس مسئله دیگر بیرون بیاید. البته با بدست آوردن تجربه بیشتر، خیلی راحت تر می توانید در مراحل بعدی او را حمایت و پشتیبانی نمایید.

 

2- زمان بروز این احساس در خانم شما خود را مقصر فرض نکنید.

به عبارت دیگر شما نمی توانید – و نباید – از وقوع این اتفاق جلوگیری کنید.

 

3- خانم ها پس از مدتی مجددا به حالت اوج خود باز می گردند.

لازم نیست آقایون چیزی را درست کنند. چیزی خراب نشده؛ بلکه خانم اندکی به محبت، صبر و درک شما نیاز دارد. تنها کاری که باید بکنید این است که چیزهایی را که می خواهد در اختیارش قرار دهید.

 

 

انتظار و توانایی مواجهه با آن را داشته باشید

زمانی که به یک خانم چنین حالتی دست می دهد، شما باید به او اطمینان خاطر دهید در غیر اینصورت افکار منفی لحظه ای او را آرام نخواهند گذاشت. برای نجات او لازم نیست با او به معاشقه بپردازید. همچنین از معدوم کردن احساساتش از طریق پرخوری، شراب خواری، پر کاری و یا اهمیت بیش از اندازه به شدت پرهیز کنید.

 

زمانی که جلوی ظهور افکار منفی را بگیرید، افکار مثبت نیز اجازه رشد پیدا نخواهند کرد و نتیجه چیزی جز از بین رفتن صلح و فا و عشق و محبت نخواهد بود.

 

بدون وجود یک چنین تخلیه احساسی، یک خانم به تدریج توانایی خود برای عشق ورزیدن و رشد محبت را از دست می دهد. اگر طبیعت موج مانند او تحقیر شود، چیزی نخواهد گذشت که خوی او سنگدل، غیر شهوانی و خونسرد می شود.

 

در کنار او باشید

زمانی که یک خانم در حین سپری کرن زمان های ناخوشایند است، اگر یک حامی در کنار خود نداشته باشد، قادر نخواهد بود مجددا به شادی های گذشته خود باز گردد. بنابراین به جای اینکه عامل بروز چنینی شرایطی را، اشتباهات خود فرض کنید، به خانم خود فرصت و حمایت لازم را عرضه دارید تا او توانایی بهبود را پیدا کرده و احساسات خود را تصفیه کند.

 

غوطه ور شدن در اعماق، امری کاملا بدیهی است و تنها از یک خانم سالم سر میزند. اگر شما حمایت لازم را در این زمان به او بدهید بدون شک او خیلی شادتر خواهد شد و احساس خوشبختی بیشتری پیدا خواهد کرد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - چرا خانمها دمدمي هستند؟

 

درباره ما
به بزرگترین سایت مرجع اطلاعات ضروری خوش آمدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    اخبار سایت
    1.دسته بندی بیش از 500 بیماری با ترتیب حروف الفبا در سایت ایران آنلاین انجام شد تا ما مرجع کاملی برای شما عزیزان باشیم............................ 2.بخش روابط زناشویی به محتویات سایت اضافه شد....................... 3.ما همچنان با اضافه کردن بخش های دیگر با قدرت به کار خود ادامه میدهیم
    آمار سایت
  • کل مطالب : 656
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 33
  • آی پی امروز : 35
  • آی پی دیروز : 38
  • بازدید امروز : 75
  • باردید دیروز : 55
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 393
  • بازدید ماه : 1,039
  • بازدید سال : 7,212
  • بازدید کلی : 252,242
  • کدهای اختصاصی